eitaa logo
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
6.6هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
366 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_169 دوباره صداي خنده هاش توي اتاق طنين انداز شد و همينطور كه نشسته
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 دست به سينه روبه روي عماد ايستاده بودم و اون داشت توي آينه خودش و نگاه ميكرد و با حالت خاصي موهاش و مرتب ميكرد كه شونه رو از دستش قاپيدم: _به خدا خوبي،بريم؟ شونه اي بالا انداخت و همزمان با ره افتادن به سمت در جواب داد: _البته كه خوبم،سليقمم خوبه ها فقط حيف شد كه مامان اينا نذاشتن خودم زنم و انتخاب كنم و تو نصيبم شدي! پشت سرش راه افتادم و كشيده اسمش و صدا زدم: _عماد! كه آروم خنديد و دستاش و به نشونه تسليم بالا آورد: _خيلي خب من تسليم حالا بگو ببينم كجا بريم؟! حالت متفكري به خودم گرفتم و بعد از يه مكث كوتاه جواب دادم: _اصلا الان كجا ميشه رفت؟ سينما؟تئاتر؟كافه؟رستوران؟كجا؟ 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
من انقدر دوستت دارم❣ ڪہ اولویت اول و آخرم تویے...😍💕❣💕 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
You're the miracle among this bitter nightmare these days.. تو یه معجزه ایی ❣ تو کابوس تلخ این روزا :)💕❣💕 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
بیـشتــــر از هر کـــسی که ❣ دوســــتت داره ؛❣ 😍😘💕❣💕 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
گاه گاهـی.... مَـجبورم بغضــم را با قهقهه های بلنـد؛ خَـفِه کنــم.... تا نگــویند دیدیــد: "شـکََستــه"... ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
مقصود از زندگی کیف و لذت است. تا می توانیم باید غم و غصه را از خودمان دور بکنیم، معلوم را به مجهول نفروشیم و نقد را فدای نسیه نکنیم! انتقام خودمان را از زندگی بستانیم پیش از آن که در چنگال او خرد بشویم..! ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
[من‌ مریض‌توام‌ ❣ بیا درمانم‌ باش:]💕❣💕 ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
زده بالا تب دیوانگی‌ام بعد از "تــو" مـی توانـم وسط گریه بخندم بہ خودم...❣ ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_170 دست به سينه روبه روي عماد ايستاده بودم و اون داشت توي آينه خود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 همينطور كه لبخند روي لباش همچنان جا خوش كرده بود لپم و كشيد و جواب داد: _باز هوس ظرف شستن به سرت زده ها! سري به نشونه ي رد حرفش تكون دادم: _نه!كافه نه در و باز كرد و منتظر شد تا قبل از خودش برم بيرون: _بريم ارغوانم صدا كنيم بالاخره يه دوري تو اين شهر بزرگ ميزنيم... با به صدا دراومدن آلارم گوشيم از خوابِ قشنگم پريدم و نگاهي به ساعت انداختم. از ٣ميگذشت و من بايد آماده ميشدم واسه رفتن به دانشگاه نميدونم چرا اما امروز بيشتر از هروقت ديگه اي دلم ميخواست بخوابم و دانشگاه نرم دلايلم هم از قبل محكم تر بود! هم اينكه با عماد كلاس نداشتيم و هم اينكه پونه با همسر گرام رفته بود مسافرت! با اين حال نفس عميقي كشيدم و بلند شدم كه مامان بعد از اينكه چندباري در زد وارد اتاق شد. خميازه كشون به سمتش برگشتم كه با اينطور ديدنم لبخندي زد و سري تكون داد: _خانم خوابالو سريع برو كلاست و بيا چون نسرين خانم زنگ زد و گفت كه امشب ميان اينجا! با شنيدن اين حرف بي اختيار لبخندي روي لبام نشست... شايد لبخند ناباوري! لبخندي كه پشت پرده ي عجيب غريبي داشت...! از انتقام و لجبازي تا نامزدي و حالا ازدواج با استادِ خاصِ من! 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
قایقی خواهم ساخت ، خواهم انداخت به آب، دور خواهم شد از این خاک غریب... 👤سهراب سپهری ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave