هدایت شده از 'پریزاد غزل'
+چه چنلی رو اولین چنل چک میکنی؟
.
-motivation یا آنانساف
#تقدیمی
زیرِ زمین، تو اون فاضلاب نمور و تاریک، افسرده و بی حوصله دراز کشیدی. افکارت دست از سرت برنمیدارن، چندین ماهه که از اون فاضلاب بیرون نیومدی تا هیولای درونتو آروم کنی و ی وقت کار دستت نده. ولی خسته شدی، چرا نمیشه ی زندگی عادی داشته باشی؟ چرا نمیشه همه چی رو برنامه باشه، کارایی که دوست داریو بکنی، موفق باشی، خونواده ای داشته باشی که حمایتت کنن؟ اورثینک کردن شده تموم کاری که تو این چند ماه میکنی، و بالاخره فکرای دارک و منفیت کار دستت میده. خیلی سعی کردی ی هیولا نباشی، اما خب، حقیقتو نمیشه تغییر داد! ضمن این که کی دقیقا تعیین میکنه اونی که هیولاعه تویی؟ مگه اون آدما خونوادتو نکشتن؟ پس چرا اسم تو هیولاعه؟ به این فکر میکنی که هیولا بودن واقعا ی چیز نسبیه:) بعد از چند ماه فکر کردن بالاخره تصمیمتو میگیری، میدونی چجوری باید انتقام بگیری. نامزد اون شکارچی لعنتی که خونوادتو نابود کرده رو پیدا کردی، اسمش آگاتا رزیه. زندگیش کامل و بی نقصه. هرچیزی که میخوای داشته باشی و نداری اون داره، کار خوب، پول، تحصیلات، زیبایی، مهارتای مختلف و تازه هرروزم باشگاه میره!همشم به لطف خونواده خرپول و حامی ایه که داره. چی از این بهتر؟ با کشتن آگاتا هم میتونی صاحب تموم چیزایی که میخوای بشی و هم از طریق اون نامزد قاتلشم بکشی و انتقام بگیری:) با همین فکراس که چند ساعت بعد خودتو رسوندی به کوچه آگاتا. سایه بلند و هیولا هیبتت روی دیوارای آپارتمان آگاتا افتاده. توی کوچه تنگ و باریکی که پر از سطلای زبالس وایسادی و منتظری. صدای پورش آگاتا میاد و کمی بعد، جلوی پارکینگ آپارتمانش متوقف میشه، قبل از این که وارد خونه شه میپری روی ماشین و چند دقیقه بعد، تو کاملا تغییر شکل میدی و تبدیل میشی به آگاتا، چون تو ی تغییر شکل دهنده ای و باید ی جا از این قابلیتت استفاده میکردی! بعد از خلاص شدن از شر جنازه آگاتا، با خونسردی میری به آپارتمان لوکسش، توی آینه آسانسور به اندام بی نقص و چهره زیبای جدیدت نگاه میکنی و با رضایت لبخند میزنی، حالا تو اون دختر پولدار موفق و بابرنامه و جذابی هستی که ی خونواده حامی و کله گنده داره! فقط مونده ی کار، وارد خونه میشی و شماره اون شکارچی لعنتیو میگیری و برای شام باهاش قرار میذاری، حالا وقت انتقامه...!
پ.ن: تغییرشکل دهنده ها زیرِ زمین زندگی میکنن و با گرفتن دی ان ای ی آدم میتونن کاملا شکل ظاهریشونو به اون آدم تغییر بدن.
رول: تغییر شکل دهنده(shapeshifter)
For: -جَهنَم دَره
From: Harmehr
Motivation🇵🇸
#تقدیمی زیرِ زمین، تو اون فاضلاب نمور و تاریک، افسرده و بی حوصله دراز کشیدی. افکارت دست از سرت برنم
اون یکی هم چند دقیقه دیگه میدم
#تقدیمی
شبه، توی گاراژ بزرگ ماشین پشت در انباری وایسادی. سرتو بالا میگیری و دود سیگارو از ریه هات به هوا میفرستی. مث همیشه ی کلاه کپ مشکی سرته، با شلوار جین سورمه ای بگ و کاپشن مشکیت که روی تی شرتت پوشیدی. سرما اینقدر زیاده که با نفس کشیدنت بخار میره تو هوا. با انگشت اشاره و شصتت چشماتو فشار میدی و بعد کلافه از وضعیتی که توش قرار گرفتی به در انباری مشت میکوبی. از توی انباری صدا میاد:
_هی!شارلوت! پشت اون در واینسا، بیا تو! ی کار ناتموم اینجا داری!
چشماتو با درد میبندی و بغضتو قورت میدی. باید قوی باشی، مثل همیشه. در انباریو باز میکنی و وارد میشی. سرتو پایین انداختی چون توانایی چشم تو چشم شدن با بهترین رفیقتو توی این وضعیت نداری.
_هی رفیق! چرا سرت پایینه؟ سرتو بالا بگیر، به من نگاه کن، چرا مثل همیشه خوشحال نیستی که ی هیولای دیگه رو به دام انداختی ها؟
حرفی نمیزنی و دستاتو فرو میکنی تو جیب شلوارت. مارگارت داد میزنه:
_د لعنتی نگاه کن میگم! ببین رفیقت چه هیولایی شده!
سرتو با حرص میاری بالا و بهش خیره میشی. تموم تلاشتو میکنی چشمات احساستو بروز ندن ولی بازم درد توشون معلومه. مارگارت میگه:
_این خونارو میبینی رو یقم؟ فکر میکنی خون کیه؟ خون ی آدمه شارلوت! ی آدم! منی که تموم زندگیم سعی کردم آدمارو نجات بدم، حالا خودم ی ادم کشتم شارلوت! من تبدیل به هیولا شدم، از وقتی که اون گرگینه لعنتی گردنمو گاز گرفت منم دیگه ی گرگینم، باید همینجا تمومش کنی قبل از این که قربانیای بیشتری بدم!
تو با ی صدای خفه میگی: باید ی راهی باشه!
مارگارت داد میزنه: راهی نیست و خودتم میدونی! فقط باید اون تفنگ لعنتیو برداری و کار هیولای روبروتو تموم کنی، مثل همیشه!
هیستریک میخندی. همه زندگیت مثل آب خوردن در حال کشتن بودی ولی هیچوقت فکر نمیکردی مجبور شی قاتل بهترین دوستت شی!
_یالا شارلوت! دلم میخواد اونی که هیولای وجود منو از بین میبره تو باشی رفیق!
چشمات پر اشک میشن و قبل از این ک احساساتت بهت چیره شن تفنگتو میاری بالا. سر مارگارتو نشونه میگیری و میگی: خداحافظ رفیق!
صدای شلیک توی گاراژ میپیچه و این، تنها قتلی بود که تو ازش عذاب کشیدی.
رول: شکارچی(hunter)
For: .محیصا
From: Harmehr
Parvaz Homay Mah Pareh-320.mp3
6.14M
زلفت چو افشان میکنی، مارا پریشان میکنی؛
آخر من از گیسوی توووو
خود را بیاویزم به دار..:)
#Music
Motivation🇵🇸
زلفت چو افشان میکنی، مارا پریشان میکنی؛ آخر من از گیسوی توووو خود را بیاویزم به دار..:) #Music
من با این آهنگه قشنگ مست میشم:)
حس خوب به ی دنیای دیگه رفتن اصن
خیلی دوست دارم انگیزه ی سری از شعرای آهنگای قدیمیو درک کنم
مثلا الان "دختر احمد آباد تو عروس بندری" چه معنی ای میده دقیقا؟🗿
هدایت شده از 𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅
https://eitaa.com/Chocolate2005/10013
ببین هارمهر جان ...
کاملا مشخصه
دختره گرام اهل احمد آباد شده عروس ایل و تبار گل بندر
هلهله بزن ...