*﷽*
در مدرسه عشق
در کلاس شهادت
پای درس شهید
ظرف ها را از مادر گرفت ، شست و گفت: دستات دیگه حساسیت گرفته مادر.
مادر رفت سراغ غذا که روی گاز بود.
پسر دنبال مادر رفت؛ مثل این که می خواست به مادرش چیزی بگوید...
رفت کنار مادر و خیلی مودب گفت: مادر چرا اسمم را گذاشتید فرزام؟! چرا علی نه؟! حسین نه ؟! ...
و ادامه داد که : آخه آدم با شنیدن فرزام ، یاد هیچ انسان خوبی نمی افته! من اصلاً صاحب اسمم رو نمی شناسم که بهش افتخار کنم!
از همان روز به بعد بود که همه، علی صدایش می زدند.
📚 : اقتدا به عاشورائیان
#شهید_علی_پورحبیب
#یاد_عزیزش_با_صلوات
●➼┅═❧═┅┅───┄
بسم الله القاصم الجبارین
https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin