۳۰ آبان ۱۴۰۱
۳ آذر ۱۴۰۱
۳ آذر ۱۴۰۱
۱۸ آذر ۱۴۰۱
لا خیر بعدک فی الحیاة و إنما...
أبکی مخافة أن تطول حیاتی...
« گریه می کنم
و از این می ترسم
که بی تو
زیاد زنده بمانم... »
_ از عاشقانه هاي حضرت امير بر مزار هستي اش؛
@CheshmatoBeband
۱۸ آذر ۱۴۰۱
هدایت شده از •| روضه خون |•
هر چه خراب کردم دیدم درست کردى
ویرانه بودنِ من از این نظر میارزد
حداقل به کار حسین که میآییم
اینبار را ضرر کن ما را بخر.. میارزد
@Rozekhon
۲۴ آذر ۱۴۰۱
معلوم میشه که اول خدا عاشقمون بوده
اونجا که میفرماد :
وَاصطَنَعْتُکَ لِنَفسی ؛
و تورا برای خودم ساختم!
@CheshmatoBeband
۲۶ آذر ۱۴۰۱
چشماتُ ببند :)
بخند و بگذار همواره بر لبت نقش ببندد که لبخندت، تــو را ای زیبا،زیباتر میسازد... @CheshmatoBeband
روزی به دلبری نظری کرد چشم من
زان یک نظر مرا دو جهان از نظر افتاد
@CheshmatoBeband
۲۷ آذر ۱۴۰۱
در فکر تو بودم که پریدن ز سرم رفت
عمریست که با عشق تو جا مانده ی کوچم...
@CheshmatoBeband
۱ دی ۱۴۰۱
۱ دی ۱۴۰۱
یک بار بینم روی تو، دل را چهسان تسکین دهم؟
تسکین نیابدجان من،صدباراگر بینمتورا...
@CheshmatoBeband
۵ دی ۱۴۰۱
چشماتُ ببند :)
یک بار بینم روی تو، دل را چهسان تسکین دهم؟ تسکین نیابدجان من،صدباراگر بینمتورا... @CheshmatoBeban
شاعر میگه که :
«به طبیبان دگر نسخه ما را مسپار،
درد با دست تو درمان بشود، خوب تر است.»
@CheshmatoBeband
۵ دی ۱۴۰۱