کانون اندیشه جوان
💢 از آنجا که چپ نو در آمریکای لاتین حیات یافته است و حاکمان آن را بهترین روش و وسیله برای جلب توده ها تشخیص داده اند. چپ نو در آمریکای لاتین را باید به شدت عوام گرا و پوپولیست و به گونه ای وسیع بی بهره از هرگونه استحکام نظری در نظر گرفت.
🔸۱- آشفتگی ساختار اقتصادی: تضاد های فقیر و غنی شهری و روستایی کشاورزی و صنعتی حاشیه نشین و متن نشین، استقلال اقتصادی دولت از جامعه، نابرابری و احساس تبعیض، فقر و فساد اقتصادی و نبود آگاهی طبقاتی و...، که همگی شاخصه های ساختار و نهاد معیوب اقتصادی است در ایجاد رویکردهای پوپولیستی در جامعه تأثیر فراوانی دارد.
🔹۲-بحران مشروعیت: رشد و قوت بوروکراسی و فربه شدن دولت، ضعف بدنه اجتماعی، فاصله دولت و ملت و... نوعی سوء ظن به قدرت پدید می آورد که سرانجام به ایجاد بحران مشروعیت منجر می شود. به عقیده هابرماس با اختلاف میان انگیزش های اعلام شده از سوی دولت نظام آموزشی و شغلی از یکسو و انگیزش های فراهم شده توسط نظام اجتماعی و فرهنگی، جامعه به سمت این بحران حرکت میکند و سرانجام پوپولیسم را به ارمغان می آورد.
🔸۳- ضعف جامعه مدنی: ضعف نهادهای مدنی فعالیت جدی نداشتن احزاب مطبوعات و انجمن های غیردولتی، تحقیر فرد و به حاشیه رانده شدن او، رشد نکردن مفهوم شهروندی، نبود مشارکت سیاسی ،واقعی ضعف همبستگی ارگانیکی و وجود نوعی جمع گرایی قبیله ای در عین خودخواهی فرد گرایانه از دیگر مشکلات جوامع در حال گذار است که امکان دارد آنها را به مشکل پوپولیسم دچار کند.
🔹۴- غیبت گفتمان انسجام بخش : اتمیزه کردن جامعه در عین توده ای بودن آن، نبود گفتمان های انسجام بخش و همبستگی بخش که از زیان های حرکت به سمت مدرن شدن است، اگر با ضعف روشنفکران و نخبگان در ادای وظیفه شان در جامعه همراه شود جامعه را به سمت حرکت های توده ای و ایدئولوژی های بنیادگرا سوق می دهد که پوپولیست ها با همین حربه اقدامات خویش را جلو می برند.
📖ماهنامه زمانه، شماره ۷۱
#اتمیزه
#مسئله
#بنیادگرا
#چپ_نو
#عوام_گرا
#هابرماس
#بوروکراسی
#پوپولیسم
#فرد_گرایانه
📌@canoon_org