🔍 شهدایِ کربلا | #شهدای_هاشمی
محمد بن عبد اللّه بن جعفر بن أبي طالب عليهما السّلام
محمد، قبل از عون به ميدان نبرد رفت و در برابر دشمن قرار گرفت و اين رجز را زمزمه مى كرد:
أشكو إلى اللّه من العدوان
فعال قوم فى الردى عميان
قد بدّلوا معالم القرآن
و محكم التنزيل و التبيان
از دشمنان به خدا شكايت مى كنم، جنگ با مردمى كه كوركورانه در گمراهى اند. آنها دستورات قرآن را رها كردند و نشانهها و آيات محكم آن را به فراموشى سپردند.
وى ده تن از سپاهيان دشمن را به هلاكت رساند، آن گاه لشكريان، وى را به محاصره درآورده و عامر بن نهشل تميمى وى را به شهادت رساند.
سليمان بن قتّه در اشعار گذشته درباره او مى گويد:
و سمّى النبىّ غودر فيهم قد علوه بصارم مصقول
فاذا ما بكيت عينى فجودى بدموع تسيل كلّ مسيل
همنام پيامبر ميان آنان تنها ماند و آنها با شمشير آبديده به سراغش آمدند. پس اى ديده من! چون خواستى گريه كنى، سيلاب اشكت را بر آنان فروريز.
📚 معجم البلدان: ۴/ ۱۰۷.
📚سلحشوران طف، ص: ۹۴ و ۹۵
📚ارشاد: ۲/ ۶۸- ۶۹، كامل: ۴/ ۴۰.
📚مناقب: ۴/ ۱۰۶
#شهدای_کربلا #محمد_بن_عبدالله_جعفر_بن_ابیطالب
@BotShenasi
در زیارت ناحیه درباره عون بن عبدالله آمده است:
السَّلامُ عَلى عَوْنِ بْنِ عَبْدَاللَّهِ بْنِ جَعْفَر الطَّيَّار فِى الْجَنانِ، حَليفِ الايمانِ، ومُنازِلِ الاقْرانِ، النَّاصِحِ لِلرَّحمانِ، التَّالى لِلْمَثانى والْقُرانِ ...
درود بر عون پسر عبداللَّه بن جعفر طیّار (پرواز كننده در بهشت) كه همپيمان ایمان و نبرد كننده با هماوردان و خيرخواه خداى رحمان و تلاوت كننده سوره حمد و آیات قرآن ، بود.
در زیارت رجبیه و ناحیه از محمد بن عبدالله چنین یاد شده است:
السّلامُ عَلی مُحمَّد بن عبدالله بن جعفر، الشاهد مکان ابیه والتالی لأخیه، و واقیه ببدنه، لعن الله قاتله عامر بن نهشل التمیمی.
#عون_بن_عبدالله_بن_جعفر
#محمد_بن_عبد_الله_بن_جعفر
.
@BotShenasi
🔍 شهدایِ کربلا | #شهدای_هاشمی
عبد اللّه بن على بن أبي طالب عليهم السّلام
وى نزديك هشت سال پس از برادر خود عباس علیه السلام ، قدم به عرصه وجود گذاشت.
مادر مكرّمه اش فاطمهام البنين بود. عبد اللّه شش سال با پدر و شانزده سال با برادرش حسن و ۲۵ سال عمر شريف خود را در كنار برادرش حسين عليه السّلام قرار داشت.
به گفته مورّخان: آن گاه كه ياران امام حسين عليه السّلام و گروهى از خاندان آن بزرگوار به شهادت رسيدند، عباس عليه السّلام برادران خويش را به ترتيب سن فرا خواند و بدانها دستور داد و فرمود: به ميدان كارزار بشتابيد، نخست برادر تنى خود عبد اللّه را خواست و بدو فرمود: برادر! به ميدان نبرد بشتاب، تا تو را كشته ببينم و از آنجا كه داراى فرزند نيستى، در پيشگاه خداوند تو را ذخيره داشته باشم.
عبد اللّه در برابر عباس عليه السّلام به ميدان شتافت و با شمشير خود كارزار مى كرد و ميان دشمن به جولان مى پرداخت و مى گفت:
أنا ابن ذى النجدة و الأفضال
ذاك علىّ الخير فى الأفعال
سيف رسول اللّه ذو النكال
فى كلّ يوم ظاهر الأهوال
من فرزند آن دلاور مرد بخشنده ام، او على نيكو خصال و نيك كردار است. شمشير رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دردآور است و هر روز ترس و بيم ايجاد مى كند.
هانى بن ثبيت حضرمى بر او حمله ور شد و ضربتى بر سر او وارد ساخت و وى را به شهادت رساند.
📚 سلحشوران طف ص ۸۷
📚ابن شهر آشوب مناقب: ۴/ ۵۸.
#شهدای_کربلا #محرم
#عبدالله_بن_علی_ابیطالب
@BotShenasi
🔍 شهدایِ کربلا | #شهدای_هاشمی
عثمان بن على بن أبي طالب عليهم السّلام
او، نزديك دو سال پس از برادرش عبد اللّه متولد شد. مادرش فاطمهام البنين است. عثمان قريب چهار سال در كنار پدر و نزديك چهارده سال با برادرش حسن و تمام مدت عمر ۲۳ ساله اش را در كنار برادر خود حسين عليه السّلام قرار داشت.
از امير مؤمنان عليه السّلام روايت شده كه فرمود:
إنّما سمّيته عثمان، بعثمان بن مظعون أخى.
سيره نويسان آورده اند: زمانى كه عبد اللّه بن على به شهادت رسيد، عباس عليه السّلام برادر ديگرش عثمان را فرا خواند و همان گونه كه با عبد اللّه سخن گفته بود، بدو فرمود: برادر! به ميدان برو. او نيز رهسپار ميدان شد و شمشير مى زد و مى گفت:
إنى أنا عثمان ذو المفاخر
شيخى علىّ ذو الفعال الطاهر
منم عثمان صاحب افتخارات، آقايم علىّ، همان فرد نيكوكار و پاكيزه است.
خولى بن يزيد اصبحى تيرى به سوى او پرتاب و او را از پاى در آورد به گونه اى كه با پهلو به زمين افتاد و مردى از قبيله أبان بن دارم، از راه رسيد و او را به شهادت رساند و سر مباركش را از تن جدا ساخت.
📚 سلحشوران طف صفحه۸۸
#شهدای_کربلا #عبدالله_بن_علی_بن_ابیطالب
@BotShenasi
🔍 شهدایِ کربلا | #شهدای_هاشمی
جعفر بن على بن أبي طالب عليهم السّلام
وى دو سال بعد از برادرش عثمان، ديده به جهان گشود، مادرش فاطمه امّ البنين است. جعفر نزديك به دو سال در جوار پدر و قريب دوازده سال در كنار برادرش حسن و حدود ۲۱ سال عمر شريف خود را با برادرش حسين عليه السّلام زيست.
روايت شده كه: امير المؤمنين عليه السّلام به جهت عشق و علاقه اى كه به او داشت، وى را به نام برادر خود، «جعفر» ناميد.
به گفته سيره نگاران: وقتى عبد اللّه و عثمان برادران تنى عباس به شهادت رسيدند، وى [برادر ديگرش] جعفر را خواست و بدو فرمود: به ميدان جنگ بشتاب تا تو را مانند دو برادرت كشته ببينم و از آن جايى كه صاحب فرزند نيستيد [و نسل امير المؤمنين از ناحيه شما قطع مى شود] اجر و پاداش من در مصيبت شما در پيشگاه خدا فزونى مى يابد، او به پيش تاخت و بر دشمن يورش برد و شمشير ميان آنها گذاشت و مى گفت:
إنّى أنا جعفر ذو المعالى ابن علىّ الخير ذى الأفضال
من جعفرم و صاحب افتخارات، فرزند على نيك كردار و بخشنده.
به گفته ابو الفرج: خولى بن يزيد اصبحى بر او حمله كرد و او را به شهادت رساند.
ابو مخنف مى گويد: بلكه هانى بن ثبيت كه برادرش را كشت، وى را به شهادت رساند.
📚 سلحشوران طف ص ۸۸
📚مقاتل الطالبين: ۸۸.
📚 مناقب: ۴/ ۱۰۷.
📚مقاتل الطالبين: ۸۸.
📚طبرى، تاريخ: ۳/ ۳۳۲.
.
#شهدای_کربلا #جعفر_بن_علی_بن_ابیطالب
#محرم۱۴۴۲
.
@BotShenasi
🗯 پنجشنبه سیاه
▪️از سفیان، از سلیمان احول، از سعید بن جبیر روایت میکند که شنیدم ابن عباس میگفت: روز پنج شنبه، چه پنج شنبه روزی بود. پس آن قدر گریست که اشک هایش شنها را خیس کرد. من گفتم: ای پسر عباس، پنج شنبه چه روزی است؟ گفت: درد رسول خدا صلَّی الله علیه و آله شدت یافت، حضرت فرمودند: کتفی برایم بیاورید تا نامه ای برای شما بنویسم که هرگز بعد از آن گمراه نشوید. حاضران نزاع کردند، حال آنکه نزد هیچ پیامبری، نزاع و مشاجره جایز نیست. برخی گفتند: او را چه شده، آیا هذیان میگوید؟
بپرسید چه گفت. حضرت فرمود: مرا رها کنید، آنچه من در آن هستم بهتر از آن است که شما مرا به آن میخوانید، و به آنها به سه چیز دستور داد و فرمود: مشرکان را از جزیرة العرب اخراج کنید، و وَفد (هیئتهایی که نزد پیامبر صلَّی الله علیه و آله میآمدند) را همان گونه که من پاداش و جایزه میدهم، شما هم پاداش دهید. و سومی: یا ابن عباس آن را نگفت و یا گفته ولی من آن را فراموش کردم.
📚بحارالانوار-جلد۳۰صفحه۵۶۵
#رسول_خدا
@BotShenasi
🗯 پنجشنبه سیاه
▪️از عبیدالله بن عبدالله، از ابن عباس نقل کرده که گفت: چون درد پیامبر صلَّی الله علیه و آله شدت یافت، حضرت فرمود: برگه ای را برای من بیاورید تا برایتان نامه ای بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید. عمر گفت: درد و بیماری بر پیامبر غلبه یافته است و کتاب خدا نزد ماست و ما را کفایت میکند. پس حاضران مخالفت کردند و سروصدا زیاد شد، پیامبرصلَّی الله علیه و آله فرمود: از نزد من بروید که نزد من نزاع جایز نیست. پس ابن عباس خارج شد، درحالی که میگفت: چه مصیبت بزرگی که مانع نوشتن نامه رسول خدا صلَّی الله علیه و آله شد.
📚بحارالانوار-جلد۳۰،صفحه۵۶۵
#رسول_خدا
@BotShenasi
🗯 پنجشنبه سیاه
▪️«الهجر»: هذیان، پرت و پلا. ابن اثیر در «جامع الاصول» و در شرح غریب المیم ۲. الصحاح۲: ۸۵۱ - گفته است: الهَجْر به فتح هاء: به معنای هذیان است و آن به سخن گفتنی که قابل فهم نباشد، گفته میشود. «هَجَرَ فلانُ»: هرگاه هذیان بگوید، و «اَهجَرَ»: ناسزا گفت، و «الهُجْر»: ناسزا گفتن.
▪️و در قاموس المحیط آمده است: «هَجَر فی نومه و مرضِه هُجْراً» به ضم هاء: یعنی هذیان گفت. ودر الصحاح آمده است: الهَجر: هذیان، و «قد هجر المریض یهجُر فهو هاجر»: یعنی بیمار هذیان گفت، و «الکلام المهجور»: سخن پرت و بلا. ابوعبید گفته است: آنچه از ابراهیم درباره این فرموده خداوند بلند مرتبه: «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِینَ وَ کَفَی بِرَبِّکَ هَادِیًا وَنَصِیرًا. الفرقان/۳۰ - »،
{و پیامبر [خدا] گفت: پروردگارا، قوم من این قرآن را رها کردند. } روایت شده است، این سخن را تأیید میکند که گفته است: درباره قرآن، غیر حق را به زبان آوردند، آیا نمی بینی که مریض هر وقت هذیان بگوید، غیر حق را به زبان میآورد؟ و از مجاهد همانند این روایت نقل شده است.
واضح است، این که برخی از آن ها، هجر را به معنای هذیان انکار میکنند، از زشت ترین هذیان هاست.
و ابن حجر - با وجود تعصب شدیدش - در مقدمه شرح خود بر صحیح بخاری. هدی الساری، مقدمه فتح الباری لشرح صحیح البخاری: ۲۰۰ اعتراف کرده است که هَجَر به معنای هذیان است. و «اللغط» به تسکین و تحریک غین: صدا و هیاهو یا صداهایی مبهمی که قابل فهم نیست، و «الرزّیة»: مصیبت.
گذشته از این، بدانید که قاضی القضات در «المغنی» برای دفع این طعن از عمر بن خطاب، اقدام نکرده است، و همچنین بسیاری از اهل سنت مانند شارح «المقاصد» و دیگران، مبادرت نکرده اند.
📚 بحارالانوار-جلد ۳۰ صفحه ۵۶۵
#رسول_خدا
@BotShenasi
16.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️ مهمترین لقب رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم
🔍 شهدایِ کربلا | #شهدای_هاشمی
ابو بكر بن على بن أبي طالب عليهم السّلام
نام او «محمد اصغر يا عبد اللّه» و مادرش ليلى دختر مسعود بن خالد بن مالك بن ربعى بن سلمى بن جندل بن نهشل بن دارم بن مالك بن حنظلة بن زيد مناة بن تميم و مادر ليلى عميره دختر قيس بن عاصم بن سنان بن خالد بن منقر سيّد اهل الوبر بن عبيد بن حارث، به نام مقاعس است، مادر عميره، عناق دختر عصام بن سنان بن خالد بن منقر و مادر عناق، دختر اعبد بن اسعد بن منقر و مادرش دختر سفيان بن خالد بن عبيد بن مقاعس بن عمرو بن كعب بن سعد بن مناة بن تميم است.
شاعر درباره جدش سلمى گفته است:
يسوّد أقوام و ليسوا بسادةبل السيّد الميمون سلمى بن جندل
قومى به حاكميت مى رسند و سيادت مى كنند با آن كه شايسته اين كار نيستند، تنها مرد بزرگ منش و با ميمنت، سلمى بن جندل است.
گفته شده: زجر بن بدر نخعى و به گفته برخى، عقبه و طبق نقل بعضى: مردى از حمدان او را به شهادت رسانده است. و گفته شده: كشته اى در نهرين يافت شد ولى مشخص نشد چه كسى او را به قتل رسانده است.
به نقل برخى راويان: او در حالى كه اين رجز را مى خواند به ميدان نبرد رفت و به مبارزه پرداخت:
شيخى علىّ ذو الفخار الأطول
من هاشم و هاشم لم تعدل
آقايم على صاحب افتخارات فراوان از نسل هاشم است و كسى به پايه هاشم نمى رسد.
وى هم چنان مى جنگيد تا اينكه گروهى از جمله عقبه غنوى در كشتن او همدست
شدند.
افراد ياد شده، شش تن از فرزندان على عليه السّلام بودند كه در كنار امام حسين عليه السّلام حضور داشتند و در غير اين تعداد به اختلاف سخن گفته شده و سخن سليمان بن قته، در مصيبت آنها نيز حاكى از همين معناست، آنجا كه گفت:
ستّة كلّهم لصلب علىّ قد اصيبوا و سبعة لعقيل
شش تنى كه از فرزندان على و هفت تن ديگرى كه از فرزندان عقيل بودند، همگى به شهادت رسيدند.
📚سلحشوران طف، صفحه۹۱
📚مقاتل الطالبين: ۹۱.
📚 مناقب: ۴/ ۱۰۷، عبارت مناقب: «من هاشم الخير الكريم المفضل» است و نيز در آن آمده كه وى را «زجر بن بدر جحفى» به شهادت رساند.
#شهدای_کربلا #ابوبکر_بن_علی_بن_ابیطالب
#محرم۱۴۴۲
@BotShenasi
🔍 شهدایِ کربلا | #شهدای_هاشمی
أبو بكر بن حسن بن على بن أبي طالب عليهم السّلام
مادر أبو بكر كنيز بود، ابو الفرج روايت كرده كه: عبد اللّه بن عقبه غنوى وى را به شهادت رساند و نقل شده كه: قاتل وى عقبه غنوى بوده و منظور سليمان بن قتّه در اين اشعار همين شخص مى باشد.
و عند غنىّ قطرة من دمائناسنجزيهم يوما بها حيث حلّت
اذ افتقرت قيس جبرنا فقيرهاو تقتلنا قيس اذا النعل زلّت
در طايفه غنىّ، قطره اى از خون ما وجود دارد و روزى مناسب از آنان انتقام خواهيم گرفت.
هرگاه قيس به تهيدستى افتادند، فقر و تهيدستى آنان را جبران كرديم، ولى آن گاه كه ورق برگشت، قيس دست به كشتار ما زدند.
📚 سلحشوران طف ص ۹۰
#شهدای_کربلا #ابوبکر_بن_حسن_بن_علی
@BotShenasi