مهم این دلمه❣
کهبدجوریمیخوادت...❣
وگرنهچشامکهبهترشوهممیبینه😍💕❣💕
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
تو که کنارم باشی ❣
هوا رو هم نمیخواهم ❣
وجودت رو نفس میکشم💕❣💕
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
براے دنیا شاید یڪ نفر باشے❣
اما براے من تمام دنیایے...😍😘💕❣💕
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
عشق جانم دنیامے ❣
اونے ڪہ میخوامے عشق جانم❣
هوامے تو همہے نفس هامے ❣
تو عشق جانم...😍😘💕❣💕
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
تنوع طلبی ...❣
فقط اونجا که ...❣
دوست دارم هر روز ❣
یه جوری دیوونت باشم😍😘💕❣💕
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼
🌸🌸
🌼
#استاد_مغرور_من
#پارت_20
ميز ناهار رو به كمك آوا چيديم و حالا بعد از اومدن آقا رامين تموم خانواده دور ميز غذا خوري ٦نفره ي توي آشپزخونه مشغول خوردن غذا شديم...
اون هم چه غذايي!
من انقدر به غذاهايي كه مامان درست ميكرد ميل داشتم كه اگه ژن خوب نداشتم و يه كمي استعداد چاقي توي وجودم بود قطعا الان از در خونه نميومدم تو،
اما خب خدا بهم لطف كرده بود و من رو باربي آفريده بود كه هرچي ميخوردم حتي ٢٠٠گرم بهم اضافه نميشد و آوا كه به نسبت من يه كمي تپل مپل بود هميشه با حسرت ميگفت:
'تو كه اندازه يه گاو ميخوري چرا چاق نميشي؟'
و من براش زبون درازي ميكردم!
با تموم اين فكر مشغولي هاي خنده دار غذام رو خوردم و واسه استراحت رفتم توي اتاق نقلي و قشنگم.
خودم رو انداختم روي تخت و گوشيم رو توي دستم گرفتم.
بايد بااستاد مغرورم قرار ميذاشتم...
شمارش رو سيو كردم و توي تلگرام عكس هاش رو ديدم...
درسته كه تا حدودي ازش متنفر بودم اما از حق نگذريم واقعا فوق العاده بود...
يه مرد قد بلند و كشيده با يه چهره ي فوق العاده خاص!
چشم هاي قهوه اي روشن و مو و ابروي تيره!
واقعا كه فوق العاده بود...
اين رو تموم عكس هاش تصديق ميكردن...
بعد از چند دقيقه از ديد زدن عكس هاش دست كشيدم و بهش پيام دادم..
🌸
🌼🌼
🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
ولی خدایی ❣
قبول داری هیچکی اندازه من ❣
ذوق مرگ قیافه ی خنگت نمیشه 💕❣💕
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
دنیـا بی وفـا شـہ ❣
مـن باهاتـم ❣
تا همیشـہ همہ جا ❣
مـن باهاتـم😍😘💕❣💕
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣
have your name written
Qatyh tranquilizers.
-//باید اسمتو قاطیہ ❣
قرصای آرامبخش مینوشتن💕❣💕
┄•●❥ @Cafe_Lave ❣