eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
137.6هزار عکس
170.4هزار ویدیو
238 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
- چند سالته؟ + بیست و چهار! - تو این بیست و چهـار سال چندبار رفتۍ دیدن مولات؟ + مولام؟ امام زمان؟ - آره، امامِ دوازدهم! + یه بارم نشده ببینمش! - جداً؟؟؟ + خب آره... نمی‌دونم ڪه ڪجاست... - آره تو نمی‌دونی،باید کجا بری... + تو چی؟ چند بار رفتی دیدن مولات؟ - زیاد... نمی‌دونم چند بار! + واقعاً؟! - آره... اصلاً به دنیا ڪه اومدم پدرم منو برد گذاشت میون دستای پیغمبرص، خود رسول‌الله تو گوشم اذان خوند! + ولی من از بچگی مولامو ندیدم... -  بزرگتر که شدم با پدرم هر روز مسجد می‌رفتم و مولامو زیارت می‌کردم. امیرالمومنین رو! سلام می‌کردم و آقا هم جواب سلاممو میداد + من حتی صداۍ مولامم نشنیدم...💔 - چند دفعه خونه مولام هم رفتم! با بچه‌هاۍ آقا، امام‌حسن‌ع و امام‌حسین‌ع سر یه سفره غذا خوردم! + خوش به حالت... - راستی، گفتی یڪبار هم مولاتو ندیدیش؟ + یڪبار هم ندیدم... - تو این بیست و چندسال یکبار هم چشمت به چشماش نیفتاده؟! + نه.... - وای... چه می‌کنی با این رفیق؟! + ڪدوم غم...!؟ - ندیدن مولا اونم این همه سال باید خیلی درد داشته باشه!! + دردشو حس نمی‌کنم... - مگه میشه؟! + تو تو روزمرگی غرق نشدی‌ڪه بفهمی میشه این درد رو هم فراموش ڪرد... - یعنی شماها از اینکه آقاتون رو این همه ساله ندیدید و جونیتون داره تو این سال‌های غیبتش سپرۍ میشه، غصه نمی‌خورید؟ + (بغض گلوشو فشار میده) نه... - حیف شد... + جوونیمون؟ - آره... میره و نمی‌بینید... + شایدم دیدیم! - آقایی که من می‌شناسم و ازش شنیدم، تا همین شما شیعه‌ها نخواینش، ظهور نمی‌کنه! + ما که می‌خوایم! - غرق دنیا شده را جامِ «زیارتِ مَهدی» ندهند! + هوم... - گفتی چندسالته؟ + بیست و چهار! - (تو دلش) طفلی... بیست و چهار سالش بدون گل روۍ گذشته و ... یڪ جوان در زمان شیعیان با جوانی در عصرِ ! × راستی چندسالته رفیق؟!
👇👇 روزی که دستش شد، هیچ کس ندید که موحددانش از درد بکشد. یا به کادر بیمارستانی بکند. حتی به که به انداختن نارنجک🧨 به طرف او اعتراف کرد، هم نکرد. +مادر این شهید، وقتی خبر قطع شدن دست پسرش را از رادیو📻 شنید، با پادگان ابوذر (نزدیکترین مقر نظامی به بازی دراز) تماس گرفت. این مادر در مورد با پسرش در بیمارستان می گوید: 🎤 «با او صحبت کردم و گفتم. ابتدا گفت انگشتش قطع شده. من هم گفتم دیگران برای اسلام می دهند!! انگشت که چیزی نیست! متوجه برخورد من که شد، حقیقت را گفت. دستش، از قطع شده بود. پرسیدم چطور شد که دستت قطع شد؟ به شوخی گفت: به بازی دراز، دست درازی کردم، عراقی ها دستم را قطع کردند!! 📚 نقل از کتاب: "پادگان ابوذر" ، قطعه ای از آسمان! 💔🥀🍃 🗓در سالروز پرکشیدن علیرضا موحد دانش، یاد این فرمانده صمیمی، خونگرم و شوخ طبع دوران جنگ را گرامی می داریم🌴 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin