🌸 دختــران چــادری 🌸
🌀#مسابقه
📖#گلستان_یازدهم
#قسمتاول
فصل یک : خاطراتم فیلم میشود
داشتیم از جلوی بیمارستان بوعلی میگذشتیم . گفتم :« علی آقا ، تا چندماه دیگه بچمون اینجا بدنیا میاد ».
با تعجب پرسید :«اینجا؟»
گفتم :«خب ، آخه اینجا بیمارستان خصوصیه ، بهترین بیمارستان همدانه.»
علی سرعت ماشین را کم کرد و گفت :«نه ، ما به بیمارستانی میریم که مستضعفین اونجا میرن . اینجا مال پولداراس . همه کس وسعش نمیرسه بیاد اینجا»
توی ماه هشتم بارداری بودم و حالم اصلا خوب نبود . عصر پنجشنبه دهم دی ماه ۱۳۶۶ بود . وقت و بیوقت درد میآمد به سراغم . وصیت علیآقا را به همه گفته بودم . آن روزها خانه مادرشوهرم پر از مهمان بود و دوروبرمان هم شلوغ .
مادرهم آنجا بود ، تا گفتم حالم خوب نیست ، ماشین گرفت و به بیمارستان فاطمیه که بیمارستانی دولتی بود ، رفتیم . همین که وارد بیمارستان شدیم ، خبر مثل بمب همه جا صدا کرد :«بچه شهید چیتسازیان داره به دنیا میآد .»
.....
#ادامهدارد
🆔@clad_girls