eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
121.1هزار عکس
123.7هزار ویدیو
208 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻روزاى آخر بود قرار بود چند روز بعد همه با هم از سوريه برگرديم ايران،🚶 اون روز ،با مسعود قرار گذاشتيم با بريم به سمت نيرب، روستايى كه تقريبا ٢٠ الى ٢٥ دقيقه تا اونجا راه بود🏍، بعد از كلى اتفاقات شيرين و شوخى و خنده دو تايى راهى نيرب شديم، اول؛ رفتيم به مغازه ساندويچى🌭 كه پاتوق هميشگيمون بود و يه دل سيرى از شاورماهاى معروف در اورديم و بعد به سمت بازار كه يك فروشگاه 💣 اونجا بود راهى شديم؛ داخل فروشگاه شديم ، فروشنده متوجه شد كه ما ايراني هستيم به پامون بلند شد و با احترام و زور و زحمت به زبون فارسى و عليك كرد✋، ما كه تو مغازه با هم يك كلمه هم صحبت نكرده بوديم برامون جالب بود كه از كجا متوجه شده‼️ در حال ديدن اجناس بوديم كه فروشنده 💍دست مسعود رو نشون داد و پرسيد ايراني؟؟؟ مسعود هم با خنده گفت نعم😁! فروشنده گفت؛ حلقة جميلة ( يعنى چه انگشتر زيبايي🌸) مسعود با يه نگاه معنى دارى انگشترش رو از دستش در اورد و به فروشنده داد،! و به فروشنده گفت؛ سيدى هديه! فروشنده با تعجب گفت ؟!!! مسعود گفت: نعم هديه🎁! زدم بهش و گفتم چكار ميكني ؟! و به بهش گفتم اينا صبحا با محور مقاومتنو شبا سر سفره النصره! گفتم : بگو براى رفيق شهيدمه كه به من داده و الان هم شهيد شده تا انگشتر رو برگردونه! مسعود گفت ؛ بيخيال چشمش گرفته بذار بدم بهش☺️! گفتم ؛ اين ديگه انگشتر و بر نميگردونه! فردا هم بياييم اينجا انگشتر رو گذاشته پشت براى فروش😒! مسعود با اصرار من ، با انگشترو نشون داد و بهش گفت؛ سيدى هذا صديقى الشهيد! فروشنده كه متوجه منظور مسعود نشده بود، با تعجب گفت ؛ انت شهيد😱 ؟! ( تو شهيدى )؟! مسعود خنديد و با اشاره و با خنده گفت؛ لا ، لا ؛ صديق قبلا شهيد! من بعداً شهيد!!!😂😂😂 دستشو دراز كرد و به فارسى گفت خودتو نزن به اون راه رد كن بياد! فروشنده هم كه نه راه پس داشت نه راه پيش انگشتر رو از دستش دراورد و داد😶! اون روز متوجه خنده هاش كه ميگفت ؛ (صديق قبلاً شهيد من بعداً شهيد ! ) نشدم تا لحظه اى كه با اين رو به رو شدم، حالا ميفهمم دنياى من چقدر كوچك تر از اونه و رو به بها ميدن نه به بهانه💔! و عدم به زرق و برق دنيا و همچنين رعايت مبانى اصولى و 👌، مسعود رو از من و امثال من متمايز كرد و چند روز بعد توى شهر به آرزوش كه بود رسوند🕊 توى روز مقرر همه با هم به ايران برگشتيم،! مسعود و ما.....!😔 . مسعود عسگری 🌹 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
یه عکس ▫️در فرودگاه دمشق بعد از سینه زنی مدافعان حرم .به سردار رستمیان پیشنهاد داده بودم اگه اجازه می فرمائید یه عکس دسته جمعی بگیریم و شاید دیگر چنین فرصتی گیر نیاد سردار گفت : بسیار خب به بچه ها بگید جمع بشن همه رزمنده گان با یه روحیه بسیار عالی اخرین عکس دسته جمعی رو گرفتن. ⭕️ بیشتر شهدای در تصویر دیده می شوند.🕊🥀 یاد و نامشان جاودان🌺 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪا ﺻﻠﻮاﺕ 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
بسم الله القاصم الجبارین
کنارم نشست👥 گفت: « تورو به #صبر دعوت نمی‌‌کنم، بلکه به رشد دعوتت میکنم. نمیشه که کسی #مومن رو اذیت
🌷 💠خصوصیات بارز اخلاقی 🎤به نقل از همسر شهید 🔰همیشه به همسرش میگفت: به من نگو خدا قوت، بهترین دعا اینه که بگی الهی . هیچ وقت در آزمون دانشگاه تقلب نمیکرد❌میگفت حقوقی که از سوادم میگیرم باید باشه. 🔰همیشه عادت داشت قرآن📖 با معنی مطالعه میکرد و عادت به تامل داشت. اول وقت میخوند و اگه ما دیرتر میخوندیم، می گفت نماز اول وقت فوت نشه ها، حواسش جمع جمع بود👌 🔰به بزرگتر خیلی میگذاشت حتی اگه بنده خدا، طرف اشتباه می کرد. همیشه برای همه دعا میکرد خدا کنه. بهترین علاقه اش مطالعه کتاب📚 و شعر گفتن بود. متن های عارفانه زیادی از حمید عزیز به جا مونده. 🔰همیشه میگفت خانم زینب باید مثل حضرت اباالفضل شهید شه که نحوه شهادتشون🌷 بی شباهت نبوده. دست و پای راست به حالت قطع و دست و پای چپ به حالت کاملا خورد شده و احشای داخلی متلاشی و بینی هم شکسته ... 🔰تمام لحظات شهادت ذکر لبش و یا حسین بوده. گفته انا لله و انا الیه راجعون که دوستاش گفتن نگو حمید جان زوده که گفته نه دیگه 😭 🔰وقتی مسواکشو انداخت بیرون همسرش مسواک رو بر می داره میگه بزار یادگاری بمونه، حالا شده . این شهید🌷 به امانت سپرده شد به خاک تا هنگام ظهور مولایش امام زمان عج رجعت کند🕊 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🔰شهیدی که روز تولد و روز# شهادتش یکی است 🔸وقتی برادر كوچكش (سید محمد) شهید شد، من خیلی بی‌قراری می‌كردم. سید رسول به من گفت: اگر شما فرزند دیگری داشتید، اینقدر بی‌قراری نمی‌كردید، چون من هم شوم، شما خیلی تنها می‌شوید😔 🔹یكی از دوستانم شهید شده، ولی كودكی از خود به یادگار گذاشته است. به او گفتم: پسرم، ازدواج تو مانعی ندارد، ولی هم سن تو كم است و هم اینكه هنوز چند ماهی از برادرت نمی‌گذرد. در ضمن در این اوضاع جنگ و جبهه كه نمی‌شود ازدواج كرد. 🔸سید رسول گفت: مادرم، ازدواج من از سر نیست❌می‌دانم در آینده شهید خواهم شد، قصدم داشتن فرزندی است كه از من برای شما باشد. وقتی فرزندم شش ماهه شد من به شهادت میرسم🌷 و دقیقا در شش ماهگی فرزندش به شهادت رسید.» 🔹سید رسول دوست داشت با دختری ازدواج كند كه با ایمان و از و سیده باشد. زیرا بر این باور بودكه خواهر شهید به خوبی انقلاب را درك كرده👌 و می‌داند چه دارد. به روایت: مادربزرگوارشهید ولادت : ۱۳۴۳/۸/۲۰ یزد شهادت : ۱۳۶۴/۸/۲۰ جاده اهواز_خرمشهر؛ اصابت ترکش 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin