#معرفی_کتاب حدیث پیمانه
#استاد_حمید_پارسانیا
🌐 انقلاب اسلامی ایران با توجه به ایجاد دگرگونی بنیادی در ابعاد مختلف جامعه و نیز ویژگی ممتازی که نسبت به سایر انقلاب های بزرگ دنیا دارد، از جنبه های مختلف قابل بررسی است که یکی از آنها شناخت جریان ها و نیروهای اجتماعی و سیاسی، اعم از نیروهای مذهبی، روشنفکران، سازمان ها، احزاب و گروه های مختلفی است که در تحولات انقلاب شرکت داشته اند.
✅ #استاد_حمید_پارسانیا در کتاب حدیث پیمانه علاوه بر توجه به جریانهای صدر اسلام و نیز اصول اعتقادی و حرکت سیاسی تشیع، ویژگی های نیروهای اجتماعی و سیاسی ایران در دوره های مختلف تاریخ معاصر، صفویه، قاجاریه، پهلوی اول و دوم و نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی را به تفصیل بررسی کرده است.
💯 مطالعه این کتاب به شناختی دقیق از جریانها، احزاب و گروههای قبل و بعد از انقلاب اسلامی منجر می شود. مذهب و عصبیت، غرب و غربزدگی، منورالفکری و استبداد استعماری، روشنفکری در جابجایی قدرت، سنت و تجددطلبی دینی، نیروهای اجتماعی و انقلاب اسلامی ایران از فصلهای این کتاب هستند.
✳️ حرکت سیاسی تشیع، واقعیت اجتماعی تشیع از صفویه تا قاجاریه، جریان شناسی ماسونی ها، نیروهای اجتماعی و مذهبی ایران، ویژگی روشنفکری در ایران، انقلاب اسلامی و استکبار جهانی، انقلاب اسبامی و نیروی روشنفکری و انقلاب اسلامی و نیروهای مذهبی و… از جمله موضوعاتی هستند که نویسنده کتاب به تحلیل و تبیین آنها پرداخته است.
📔 کتاب #حدیث_پیمانه از سوی نشر معارف در ۴۰۸ صفحه منتشر شده است.
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
📔 #معرفی_کتاب جستارهایی در الهیات اجتماعی
✍ #دکتر_محمد_لگنهاوسن
🔹 الهیات اجتماعی شاخهای از الهیات است که وظیفهٔ آن بررسی الهیاتی جامعه، نهادهای جامعه، پدیدهها و مسائل اجتماعی است. در الهیات اجتماعی، حیات اجتماعی بشر و مسائل مربوط با آن محور بررسی از منظر دین است.
♨️ مسائلی نظیر رابطهٔ مردم با حکومت، آداب اجتماعی، خانواده، تعلیم و تربیت، جنگ و صلح که از لوازم حیات اجتماعی بشر قلمداد میشوند. این مسائل همواره در زندگی انسان مطرح بوده است؛ بنابراین اگر گریزی از زندگی اجتماعی نیست و اگر دین در اندیشه و عمل انسان امروزی دخیل است، به ناگزیر باید به الهیات اجتماعی پرداخت.
📚 کتاب جستارهایی در الهیات اجتماعی مجموعه مقالاتی از محمد لگنهاوسن است که در نه فصل تنظیم شده است: درآمدی به الهیات اجتماعی پروتستان از آغاز نهضت اصلاح دین تا هگل، درآمدی به الهیات اجتماعی پروتستان از ظهور جامعه گرایی مسیحی در آلمان تا ظهور انجیل اجتماعی، درآمدی تاریخی به الهیات اجتماعی کاتولیک، رابطهٔ فلسفهٔ سیاسی و الهیات سیاسی از منظر اسلامی، حکمت عملی ابنسینا، اسلام و نظریهٔ جنگ عادلانه، نقش شریعت در زندگی مسلمانان، تأملات فلسفی در نسبت قانون و اخلاق در شیعه، چالشهای معاصر دربارهٔ اخلاق دینی.
📝 این کتاب توسط منصور نصیری ترجمه شده و انتشارات هرمس آن را منتشر کرده است.
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
🔻 تأمّل دربارۀ کتاب «چیستی و نحوۀ وجود فرهنگ»-1
🖋 مهدی جمشیدی
۱- کتاب «چیستی و نحوۀ وجود فرهنگ: نگرشی نوین به فلسفۀ فرهنگ»، اثر استاد سیدیدالله یزدانپناه است که در حجم ششصد صفحه به تازگی منتشر شده است. کتاب در آنجا که وارد قلمرو فلسفۀ فرهنگ میشود و میخواهد با تکیه بر مبادیِ فلسفی، فلسفۀ فرهنگ را صورتبندی کند، بهشدّت متأثّر از علامه مرتضی مطهری -رضواناللهتعالیعلیه- است، تا آنجا که باید گفت او در «زیر سایۀ» تأمّلات استاد مطهری به سر میبرد و «انگارۀ جدید»ی را پدید نیاورده است. فضل او، «عبور از مطهری» و «شکلدهی به یک رهیافت معرفتیِ جدید» نیست، بلکه او توانسته است که اوّلاً، زیرساختهای فلسفی را به تفصیل بیابد و در هندسهای موجّه، آنها را بازآفرینی کند؛ و ثانیاً، آنچه را که مطهری به «اجمال» و «اختصار» بیان کرده است را «شرح» و «بسط» بدهد و «نتایج» و «دلالتها»ی آن را بیان نماید. بههرحال، رهیافت کتاب، چیزی متفاوت با «صورتبندیِ مطهری» از مسأله نیست و نوآوریهایش را باید در حوزههای دیگر طلب کرد.
۲- البتّه کتاب در عین اینکه بر مطهری تکیه میکند و از روزنهای که او گشوده، به فرهنگ مینگرد، امّا مبتنی بر همۀ نظرات مطهری نیست و فقط «تکهها»یی را برگرفته و حجم وسیعی را وانهاده است. بهبیاندیگر، کتاب از «پیشینهشناسیِ تفصیلی»، غفلت کرده و از همۀ آراء و اندیشههای مطهری، بهره نگرفته است، درحالیکه گویا مدّعیِ خوانش مطهری نیز هست. اگر چنین نقصی وجود نمیداشت، کتاب میتوانست هم از مطهری، استفادۀ بیشتری ببرد و هم چهبسا گامهای جلوتری از او بردارد و تصوّر نمیکرد آنچه را که او میگوید از ذهن مطهری، پنهان مانده بوده است. شاید کتاب «نظریۀ فرهنگیِ استاد مطهری» که در سال نود و دو منتشر شده است، بهخوبی میتوانست این نقصان را برطرف سازد، امّا به آن توجّه نشده است. ازاینرو، ارجاعات این کتاب به مطهری - در مقام شناخت و تحلیل آنچه که از مطهری در این باره به جا مانده است- بسیار کمتر از کتاب «نظریۀ فرهنگیِ استاد مطهری» است، با اینکه حدود نُه سال فاصلۀ میان این دو اثر وجود دارد و طبیعی است که انتظار میرود اثر دوّم، جامعیّت بیشتری از اثر اوّل داشته باشد.
۳- یکی از این فضیلتهای این اثر، توانمندی آن در مقام «بسط» و «شرح» و «پروردن» است؛ چنانکه ادبیّات پهندامنهای دربارۀ سرفصلهای متعدّدی تولید شده است که امروز، حاجت به آنها جدّی است. کتاب توانسته از سرنخها و اشارهها، بهرهبرداری کند و هر مسأله را بپروراند و شاخوبرگ بدهد و یک «فضای مفهومیِ مبسوط» را پدید آورد که افزون بر بضاعتهای دیگرش، به سبب حجمش نیز دیده شود.
۴- کتاب به «فلسفۀ اسلامی»، وفادار مانده است و تعلّق خاطرش به فلسفۀ فرهنگ، موجب غلتیدنش به قلمرو «فلسفههای غربی» نشده است. کتاب، میان منِ خویش - که فلسفۀ اسلامی است - و دیگریهای فلسفیاش، «مرزبندی» میکند و گرفتار گرتهبرداری از فلسفههای غربی نمیشود. هستند کسانیکه ادّعای تفلسف اسلامی دارند امّا در عین حال، همین که وارد «حوزههای معرفتیِ تازه» میشوند و میخواهند اندیشهورزی کنند، خودآگاه یا ناخودآگاه، برگردانهایی از فلسفۀ غربی را تکرار میکنند.
۵- از طرف دیگر، کسانی نیز هستند که ادّعای تولید «فلسفۀ مضاف» دارند امّا در مقام ترجمۀ «فلسفۀ مطلق» به «فلسفۀ مضاف»، ناکام میمانند و نمیتوانند «امتدادها» و «دنبالهها»ی فلسفۀ اسلامی را بیابند. ازاینرو، فقط فلسفۀ مطلق را تکرار میکنند. چنین «تبدیل» و «ترجمه»ای، بسیار دشوار و دیریاب است و کسانی بر اثر خامی، سودای آن را دارند. امّا این کتاب توانسته بخش مهمی از مباحث فلسفۀ اسلامی را به قلمرو فلسفۀ فرهنگ، وارد کند و امر ترجمه و تبدیل را به انجام برساند. در واقع، آنچه که در نیمۀ دوّم کتاب درج شده است، بهراستی، از سنخ فلسفۀ مضاف است، نه فلسفۀ مطلق.
۶- در نیمۀ دوّم کتاب، شاهد ادبیّاتی هست که حاصل تلفیقی خوشساخت و یکدست از «فلسفۀ اسلامی» و «فلسفۀ علوم اجتماعی» است؛ چنانکه گویا کتاب پس از غور و تعمّق ابتدایی، هرچه که به جلو پیش میرود، به کمال و پختگی نزدیک میشود و به ذهنیّتی دست مییابد که قادر به همآمیزیِ واقعی و غیرنمایشیِ این دو قلمرو معرفتی میشود. این ادبیّات، مبدعانه و نوپدید نیست، امّا اینکه یک شخصیّت متعلّق به انگارۀ فلسفۀ اسلامی بتواند به آن دست یابد و در چهارچوب آن، فهم خود را روایت کند، بلکه حتّی فهم خود را با تکیه بر آن بیافریند، یک اتّفاق خوشایند و کمسابقه است.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻تأمّل دربارۀ کتاب «چیستی و نحوۀ وجود فرهنگ»-۲
🖋 مهدی جمشیدی
نویسندۀ فاضل این اثر در تعریف فرهنگ آورده است: انباشت معنا در فاهمۀ عمومی. در این باره باید به چند نکته اشاره کرد:
۱- فرهنگ، خودِ "انباشت" نیست، بلکه "چیز"ی است که انباشته شده است. فرهنگ، "روند" و "شدن" - از قبیل انباشت - نیست، بلکه "مضمون" و "درونمایه" است. بهبیاندیگر، "فرایندهای معطوف به فرهنگ"، خودِ فرهنگ نیستند، بلکه "فرهنگساز" هستند. در اینجا، حتّی نمیتوان "انباشت" را بهمثابه "علّت صوری" در نظر گرفت؛ چون علّت صوری در خودِ "شیء"، ظهور و تحقّق دارد، درحالیکه عمل انباشتهشدن، روند ناظر به "تجمیع و تراکمِ علّت مادّی" است، نه "هیأت" و "هندسه" و "کالبد"ی که علّت مادّی را صورتبندی و نظامبخشی میکند. پس باید گفت "معانیِ انباشتهشده"، نه "انباشت معنا".
۲- حتّی "انباشتهشدگی" نیز آنچنان مهم و تعیینکننده نیست، بلکه چهبسا یک فرهنگ، چندان قدمت و دیرینگی نداشته باشد و مجال نیافته باشد که "فربه" و "متراکم" شود. ازاینرو، فرهنگ "نحیف" و "رقیق" نیر فرهنگ است. برخی فرهنگها، قویم و غنی هستند و برخی دیگر، فقیر و ضعیف، امّا هر دو در فرهنگبودگی، مشترک و متّحد هستند. در واقع این خصوصیّت، از اوصاف عَرَضی فرهنگ است، نه اوصاف ذاتی.
۳- آنچه که از انباشتهشدگی مهمتر است، "اتّفاق" و "اجماع" است؛ یعنی فرهنگ، امری است که در جامعه، "رایج" و "مستقر" است و "عموم افراد"، از آن تبعیّت میکنند. روشن است که فرهنگ، مجموعهای از ارزشهاست، امّا مسأله این است که ارزشهای فرهنگی، "ارزشهای اجتماعیشده" هستند. ارزشهای فردی، واقعیّتهایی از سنخ عادت و سلیقه هستند، نه فرهنگ. بدین جهت، فرهنگ در نسبت مستقیم با "جامعه" و در اتّصال ذاتی با آن، موجودیّت مییابد.
۴- در عین حال، نباید غفلت کرد که مقصود از "غالب" و "حاکم" بودن، این نیست که باید فقط آنچه که بهطور مطلق در "همۀ جامعه"، مستقر است را فرهنگ دانست، بلکه چهبسا "پارههای جامعه" نیز "ارزشهای فرهنگیِ خاص" داشته باشد و در این حالت باید از "خُردهفرهنگ" سخن گفت. پس خصوصیّت "عمومیّت" نیز، شرط مطلق نیست.
۵- "محمل" و "بستر" فرهنگ نیز فقط "فاهمۀ عمومی" نیست؛ چراکه فرهنگ، منحصر به "امر ذهنی" نیست که بتوان آن را به "واقعیّتهای فهمشونده" محدود کرد. اجزای فرهنگ، هم از قبیل "شناختها/ باورها/ بینشها" هستند و هم از نوع "خلقیّات/ روحیّات/ مَنشها" و هم از سنخ "رفتارها/ کردارها/ کنشها". ازاینرو، فرهنگ بر "انسان" مترتّب میشود، بلکه چون "اشیای فرهنگی" نیز وجود دارند که دلالت فرهنگی دارند، فرهنگ حتّی بر غیرانسان نیز بار میشود. استاد مطهری در تعبیر دقیق خویش میگوید فرهنگ، "روح جامعه" است نه "ذهن جامعه". فهم، یکی از خصوصیّات و لوازم روح است.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🌐 قوی اما مستضعفیم!
✍ #حجت_الاسلام_محسن_قنبریان
🔸 وقتی موشکها و پهپادهایت را برای دفاع یا تهاجم به دشمن، نو و دقیق می کنی؛ او میدان جنگ (نه بازی) را عوض می کند! میدانی که نه غلبه حجت (استدلال) در آن تمام کننده است و نه قدرتِ نظامی و...!
🔻 انقلاب اسلامی -که ایده های اساسی اش روزی برایش قدرت نرم در منطقه و بلکه جهان شده- امروز قدرت سخت اش زبانزد می شود اما در میادین نرمی به چالش کشیده می شود که میدان او نبوده/نشده/ نیست!
یعنی انقلاب، ارزشهای خود را در آنجا بماهو حقه بازتولید و رشد نداده است؛ میادین: فوتبال/ اینستاگرام/ جنگ هشتگ ها و...
📱 چین با "تیک تاک" به جنگ اینستاگرامِ آمریکایی رفت. جنگی صرفاً سیاسی اما بوسیله همان ارزشهای آمریکایی اینستاگرام!
جمهوری اسلامی نه به لحاظ سخت افزاری بلکه به لحاظ ارزشهای فرهنگی اش نمی تواند تیک تاکِ ایرانی داشته باشد که همه سرگرمی ها و سکس و رقص و انواع دیگرباشی ها درش باشد و فقط آمریکایی نباشد!
هرچه "روبیکا"یش، اینستاگرامی تر شود، از ارزشهای انقلابش دور تر میشود و هرچه پلتفرم هایش "ایتا"ای تر شود شهروندان و بخصوص جوانانش را بیشتر از دست می دهد!
⚽️ جام جهانی سالها "پوششِ" جنایات غربِ وحشی و "روکشِ" خیانات دست نشاندگان استعمار بوده اما اینبار برای جمهوری اسلامی نه پوششی است و نه روکشی؛ خودِ میدان نبرد است. نبردی که نه بازکنان تیمش، همه رزمندگان کربلای۵ و مدافعان حرم و تجلی ارزشهای انقلاب اند و نه تماشاگران کشورش همه با تیم جمهوری اسلامی اند!
افراد تیم سرودملی نمی خوانند، کاپیتان با نام خدای رنگین کمان(!) شروع و کنار داغدیدگان حوادث اخیر اعلام حضور می کند. جمعیت بالایی از تماشاگران هم در خانه ها روی سکوهای تیم رقیب می نشینند یا تماشا را تحریم می کنند!
دبل گل زن ایرانی محبوب اروپا را روزنامه ای داخلی "پوچ" تیتر می کند! و...
🔺 راه حل دو دیگریِ گفتمان انقلاب اسلامی واضح است:
- متحجران: علیه فجازی و صرفاً محدودیت برای همه پلتفرم های نوبه نو شونده اش/ علیه فوتبال و جام جهانی بلکه علیه تیم ملی و بازیکنان وطن!
- دگر اندیشان: موافق فجازیِ جهانی و جام جهانی و همه استاندارد سازی های بین المللی نظام سلطه؛ خواهان استحاله ج.ا در مقتضیات آنها (اینبار اغلب علیه تیم ملی بخصوص بازیکنان مقید به ارزشهای ج.ا)
‼️ راه حل "گفتمانِ جمهوری اسلامی" (با تاکید بر دو رکن اش: ارزشهای اسلامی و مردم) اما در ایندو معلوم نیست!
❓می خواهد با ورزش بخصوص فوتبال و ورزش بانوان، متن و حاشیه های المپیک و جام جهانی چه کند؟! امتداد خود را چگونه در آنها تعریف و تعبیه می کند؟! صرفاً پوشاندن سر زنانِ ورزشکار -که هر روز به کلاه نزدیک تر و بعضاً حذف میشود- را امتداد ارزشهای خود می داند؟!
با فضای مجازی غیر از فیلترینگ چه چاره ای دارد؟! فجازی ایرانی اسلامی انقلابی چگونه محیطی است که همه شهروندان را در خود جای داده و راضی نگه دارد؟!
❗️پاسخها کماکان سیاسی بلکه نظامی است: اینها مهم نیست؛ مهم قدرت نظامی ما و دست برترمان در منطقه برای اخراج آمریکا و نابودی اسرائیل است!
❗️ ناپاسخی هم عمدتا بخاطر اختلاط گفتمان اصیل با دو دیگری خود در سیاستگذاری و اجراست!
✅ شاید حوادث این دوماه و نحوه مواجهه اعتماد عمومی با ج.ا و مواجهه اینبار جامعه بزرگ فوتبال دوستان با تیم ملی، این عبرت را بدهد که اگر در این میادین نرم دست برتر نداشته باشیم، علمیات نظامی بلکه حتی دفاع مشروع از خود در افکار عمومی متهم و محکوم به شکست است!
⬅️ حوادث این دوماه آئینه ای خداداد بود برای اجابت دعای: "اَوقِفنِی عَلی مراکِزِ اِضطِرارِی! خدایا نقاط اضطرار و ناتوانی ام را به من بنمایان"!(دعای عرفه)
یافتن نقاط اضطرار برای سست عنصرها، ترس و یأس می سازد؛ اما راسخ الایمان ها را به جدّ و جهد نظری و عملی وامیدارد و التجائشان به خداوند را بیشتر می کند.
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
💠 دانش اجتماعی مسلمین 💠
📔 #معرفی_کتاب جهانهای اجتماعی
⬅️ تحول علوم انسانی از مباحثی است که اگرچه در اولین سالهای مطرح شدنش به سرعت رنگی از شعارزدگی به خود گرفت و جای خود را در تیترهای اول رسانهها باز کرد، ولی به مرور زمان و با ورود اندیشمندان بزرگ دانشگاهی و حوزوی از یک سو، و فرونشستن غبارهای تبلیغاتی اولیه برخاسته از اختصاص بودجههای موسمی از سوی دیگر، هماینک به یکی از موضوعات جدی مورد توجه حوزه و دانشگاه تبدیل شده است.
🔷 در سالهای پس از پیروزی انقلاب، به ویژه در دهه گذشته، تلاشهایی برای شکل دادن دانش انسانی جدیدی مبتنی بر اصول و مبانی دینی و اسلامی انجام شده که شاید بتوان کتاب «جهانهای اجتماعی» نوشته حجتالاسلام والمسلمین دکتر #حمید_پارسانیا را نیز در زمره این تلاشها دستهبندی کرد.
🔶 کتاب «#جهانهای_اجتماعی» که اولین بار در سال ۱۳۹۱ به چاپ رسید، در سال ۱۳۹۲ در میان کتب برگزیده پانزدهمین همایش کتاب سال حوزه بود، و مورد تحسین قرار گرفت.
🔹شکاف میان بنیانهای دینی اعتقادی جامعه اسلامی ایران و جهتگیری کلی حرکت جامعه علمی و دانشگاهی کشورمان که تا حد زیادی تحت تأثیر ترجمهگرایی از علم مدرن قرار داشته و دارد، به مرور زمان و در گلوگاههای تصمیمگیری در مدیریت جامعه، آسیبهایی جدی به وجود آورده که شاید هنوز برای عموم مردم کشورمان محسوس نباشد، ولی اندیشمندان و اهل علم حوزوی و دانشگاهی، به خوبی میدانند که این شکاف، در صورت پر نشدن، در آیندهای نه چندان دور منجر به آسیبهای بسیار جدی در جامعه اسلامی ایران خواهد شد.
💠 رهبر فرزانه انقلاب، یکی از کسانی بودند که با شناخت این مسئله، از مدتها پیش نسبت به این شکاف هشدار داده و تحول بنیادین علوم انسانی را به عنوان راه حل اساسی آن پیشنهاد کردند: «ما نیازمند آن هستیم که یک تحوّل بنیادین در علوم انسانى در کشور بهوجود بیاید. این به معناى این نیست که ما از کار فکرى و علمى و تحقیقىِ دیگران، خودمان را بىنیاز بدانیم؛ نه، برخى از علوم انسانى ساخته و پرداخته غربىها است؛ در این زمینه کار کردند، فکر کردند، مطالعه کردند، از آن مطالعات باید استفاده کرد. حرف این است که مبناى علوم انسانى غربى، مبناى غیرالهى است، مبناى مادّى است، مبناى غیرتوحیدى است؛ این با مبانى اسلامى سازگار نیست، با مبانى دینى سازگار نیست.» (بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها، ۱۱ تیر ۹۳)
✴️ #استاد_حمید_پارسانیا به نسلی از دانشآموختگان حوزوی تعلق دارد که در آستانه یک انقلاب دینی و معنوی در دهههای پایانی قرن بیستم در ایران، از طریق پیوستن به سنت جاری در جهان اسلام یعنی حوزههای علوم دینی و در پی آن چالش با دو رویکرد معرفتی مدرن یعنی لیبرالیسم و سوسیالیسم متأخر، دغدغه بازسازی و احیای میراث معرفتی دنیای اسلام را همواره در کار خود تعقیب میکرده است. بازخوانی علم مدرن از طریق بازسازی علم دینی چنانکه عنوان یکی از مقالات مهم اوست، روح حاکم بر بسیاری از اندیشههای انتقادی او را تشکیل میدهد. (پایگاه اندیشوران)
🔰 کتاب «جهانهای اجتماعی» تلاشی است برای ارائه گزارشی از آنچه تاکنون بر دانشهای اجتماعی گذشته و همچنین نقدی بر مبانی، اهداف و روشهای حاکم بر این دانشها و نهایتا کنکاشی برای رسیدن به ساختار و روشی نو برای پرداختن به موضوع جامعه؛ تلاشی که شاید بتواند در آینده زمینهساز شکلگیری روش جدید و مبتنی بر بنیانهای هستیشناختی و انسانشناختی اسلامی، برای پژوهش درباره جامعه شود.
🔶 نویسنده کتاب جهانهای اجتماعی که دستکم بیش از سه دهه از عمر خود را صرف علوم اجتماعی و جامعهشناسی کرده است، بخش اول کتاب خود را با تعریف مفاهیم بنیادین کنش انسانی و اجتماعی و به تبع آن علوم انسانی و علوم اجتماعی، آغاز کرده و سعی میکند تعریف جدیدی مبتنی بر هستیشناسی و انسانشناسی اسلامی ارائه دهد.
🔸پرداختن نویسنده به مبانی هستیشناختی و انسانشناختی در علوم اجتماعی از آن روست که این مبانی، تأثیر مستقیمی بر هویت، موضوع و روش و غایت آن علوم دارد. بنابراین اگر مبانی معرفتشناسی اسلامی مورد اتخاذ قرار گیرد، احتمالا علوم اجتماعی را با انقلاب روشی و موضوعی مواجه خواهد کرد.
✔️ نویسنده در این باره مینویسد: «اگر به رسمیت شناختن عقلانیت انتقادی و هنجاری در حاشیه مرجعیت عقل عرفی و مانند آن تفسیر جدیدی از روشهای علوم طبیعی و علوم انسانی را به دنبال میآورد، به رسمیت شناختن عقل متافیزیکی، عقل عملی، عقل نظری، عقل قدسی، عقل فعال، عقل مستفاد، عقل سرخ و مهمتر از همه به رسمیت شناختن وحی الهی به عنوان یک منبع معرفتی ـ علمی برای شناخت و تفسیر عالم و آدم، چه تأثیری را در روشهای علمی به دنبال خواهد آورد؟»
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
💠 جام جهانی 2022 قطر؛ چگونه «فوتبال» در جهان عرب نقش محوری پیدا کرد؟
✍ عبدالله العریان
⚽️ جام جهانی فوتبال 2022 نماد نقشی است که کشورهای ثروتمند و غنی در ایجاد تغییر در مرکز ثقل در فوتبال جهان ایفاء میکنند. در طول دو دهه گذشته همزمان با جهانی شدن مسابقات و توسعه روزافزون آنها، تغییر و تحولات مهمی در عرصه فوتبال به وقوع پیوسته است. در همین راستا، امتیاز مالکیت تیم فوتبال «منچسترسیتی» انگلیس در سال 2008 توسط یک سازمان سرمایهگذاری اماراتی خریداری شد.
⚽️ پس از آن نیز سازمان سرمایهداری قطر موفق شد مالکیت تیم فوتبال «پاریسن ژرمن» فرانسه را عهدهدار شود. همین مسئله نشان داد که دوران تازهای در عرصه فوتبال برای کشورهای حاشیه خلیج [فارس] آغاز شده است. در کنار نتایج میدانی، کشورهای حاشیه خلیج [فارس] از ثروتهای خود در زمینه دیپلماسی قدرت نرم و تحقق منافع ژئوپلیتیکی بهرهبرداری کردند.
⚽️ گاردین در سال 2015 با انتشار گزارشی اعلام کرد: «اعضای هیئت مدیره باشگاه فوتبال منچسترسیتی بر دولت انگلیس برای انجام تحقیقات علیه جمعیت اخوانالمسلمین فشار اعمال کردند». این اقدام باشگاه «منچسترسیتی» که مالکیت آن را امارات برعهده دارد، در راستای تلاشهای مستمر ابوظبی علیه اخوانالمسلمین در منطقه صورت گرفته است.
⚽️ افزون بر آنچه که گفته شد، سیطره صندوق سرمایهگذاری عربستان سعودی بر باشگاه انگلیسی نیوکاسلیونایتد گمانهزنیها در خصوص دست داشتن ریاض در پولشویی ورزشی را تقویت کرد؛
🔖 2400 کلمه
⏰ زمان مطالعه: 10 دقیقه
📌 ادامه مطلب را اینجا بخوانید:
https://zaya.io/فوتبال_جهان_عرب
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
💠 دانش اجتماعی مسلمین 💠
🔻تأمّل دربارۀ کتاب «چیستی و نحوۀ وجود فرهنگ»-۲ 🖋 مهدی جمشیدی نویسندۀ فاضل این اثر در تعریف فرهنگ آو
✳️ پاسخی به یادداشت دکتر مهدی جمشیدی درباره کتاب چیستی و نحوه وجود فرهنگ
✍ عباس حیدریپور؛ دانشآموخته حوزه قم
🛎 اخیراً یادداشتی به قلم فاضل دغدغهمند جناب دکتر مهدی جمشیدی درباره کتاب «چیستی و نحوه وجود فرهنگ» اثر استاد سیدیدالله یزدانپناه در فضای مجازی منتشر گردید. تصمیم به پاسخش را حسب فهم خود و به عنوان عضوی از گروه تدوین داشتم که یادداشت دوم رسید.
🤲در ابتدا از اینکه این اثر درحال ملاحظه و بررسی است به نوبه خود خدای متعال را شاکرم.
📌تأکید میکنم آنچه تقدیم میشود، فهم این حقیر است و ادعای انتساب به استاد یزدانپناه و امضای ایشان نسبت به برداشتهایم را ندارم.
1⃣ در یادداشت نخست ادعایی مطرح میشود که به نظرم داوری منصفانهای نیست؛ اینکه آنچه در تمامیت کتاب آمده است «زیر سایۀ» تأملات استاد مطهری به سر میبرد و انگارۀ جدیدی را پدید نیاورده و آنچه به اجمال و اختصار توسط استاد شهید بیان شده، در این کتاب تفصیل یافته است و حتی چیزی متفاوت از «صورتبندیِ مطهری» از مسئله نیست.
🔅 طبعاً اثرپذیری از صاحبان فکر پیشین، عیبی نیست که این اثر بخواهد از آن بگریزد، چنانکه خود در ص 86 ذیل عنوان «پیشینۀ اثر» به اثرپذیری از کتاب جهانهای اجتماعی استاد پارسانیا ازحیث کمک در پدیدآوری ادبیات اندیشه اشاره کرده، درعینحال پدیدآیی اصل اندیشه را به سالهای بسیار دورتر و در ملاحظه کتاب جامعه و تاریخ علامه مطهری میداند.
🔸 اما سؤال این است که میزان این اثرپذیری چقدر است؟ آیا کتاب جدید با همه تفصیلش در این نقطه بسط یافته است یا اینکه پرسش مرکزی کتاب جامعه و تاریخ درباره هویت جامعه و امکان انحلال آن به جمع افراد انسانی، تصویری از هویت خاص اجتماعی در ذهن استاد یزدانپناه شکل داده است؟ به نظر میرسد این کتاب بیش از این تأثیری نگذاشته است و درواقع جرقهای برای فهم غیرفردی از عرصه اجتماعی بوده است اما درباره هویت فرهنگ، سخنی از آن کتاب برگرفته نشده است. البته جناب دکتر جمشیدی، اثر جدید را به واسطه ندیدن کتاب «نظریۀ فرهنگی استاد مطهری» به سخنی نرم و مؤدبانه، نواخته است و حال آنکه آن اثر دستکم توسط این حقیر در همان سال 1393 ملاحظه و تا حدی برای برجستهسازی محتوا مخطوط شد و حتی در مباحثهای با حضور تعدادی از دانشجویان و طلاب ارجمند، گزارش گردید.
🔹اکنون نیز پس از دیدن این یادداشت جناب جمشیدی مراجعهای مجدد نمودم و دیگرباره بر همان قضاوت این دوران مبنی بر اینکه نسبت وثیقی بین محتوای دو اثر از حیث تأثر جدی دومی از اندیشه فرهنگی استاد مطهری نیست، بازگشتم.
2⃣ یکی از پایههای مهم کتاب مورد بحث، وجودشناسی فرهنگ است و به تعبیر جناب استاد رشاد این اثر جناب استاد یزدانپناه وارد این «دشوارترین» حوزه فرهنگپژوهی شده است؛ کاری که به تعبیر استاد رشاد خود ایشان در ارائههای فلسفه فرهنگشان چندان واردش نگردیده بودند. حال اگر عزیزی مدعی تأثر این اثر جدید از آثار پیشین شهید مطهری در حوزه فرهنگ است، باید نشان دهد «وجودشناسی فرهنگ» در آثار استاد شهید را کجا یافته است؟
3⃣ یکی از عناصر اساسی که تقریر کتاب بر آن بنا شده است، بحث «معنا و معناداری» است؛ مدعی محترم هم باید بتواند نشان دهند که فهم از فرهنگ مبتنی بر مسئله معنا و معناداری در کدام آثار معلم شهیدمان بوده است؟
4⃣ در متن کتاب ذیل رابطه فرد و جامعه در ص 253 -یعنی همان بحثی که کتاب جامعه و تاریخ استاد مطهری جرقه اندیشه را زده است- در مقام نقد آمده است: «شهید مطهری در تبیین این رابطه، از «منِ اجتماعی» استفاده میبرد. تبیین ویژه شهیدمطهری از «منِ اجتماعی»، اثر جامعه در فرد یا بهتعبیر دیگر حضور جامعه در فرد را شرح میدهد...از نظر ایشان من اجتماعی، حقیقت حلولکرده از جامعه در فرد است. باید دقت نمود که «منِ اجتماعی»، خود «جامعه» نیست. تبیین شهید مطهری در این بحث بهرغم دیدگاهش بیش از آنکه تحلیل جامعه باشد، مربوط به فرد و حضور جامعه در فرد است.»؛ از این حیث نیز خوب است معلوم شود، تا چه میزان این نقد را قبول دارند؟ یعنی از نظر استاد یزدانپناه با اینکه شهید مطهری قائل به نوعی هویت مستقل از جمع جبری افراد است ولی نتوانستهاند این هویت جمعی را در هنگام توضیح رابطه فرد و جامعه به خوبی پدیدار کنند و حال آنکه اثر استاد یزدانپناه به نظر میرسد بخشی از تلاشش از عهده برآمدن چگونگی ساخت این هویت متمایز از افراد دستکم در ناحیۀ توضیح هویت فرهنگ، باشد.
5⃣ درباره همان کتاب جامعه و تاریخ خوب است به یاد آوریم: این کتاب هم اساس اندیشهاش را از مباحث علامه طباطبایی در تفسیرش میگیرد. در آنجا نیز شیوه بحث البته متکی به نقل و قدری با تحلیل عقلی است. اما تحلیل مستقل عقلی به میان نیامده است.
◀️ ادامه دارد....انشاءالله.
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
💢چکیده نظرات ده جامعهشناس در تحلیل ناآرامیهای اخیر که امروز در روزنامه دولت منتشر شده است.
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
⚽️ جام جهانی و اسلام زیبای قطری!
✍ #علی_مهدیان
🔺زمانی یکی از دوستانم میگفت من در سفرم به ترکیه، حجاب زیبای پذیرفته شده توسط بسیاری از دختران را دیدم، نمازهای جماعت منظم و فوق العاده ای را هم. این وضعیت دینی بهتری نیست تا آنچه در ایران محقق میشود؟
🔺این روزها بروزات اسلامی و دینی در قطر در حین جام جهانی مرا به یاد همان سخن دوستم انداخت. تبلیغ قرآن، تبلیغ نماز، تبلیغ حجاب، تقابل با نمادهای فرهنگی و تمدنی غرب مثل هم جنس گرایی. دیگر چه میخواهیم؟ اسلامی بهتر از این سراغ داریم؟ آنهم این میزان توسعه و رشد اقتصادی و ثروت که در این کشورها میبینیم. از این سادگی خنده ام میگیرد. چرا؟
🔺قطر، بزرگترین حامی بخش غربگرای جریان اخوان المسلمین است. جریان وسطیین یا میانه روها یا همان که در ایران به عنوان جریان اعتدال میشناسیم. شاخصه مهم آنها اولویت «مصلحت» بر «هویت» است. سبک ترکیه ای آن همین حزب عدالت و توسعه اردوغان است. مدل مصری آن نیز مرسی شکست خورده بود.
🔺قرضاوی از مهمترین رهبران فکری این جریان که برای پیشبرد اندیشه خود سبک دعوت(یعنی عقیده خالی از قدرت) را جانشین تشکیلات(یعنی قدرت ناشی از ایمان) در کار اخوان کرده بود و خود نیز از عربستان سعودی تا کشورهای غربی با همه حاضر بود همراه شود و اعتماد کند تا کار خود را پیش ببرد.
🔺تقابل این جریان با اراده غرب جدی نیست. البته هویت ایمانی و اسلامی را هم حاضر نیست کنار بگذارد یا به نحو رسمی در خدمت دشمن قرار دهد. اگر چه عملا کارش به اینجا میکشد. شکل ایرانی اش را در مرحوم هاشمی و جناب روحانی و امثالهم میتوان دید.
🔺این مدل اسلام وسطی به قول خودشان یا میانه رو، با ظواهر دینی، خلاهای ذاتی خود را میپوشانند. خلا ذاتی ناشی از زیر پا گذاشتن عزت و استقلالش به دلیل مصلحت. خلا نشتر زدن گاه و بیگاه به هویتش به پای منفعت.
🔺غرب برای عبور از اسلام گرایان هویتی و استقلال طلب، به این جریان بیشتر توجه میکند. برای به محاق بردن آن سبک از اسلام گرایی عزت محور، این مدل اسلام گرایی منفعت محور برایش ارزشمند تر است. چون به محض آنکه اراده کند میتواند سر این جریان را به زیر آب کند یا مجبورش کند به تبعیت محض. اینکه امروز بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه در قطر است و روابط جدی پشت پرده و گه گاه روی پرده حاکمان قطر با دستگاه امنیت اسراییل وجود دارد، همه نشانه است. این که برای حل اختلافات این کشور با عربستان و متحدانش، آمریکا پا در میانی میکند نیز یک نشانه دیگری است.
🔺به آن دوستم گفتم کلا بی خیال قدرت مستقل شو، با کل اسلامت کسی مشکلی ندارد. هر چقدر از این استقلال و آزادی مقابل قدرتهای دنیا کوتاه بیایی و عزت را و هویت را نفله کنی، دشمن مجال بیشتری به تو خواهد داد تا ظواهر را پیاده کنی. نفت بفروش و توسعه پیدا کن، زد و بند کن و رشد کن. اما به یک لحظه اراده غرب فروخواهی پاشید. اسلام بادکنکی و حبابی که به محض آنکه بخواهد باج ندهد و بر یکی از اصول بایستد، نفله اش میکنند.
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin
⚽️ بازی، بازی و خربزه آب است!
✍ #حجت_الاسلام_محسن_قنبریان
🔅 گرچه بُرد در "بازیِ"فوتبال -بخصوص در این جنگ چند وجهی- میتوانست کام ملت ایران را شیرین و شمیم یکپارچگی ملی را ساعاتی به مشام آنها برساند؛ لکن این مُسَکن های موقت جای درمان اساسی و شیرینی پایدار را نمی گیرد!
✅ تحقق عدالت اجتماعی هم "تنسیق قلوب"۱ (همترازی و پیوستگی دلها و بالتبع وحدت ملی) را موجب می شود و هم به فرمایش امام صادق(ع): از شهد و عسل شیرین تر و از کره، نرم تر و از مُشک خوشبوتر است.۲
🌐 فوتبال برای عده زیادی یک چیز بالاصاله و ذاتا مطبوع است که از آن لذت می برند. در پیوند خوردنش با هویت ملی یا تعصب های باشگاهی، موجب غم و شادی شان هم می شود و...
اما برای گروهی -که فاش و روشن به آن نگاه ابزاری و بالعرض دارند- فقط در شرایط و نتایج خاصی، خوب و دیدنی و شادی اش ارزشمند می شود!
💯 باخت -آن هم در مقابل آمریکا- به دسته دوم یادآور میشود که: بازی، بازی است؛ به فکر نان باش که خربزه آب است!
دشمن هم نه ۱۱بازیکن آبی پوش بلکه سیاستهای استکباریِ آمریکاست!
نقیصه اصلی هم نه در ملی پوشان که در عدم جبران عقب ماندگی عدالت توسط دولتهاست!
🔰 دولتمردان و مجلسیان علی القاعده از دسته دوم اند. اگر می خواستند با بُرد فوتبال جشن پیروزی بگیرند، به ماموریت اصلی خود جدی تر برگردند و "احلی من الشهد" -یعنی عدالت- را برای ملت ایران بسازند.
............................
۱. صدیقه طاهره(س): جعل الله... العدل تنسیقاً للقلوب.(بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۵۸)
۲.الکافی ج۲ص۱۴۷
#جام_جهانی
#عدالت_اجتماعی
💠 به کانال "دانش اجتماعی مسلمین" بپیوندید
🆔 @DaneshMoslemin