#فراخوان
🔴 سومین سوگواره بین المللی روایت اربعین
ویژه دانشجویان جهان اسلام
🔹 محـورهای سوگـواره
• خدمت به زائران اربعین حسینی
• زیارت و پیاده روی، کرامات حسینی و تجربیات معنوی
• سوگواری، عزاداری و مداحی
• وحدت اسلامی، مقاومت اسلامی و شهدای مقاومت
• مهدویت، سبک زندگی و عفاف و حجاب
• آیین و فرهنگ عاشورایی ملل اسلامی
• نقش پیادهروی #اربعین در همگرایی ملتها و زمینهسازی ظهور
• کربلا طریق الأقصی
🔸 روایـت تصویـری
عکاسی در دو بخش موبایلی و دوربین
مستنــدکوتــاه
✅ روایـتصوتـــی
پـادکســـت
🔹 روایـتمکتـوب
خاطـره و سفرنامـهنویسـی | شعـــر
🔸 روایـتهنـری
پوستر| نوآوریهای هنری و هوش مصنوعی
✅ زبان آثار
فارسی | انگلیسی | عربی | ترکی | اردو
🔹جوایـــز
کمک هزینه سفر به عتبات عالیات، سوریـه، مشهـد مقدس
اهدای لوح تقدیر به برگزیدگان، اکران و چاپ آثار برگزیده
🔸 مهلت ارسـال آثــار
۳۰ مهـرمـــاه ۱۴۰۳
💢 ارسال آثــار و کسـب اطلاعات بیشتر:
🔗 revayatarbaeen.com
▪️ سومین سوگواره #روایت_اربعین
🆔 @Revayatarbaeen | اینستاگرام
🆔 @Revayatarbaeen | ایتا
💠فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اصفهان
@chashmentezar_ir
هدایت شده از ربط عاشقی 🇵🇸
#پویش
☄هر روایت، یک شعله است؛
🖌 هر کلمه، یک حماسه!
📻روایت خاطرات:
⚡️خدمتهای بیصدا
⚡️ایستادگیهای مظلومانه
⚡️کمکهای مردمی به جبههی مقاومت
🔥 اگر جاماندید، روایت کنید!
🔥 اگر ایستادید، ثبت کنید!
🔥 اگر بخشیدید، نقل کنید!
#روایت_اربعین
#روایت_مقاومت
📌🎙چرا روایتگری؟
▪️چون راه حسین(ع) با قلمها ادامه مییابد!
▪️چون صدای زینب(س) هنوز در کربلا میپیچد!
▪️چون همهی ما بخشی از این حماسهایم، حتی اگر نباشیم!
💥🖊«روایت تو، سلاح توست!»
✨آثار برگزیده علاوه بر دریافت جوایز ارزشمند با نام هنرمند در رسانههای عمومی معرفی و منتشر می شوند تا دیده و ماندگار شوند
#پیاده_روی_اربعین_حسینی_اصفهان
#الی_اصحاب_الحسین
شناسه دریافت آثار👇
🆔 @Dideban_jebhe
#بانوان_فعال_جبهه_فرهنگی_اصفهان
@rabteasheghi⏪
#روایت_جاماندگان_اربعین
🔹بادمجانها را با حرص میچینم توی ماهیتابه تا سرخ شوند. تا یک ساعت دیگر باید غذا حاضر باشد. دلم رشته پلوی عراقی میخواهد که توی ظرف یک بار مصرف ریخته باشند. با یک قاشق ماست. حتا اگر سرد شده باشد. برای بار هزارم مداحی حسرت حرم را گذاشتهام توی گوشم. از حمید علیمی خوشم نمیآید. این ولی حرف دلم است: «گریه گریه ست روز و شبام...»
🔸بابا هیچ وقت نمیگذاشت اربعین برویم کربلا. خودش تنها میرفت. میگفت: «جای زن نیست. منم له میشم. چه برسه شما. نمیارزه به گناهش.» آن وقتها که بابا میرفت، این امکانات الان نبود. علی که آمد، حرفش را توی خواستگاری زد. بچههای دانشگاه هنر را برده بود کربلا، بعد آمده بود خواستگاری: «شما هم مثل اون دخترا. سال دیگه دوتایی میریم ان شاءالله.»
سر قولش ماند. سال بعدش اجازهام را از بابا گرفت. رفتیم.
🔹بادمجانها را با حرص برمیگردانم. حمید علیمی هنوز میخواند: «من دل تنگ حرمتم؛ ببین بغضو تو این صدام...»
توی سرم زنگ میزند: «دو سال پیش هم نرفتیم. علی نبردم.»
دلم لک زده برای حرم. دو سال پیش، هر کس رفته بود گفت انگار آنجا بودی. آن یکی پیامم داد: «ویژه به یادت بودم.»
پارسال هم رفتیم. نگفته بودم باردارم. از دکتر اجازه گرفته بودم.
امسال، نمیدانم. علی از همان اول گفت نمیرویم. من آدم سختی نکشیده نبودم. من با بچهٔ شیرخوار اربعین نرفته نبودم. علی اما مرغش یک پا داشت: «نمیشود.»
🔸چشمهایم میسوزد. دلم حرم میخواهد. نگاه از دور به گنبد را. امسال توی کربلا جا نشدم. حتا توی کولهٔ کسی هم یواشکی نرفتم، حتا هیچ کس مخصوص یادم نبود.
دلم برای حرم تنگ است. برای همهٔ سختیهای رسیدن.
آدمها، دلم را آتش میزنند. آنها که رفتهاند بیشتر. وقتی میگویم: «منم دلم میخواست بیام، عاقل اندر سفیه نگاهم میکنند: بااین بچه ها؟»
یا: «ما میریم، ثوابش برا تو.» ثوابشان را نمیخواهم. توی سرم تکرار میشود: حلوا به کسی ده، که محبت نچشیده»
یک جایی توی قلبم، آتش گرفته. میسوزد.
آدم آتش گرفته نه توصیف میداند نه جملهبندی نه آداب نگارش.
دلم تنگ است. میخواهم تا خود اربعین مثل کودکان دو ساله، پا بکوبم روی زمین. که چرا نبردندم.
بوی سوختگی از جا میپراندم. بادمجانها جزغاله شده. مثل من.
توی سرم زنگ میزند: «امسال رزق ما نبود. جا ماندیم.»
همین!
✍🏼 #زهرا_آصالح
#جاماندگان
#روایت_اربعین
○● @revayat_khane ●○
🚩 فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اصفهان
@chashmentezar_ir