لااقل صدها غزل در وصف ِچشمت گفتهام ؛
خاک ِعالم برسرت ، یکذره با احساس باش .
منظومهی ِچشمان ِتو با خط و مدارش ؛
بر هم زده یک باره همه جاذبهها را ..
نگاهم کرد و لرزیدم ؛ خجالت میکشم از او ..
بگویید عاشقت گفته : نگاه ِمحشری داری !
کافهچَکامه .
- یكکاییشدن ِچکامهی ِقشنگم ! ^^
- هزاروصدتاییشدن ِچکامهی ِقشنگم ! ^^
خواب دیدم آمدی بوسیدیام ، خوابم پرید ..
عشق ِمن بوسیدنت هم بد زماناست ، هفت ِصبح ؟
میان این شلوغیها دلم یک بوسه میخواهد ،
تمارض کن به غشکردن نفس مصنوعیت با من .
کافهچَکامه .
-
چشمهایت شعر و مردم شعر دزدی میکنند ،
حفظ چشمان ِتو از آیات ِقرآن سختتر !
جنگ ترکیبی ِچشمان و لبت خونریز است ؛
- بهخدا خوبترین فاجعهی ِایرانی :))
تو خواب ِروزهای ِروشن ِخود را ببین ای دوست !
شبت خوش ؛ گرچه امشب نیز ، من تا صبح بیدارم ..
مُردم و زنده شدم تا کهتو لبخند زدی ..
بارالها ! ملك ُالموت به این زیبایی ؟
چشم در چشم تو انداختم و زنده شدم ،
یُخْرِج ُالحَى َّمِن َالمَیِّت ِ؛ چشمان ِتو بود .
- من از خاطر نخواهم برد رنگ ِچشمهایت را . .
عسل فاسد نخواهد شد ، اگر صدسال هم باشد .
کافهچَکامه .
گاه می خواهم بگویم دوستت دارم ، ولی . . این حواس ِمادرم بیش از فتا جمع من است !
مادرم طعنهزنان گفت ، دلت اینجا نیست !
طبق ِمعمول نگفتم که حواسم به تو بود .
نازنين يكلحظه در فكرم كمى آرام بگير ،
خستهام از بس نمازم را از اول خواندهام .
درس ِمنطق نده دیگر تو به این عاشق که ،
از همان کودکیام مدرسه را دوست نداشت .