چـادرِ مـن❤
نـه بـرای نشـان دادن فقـر در سریالهای کشـورم است …
نـه لبـاس متهمـان ِ دادگـاه و زندانها …
چـادر مـن تـاج بنـدگـی مـن است …
سنـد زهـرایی بـودنـم را امضــا میکند …!
طعنهها دلسردت نکنـد بـانــو …🌸🌸
https://eitaa.com/tentideal
@tentideal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ #استاد_شجاعی
✘ سلطان خانهی شماست:
کودک شما ، قبل از هفت سالگی!
✘ اما دو جا، باید جلوی او بایستید،
و این سلطان را محدود کنید.
✨﷽✨
🔻صلوات سبب رفع عذاب قبر
✍🏻 صلوات سبب رفع عذاب قبر است، چنانچه زنی دختری داشت آن دختر وفات نمود و مادرش در خواب دید که به عذاب الیم و عقاب عظیم گرفتار است و با اندوه بسیار از خواب بیدار شد و زاری آغاز نمود چند روز به حال فرزندش اشک میبارید و مینالید تا این که بار دیگر آن دختر را در خواب دید. خوشحال و شادمان و در روضه فردوس خرامان اشک میریخت و به او گفت: ای دختر آن چه بود که من میدیدم و این چه صورت است که مشاهده میکنم؟
✍🏻 جواب داد: ای مادر! به جهت گناهان خود در عذاب بودم چنانچه دیدی و در این روز ها عزیزی به کنار قبر ما گذشت و چند نوبت صلوات فرستاد و ثواب آنها را به اهل گورستان بخشید و حق تعالی به برکت آن صلوات عذاب را از اهل گورستان برداشت.
پیامبر اکرم (ص) نیز فرمودند:
بسیار بر من صلوات بفرستید. زیرا که صلوات فرستادن بر من نور است در قبور، و نور است در صراط، و نور است در بهشت.
📚 بحارالانوار، ج۹۴
🔎 #کلام_نور
📣 امیرالمومنین(ع)
✍️ سه خصلت موجب جلب محبت می شود:
◽خوشخویی ◽ملایمت ◽فروتنی
👈 غررالحکم: ح 4684
🌷 #دختر_شینا – قسمت 5⃣4⃣
✅ فصل سیزدهم
💥 صمد میرفت و میآمد و خبرهای بد میآورد. یک شب رفت سراغ همسایه و به قول خودش سفارش ما را به او کرد. فردایش هم کلی نخود و لوبیا و گوشت و برنج خرید.
گفتم: « چه خبر است؟! »
گفت: « فردا میروم خرمشهر. شاید چند وقتی نتوانم بیایم. شاید هم هیچوقت برنگردم. »
بغض ته گلوبم نشسته بود. مقداری پول به من دادو ناهارش را خورد. بچهها را بوسید. ساکش را بست. خداحافظی کرد و رفت. خانهای که اینقدر در نظرم دلباز و قشنگ بود، یکدفعه دلگیر و بیروح شد. نمیدانستم باید چه کار کنم. بچهها بعد از ناهار خوابیده بودند. چند دست لباسِ نششسته داشتم. به بهانهی شستن آنها رفتم توی حمام و لباس شستم و گریه کردم.
💥 کمی بعد صدای در آمد. دستهایم را شستم و رفتم در را باز کردم. زن صاحبخانه بود. حتماً میدانست ناراحتم. میخواست یکجوری همدردی کند. گفت: « تعاونی محل با کوپن لیوان میدهند. بیا برویم بگیریم. »
حوصله نداشتم. بهانه آوردم بچهها خواباند. منی که تا چند روز قبل عاشق خرید وسایل خانه و ظرف و ظروف بودم، یکدفعه از همه چیز بدم آمده بود. با خودم گفتم: « جنگ است. شوهرم رفته جنگ. هیچ معلوم نیست چه بر سر من و زندگیام بیاید. آنوقت اینها چه دلخوشاند. » زن گفت: « میخواهی هر وقت بچه ها بیدار شدند، بیایم دنبالت؟ »
گفتم: « نه، شما بروید. مزاحم نمیشوم. » آن روز نرفتم. هر چند هفتهی بعد خودم تنهایی رفتم و با شوق و ذوق لیوانها را خریدم و آوردم توی کمد چیدم و کلی هم برایشان حظ کردم.
💥 شهر حال و هوای دیگری گرفته بود. شبها خاموشی بود. از رادیو آژیر وضعیت زرد، قرمز و سفید پخش میشد و به مردم آموزش میدادند هر کدام از آژیرها چه معنی و مفهومی دارد و موقع پخش آنها باید چهکار کرد. چند بار هم راستیراستی وضعیت قرمز شد. برقها قطع شد. اما بدون این که اتفاقی بیفتد، وضعیت سفید شد و برقها آمد.
اوایل مردم میترسیدند؛ اما کم کم مثل هر چیز دیگری وضعیت قرمز هم برای همه عادی شد.
💥 چهل و پنج روزی میشد که صمد رفته بود. زندگی بدون او سخت میگذشت. چند باری تصمیم گرفتم بچه ها را بردارم و بروم قایش. اما وقتی فکر میکردم اگر صمد برگردد و ما نباشیم، ناراحت میشود. تصمیمم عوض میشد. هر روز گوش به زنگ بودم تا در باز شود و از راه برسد. این انتظارها آنقدر کشدار و سخت شده بود که یک روز بچهها را برداشتم و پرسانپرسان رفتم سپاه. آنجا با هزار مصیبت توانستم خبری از او بگیرم. گفتند: « بیخبر نیستیم. الحمداللّه حالش خوب است. »
💥 با شنیدن همین چند تا جمله جان تازهای گرفتم. ظهر شده بود که خسته و گرسنه رسیدیم خانه. پاهای کوچک و ظریف خدیجه درد میکرد. معصومه گرسنه بود و نق میزد. اول به معصومه رسیدم. تر و خشکش کردم. شیرش دادم و خواباندمش. بعد نوبت خدیجه شد. پاهایش را توی آب گرم شستم. غذایش را دادم و او را هم خواباندم. بچهها آنقدر خسته شده بودند که تا عصر خوابیدند.
💥 آن شب به جای اینکه با خیال راحت و آسوده بخوابم، برعکس خوابهای بد و ناجور میدیدم. خواب دیدم صمد معصومه و خدیجه را بغل کرده و توی بیابانی برهوت میدود. چند نفر اسلحه به دست هم دنبالش بودند و میخواستند بچهها را به زور از بغلش بگیرند. یکدفعه از خواب پریدم. دیدم قلبم تندتند میزند و عرق سردی روی پیشانیام نشسته. بلند شدم یک لیوان آب خوردم و دوباره خوابیدم.
عجیب بود که دوباره همان خواب را دیدم. از ترس از خواب پریدم؛ اما دوباره که خوابم برد، همان خواب را دیدم. بار آخری که با هول از خواب بیدار شدم، تصمیم گرفتم دیگر نخوابم. با خودم گفتم: « نخوابیدن بهتر از خوابیدن و دیدن خوابهای وحشتناک است. »
💥 اینبار سر و صداهای بیرون از خانه مرا ترساند. صدایی از توی راه پله میآمد. انگار کسی روی پلهها بود و داشت از طبقهی پایین میآمد بالا؛ اما هیچوقت به طبقهی دوم نمیرسید. در را قفل کرده بودم. از پشت پنجره سایههای مبهمی را میدیدم. آدمهایی با صورتهای بزرگ، با دستهایی سیاه.
🔰ادامه دارد...🔰
#علائم_ظهور
📌احوال مردم به هنگام #وقوع صیحه آسمانی
🔰از #حالت و #واکنش مردم در قبال صیحه را از زبان به حق ناطق امام صادق (ع) بشنوید :
✨هنگامی كه #بانگ اسمانی را بشنوند مانند كسی كه بر سرش #مرغ نشسته باشد خشكشان می زند .
✨تمامی دشمنان خدا در برابر صیحه اسمانی #خاضع و #منقاد میشوند . اگر در خبری هم دچار شك و تردید باشند در مورد صیحه ی اسمانی هیچ تردیدی نخواهند داشت ، كه با نام پدر و نام اجداد طاهرین او (عج) ندا خواهند شنید.1
📚1-كتاب الغیبه: نعمانی ،ص ص 136و150
📚روزگار رهایی : ، ج2 :ص877
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سختگیری امام زمان برای مردم نیست، برای یه عده علف هرز است....
سخنران استاد عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴⚡️پیدا شدن دو پیکر سالم #شهدایمدافعحرم ...
🔺در شهر درعا سوریه پیکر دو شهید مدافع حرم که بیش از ٢ سال پیش در کنار هم و با دستهای بسته به شهادت رسیده بودند، بصورت کاملا سالم پیدا شد...!
#برمحمد_وآل_محمد_صلوات💚
💠پیامبر (صلی الله علیه واله)فرمودند:
🔸روز قيامت خداوند به مالك رئیس جهنم دستور ميدهد كه جهنم هفتگانه را بيافروزد و به رضوان رئیس بهشت امر ميكند بهشت هشتگانه را بيارايد و به ميكائيل دستور ميدهد كه صراط را بر روى جهنم بكشد و به جبرئيل مىفرمايد كه ترازوى عدل را برقرار نمايد و در زير عرش ميفرمايد اى محمّد امتت را براى حساب بياور.
🔸 بعد دستور ميدهد خدا كه بر صراط هفت پل قرار دهند طول هر پل هفده هزار فرسخ است و بر روى هر پل هفتاد هزار ملك قرار دارند
🔸هرکدام از مرد و زن اين امت که بر پل اولى ميرسند از ولايت على بن ابى طالب و حب اهل بيت محمّد سوال میکنند هر كس ولايت و حب او را در دل داشته باشد از پل اوّلى چون برق جهنده ميگذرد...
📚بحارالانوار ترجمه خسروی ج۲۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| لحظه دیدار پدر شهیــد عجمیان
با پیکر مطهر پســرش 🕊
بنا نبود که آفت به جان ما بزنند
پسر بزرگ نکردم که دست و پا بزند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ جدید تو راهه
کمک به اموات درعالم برزخ
💬سید بن طاووس رحمه الله از حضرت #رسول صلی الله علیه وآله وسلم روایت کرده که فرمود:
✨نمی گذرد بر #میت ساعتی سخت تر از شب اول قبر، پس مردگان خود را به صدقه رحم نمایید، و اگر نیافتی چیزی که صدقه بدهی پس یکی از شماها دو رکعت نماز کند، بخواند در رکعت اول فاتحة الکتاب یک مرتبه، و قُل هو اللَّه احد دو مرتبه، و در رکعت دوم فاتحه یک مرتبه، و اَلهیکُم التّکاثر ده مرتبه و سلام دهد و بگوید:
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ابْعَثْ ثَوابَها(ولی در مدرک یاد شده، «ثَوابَهُما» آمده است.) اِلی قَبرِ ذلِکَ المَیِّتِ فُلانِ بنِ فُلان».
🔰پس حق تعالی میفرستد همان ساعت هزار مَلَک به سوی قبر آن میّت با هر مَلَکی جامه [ای و حُلِّه [ای، و تنگی قبر او را وسعت دهد تا روز نفخ صور و عطا کند به نماز کننده بعدد آن چه آفتاب بر آن طلوع میکند #حسنات، و برای او چهل درجه بالا برده شود .
📒 بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۲۱۹
🔴 عملی در صبح جمعه جهت بخشش گناهان
🔵 در روایت آمده است کسى که پیش از نماز صبح روز جمعه سه مرتبه (از روى خلوص نیّت) بگوید:
🌕 اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذی لا اِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومِ، وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ
گناهانش آمرزیده مى شود، هرچند که بیشتر از کف دریا باشد.
📚 بحارالانوار ج ۸۶ ، صفحه ۳۵۹ حدیث ۳۶
📚 مفاتیح الجنان انتهای اعمال شب جمعه
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 ابتکار جوان عراقی در خانه دار کردن مردم نیازمند؛ ماجرا از یک فراخوان هزار دیناری آغاز شد
☫☫ #گروه_دیوار_مهربانی 🔻
گروه دیوار مهربان