eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.3هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌺 ✍امام باقر (ع) فرمودند: «مصیبتی از این بدتر نیست که جوان مسلمانی، به خواستگاری دختر برادر مسلمانش برود، اما پدر دختر به خاطر فقر و کم پولی خواستگار را رد کند و بگوید: من از تو ثروتمندترم و تو هم شأن و هم مرتبه من نیستی». 📚مستدرک الوسائل، باب۱۷ •┈┈••✾❀✿💜✿❀✾••┈┈• 📚@Dastan 📚
✍️ امام صادق علیه السلام شیطان گفته همه مردم در قبصه حکومت من هستند جز ۵ کس: کسی که با نیت صحیح در هر کاری بر خدت توکل کند. آنکه شبانه روز به هنگام ثواب و خطا بسیار یاد خدا باشد. کسی که هرچه برای خود می پسندد برای دیگران هم بپسندد. آنکه به هنگام مصیبت صبر کند. کسی که به قسمت الهی راضی باشد و غم روزی نخورد. 📚نصایح، ص۲۲۵ ✍🏻ارتباط با ادمین کانال #داستانهای_آموزنده 👤 @AminiAsl •••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═••• 🌺➣ http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
🔴هشدار به مردم آخرالزمان ✍️رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: سوگند به کسی که مرا بشارت دهنده به حق بر انگیخت، از میان فرزندانم با عهدی که از من به او رسیده است، غایب می‌شود، تا آن جا که بیشتر مردم می‌گویند: خدا را با خاندان محمد، کاری نیست! و برخی در تولد او نیز شک می‌کنند. پس هر کس به روزگار او می‌رسد، دینش را محکم نگاه دارد و به شیطان اجازه‌ی نفوذ ندهد که او را به شک اندازد و از دین و آیینم، بیرونش ببرد، که پیش‌تر نیز پدر و مادرتان(آدم و حوا) را از بهشت بیرون برد و خداوند شیاطین را اولیای کسانی قرار داده که ایمان نمی‌آورند. 📚کمال الدین ،صفحه ۵۱ •✾📚 @Dastan 📚✾•
✅چرا در میان رزمندگان این‌قدر چراغ معنویت روشن بود؟ 1⃣خوف، کلید رابطۀ عاشقانه با خدا! 2⃣خوف از خدا؛ ثمرۀ باور کردن عظمت خدا 📌 اول باید عظمت خدا را باور کنی و آن را در دل خودت بیاندازی. اول باید از خدا حساب ببری، بعد کم‌کم خوف از خدا هم در دل تو می‌نشیند. در این صورت، کم‌کم خوف از خدا برایت شیرین و لذت‌بخش می‌شود و این خوف، کلید رابطۀ عاشقانه با خداست! ⭐️ می‌دانید چرا در دوران جبهه و جنگ‌ و در میان رزمندگان این‌قدر چراغ معنویت روشن بود؟ چون در آنجا مرگ جلو آمده بود و راحت احساس می‌شد، مرگ هم هیبت خدا را به دل انسان می‌افکند. به رزمندگان می‌گفتند: «نزدیک شدن به شب عملیات، یعنی نزدیک شدن ملاقات با خدا، می‌فهمید این یعنی چه؟» یک‌دفعه‌ای خشیت خدا در دلشان می‌نشست، و وقتی که خشیت خدا در دل بنده‌ای نشست، خدا بنده نازنینش را در آغوش می‌گیرد و نوازش می‌کند. 📌 حتماً دیده‌اید مادری که بچه‌اش ترسیده است، سریع او را بغل می‌گیرد و نوازش می‌کند، خداوند هم مانند همان مادر، وقتی ببیند بنده‌اش از او حساب می‌برد، شروع به نوازش کردن می‌کند که «بندۀ من نترس!» و سریع مهر خودش را در دل بنده‌اش خواهد گذاشت و محبتش را به او می‌چشاند. ⭐️ به این می‌گویند رابطه عاشقانه با خدا، که کلیدش در خوف است. در روایت فرمود «مؤمن را چیزی جز خوف از خدا اصلاح نمی‌کند.‏» البته الان بحث ما هنوز به خوف نرسیده، فعلاً بحث ما این است که کمی از خدا حساب ببریم و کمی عظمت خدا را باور کنیم. 📚 بخشی از کتاب "چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟" اثر علیرضا پناهیان •✾📚 @Dastan 📚✾•
👤پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) : ✍️ به درستی که علی 90 خصوصیت از خصوصیات پیامبران را داراست که خداوند آنها را در اوجمع کرده است و در هیچ کس غیر ازاو این چنین قرار نداده است. 📚 ینابیع الموده ج 2 ص38 (از منابع اهل سنّت) #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ خدا دست رد نمیزند به سینه کسی . . . ببخش گاهی فراموش کردم که چقدر دوسم داری 😔 ✍🏻ارتباط با ادمین کانال #داستانهای_آموزنده 👤 @AminiAsl •••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═••• 🌺➣ http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
هی می شنیدم که تو جبهه امداد غیبی بیداد می کند و حرف و حدیث های فراوان راجع به این قضیه شنیده بودم.خیلی دوست داشتم جبهه بروم و سر از امداد غیبی در بیاورم.تا اینکه ﭘام به جبهه باز شدو مدتی بعد قرار شد راهی عملیات شویم. بچه ها از دستم ذله شده بودند. بس که هی از معجرات و امدادهای غیبی ﭘرسیده بودم. یکی از بچه ها عقب ماشین که سوار بودیم گفت: " می خواهی بدانی امداد غیبی یعنی چی؟ " با خوشحالی گفتم : " خوب معلومه" نا غافل نمی دانم از کجا قابلمه ای در آورد و محکم کرد تو سرم. تا چانه رفتم تو قابلمه. سرم تو قابلمه ﮐﻴﭖ ﮐﻴﭖ شده بود. آنها می خندیدند و من گریه می کردم. ناگهان زمین و زمان به هم ریخت و صدای انفجار و شلیک گلوله بلند شد. دیگر باقی اش را یادم نیست. وقتی به خود آمدم که دیدم افتادم گوشه ای و دو سه نفر به زور دارند قابلمه را از سرم بیرون می کشند. لحظه ای بعد قابلمه در آمدو نفس راحتی کشیدم.یکی از آنها گفت: "ﭘسر عجب شانسی آوردی. تمام آنهایی که تو ماشین بودند شهید شدند جز تو. ببین ترکش به قابلمه هم خورده! " آنجا بود که فهمیدم امداد غیبی یعنی چه ؟! 🌷🌷🦋🦋🦋🌷🕊 📚 @Dastan 📚
از مردی که صاحب گسترده‌ترین فروشگاه‌های زنجیره‌ای در جهان است پرسیدند : «راز موفقیت شما چه بوده؟» او در پاسخ گفت : زادگاه من انگلستان است. در خانواده‌ی فقیری به دنیا آمدم و چون خود را به معنای واقعی فقیر می‌دیدم، هیچ راهی به جز گدایی کردن نمی‌شناختم. روزی به طرف یک مرد متشخص رفتم و مثل همیشه قیافه‌ای مظلوم و رقت‌بار به خود گرفتم و از او درخواست پول کردم. وی نگاهی به سراپای من انداخت و گفت : به جای گدایی کردن بیا با هم معامله‌ای کنیم. پرسیدم : چه معامله‌ای؟ گفت : ساده است. یک بند انگشت تو را به ده پوند می‌خرم. گفتم : عجب حرفی می‌زنید آقا ، یک بند انگشتم را به ده پوند بفروشم؟ بیست پوند چطور است؟ شوخی می کنید؟ بر عکس، کاملا جدی می گویم. جناب من گدا هستم، اما احمق نیستم. او هم‌چنان قیمت را بالا می‌برد تا به هزار پوند رسید. گفتم : اگر ده هزار پوند هم بدهید، من به این معامله‌ی احمقانه راضی نخواهم شد. گفت : اگر یک بند انگشت تو بیش از ده هزار پوند می‌ارزد، پس قیمت قلب تو چقدر است؟ در مورد قیمت چشم، گوش، مغز و پای خود چه می‌گویی؟ لابد همه‌ی وجودت را به چند میلیارد پوند هم نخواهی فروخت؟ گفتم : بله، درست فهیمیده‌اید. گفت : عجیب است که تو یک ثروتمند حسابی هستی، اما داری گدایی می‌کنی. از خودت خجالت نمی‌کشی؟ گفتۀ او همچون پتکی بود که بر ذهن خواب‌آلود من فرود آمد. ناگهان بیدار شدم و گویی از نو به دنیا آمده‌ام. اما این بار مرد ثروتنمدی بودم که ثروت خود را از معجزه‌ی تولد به دست آورده بود. از همان لحظه، گدایی کردن را کنار گذاشتم و تصمیم گرفتم زندگی تازه‌ای را آغاز کنم.... •✾📚 @Dastan 📚✾•
💐 دست مادرتان را ببوسید ✍️اگر می‌خواهید در زندگی موفق باشید و از آن لذت ببرید، به پدر و مادرتان نیکی کنید، خصوصاً به مادر، دست او را ببوسید، دل او را به دست آورید و بدانید اگر آن‌ها از تو راضی باشند، خـدا هم از تو راضی خواهد بود و اگر خدایی نکرده آن‌ها را از خود برنجانی خداوند را از خود ناخشنود کرده‌ای. «از بیانات آیت الله مجتهدی (ره)» #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨مانند این پیرزن خدا را بشناسید✨ ✍️امام علی (علیه‌السلام) با جمعی از پیروان در معبری عبور می‌نمود. پیرزنی را دید که با چرخ نخ‌ریسی خود مشغول رشتن پنبه بود. پرسید پیرزن، خدا را به چه چیزی شناختی؟ پیرزن به‌جای جواب، دست از دسته چرخ برداشت. طولی نکشید پس از چند مرتبه دور زدن، چرخ از حرکت ایستاد. پیرزن گفت چرخ بدین کوچکی برای حرکت احتیاج به چون منی دارد. آیا ممکن است افلاک به این عظمت و کُرات به این بزرگی، بدون مدبری دانا و حکیم و صانعی توانا و علیم با نظم معینی به گردش افتد و از گردش خود باز نایستد؟ ✨امام علی (علیه‌السلام) روی به اصحاب خود نمود و فرمود مانند این پیرزن خدا را بشناسید.✨ 📗داستان‌هایی از خدا ج1 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
✍️به این سه حقیقت فکر کنیم! 1⃣اینکه خداوند بدون شک تمام اعمالمون را می بیند «إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِير» 2⃣اینکه همیشه، فرشتگانی مجاورمون هستند که ثبت و ضبط می کنند ریز و درشت خوب و بدمون رو؛ «رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُون‏» 3⃣اینکه اصلاً از کجا معلوم؛ شاید بیخ گوشمون نشسته باشد جناب عزرائیل و صادر شده باشد دستور رفتنمون رو ! «عَسى‏ أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُم‏» #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
قصۀ کودکی دکتر حسابی را خوانده‌ای؟ گاهی از شدت تنگدستی نان خشکِ دورریز مردم را برمی‌داشت و می‌خورد. حسابش را بکن؛ اگر کودک نیازمندی را کمک کنی و او یک آدم‌حسابی بشود، چه حظّی می‌بری! ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•