eitaa logo
🌸 دختــران چــادری 🌸
154.7هزار دنبال‌کننده
30.4هزار عکس
19.3هزار ویدیو
293 فایل
گفتیـم در دنیایی کـه از هر طـرف بــه ارزشهـایــمـان میتـازنـد شـاید بتـوانیم قـطـره ای بـاران باشیم در این شوره زار مردمان آخرآلزمان و مــا هــم مــدل زنــدگـیـمـان روش بودنمـان و زیبـایـی آرمـانهـا و دانسته هایمان را زمزمه کنیم . . . . . @adv_clad_girls
مشاهده در ایتا
دانلود
نکند فکر کنی در دل من یاد تو نیست 😍🕊
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷 🦋 بـــانو جان! سیــاهــے چــــادر تو ... لبخند امام زمان را در پـے دارد ... ... 🆔 @Clad_girls
13.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(🌿!¡) گفت وگو با خانم دکتر《 طناز بحری 》❣ نخبه ایرانی که از نوجوانی در هلند زندگی کرده اند و پس از پزشک شدن 👩🏻‍⚕ ایران 🇮🇷را برای زندگی انتخاب کرده اند...😍 روایتی از زنان موفق و فرشتگان سرزمینم🍃)) 👌🏻😃 🌱 @clad_girls🌿♡|•°
کسانی که زیبایی اندیشه دارند زیبایی تن را به نمایش نمی گذارند شهید مطهری @clad_girls
🌸 دختــران چــادری 🌸
🌀 📖 ... گفتم :«این عکس رو پارسال گرفت. بهمن‌ماه. ایام فاطمیه بود .عملیات کربلای ۵ . اون شب علی آقا با یک توپ پارچه مشکی اومد خونه و گفت : ' فرشته بلدی شال بدوزی؟' تاقه پارچه را از دستش گرفتم از این پارچه‌های بشور بپوش بود. با تعجب پرسیدم : 'این همه شال؟' گفت : 'با بچه‌های واحد قرار گذاشتیم امسال همه به احترام خانم فاطمه زهرا شال سیاه بیندازیم' تاقه رو باز کردم . گفتم : 'اندازه اش رو خودت بگو' یکی دوتای اول رو باهم بریدیم . آقا هادی و فاطمه هم اومدن کمک . اونا می‌بریدن و من با چرخ خیاطی دو طرف شال هارا تو می گذاشتم . اون شب تا نزدیکی‌های صبح نشستیم . صبح فردا وقتی علی آقا و آقا هادی رفتن منو فاطمه نوبتی نشستیم پشت چرخ، وسط کار قرقره تموم شد. دنبال نخ شهرک رو زیر و رو کردم . قرقره چرخ خیاطی نبود که نبود . اخر چندتا نخ دست دوز خریدم . چرخ نمی‌دوخت و نخ پاره می‌کرد و سوزن می‌شکست . با چه عذابی شالا دوختیم . شب که علی آقا آمد ، خیلی خوشحال شد یکی رو برداشت و انداخت دور گردن آقا هادی .» اشک می ریختم و برای مادر تعریف می‌کردم . مادر با انگشت نم چشم هایش را پاک کرد ، همان‌طور که دراز کشیده بودم به عکس خیره شدم .مادر گفت:« بسه فرشته.» عکس را روی سینه ام گذاشتم و گفتم قول میدم گریه نکنم. حتی یک لحظه هم نتوانستم به قولم وفادار باشم . مادر عکس را گرفت . پرستاری با چرخ غذا وارد اتاق شد و سلام کرد و با خوشرویی گفت :«خانم پناهی حالتون خوبه؟» تندتند اشک هایم را پاک کردم پرستار با تعجب به من نگاه کرد و پرسید:« اتفاقی افتاده ؟» مادر همانطور که کیف پولش را توی کیف دستی‌اش می‌گذاشت ، با ناراحتی گفت:« خانم پرستار توروخدا شما بگید شیر غصه چقدر برای بچه بده » پرستار نگاهی به من کرد و با سرزنش گفت :«بچه رو نحس و لاغر میکنه» بعد دستش را روی شانه ام گذاشت و گفت:« خانم پناهی شما حالا دیگه باید مواظب دو نفر باشید» گفتم :«طوری نیست فقط یکم دلم تنگه.» اشکهایم را پاک کردم و خودم را آرام جلوه دادم . پرستار غذا را که سوپ با چلو کباب بود گذاشت روی میز استیل جلوی تخت و گفت:« حالا با اشتها ناهارتون رو بخورید و یکم استراحت کنید از ساعت دو به بعد وقت عیادته . مطمئنم روحیتون خیلی عوض میشه» دوازدهم دی ماه بود و چشم به ساعت گرد روبرو دلم میخواد زودتر ساعت دو بشودـ از دیشب تا حالا دلم برای همه تنگ شده بود .... 🆔@clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 آزادی تا کجا؟؟!! آمار عجیب قتل و تجاوز به زنان در انگلیس؛ کشور چشم و دل‌سیرها! ✍️ در انگلیس، ظرف ۱۰ سال گذشته بیش از ۱۵۰۰ نفر به قتل رسیدند و ۶۰ درصد از این زنان قبل از قتل مورد شکنجه و تجاوز واقع شده‌اند. ✍️ پیشنهاد نماینده اعیان مجلس انگلیس: تا زمان برپایی امنیت، تردد مردان را از ساعت ۶ غروب ممنوع کنیم! 🆔 @Clad_girls
8.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سکانس انتقال «روح‌الله زم» به تهران پس از دستگیری در سریال گاندو ۲ 🆔 @Clad_girls
♦️🔺♦️🔺♦️ ✅راهکارهای عملی برای تربیت پسران باغیرت 🆔 @Clad_girls
دلانه✨ ماه رمضون نزدیکه...چشماتو بذاری روهم شعبان هم رفته...تویی و مهمونی بزرگ خدا... لباسات آمادس؟ شعبان مقدمه استا... نفستو کنترل کن. مهارش کن.خواست بکشونتت تو جاده خاکی بزن تو سرش... بلند شو چادرتو با عطر حیا اتو بزن دستکش نوازش به دست کن و آستین همت بالا بزن براکمک... نقابِ لبخند بزن که هیچی بهتر از شاد کردن دل خلق الله نیست حواست باشه کفشاتو رو دل کسی جا نذاری... 🆔@clad_girls