eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.8هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از همنشینی با خوبان 🗨
خطرناک تراز یک‌ مدیر ناکار آمد⁉️ 🌐 @s_mardom_ir
همه چی درست میشه، شاید امروز نه ولی در نهایت میشه تا دندون دارید بخندید تا چشم دارید ببینید تا گوش دارید گوش کنید تا سالمید زندگی کنید یادت باشه دنیا منتظر هیچکس نمی‌مونه، پس به لبخند زدن ادامه بده، يه روزى زندگى از ناراحت كردنت خسته ميشه روزتون بخیر #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 در گذشته ها حاکمی مهربان و دلسوز بر شهری حکومت می کرد که بسیار ضعیفان را یاری می کرد و مانع از زورگویی افراد ثروتمند می شد به طوری که دشمنان زیادی پیدا کرده بود و چندین بار قصد جانش را کردند. پادشاه قصه همسری مهربان داشت که همیشه پادشاه را از خیانت اطرافیانش مطلع می خواست. روزی همسر پادشاه از او خواست تا میمونی را به قصر آورده و او را برای نگهبانی بالای سر پادشاه تربیت کند. همسر پادشاه چون عقیده داشت که میمون حیوانی است که از احساسات انسان ها چیزی سر در نمی آورد و تنها به کسی که با او مهربان است خدمت می کند به همین دلیل این حیوان را مناسب برای نگهابی از حاکم می دیدید. در یکی از شبها دزدی از شهر خود گریخته و سر از شهر این پادشاه درآورد و چون خسته و گرسنه بود تصمیم گرفت به خانه ای رفته و دزدی کند. او آوازه ی این پادشاه و رفتار مهربانش را شنیده بود و به همین خاطر تصمیم گرفت به قصر پادشاه رفته و از آنجا چیزی بدزدد. دزد همان شب وارد قصر شد و یکراست به اتاق پادشاه رفت و میمونی را آنجا دید. همین که صدای پادشاه را شنید به پشت پرده ای رفت و پنهان شد تا پادشاه بخوابد. پادشاه که به خواب رفت ناگهان مارمولکی بزرگ پیدا شد، بر روی سینه پادشاه رفت. میمون که مارمولک را دید خنجری برداشت که مارمولک را بکشد که ناگهان دزد فریاد زد و از پشت پرده بیرون پرید و دست میمون را گرفت. پادشاه بیدار شد و میمون و دزد را در آن وضعیت دید و پرسید: تو کیستی؟ دزد جواب داد من شخصی هستم که از طرف خدا برای حفاظت از جان شما مرا فرستاده؛ من دشمن دانا و این میمون دوست نادان شماست. دزد همچنین اعتراف کرد که برای دزدی وارد قصر پادشاه شده و اگر آنجا نبود این میمون او را می کشت. خداوند مرا امشب به قصر شما کشاند تا شما از این نادانی میمون جان سالم به در ببرید. پادشاه نیز وقتی داستان را شنید سجده شکر انجام داد و گفت: الحق که دشمن دانا به از دوست نادان است. •✾📚 @Dastan 📚✾•
‌ 📚خواهی نشوی رسوا، عامل به سه آیت شو ! شخصی به عبد الله بن عباس گفت: می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم. ابن عباس پرسید: شروع کرده ای؟ گفت: تصمیم دارم. ابن عباس گفت: مانعی ندارد؛ اما مواظب باش که سه آیه تو را رسوا نسازد! آن شخص گفت: کدام سه آیه؟ ابن عباس گفت: یکی این آیه که میگوید: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ» [3] ؛ آیا تو اطمینان داری که از مخاطبان و نکوهش شدگان این آیه نیستی؟ آن شخص گفت: نه، آیه دوم را بگو. ابن عباس گفت: آیه ی دوم این است که می‌گوید: «لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ، کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ [4] »، نسبت به این آیه چه طور؟ آیا مطمئن هستی که از توبیخ شدگان این آیه نیستی؟ آن شخص گفت: نه، آیه سوم را بگو. ابن عباس گفت: آیه ی سوم، گفتار خدای تعالی به نقل از عبد صالح حضرت شعیب ( (علیه السلام) ) است که به مردم چنین گفت: «وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ إِلَی مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ [5] »: آیا از اهل این آیه هستی؟ آن شخص گفت: نه، ابن عباس گفت: بنابراین اول از خودت شروع کن [آن گاه به نصیحت کردنم. ص: 44 [3]: بقره / 44، ترجمه: آیا مردم را به نیکی دعوت می‌کنید، اما خودتان را فراموش می‌کنید؟ [4]: صف / 2-3. ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می‌گویید که عمل نمی کنید؟ نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی کنید! [5]: هود / 88، ترجمه: من هرگز نمی خواهم چیزی که شما را از آن باز می‌دارم، خودم مرتکب شوم. هزار و یک حکایت اخلاقی •✾📚 @Dastan 📚✾•
علاج بی تدبیری برخی مسئولان رای ندادن و تخریب انقلاب نیست، علاجش رای دادن صحیح است...
‌ 📚حمام رفتن بهلول روزی بهلول به حمام رفت ولی خدمه حمام به او بی‌اعتنایی نمودند و آن قسم که دلخواه بهلول بود او را کیسه ننمودند. با این حال وقت خروج از حمام بهلول ده دینار که همراه داشت را به استاد حمام داد و کارگران چون این بذل و بخشش را دیدند همگی پشیمان شدند که چرا نسبت به او بی اعتنایی کردند. بهلول باز هفته دیگر به حمام رفت و این دفعه تمام کارگران با کمال احترام او را شست و شو نموده و مواظبت بسیار نمودند؛ ولی با این همه سعی و کوشش کارگران، موقع خروج از حمام بهلول فقط یک دینار به آنها داد. حمامی‌ها متغیر گردیده پرسیدند: سبب بخشش بی‌جهت هفته قبل و رفتار امروزت چیست؟ بهلول گفت: مزد امروز حمام را هفته قبل که حمام آمده پرداخت نمودم و مزد آن روز حمام را امروز می‌پردازم تا شماها ادب شوید و رعایت مشتری‌های خود را بنمایید. #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
❄️✨🌸✨❄️✨🌸✨❄️ 🌸اگر کسی در کاری درمانده باشد که هیچ کسی به فریاد او نرسد و یا در دست ظالمی گرفتار شده باشد، هر روز 99 مرتبه این کلمات را بخواند، خدای مهربان به فریاد او می رسد. ✨« یا غِیاثی عِندَ کُلِّ شِـدَّةٍ وَ مُجیبي عِندَ کُلِّ دَعـوَةٍ. »✨ ❄️✨🌸✨❄️✨🌸✨❄️ •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌹▪️شهید سپهبد قاسم سلیمانی اگر آرزوی شهادت دارید اگر دوست دارید شهید شوید اول باید شهیدانه زندگی کنید ، تا به آن مقام والای شهادت نائل شوید . مثالش مانند کسی است که اول باید علم بیاموزد ، بعد تلاش کند بعد عالم شود . پس شهادت تنها آرزو نیست که هر وقت خواستی به آن دست پیدا کنید ، باید تلاش کنید ، برای آن بجنگید آن هم با شیطان نفس ات ، به خدا نزدیک شوید و درست عمل کنید تا به سر منزل مقصود برسید. #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
🔴 آنکه از خودش راضی شود، ناراضیان از او زیاد میشوند! ‌ #امام_هادی (ع) ‌ بحار، ج 72، ص 316 📚 ‌ #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
زندگی را به 4 فصل تشبیه میکنم هیچ فصلی همیشگی نیست زمستان تاابدطول نمیکشد❄️ اگرامروزمشکلاتی دارید بدانید بهار در پیش است🌸🍃 🌹صبحتون بخیر #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از همنشینی با خوبان 🗨
🗂 مجموعه عکس نوشت انتخابات در بیانات رهبر انقلاب: 🔖 شخص دلیل رای ندادنتان نباشد...👆 🗳بزرگترین کانال (محتوایی) انتخاباتی فضای مجازی👇 🌐 @s_mardom_ir
‌ 📚مساجد، از آن خدا است! نقل کرده اند: معتصم عباسی در مجلسی که فقهای اهل سنت نیز در آن جمع بودند، سؤال کرد: دست دزد را از کدام قسمت باید برید؟ عده ای از فقیهان گفتند: از مچ، آن گاه به آیه ی تیمم استدلال کردند. [3] بعضی دیگر گفتند: از آرنج و به آیه ی وضو استدلال کردند. [4] معتصم از حضرت جواد در این باره توضیح خواست. حضرت نخست از او درخواست کرد تا از سؤال خود صرف نظر کند؛ ولی چون معتصم اصرار کرد، فرمود: آنها درست نگفتند، تنها باید چهار انگشت از مفصل انگشتان بریده شود و کف دست و انگشت شصت باقی بماند. هنگامی که معتصم دلیل این مطلب را جویا شد، امام به کلام پیامبر (صلی الله علیه و آله) که سجود باید بر هفت عضو باشد، پیشانی، کف دو دست، سر دو زانو و شصت پاها - استدلال کرد و سپس افزود: اگر از مچ یا مرفق بریده شود، دستی برای او باقی نمی ماند تا سجده کند در حالی که خداوند امر کرده که اعضای هفتگانه، مخصوص خدا است و فرموده: «وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ [5] »: همانا محل سجده‌ها از آن خدا است و آنچه مخصوص خدا است، نباید قطع شود. این سخن امام، اعجاب و شگفتی معتصم را برانگیخت و دستور داد بعد از آن طبق حکم آن حضرت، دست دزدان را از مفصل چهار انگشت ببرند! [3]: این گروه می‌گفتند: چون خداوند در باره ی تیمم فرموده: «فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُمْ»، (نساء/43، مائده /6، ترجمه: صورتها و دست هایتان را با خاک پاک مسح نمایید) و لفظ «ید» را بر سر انگشتان تا مچ اطلاق کرده، بنابراین مراد از «ید» تنها همین مقدار است؛ پس باید دست دزد را از مچ قطع کرد. [4]: این گروه می‌گفتند: چون خداوند در باره ی وضو فرموده «أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرَافِقِ »، (مائده /6، ترجمه: و دست هایتان را تا آرنج بشویید) و لفظ «ید» را بر سر انگشتان تا آرنج اطلاق کرده، بنابراین مراد از «ید» تنها همین مقدار است؛ پس باید دست دزد را از «آرنج» قطع کرد. هزار و یک حکایت اخلاقی •✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از همنشینی با خوبان 🗨
⛔️ رأی بی رأی؛ ما معترضیم ببین، تیم های هم وقتی به داوری اعتراض دارن، قهر نمی کنن. توی زمین می مونن و بازی می کنن. چون می دونن اگه بازی نکنن، سه هیچ می بازن. 🗳بزرگترین کانال (محتوایی) انتخاباتی فضای مجازی👈 🌐 @s_mardom_ir
‌ 🐭موش تو سوراخ نمی‌رفت، جارو هم به دمش می‌بست ‍ از این اصطلاح در مواقعی استفاده می‌کنند که کسی برای حل کردن یک مشکل کوچک، مشکل بزرگتر ایجاد کند. یا در مورد کسانی به کار می‌رود که خودش پذیرفته نشده باشد ولی بخواهد معرف دیگری شود و ....موارد مشابه دیگر. می‌گویند موشی از کوچه‌ای می‌گذشت، چشمش به یک در قدیمی افتاد که باز بود. به داخل حیاط رفت و پیرزنی را دید که سرگرم کار است. موش از فرصت استفاده کرد و جستی زد و به انباری رفت و دید در آنجا همه چیز فراوان است. یک طرف کیسه‌های گردو، چند شیشه پنیر که روی طاقچه انباری بود که ردیف به ردیف گذاشته بودند و خلاصه هر چه که می‌خواست در آنجا یافت می‌شد. چشمش به سوراخی افتاد. با خودش گفت: همین جا زندگی می‌کنم. درون سوراخ رفت و متوجه شد که سقف اتاقش تار عنکبوت بسته است. موش گفت: باید این جا را خوب تمیز و مرتب کنم. او خوشحال و خندان از لانه خارج شد، نگاهی به اطراف کرد، چشمش به جارویی افتاد که در گوشه انبار به دیوار تکیه داده شده بود. با خود گفت چه کار کنم تا این جارو را با خودم به سوراخ ببرم؟ سوراخ خیلی کوچک است و اگر جارو را دست بگیرم و با آن به لانه بروم، نمی توانم از آن عبور کنم. قدری فکر کرد، بعد گفت: بهترین کار این است که جارو را به دم خود ببندم و دنبال خودم به داخل سوراخ ببرم و همین کار را کرد. ولی جارو در سوراخ گیر کرد. در این هنگام پیرزن وارد انبار شد و دید که از سوراخی در انباری، جارویی بیرون آمده است. جارو را کشید و دم موش با جارو کنده شد. پیرزن خنده‌ای کرد و گفت: «موش تو سوراخ نمی‌رفت، جارو هم به دمش می‌بست.» •✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از صفیر انقلاب
📣 🔸 نشست بصیرت افزایی با موضوع " شاخص‌های انتخاب اصلح از دیدگاه نهج‌البلاغة" به صورت مجازی برگزار می شود. 🎤 با ارائه حجت الاسلام و المسلمین مهدوی ارفع (دبیر جامعه جهانی نهج‌البلاغه خوانی) از قم 📆 زمان: چهارشنبه ۱۲ خرداد ماه ⏰ ساعت: ۱۸:۰۰ عصر 💻 آدرس مجازی: از طریق سامانه دیدار به نشانی: 🌐 https://didar8.ir/v7h 🌹 پایگاه مقاومت بسیج طلاب و معاونت فرهنگی ، تبلیغی مدرسه علمیه امام رضا (علیه السلام) گناباد https://eitaa.com/joinchat/1116078160C5e33cba86f اعضای محترم تا میتونید فوروارد کنید __________________________ ✅ کانال حامیان ابراهیم رئیسی https://eitaa.com/joinchat/2721710156Cfd76efc022 جهت عضویت کلیک کنید👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴چرا خدا را نمی بینیم؟ 🎙 استاد مسعود عالی گنجشکی به خدا گفت: لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگیم، سر پناه بی کسی‌ام بود، طوفان تو آن را از من گرفت! کجای دنیای تو را گرفته بودم؟ خدا در جواب گفت: ماری در راه لانه ات بود. تو خواب بودی، باد و باران را گفتم لانه ات را واژگون کند، آنگاه تو از کمین مار پر گشودی. چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی‌ام برخواستی! #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
✅قدرت دعا ✍امام کاظم(ع): بر شما باد به دعا، چرا که دعا به درگاه خدا، و خواستن از خدا، بلایی را که مقّدر و قطعی شده، و به جز امضای آن نمانده، برمی‌گرداند. پس هنگامی که خدا خوانده شود و از او درخواست شود، خدا به یکباره بلاء را برگرداند. أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى ع: عَلَيْكُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّ الدُّعَاءَ لِلَّهِ وَ الطَّلَبَ إِلَى اللَّهِ يَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ قَدْ قُدِّرَ وَ قُضِيَ وَ لَمْ يَبْقَ إِلَّا إِمْضَاؤُهُ- فَإِذَا دُعِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُئِلَ صَرَفَ الْبَلَاءَ صَرْفَةً. 📚کافی، جلد2، ص470 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
#همسرانه بامردها مدارا کنید مردها حتی چهارخانه ی پیراهنشان هم امنیت میدهد... هیچ روزی بخیر نمیشود اگر صدایی بَم هر روز نگوید دوستت دارد❤️ #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
🎙آیت الله حق شناس ره 1⃣🔹ابليس، شاگرد نفس است، اگر شما بخواهيد اين نفس را که استاد شيطان است، بکوبيد و رامش کنيد، بايد خود را فقير کنيد، [يعنی] بايد خودتان را در مقابل عظمت حضرت حق، هيچ بدانيد. 2⃣🔹بعد از اين مرحله، مرحله شب زنده داری است. اين دو راه، راه مبارزه با نفس است. بايد نه آنقدر تنبل باشيد که مردم بگويند وبال جامعه است و نه آنقدر فعاليت در دنيا داشته باشيد که عرف بگويد چهار دست و پا افتاده روی دنيا. 3⃣🔹اگر اراده کنی که خودت را از گناه حفظ کنی، پروردگار هم در هنگام ارتکاب معاصی، برای تو ايجاد مانع می کند. 📚 نشريه قدر، شماره21 •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌷 امام هادی(علیه السلام) فرمودند : ✍ إنَّ اَللَّهَ جَعَلَ اَلدُّنْيَا دَارَ بَلْوَى وَ اَلْآخِرَةَ دَارَ عُقْبَى وَ جَعَلَ بَلْوَى اَلدُّنْيَا لِثَوَابِ اَلْآخِرَةِ سَبَباً وَ ثَوَابَ اَلْآخِرَةِ مِنْ بَلْوَى اَلدُّنْيَا عِوَضاً. 👌 خداوند ، دنیا را سرای بلا و آزمایش و آخرت را سرای ابدی قرار داده است و گرفتاری دنیا را سبب پاداش آخرت ساخته و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا قرار داده است. 📖 تحف العقول ، ج1 ، ص483 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
▪️سـلام بـر شـهـدا✋ کـه حـافـظ بیت الـمـال بـودنـد نـه شـریڪ آن ... ▫️سـلام بـر شهــدا🌷🍃 کـه حـامی ولایت بـودنـد نـه رقیب آن ... ▪️سـلام بـر شهـدا🌷🍃 کـه خـدا را حـاضـر و نـاظـر می‌دیـدنـد نـه کـدخـدا را ... #سـلام‌صبحتون‌شهدایی‌ #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 📽 مناظره رسایی و روحانی درباره مذاکره پاسخ حمید رسایی به مواضع امروز حسن روحانی در هيأت دولت
‍ ‌ 📚آشی برایت یا برایش بپزم که یک وجب روغن داشته باشد! از این اصطلاح برای تهدید استفاده می‌شود. حال تهدید به افشاء حقایقی که از کسی می‌دانند و یا هر نوع تهدید دیگری. در کتاب «سه سال در دربار ایران» نوشته دکتر فووریه٬ پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، مطلبی نوشته شده که به نظر ریشه این ضرب‌المثل است. ناصرالدین شاه سالی یک بار (آن‌هم روز اربعین) آش نذری می‌پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می‌یافت تا ثواب ببرد. (لازم به ذکر است که این مراسم منشاء چند ضرب‌المثل دیگر هم هست). در حیاط قصر اغلب رجال مملکت جمع می‌شدند و برای تهیه آش شله‌قلمکار هریک کاری انجام می‌دادند. بعضی سبزی پاک میکردند. بعضی نخود و لوبیا خیس می‌کردند. عده‌ای دیگ‌های بزرگ را روی اجاق می‌گذاشتند و خلاصه هرکس برای تملق و تقرب پیش ناصر‌الدین شاه مشغول کاری بود. خود اعلی‌حضرت هم بالای ایوان می‌نشست و قلیان می‌کشید و از آن بالا نظاره‌گر کارها بود. سرآشپزباشی ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده نظامی امر و نهی می‌کرد. به دستور آشپزباشی در پایان کار کاسه آشی به در خانه هر یک از رجال فرستاده می‌شد و او می‌بایست آن کاسه را پس از خالی شدن از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد. کسانی را که می‌خواستند خیلی تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می‌ریختند که این البته به ضرر آن‌ها نیز بود. چون آن که کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده می‌شد اشرفی کمتری در کاسه پس می‌فرستاد و آنکه مثلا یک قدح بزرگ آش، که روغن زیادی هم رویش ریخته شده، دریافت می‌کرد حسابی بدبخت میشد. به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با یکی از اعیان و یا وزرا دعوایش می‌شد٬ برای تهدید او می‌گفت: "آشی برات بپزم که یک وجب روغن رویش باشد!" •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 درثاقب المناقب، محمدبن حمدان از ابراهیم بن بطلون و او از مادرش روایت کرده است که:《پرده دارمتوکل بودم، او پنجاه غلام به من سپرده شد وبه من دستوردادند که آنهارا مسلمان وبه آنهانیکی کنم، وقتی یک سال تمام شددرحالی که نزداو ایستاده بودم ابوالحسن علی بن محمد النقی"ع" براو وارد شدند ودرجایگاهشان نشستند. به من دستوردادند غلامان را ازخانه هایشان خارج کنم ومن نیز چنین کردم. چون ابوالحسن رادیدند، تمامی آنهابه سجده افتادند. متوکل نتوانست درآنجابماند، بلندشدوپشت پرده پنهان گشت وامام برخاستند. وقتی متوکل فهمید بیرون آمدوگفت: وای برتو بطلون! این چه کاری بود که غلامان کردند؟ گفتم: بخداسوگندنمیدانم. گفت: ازآنهابپرس. ازآنان درمورد کاری که کردندسوال کردم. گفتنداین مردی است که هرسال نزدما می آمدودین رابرماعرضه می کرد و ده روز نزدما می ماند. اوجانشین پیامبر برمسلمانان است.《متوکل دستورداد تاهمه ی آنها را تا آخرین نفر بکشند.》 وقت عشاءبه نزد ابی الحسن "ع" رفتم. غلامی درآنجابود؛ به من نگاه کردندوفرمودند: داخل شو، وارد شدم وایشان نشسته بودند. فرمودند: ای بطلون، باقوم چه کارکردند؟ گفتم: ای فرزندرسول خدا همه را تاآخرین نفرکشتند! فرمودند: تمامی آنهاراکشتند؟! گفتم: آری، بخدا سوگند. فرمودند: میخواهی همه آنهارا ببینی؟ گفتم : بله، ای فرزند رسول خدا. بادست به پرده اشاره کردند. واردشدم ودیدم همه نشسته اند و میوه میخورند.》 📘مدینه المعاجز: ص522 📗حلیه الابرار: ج 2. ص 468 •✾📚 @Dastan 📚✾•
نگاه به نامحرم ⚠️ گناه ، اثر دارد ؛ دیر یا زود ⚠️ امام_باقر عليه السلام فرمودند : روزی جوانى در با زنى رو در رو شد . جوان ، در حالى كه زن به سوى او مى آمد ، به او نگاه كرد . وقتى زن از كنار جوان گذشت ، جوان ، همان طور که راه مى رفت ، وارد كوچه ای شد و از پشت سر به آن زن مى نگريست . ناگهان صورتش به استخوانی كه از ديوار بیرون زده بود ، خورد و شكاف برداشت . وقتى زن رفت ، جوان متوجّه شد خون بر سينه و لباسش مى ريزد . با خود گفت : به خدا قسم ، نزد صلى الله عليه و آله خواهم رفت و داستان را به ايشان خواهم گفت . سپس نزد ایشان آمد . پیامبر خدا از او پرسيدند : اين چه وضعى است؟ جوان ، داستان را گفت . آن گاه ، جبرئيل عليه السلام نازل شد و اين آيه را آورد : « قُل لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکي‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعُونَ * به مردان با ايمان بگو : ديده فرو نهند و پاك دامنى ورزند كه اين ، براى آنان ، پاكيزه تر است؛ زيرا خدا به آنچه مى كنند ، آگاه است . » 📖 سوره نور ، آیه 30 📚منبع : كافی ، ج 5 ، ص 521 •✾📚 @Dastan 📚✾•