دل را سـرِ شـوقـے .. •|😍🍃|•
اگـرمـ هـسـت ..•|😻💞|•
تـو آنـے ..•|😇💋|•
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
°•♡کافهعشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_233 _بهت رو ندادم كه كاري نكردي وگرنه تو كه... پوفي كشيدم و پريدم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼
🌸🌸
🌼
#پارت_234
_خيلي خب پياده شو و تموم حرفاي امروز و هم فراموش كن،صرفا جهت گذشتن خر از پل بود كه گذشت!
و با حالت خاصي موهام و مرتب كردم و از ماشين پياده شدم اما يلدا دست به سينه نشسته بود تو ماشين و با لب و لوچه ي آويزون زل زده بود به داشبورد كه خم شدم تو ماشين:
_إ إ إ،خر كه هنوز رو پله؟نميخواي رد شي از اين پل؟
خواستم بخندم كه امون نداد:
_خر خودتي و...
چپ چپ نگاهش كردم كه ادامه داد:
_خودم!كه الآن با توام!
حالا ديگه وقت خنديدن بود كه با خنده ماشين و دور زدم و در سمت يلدا رو باز كردم و قبل از اينكه پياده شه گفتم:
_گويند كه عشاق جهان عقل ندارند...
از ماشين پياده شد و ادامه ي حرفم و با لحن با مزه اي گفت:
_يعني تو خري من به مراتب ز تو خر تر...
و روبه روم ايستاد كه بين خنده هام تو گوشش گفتم:
_اين خر هيچوقت فكر نميكرد كه عاشق شه!
زد رو شونم و سري به نشونه ي تاييد تكون داد:
_اين خرم همينطور!
و به خودش اشاره كرد...
🌸
🌼🌼
🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
قد آغوش منی ❣
نه زیادی نه کمی😍😘💕❣💕
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
هدایت شده از °•♡کافهعشق♡•°
در سرم نیست بجز
حال و هوایِ
تُ و عشق
شادم از اینڪه
همه حال و هوایم تُ شدی ..!♥
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
مثلِ نفس هایم دوستت دارم
همانقدر بی اختیار
همانقدر تا پایِ جان...
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
🖊
چه بیهوده دل بستم
به قاب خالی عکست
ندانستم که تو سالهاست
گریختی از من و عشقم ...
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
°•♡کافهعشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_234 _خيلي خب پياده شو و تموم حرفاي امروز و هم فراموش كن،صرفا جهت گ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼
🌸🌸
🌼
#پارت_235
به محض ورود به خونه روي يكي از مبلاي راحتي نشست كه با نفس عميقي كنارش نشستم و دستش و توي دستام گرفتم:
_واست كيك درست كنم؟
گوشه چشمي نگاهم كرد:
_هنوز طعم سوختگيش و يادم نرفته!
و خنديد كه دستش و ول كردم و مايل به سمتش نشستم:
_كلا هر چيزي كه بايد فراموش بشه رو از ياد نميبري!
و پوفي كشيدم كه صداي خنده هاش آروم و آروم تر شد:
_عماد
فقط نگاهش كردم كه ادامه داد:
_اگه اون حرفارو نميزدي،اگه اون روز اون اتفاقا نمي افتاد حالا عقد كرده بوديم و لازم نبود با هزار دروغ و حيله الان باهم باشيم
و نگاه ماتم زدش و ازم گرفت كه خودم و بهش نزديك تر كردم و صورتش و به سمت خودم چرخوندم:
_بذار خيالت و راحت كنم يلدا از امروز تا ته دنيا تو مال مني،هر اتفاقي كه ميخواد بيفته بازم تو مال مني!
شوق به چشماش برنميگشت كه ادامه دادم:
_هزار بار گفتم دو هزار بار ديگه ام ميگم نهايتش اينه كه ميدزدمت،اونوقت پدرت راضي ميشه
تلخ اما خنديد:
_پس دزدم بودي و من خبر نداشتم!
جدي نگاهش كردم:
🌸
🌼🌼
🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
من همه درد خودم را
به تو گفتم جانا !
اینکه درمان بکنی یا نکنی ؛
مختاری ...
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
تْــمــام وجودَم،
درگیر ⊲دوســت داشـتنِ⊳ توســت 😍
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
°•♡کافهعشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_235 به محض ورود به خونه روي يكي از مبلاي راحتي نشست كه با نفس عميق
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼
🌸🌸
🌼
#پارت_236
_دزد؟من بخاطر تو قاتلم ميشم!
حالا انگار واسه چند لحظه همه تلخي هارو فراموش كرد:
_عماد؟
'جونم'ي گفتم و همزمان دستم و دور كمرش انداختم كه گفت:
_تو اون چند وقته صيغه تو از من متنفر نبودي؟تو اون شب خواستگاري كه من با لجبازي بله گفتم به خونم تشنه نبودي؟!
با يادآوري اون روزها قهقهه اي زدم و بهش اشاره كردم كه روي پاهام بشينه!
همزمان با نشستنش نوك انگشت اشارم و روي لباي برجسته و خوش فرمش كردم و با لحن خاصي جواب دادم:
_روز اولي كه ديدمت مطمئن بودم كه تو با بقيه فرق داري و يه حس سردرگم داشتم،اذيتت ميكردم بي اينكه دليلي داشته باشم و حتي توي شب خواستگاري دلم ميخواست خفت كنم!
اما خب بعدها يه چيزايي مانع از آدم كشيم شد!
و نگاهم و روش ثابت نگهداشتم كه يه دستش و نوازشوار رو گردنم كشيد و موشكافانه نگاهم كرد:
_چه چيزايي؟
بي هيچ مكثي يه دستم و پشت كمرش ثابت نگهداشتم و دست ديگم و دور گردنش انداختم و سرش و جلوتر آوردم انقد جلو كه بوسش کردم
🌸
🌼🌼
🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼🌼