╔══════☀️ೋღ🌺 #تجربه این تجربه مربوط به سال ها پیش هست. وقتی که دوره پیش دانشگاهی بودم. پول زیادی ته حسابم نمونده بود خریدامو که می کردم همه پولی که برام می موند 150تومن بیشتر نبود. دختره بغل دست من وایساده بود. خریدشو کرده بود و مثل خودم منتظر ایستاده بود فروشنده گیره و پوشه ای که خریده بود رو حساب کنه. دانش آموز بود مشخص بود وضع مالی خوبی ندارن. من... بابام هیچ وقت ته جیب مو خالی نمی ذاشت ولی هیچ وقت هم ازش پول نمی خواستم. میدونستم با این کارم چند روزی صفر صفرم... بدون هیچ فکر پس و پیشی به فروشنده گفتم مال این دختر خانومم حساب کن و خرید هامو برداشتم و راه افتادم، دختره فقط یه نگا کرد و منم سر به زیر بدون اینکه نگاهمون به هم گره بخوره از کنارش رد شدم. چند روز بعد مدیر صدام کرد تو کتابخونه و سی تومن داد بهم نمیدونم بابت چی بود و یادم نمیاد ازش چی پرسیدم و چی جواب داد فقط یادمه گرفتم و بعد که شمردم دیدم خیلی زیاده. بعدها فکر میکردم در جواب همون 150 تومن بی حرف پس و پیش بوده حساب که کردم دقیقا دویست برابر اون پولم بود و چون من خالص و مخلصانه و فقط و فقط برای رضای خدا اون کارو کرده بودم خدا هم دویست برابرشو بهم برگردوند. دارم فکر میکنم اگه خدا برای چیزای معنوی مثلا شاد کردن دلی یا دفاع از مظلومی و یا هر چیز دیگه ای اینجوری باهامون حساب کتاب کنه عجب دفتر حسابی داریم... با اجرای قانون خوشبختیمو بیشترررر میکنم زنده باد قوانین متعالی اسلااااام 🌺🌺🌺 💚@helal1402 💎@Servat_iiiman 💎 @Chaleshetaghirat 🌺ღೋ☀️══════╝

╔══════☀️ೋღ🌺 #تجربه سلام تجربه ی شیرین از خودم از ۲۰/ ۱۱ تا ۲۷/ ۱۱ نوشتیم برای قم جمکران پول اصلا نداشتیم من پسر و دخترم بودیم مبلغ ۷۰۰۰۰۰ هزار تومان شد تا اینکه رسید شب ی که فردا می خواستیم بریم، گفتم جور نشد بیایم اگر کسی هست جایگزین کنید. رها کردم کار خیاطی داشتم باید ۲۳ تا کار تحویل می دادم فرداش با خیال راحت رهاایی ۲۰ تا کار خیاطی انجام دادم 👌😉 موند ۳ یا ۴ عدد دیگه یه دفعه دوستم زنگ زد گفت ما سوار اتوبوس شدیم قم جمکران جای خالی داره ۵ دقیق مونده حرکت کند، میای بدو بچه ام گفتن مامان ما هم پول خرید میدیم هم کرایه ماشینو بریم فقط لباس پوشیدیم نهار نخورده بودیم می گفتم هیچی بر ندارید به قول خانم جباری خدا میرسونه 😂😇 خدا یا شکرت. سوار شدیم کرایه حساب کنیم از ۷۰۰۰۰۰ هزارتومان ۴۰۰۰۰۰ هزار تومان گرفتن بقیه پول تخفیف دادند 😍😇 به لطف خدا یه عالمه پذیراایی کردن توی ماشین رسیدیم جمکران عصرونه دادن شام عالی دادن نمیگم چی بود. 👌😉 خلاصه فقط یه نکته از حیاط جمکران شنیدم اگر هر مشکلی دارید گره افتاده به کارت ۳۱۳ تا صلوات به نیت نرجس خاتون بفرست خدا یا شکرت می کردم 😇😭😭😭 تازه با ماشینی که برگشتیم خواست حرکت کنه ترمز بریر به لطف خدا سریع ماشین عوض کردن شاید نیم ساعت معطلی داشتیم. الحمدوالله بعد زیارت قم جمکران ☺️ اومدی ۴ صبح رسیدیم خوابیدیم ساعت ۷ انگار یکی بیدارم کرد با چشمای خواب آلو ۴ عدد کار خیاطی انجام دادم صاحب کارم زنگ زد کارا را می خوان من اصفهانم شما برید تحویل بدی خدا را شکر خواستم برگردم خونه بخوابم یادم افتاد خواهر همسرم دعوتم کرده مولودی ۲ بار زنگ. زده باید ماشین سوار می شدم با اسنپی که کارا را تحویل گرفت رفتم ۱۰۰۰۰ هزار تومان به جز کرایه به نیت امام زمان هدیه دادم 😊 رسیدم دم در خواهر همسرم وای از کربلا اومد من که شیرینی چیزی نیاوردم کاشکی 🙈 فقط رها ایی این که برم مولودی به چیز دیگه ای فکر نکرده بودم 😭😭 نگاه کنید کار خدا چی شد همسر خواهر همسرم ترمز کرد جلوی من سلام احوال پرسی گفت دخترم صدا می کنی گفتم اگر کاری هست انجام میدم یک دفعه 😍😍😍 یه جعبه شیرینی ۳ کیلوایی ناب ناب داد دستم منم😍😍😍😍😇 خدایا فضلت شکر فضلت شکر 😭😭😭😭 و وارد با جعبه شیرینی و چهره خواهر همسرم 😍😍😍 شیرینی نگاه کرد گفت همسرم داده بهت منم با رهاایی کامل گفتم بگیر هیچی نگو توی دلم خدا آبروی مرا خرید تازه همه با لباش شیک پیک اومده بودم اما من با رهایی کاملا شاد با لباس معمولی توی دلم خدایا باشه زیبا تر از این نمی شد ممنونم کمکم می کنی خدا جونم بهم می فهمونی ارزش من به لباسم نیست، قیمتی تر پا رونفس گذاشتم چون تو دوست داری برای رو بوسی رفتم پیش مادر شوهرم همچین بغلم کرده بود محکم که مهمانها می گفتن وای از کی همدیگر ندیدی خندیدم گفتم از یه روز پیش 👌😇😭😭😭بعد رفتم به خواهر همسرم به نیت امام زمان کمک کردم توی کار ها انگشتری که دوست داشت برای خودش خریده بود لنگی همونو برای منم خریده بود وقتی داد بهم بقلش کردم گفتم ممنونم ازت که به قول خانم جباری عزیز حامل هدیه از طرف آقام امام حسین ع بودی خندید گفت چی یک بار دیگه بگو 😂☺️ و تکرار درونم وای امام حسین مچکرم بهم نگین پادشاهی هدیه دادی این نشانه ی اینکه نزدیکه بیام حرم این یعنی حواست بهمه هست . خواهر همسرم گفت خیلی یادت کردم چون تنها کسی بودی خداحافظی کردم باهات گریه می کردی واقعا اون شب خداحافظی تا ساعت ۳ شب گریه می کردم عاشقانه 😭😭😭😭😭😭 که دخترم می گفت مامان داری میمیری مثل دکتر جواب کرده ها هستی گفتم آره مامان برای کربلا دارم میمیرم . 😭😭😭😭😭😭 و قانون گیر ذهنی و رهاایی عالی رهاش کن عالی شو هر چه می خوای صاحب شو . با تشکر از تمام زحمات استاد جباری عزیز و همکاران قدرتمندشون با یاری امام زمان مهدی موجود موعود زنده و پاینده فی امان الله با اجرای قانون خوشبختیمو بیشترررر میکنم زنده باد قوانین متعالی اسلااااام 🌺🌺🌺 💚@helal1402 💎@Servat_iiiman 💎 @Chaleshetaghirat 🌺ღೋ☀️══════╝

╔══════☀️ೋღ🌺 #تجربه سلام و رحمت به روی ماه همه شما خانوم های بزرگوار گروه تربیت معلم ؛طاعات و عبادات همگی مقبول درگاه الهی🌹 لطف وعنایتی که خدا در طی این یک ماه به بنده داشته این بوده که مادر بنده درگذشته طلا داشته که متاسفانه بنا به دلایل چون مشکلات مالی ودرمانی فروخته شد ودیگه توانایی خرید طلا جدید برا ایشون نداشتیم .. خلاصه چند ماهی بود قصدداشتم براشون بخرم ولی حالا به خاطر خرید وسایل دیگه عقب می نداختم تا رسیدیم به ذکر لاحول ولاقوه الابالله ⚘ وآیه فی السماءرزقکم ⚘ ماهم گفتیم خب بسم الله بریم ببینیم چی میشه وشب یه توسل کوچیک داشتیم، که بله خداجان ما دوست داریم وتمایل داریم که برای مادرمون طلا تهیه کنیم مافقیر شما دارا ما حقیر شما بزرگ ما بنده شما شما خدای بنده..⚘ ما رفتیم وبا داشتن تنها ۴ میلیون پس انداز یه تیکه طلا انتخاب وقرار شد طی سه ماه قسطی پرداخت کنیم.. الحمدالله کماهواهله ⚘اما تنها بعداز ۲۳ روز طلارو خریداری وبه مادرجان هدیه دادیم ... نکته ایی که ازهمه مهمتر هست، اینه که بنده از این پول فقط ده میلیون بدهکارم که ان شاءالله اونم ۲۴ اسفند ماه پرداخت میشه و جالب تر اینکه نصف پول این طلا، توسط دوستان و خواهرانی پرداخت شد که گفتن پول ما هدیه به شما و مادر هست ونیازی به برگردوندن نیست... قربون خدا برم بابت وجود خودش وافرادی که شبیه خودش اطراف ما قرار میده نگاه ولبخند حق تعالی روزی هر لحظه ازلحظات زندگی شما ان شاءالله 🥰💐 با اجرای قانون خوشبختیمو بیشترررر میکنم زنده باد قوانین متعالی اسلااااام 🌺🌺🌺 💚@helal1402 💎@Servat_iiiman 💎 @Chaleshetaghirat 🌺ღೋ☀️══════╝

╔══════☀️ೋღ🌺 #تجربه اول راه یه کم گیج شدبودم .‌منظور هیچ کدوم از دوستانم که کلاس های ثروت ایمان رو گذرنده بودندرو متوجه نمی شدم. بعدا که بیشتر صحبت می کردیم متوجه می شدم... و انگار تازه متولد شدم ‌ خیلی برام جالب بود ‌ خیلی برام تازگی داشت قانونها ... و نتیجه رو هم که می دیدم . چقدر برام جالب بود... فقط خدا بود حضور خدا ..‌ مثل معجزه. نمی تونم‌ منظورمو برسونم. من یکسال هست که با گروه و ویس های خانم جباری اشنا شدم. البته افتخار اینو نداشتم که برم کلاس شون..... ویس هاشون عالی هستن . همیشه فک میکنم اگه با همون اعمال و طرز تفکر دو سال پیش بودم .قطعا زندگیم از بین رفته بود ‌ نکته هایی کاملا درست رو بهم یاد دادن.. فقط میگم خدا خیرشون بده .. خانم علی اکبری عزیز . خانم روحی عزیز و .... ازشون اقتدار دهی رو یاد گرفتم و اینکه متاسفانه اقتدار نمی دادم...‌ و خداروشکر که منو متوجه کردن. .‌ و از همه مهمتر . رابطه با خدا.... خدا رو پررنگ کردن و راه رو بهم نشون دادن خدا رو کمرنگ شده بود تو زندگیم.‌.. اینو فهمیدم با ویس هایی که می دادن..روشن میشدم.‌ و این که کیسه اعمال سوراخ نباشه... خیلی خیلی مهمه....‌. و نکته دیگه که یاد گرفتم. و موثر بوده (صفت قوی کردن. ) ( پارو نفس... ) که من هنوز کامل موفق نشدم و دارم رو خودم کار میکنم.. و اونجاهایی که رعایت میکنم قانون ها رو به وضوح میبینم اثرش رو...‌ و اثر خیلی خیلی خوب دیدم. .رفتار شوهرم و پسرام به کل تغییر کرده..‌. الان خیلی وقته حس میکنم دیگه زندگیم احتیاج به مشاوره هم نداره و مسائلی رو که تو زندگی پیش میاد انگار راه حلش رو یاد گرفتم از گروه و مطالب کانال. و مهمتر از همه امام زمان جانم ... البته دارم مطالعه میکنم و همچنان برا آگاهی بیشتر تلاش میکنم . رزق و روزی هم که شاکر خداوند هستم. نمی خوام بگم مشکلات نیست یا ندارم و یا پیش نمیاد. . میخوام بگم .. اگه مشکلی هست فقط با رابطه با خدا حل میشه .. با شهدا با اهل بیت با قران ‌ .‌..با پا رو نفس ‌ با کمک به هم نوع ‌ شکر گذاری با احترام و دست بوسی پدر و مادر و..... با اجرای قانون خوشبختیمو بیشترررر میکنم زنده باد قوانین متعالی اسلااااام 🌺🌺🌺 💚@helal1402 💎@Servat_iiiman 💎 @Chaleshetaghirat 🌺ღೋ☀️══════╝

╔══════☀️ೋღ🌺 #تجربه ما پنج تا خواهریم، سه تا از من بزرگ تر یه کوچیک تر. هر پنج تایی مون ازدواج کردیم. اون چهارتا همیشه به کارای مامانم و حتی بابام رسیدن حتی کوچیکه ولی کسی از من انتظاری نداشت چون هم ریزه میزه بودم هم کار خاصی از دستم برنمیومد مگر در حد ظرف شستن و کارای ساده که گاهی از اون هم فرار می کردم. سالها بود آرزو داشتم برم کربلا و مشهد ولی نه پول شو داشتیم نه به همسرم مرخصی میدادن. تابستون همسرم گفت پاییز با مامان بابات برو. ولی اد همون پاییز مامانم عمل قلب باز کرد و نه تنها سفر کنسل شد بلکه کسی رو میخواست کاراشو انجام بده باز اون خواهرام بیشتر از من رسیدن بهش. برا خونه تکونی قبل عید کسی نرفت کارای مامانمو انجام بده اونا که بچه کوچیک داشتن منم یه شهر دیگه بودم. به همسرم اصرار کردم قبول کرد یه ماه قبل عید رفتم تنهایی تمام کارای مامانمو انجام دادم. یک هفته طول کشید، مامانم و بابام راه به راه دعام می کردن، حتی بعد که اومدم خونه دست بردار نبودن زنگ می زدن دعا، با کسی حرف می زدن دعا خلاصه حسابی دعا بارونم کرده بودن. مطمئن بودم دعاهای اینها یه کاری با من می کنه. چند روز مونده به عید همسرم که دیگه شرکت تعطیل شده بود اومد خونه و گفت سی میلیون پاداش دادن بهشون و گفتن تا 16 فروردین اختیاریه کسی بره سر کار یا نخواد بره. بعد رفت بیرون و برگشت گفت بریم مشهد. خیلی خوشحال شدم ولی باورم نمیشد. مشهد قطعی شد. نشسته بودیم همینجوری گفتم آرش میدونی کسی که کربلا نره و بمیره حتی اگه بره بهشت ، تو بهشت مستأجره و خونه نداره ؟ از اینجا به اونجا، تو بهشت هم باید خونه به دوش باشه. باورم نمیشد گوشیو برداشت زنگ زد به کسی گفت چقده هزینه ش برا کربلا. دو نفریم. 😳😳 که مشهد رو نریم بریم کربلا، باز من باورم نشد که قسمت بشه برم. دیگه اوکی شد که بریم کربلا چند روز قبل رفتن مدیر کاروان زنگ زد گفت راه کربلا بسته شده و ششم باز میشه. به همسرم گفتم بریم مشهد بعد بیایم بریم کربلا؟ قبول کرد. 😳 و اینجوری شد که کل عید امسال رو ما کربلا و مشهد بودیم. خودم بشدت معتقدم و به همسرمم گفتم، گفتم تو سلامت باشی شب و روز کار کردی پاداش دادن بهت که تونستیم بریم ولی دعای خیر مامان بابام بود که منو کربلایی کردا... در ضمن من دست مامان بابامم می بوسم و اونا از این کارم خیلی احساس رضایت میکنن. بوسیدن دست پدر مادر معجزه میکنه تو زندگی. با اجرای قانون خوشبختیمو بیشترررر میکنم زنده باد قوانین متعالی اسلااااام 🌺🌺🌺 💚@helal1402 💎@Servat_iiiman 💎 @Chaleshetaghirat 🌺ღೋ☀️══════╝

╔══════☀️ೋღ🌺 #تجربه سلام و عرض ادب خدمت خانم جباری عزیز و گروه پرتلاش شون و ممنون بابت اینکه برای رشد ما اینقدر تلاش دارید خدا خیر کثیر بهتون بده🙏🌺 چندسال بود که عروسم بچه می خواست ولی باردار نمی شد بچه اولشم بود دکتر زیاد رفت دیگه خسته شدن کنار گذاشتن وبه خدا توکل کردن تو ایام شهادت امام رضا علیه السلام پسرم خونشو زائرسرا کرده بود خونش کوچیکه ولی خیلی عاشق امام رضاست شبی چهار یا پنج نفر مهمون داشت مادر عروسم هم همینطور زائر می بردن خونشون تو یکی از شبها مادر عروسم باخانم زائر هم صحبت میشه وخانم زا)ئر آدرس یه دکتر سنتی رو تو مشهد میده ومیگه برید اونجا بعد ایام ماه صفر عروسم همراه مادرش رفتن پیش دکتر سنتی دارو دوماهه گرفتن اومدن منم پیشنهاد تشکیل گروه چله استغفار دادم بین خودمون و مادرم و خواهرام و خواهرای عروسم باورتون میشه داروهای دوماهه هنوز تموم نشد که عروسم باردار شد😳😊 به فضل خدا وعنایت حضرت مهدی 🌸 الحمدلله الان یه دختر خانم بارداره بدعای شما عزیزان انشاءالله سالم وصالح باشه واز سربازان صاحب الزمان انشاءالله ❤️ 🤲 با اجرای قانون خوشبختیمو بیشترررر میکنم زنده باد قوانین متعالی اسلااااام 🌺🌺🌺 💚@helal1402 💎@Servat_iiiman 💎 @Chaleshetaghirat 🌺ღೋ☀️══════╝

╔══════☀️ೋღ🌺 #تجربه سلام وقتتون بخیر درباره صبر میخواستم تجربم رو بگم من تو کلاس ثروت ایمان کم تمرین پرقدرت شرکت کردم وبه قانون صبر رسیدم امروز می خواستم با یکی از دوستانم تلفنی صحبت کنم که ایشون خیلی باشتاب صحبت می کنن ومن هم همونطور باهاشون صحبت می کردم امروز تصمیم گرفتم با ارامش صحبت کنم هرچند ایشون تند صحبت کنه باکمال تعجب وقتی گوشی رو جواب دادن دیدم با آرامش زیاد دارن صحبت می کنن😳 فهمیدم که انرژی ارامش من به ایشون رسیده 😁 پس من اگه راه درست را انتخاب کنم انرژی کار درست حتما اونقدر قوی هست که بقیه رو هم تغییر میده👌 با اجرای قانون خوشبختیمو بیشترررر میکنم زنده باد قوانین متعالی اسلااااام 🌺🌺🌺 💚@helal1402 💎@Servat_iiiman 💎 @Chaleshetaghirat 🌺ღೋ☀️══════╝

╔══════☀️ೋღ🌺 #تجربه سلام علیکم عزیزم باتشکر حاجیه خانم استاد عزیزو دوست داشتنی . این دو سه روزه ویس ها رو گوش دادم و نت برداری های گذشته رو خوندم حس کردم از ده سال قبل من با خانم جباری همراه شدم ویس گوش می کنم ونت برداری می کنم و شکسته بسته کار برگ ها رو انجام می دهم کمی نا امید شدم ‌که چرا خیلی کم پیش رفت کردم . . . در این چندروز کمی نا امیدیم کرده بود . و در این روزهای عزیز با خدا و ائمه عزیز خلوتی داشتم و کمک خواستم برای ثبات پیدا کردن در صفات و . . . به ذهنم رسید که مهمان این بزرگوارانی از آنها کمک بگیر اگر تو حرمت مهمان بودن رو به جا بیاوری قطعا اون بزرگواران میزبان های کریمی هستند. و یادم آمد که جایی عزیزان گفتند رسول الله ص گفتند من نفسم را ادب کردم. و شنیدم حاجیه خانم جباری عزیزو همه روان شناس ها می گویند اگر روزی بیست و یک بار چیزی رو به خودت تلقین بدهی بعد از بیست‌ و یک روز برایت نهادینه می شود و بعد از چهل روز عادتت می شود . و شنیدم چهله برداشتن در آخر زمان ارزشمند تر است . تصمیم گرفتم یک چهله بردارم از امروز که جمعه ی قبل تاسوعای حسینی هست تا اربعین و بعد از هر نماز هفت بار تکرار کنم . در محضر خدای رحیم حی و قیوم مهمانی یادت باشد و اسمی به روحم دادم که با روحم همراهی کنم که حرمت مهمان بودن یادمان نره . ۱_ عزیزم پردیس قدرتمند ، روح عزیزم تو از خدایی و من خیلی دوستت دارم در محضر خدای رحیم حی قیوم با احترام با اطرافیانت حرف بزن ۲ _در محضر خدای رحیم و حی قیوم با کلاس غذا بخور خوب بجو و به اندازه بخور .۳_در محضر خدای رحیم حی قیوم صبورتر باش و عجله نکن . ۴_در محضر خدای رحیم حی قیوم ظاهرت رو منظم کن . و . . . تا ان شا الله بعد چهل روز برکاتش با دوام برای رشد و شکوفایی من و خانواده ام و همراهان همسفر م بماند . برای این که طی روز فراموش نکنم روی دستم دو تا ستاره کشیدم و نوشتم مهمانیم تا ببینم و یادم نره و به محض این که پاک شد دوباره بکشم و بنویسم . . . نتیجه امروز اول صبح دختر بزرگم گفت مامان تیپ مهمونی زدی گفتم آره ان شا الله . نزدیک نماز ظهر دختر کوچکم گفت مامان می خواهي مهمونی بری ؟ گفتم نه مهمان خدایم گفت اونو که همشه مهمانیم . گفتم آره خدا که یادش هست من بایدکاری کنم که یادم بمونه . نماز ظهر می خوندم که همسرم چیزی نگفت رفت بیرون چند دقیقه طول کشید که اومد و یک ظرف حلیم با خودش آورد که یکی از دوستان حلیم نذری برامون آورده من بین دو نماز دعا و تشکر کردم ولی یادم نبود یک باره موقع نماز عصر یادم آمد که این کرامت اهل بیت است که غذای مهمانان را می فرستند نمی دانید با چه حالی سپاس گزاری کردم . عزیزان نازنین حال دلتان و روزگارتان خوش. با اجرای قانون خوشبختیمو بیشترررر میکنم زنده باد قوانین متعالی اسلااااام 🌺🌺🌺 💚@helal1402 💎@Servat_iiiman 💎 @Chaleshetaghirat 🌺ღೋ☀️══════╝

╔══════☀️ೋღ🌺 #تجربه سلام علیکم خدمت خانم جباری عزیز و همه همراهان اهل رشد ارادتمندم در این چله روی مهمان خداییم و ادب نگاه داشتن و مسلط عمل کردن هستم . . . ویس چرا آدم های مسلمان اطراف مان پر نعمت نیستند و چی شده که گاه اطرافیان و فرزندانمان از ما فاصله می گیرند ؟ را گوش کردم و دنبال آن بودم که علاوه بر شنیدن برای خودم با پیدا کردن مثال، اثرش را تا مدت طولانی تر داشته باشم تا به یقین برسم . الهی بی نهایت شکر دیروز تجربه جالبی برام بود ، مهمان خیلی قدیمی داریم که آدم مسلمان و معتقدی است روحانی ، اهل درس و بحث ، اهل روزه و نماز اول وقت و حجاب و به اصطلاح مذهبی . سال هاست مونده بودم چرا همه جوره فقر دارد هر چند وقت یکی دو روز می آيد اما متاسفانه حس خیلی بدی به جا می گذارد دیروز وقتی از خانه رفت کسی از اطرافیان پشت سرش چیزی گفت دیدم غیبت است.گفتم بیا فکر کنیم او که آدم مسلمانی است چرا اغلب از حضورش ناراحتیم و دوست داشتنی نیست چرا زندگی اش این طور است ؟ ولی چرا قبل از این که او به خانه ما بیاید از قبل رزق بیشتری به خانه آمده؟ ما باید چه چیزی ازش یاد بگیریم ؟ با ناراحتی گفت اووووه ه تمام دیروز و دیشب سخنرانی کرد همش رو یاد بگیر اصلا مامان بهش پول داده تا بیاید و ما را تربیت کند و همین طور . . . با بافتن هر چیزی به هم و با خود بزرگ بینی وبا نگاه از بالا به پایینش حس بدی در من ایجاد کرد سعی کردم صبر کنم و عصبانی نشوم . . . بهتر دیدم سکوت کنم تا قائله ختم شود . . . او هم از هال به اتاق رفت که کار دارم ول کن . تنها که شدم ذهنم رها نمی کرد خدا چرا این شخص را مهمان ما کرده چه چیزی باید یاد بگیریم ؟ نوشتم اول نمی توانستم خوبی برای حضورش بیابم کمی طول کشید و بزور چند تا صفت خوب نوشتم باز ذهنم رو بدی می رفت . . . تابعد نوشتن زیاد روحم با او به صلح رسید و بعد به نتیجه هایی رسید این نتایج باعث شد آرام شوم و به تدبیر الهی صد آفرین بگویم ... یک _ این شخص مهمان هم نگاه فقط من می دانم هیچ کس نمی داند دارد و احتمالا همین غرور رزق او را از طبیعت و زندگی کم کرده . من هم خودم معلمم و اهل نصیحت و درس دادن به همه در خانواده‌ هم معلم و به اصطلاح درس خونده زیاد داریم و این کمی خود بزرگ بینی برایمان ایجاد کرده خداوند او را نشان‌مان می دهد که. . . حتی چندین سال قبل دختر جوانش خانه را ترک می‌کند و زندگی و روزگار خوبی ندارد و باز سال ها قبل پسر جوانش بعد گفت وگوی بدی با او از خانه بیرون رفته و بلافاصله با کامیون تصادف می کند و می میرد وداغ بزرگی برایش می شود . خدا وند با این مهمان به ما یاد می دهد که شما هم ادعای مهمان بودن داری حواست به این صفت خود بزرگ بینی و ادعا هات و عواقبش باشد . دو _ پدرم خدا بیامرز می گفت به هر حال فامیل هست و مهمان، ما باید با او خوب رفتار کنیم و با این که سختش بود حرف های آقا را تحمل می کرد پس رزق مهمان قبل از خود مهمان برای پدرم و خود او می رسید . سه _ از گفت و گو ها متوجه شدم درست است مهمان بسیار روی خوردن و غذای خوب خوردن و سالم خوردن و به موقع خوردن و کم خوردن حرف می زند و عالم نمایی وسخنرانی دارد ولی با تسلط به خود هر چیزی نمی خورد ، و درسی که خدا می خواهد به ما بدهد این که ببینید نگاه مغرورانه چه بر سرمان می آورد پس بیشتر به دنبال فروتنی باشید تا کسب علم . . . و گذشته از این ها مسلط خوری اش باعث شده . . . غذا به دنبالش می دود . . . . خدای رب العالمین خیلی خیلی ممنونیم برای مربی بودنت در هر وقت و با هر کس و با هرچیزی با اجرای قانون خوشبختیمو بیشترررر میکنم زنده باد قوانین متعالی اسلااااام 🌺🌺🌺 💚@helal1402 💎@Servat_iiiman 💎 @Chaleshetaghirat 🌺ღೋ☀️══════╝

╔══════☀️ೋღ🌺 #تجربه #قانون_اولویت سلام خدمت خانم واستاد گرامی خانم جباری عزیز وگروه فعال وکوشا که تلاش می کنن خدا قوت 💪 من یه تجربه درباره رهایی داشتم یه روز مونده به نوروز وعید ومن کلی کار داشتم تو خونه مثل همه خونها دم عید وخانما همسرم اومد وگفت بریم کمک مادرم کارا‌ش مونده چون خواهر شوهرم نتونسته کمک کنه کار واجبی پیش اومده رفته😒 به همسرم گفتم خودم کلی کار دارم ولی گفت بریم اونجا واجبتره منم اول خیلی ناراحت شدم تو ذهنم غر زدم ولی الحمدلله این شعر کلاس خانم جباری اومد تو ذهنم ولش کن رهاش کن بخدا بسپار باخودم گفتم حالا برو انشاءالله اونی که فک می کنی نیست ماقرار بود بریم شیشه تمیز کنیم پرده نصب کنیم وقتی رفتیم اونجا فک می کنید سهم من از اونهمه کار چیشد؟ نشستن یه گوشه و گیره به پرده نصب کردن😊 آماده کردم دادم به همسرم نصب کرد ماکه رفتیم دامادشونم اومد و کمک کرد شیشه تمیز کردن با همسرم خیلی قانون رهایی بهم کمک کرد اونروز😁 نیم ساعته برگشتم خونه 👏😄 با اجرای قانون خوشبختیمو بیشترررر میکنم زنده باد قوانین متعالی اسلااااام 🌺🌺🌺 💚@helal1402 💎@Servat_iiiman 💎 @Chaleshetaghirat 🌺ღೋ☀️══════╝

╔══════☀️ೋღ🌺 #تجربه سلام . من از قانون رهایی استفاده کردم ونتیجه عالی داشت پدرم من رو مدرسه خوبی ثبت نام کرد واقعا ازش راضی بودم اما آخر سال پدرم از کار مدیر مدرسه م ناراحت شد و من رو از اون مدرسه برداشت من خیلی ناراحت بودم وگریه می کردم واصلا به خاطر اینکه ۱سال تو مدرسه درس خوندم شکر گزاری نمی کردم .خلاصه خیلی با پدرم حرف زدم اما پدرم قبول نکرد من رو توی اون مدرسه ثبت نام کنه ، من رو درمدرسه دیگه ای ثبت نام کرد اما اون مدرسه اصلا خوب نبود ومن خیلی اذیت شدم اما وقتی با قانون رهایی آشنا شدم یاد گرفتم که خواسته هام رو رها کنم تا بیان سمتم ،من هم موضوع مدرسه ام رو کاملا رها کردم ،مامانم دنبال مدرسه خوبی می گشتن که عمه ام مدرسه ای رو معرفی کرد مامانم برای ثبت نام رفت مدیر گفت چون خونه تون در محدوده مدرسه نیست ثبت نام نمی کنیم مامانم به یکی از مامانای دوست قدیمیم زنگ زد ایشون به مامانم گفتن (مدرسه ی قبلیم که خیلی دوستش داشتم )مدرسه خوبیه وازش راضی هستن ، پدرم تصمیم گرفت من رو همون مدرسه که دوست دارم ثبت نام بکنه ومن از این موضوع خیلی خوشحالم که تونستم با قانون رهایی مدرسه ام رو جذب بکنم. تشکر ویژه ازخانم جباری عزیز🌹🌹🌹🌹 با اجرای قانون خوشبختیمو بیشترررر میکنم زنده باد قوانین متعالی اسلااااام 🌺🌺🌺 💚@helal1402 💎@Servat_iiiman 💎 @Chaleshetaghirat 🌺ღೋ☀️══════╝

╔══════☀️ೋღ🌺 #تجربه بنام خدا سلام..من قانون رهایی رو کما بیش شنیده بودم اما تابحال امتحان نکرده بودم...همسرم ماهیانه مبلغی روبه من برای خودم واریزمیکنن...که میتونم خوردو ریزهایه مایحتاج مو بگیرم اما .. میالغ بالارو ..قدرته خریدندارم...از انجایی که برای اولین بار داره زیارته کربلا قسمتم میشه ...تصمیم گرفتیم .چادر ملی بگیرم تا راحت‌تر بریم پیاده روی اربعین...دیروز همسرم گفتن ..عصری بریم برات چادربگیرم...چقدرپول داری .منم گفتم هیچی .مگه قرارنبود شما بگیری... که ناگهان همسرم ناراحت شدن وگفتن .ن بایدخودت بگیری...و یک بحث کوچولو....که مدیریت نداری وازین حرفا..منم کمی دلگیرشدم و گفتم ..باشه من اشتباه متوجه شدم..چادرم نمی خوام .باهمین چادرخودم میام و هیچ انتظاری هم ندارم ...وبحث تموم شد..اما دلگیرشدم.....به خودم گفتم.ناراحت نباش ..اگه اقا تو رو طلبیده ..خودشونم چادرتو فراهم می کنن....فراهم هم نشد مهم نیست...مهم اینه که اقا منو طلبیده . و واقعاً رهاش کردم..و از ذهنم پاکش کردم... عصری همسرم گفتن .پاشو بریم..برات می خرم اما بعداً باهم حساب می کنیم منم قبول کردم... چادرو خریدیم ....و توراهه برگشت همسرم خندیدو گفت ... واسه مبلغش شوخی کردم... دوست داشتم خودم برات بخرم..‌ و همونجا گفتم خدایا شکرت..‌ (قانون و ندانسته اجراکردم ونتیجش رو درعرض چندساعت دیدم.....) با اجرای قانون خوشبختیمو بیشترررر میکنم زنده باد قوانین متعالی اسلااااام 🌺🌺🌺 💚@helal1402 💎@Servat_iiiman 💎 @Chaleshetaghirat 🌺ღೋ☀️══════╝