eitaa logo
Motivation🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
21 فایل
یا مولا حسن مجتبی:) سلام سید احوالت؟ بنده هارمهرم✋🏻 بیاید راجب همه چی حرف بزنیم دوستان:) https://daigo.ir/secret/8360078754 کانال قرارگیری ناشناسا: https://eitaa.com/its_tea_time کانال خودتونه رفقا غریبی نکنید🗿
مشاهده در ایتا
دانلود
چشماتو باز میکنی، اولش درک موقعیت برات سخته، میای دستتو تکون بدی ولی میبینی نمیتونی، ی کم ک هوشیار تر میشی میفهمی دست و پات بستس. روی ی تخت آهنی زهوار در رفته وسط یه اتاقی که بیشتر شبیه انباریه گیر افتادی، نور خیلی کمه و این رو اعصابت میره. آخرین چیزی که یادته اینه که با هارمهر بیرون بودی، که یهو ی چیز محکم از پشت خورد تو سرت و بعدش دیگه چیزی نفهمیدی. حسابی ترسیدی، از شدت درموندگی دلت میخواد بزنی زیر گریه که یهو در چوبی اون انباری نحس باز میشه و یکی میاد داخل. نزدیکت که میشه، با دیدنش جا میخوری و با تعجب و امیدواری میگی: هارمهر... اوه چقدر خوشحالم از دیدنت! بیا دستای منو باز کن دارم از ترس میمیرم اینجا چه جهنمیه آخه؟؟ چهره بی حس و پوزخند روی لب هارمهر باعث میشه فکر کنی ی چیزی اینجا طبیعی نیست. با تردید میپرسی: حالت خوبه؟ هارمهر همونطور که ی چاقوی تیز از روی میز کنار تخت برمیداره نیشخندی میزنه و میگه: اوه عالی ام! چشماتو محکم میبندی و پر استرس نفس نفس میزنی. با صدای لرزون شروع میکنی به حرف زدن: ببین... تو چند وقته خیلی عوض شدی... من... من ازت میترسم لنتی... نمیدونم چرا، احساس میکنم دیگه اون آدم سابق نیستی و حالاهم که... معلوم هست داری چیکار میکنی؟ هارمهر خیلی خونسرد به چشمات نگاه میکنه و میگه: از اولش منتظر این فرصت بودم... منتظر این که ی روزی بالاخره گیرت بندازم و اون بدن تر و تازتو بخورم، تصور له شدن گوشت تنت زیر دندونم چندوقته که منو از گشنگی هلاک کرده... چشمات از ترس گشاد میشن و با تکون دادن دست و پاهات سعی میکنی خودتو از اون زنجیرای لعنتی آزاد کنی. تو همون حالت با عجز و خشم ناله میزنی: چی داری میگی روانی؟ یعنی... یعنی میخوای بگی من تا الان با یه آدمخوار تیمارستانی رفیق بودم؟ میخوای بگی این همه سال رفاقتمون فقط واسه کشتن و خوردن من بوده؟ هارمهر همونطور که با لذت به تقلا کردنت نگاه میکنه میگه: اوه نه اشتباه نکن! من به قول تو روانی نیستم که چندین سال با یه غذا رفاقت کنم، من کلا ی ماهه باهاتم امنیفایل، یادته خودت گفتی که هارمهر چرا اینقدر عوض شدی؟ خب اره، هارمهر عوض شده! بعد از گفتن این حرف سمت کمد گوشه انباری رفت و تو با نگاهت دنبالش کردی. در کمدو با ی حرکت باز کرد و بلافاصله ی جنازه ازش افتاد بیرون... با دیدن صورت جنازه به لکنت میوفتی: ای... این که... ها... هارمهره...! اون هارمهر قلابی از ته دل ی قهقهه شیطانی میزنه و میگه: دیدی؟ هارمهر به معنای واقعی کلمه عوض شده! حالا حتما سوالت اینجاس که من کی ام خب، تو فیلم ترسناک زیاد دیدی امنیفایل، کدوم موجوداتن که با خوردن گوشت آدما ظاهرشون دقیقا شبیه اون آدم میشه...؟ تو محکم سرتو تکون میدی و میگی: نه... نه این امکان نداره... غولا وجود ندارن... این حتما ی توهم وحشتناکه... غول هارمهر مانند با چاقوش بالای سرت میاد و میگه: خب تا تو درگیر هضم واقعی یا الکی بودن این ماجرایی، من از خودم پذیرایی میکنم... میدونی که، ما غولا عادت داریم گوشتو تازه بخوریم، پس تا قبل از سیر شدنم نمیذارم بمیری غذای خوشمزه من! چاقوش روی تنت میشینه و صدای فریادهای مداوم تو تا چند ساعت اون محوطه کوچیکو پر میکنه... روح تو تا آخر اون روز به هارمهر میپیونده ولی جسمت یا بهتره بگیم ظاهرت، میره که دوستاتو مثل خودت قربانی کنه... رول: قربانی(victim) For: Never mind! From: Harmehr
هدایت شده از یک فنجان زندگی.
درود به ملت ایتا! «یک فنجان زندگی» قصد داره اولین تقدیمیش رو هدیه کنه. قضیه از این قراره که این پیام رو نشر میدین، زیرش تیپ mbti تون و سه تا از علایقتون رو می نویسید؛ آدرستون رو هم اینجا قرار میدین. و من با توجه به شناختی که ازتون پیدا می کنم، starter pack مخصوص خودتون رو درست میکنم! ما اینجاییم.
هدایت شده از Never mind!
وای خدایا😭😂😂😂😂 اصلا لعنتی عالی بود قلمت >>> با اینکه قلم اصلیتو خودم دیدم میدونم چقد خفن تره ولی بازم قلمت سلطان🤌🏻 داداش یه لیوان دوغ بخور بشوره ببرتم پایین خب لامصب😭😂😂😂😂
Motivation🇵🇸
وای خدایا😭😂😂😂😂 اصلا لعنتی عالی بود قلمت >>> با اینکه قلم اصلیتو خودم دیدم میدونم چقد خفن تره ولی با
امنیفایل میدونه قلم اصلی من خیلی کتابیه👌🏻😂😂 داداششش من نوکرتمم بیا بغلم ماچت کنم🫂❤️✨
https://eitaa.com/come_here/735 امنیفایل اینقدر هندونه میذاره زیر بغل من که تابستون سال بعد میتونم با وانت هندونه بفروشم:/
https://eitaa.com/This_is_normal/337 ی جورایی کارکترامو یاد آقای قاضی میوفتم و خیلی دوسش دارم👌🏻😂😂 و خب شناختتون از صاحب کاراکترا خیلی زیاده گویا، انگار چندین سال باهاشون بودید که اینقدر قشنگ عینا مثل شخصیت خودشونه رفتار و نوع برخورد کاراکترا👌🏻 عمارتو قشنگ تصور کردم، ی عمارت ویکتوریایی دارک آکادمیا و بازم یاد لوکیشن سریال GOT(بازی تاج و تخت) افتادم واقعا عالی بود خسته نباشید✨
هدایت شده از 𝙀𝙪𝙥𝙝𝙤𝙧𝙞𝙖
ملت چقد چسناله ان
هدایت شده از 𝙀𝙪𝙥𝙝𝙤𝙧𝙞𝙖
بابا ولمون کن همه همینن دیگه
هدایت شده از 𝙀𝙪𝙥𝙝𝙤𝙧𝙞𝙖
انگار زندگی ما جشنوارس
آدمایی که توخیابون آشغال رو زمین میبینن خم میشن برمیدارن میندازن تو سطل واقعااا کراشننن🥲😁