eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.9هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
💥 فکر...💥 باید بدانیم; وقتی باختیم، “مسیر” را یافتیم؛ در بزرگراه زندگی همواره راهت، “راحت” نخواهد بود. هر چاله ای، “چاره ای” به تو می آموزد. دوباره فکر کن، فرصت ها “دو بار” تکرار نمی شوند. پس به خاطر داشته باش برای جلوگیری از پس رفت،“باید پیش رفت”!! •✾📚 @Dastan 📚✾•
#تربیت_فرزند👨‍👩 #حدیث_تربیتی 🌸پیامبر اسلام(ص)می فرماید: «از نصیحت فرزند در حضور دیگران خودداری کنید، که نه تنها نتیجه بخش نیست، بلکه موجب لجاجت فرزند می شود.» #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
شخصی به نام آقای بلورساز خادم کشیک دوم آستان قدس رضوی نقل کرده‌اند: من مبتلا به درد دندان شدم، برای کشیدن دندان پیش دکتر رفتم. گفت: غده‌ای هم کنار زبان شماست که باید عمل شود. با آن عمل من لال شدم و دیگر هرچه خواستم حرف بزنم نمی‌توانستم و همه چیزها را می‌نوشتم. هرچه پیش دکترها رفتم درمان نشد، خیلی گرفته و ناراحت بودم. چند ماه بعد خانم بنده برای رفع درد دندان پیش دکتر رفت. وقت کشیدن دندان ترس و وحشتی برایش پیدا شد. دندان پزشک می‌پرسد چرا می‌ترسی؟ می‌گوید: شوهرم دندانی کشید و جریان را کلا برای دکتر می‌گوید. دکتر میگوید: عجب! آن شوهر شماست؟ در عمل جراحی رگ گویی‌های صدمه دیده و قطع شده و این باعث لال شدن ایشان است و دیگر فایده ندارد. زن خیلی ناراحت می‌شود و به خانه بر می‌گردد. و شب خوابش نمی برد. مرد می نویسد: چرا ناراحتی؟ می‌گوید: جریان این است و دکتر گفته شما خوب نمی‌شوی! ناراحتی مرد زیادتر میشود و به تهران می آید خدمت آقای علوی می‌رسد. ایشان می‌فرماید: راهنمایی من این است که چهل شب چهارشنبه به مسجد جمکران بروی، اگر شفایی هست آنجاست. تصمیم جدی می‌گیرد و لذا به مشهد که بر می‌گردد برای چهل هفته بلیط هواپیما تهیه می‌کند که شبهای سه شنبه در تهران و شبهای چهارشنبه به مسجد جمکران برود. در هفته ۳۸ که نماز می‌خواند و برای صلوات سر به مهر می‌گذارد، یکوقت متوجه می‌شود که همه جا نورانی شد و یک آقایی وارد و مردم به دنبال او هستند. می‌گویند او حضرت حجت علیه السلام است. خیلی ناراحت می‌شود که نمی تواند سلام بدهد. لذا در کناری قرار می‌گیرد. ولی حضرت نزدیک او آمده و می فرماید: سلام کن. اشاره به زبان می‌کند که من لالم و الا بی ادب نیستم. حضرت بار دوم با تشر می فرماید: سلام کن. بلافاصله زبانش باز می‌شود و سلام می‌گوید. در این هنگام پرده کنار رفته و خود را در حال سجده می‌بیند. این جریان را افرادی که آن آقا را قبل از لالی و در حین آن و بعد از شفا دیده بودند در محضر آیت الله گلپایگانی شهادت داده اند. 📚شیفتگان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ص ۱۲۷ •✾📚 @Dastan 📚✾•
عاشقانه به مَسلخ رفتند! آنانکه که در شب قدر, نامشان را نوشتند؛ "شهید" ... #خدایا_مرا_پاکیزه_بپذیر یاد شهدا صلوات #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
🍃امیرمومنان علی(ع)🍃 ياد خدا عقل را آرامش مى دهد،☘️ دل را روشن مى كند💖 و رحمت او را فرود مى آورد.🌸 تصنیف غرر،ح3633 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
همه «انسان‌های موفق» بدون شک سخت‌کوش و پرتلاش بودن با نشستن یه گوشه یا خیال‌پردازی و رویاپردازی اونا واقعی نمیشن! پس سخت «باید تلاش کنیم...» #سلام #صبحتون_شاد #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 مردی در کنار رودخانه‌ای ایستاده بود. ناگهان صدای فریادی را ‌شنید و متوجه ‌شد که کسی در حال غرق شدن است. فوراً به آب ‌پرید و او را نجات ‌داد... اما پیش از آن که نفسی تازه کند فریادهای دیگری را شنید و باز به آب ‌پرید و دو نفر دیگر را نجات ‌داد! اما پیش از این که حالش جا بیاید صدای چهار نفر دیگر را که کمک می‌خواستند ‌شنید ...! او تمام روز را صرف نجات افرادی ‌کرد که در چنگال امواج خروشان گرفتار شده بودند ، غافل از این که چند قدمی بالاتر دیوانه‌ای مردم را یکی یکی به رودخانه می‌انداخت...! 👈🏻ابتدا مشکل را برطرف کنیم! •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 وقتي که راه نمی روی زمين هم نمی خوری ، اين زمين نخوردن محصول سکون است نه مهارت . وقتی تصميم نمی گيری و کاری نمی کنی‌ ، مسلما اشتباه هم نمی کنی ؛ اين اشتباه نکردن محصول انفعال است نه انتخاب . خوب بودن به اين معنی نيست که درهای تجربه را بر خود ببندی و فقط پرهيز کنی ؛ خوب بودن در انتخاب های صحيح ماست که معنا پيدا کرده و شکل می گيرد. اشتباه کنيد اما آن را مجددا تکرار نکنيد !! املای ننوشته غلط هم ندارد. •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺳﻦ ٧٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺪﺕ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺒﻮﺩ . ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﺩارو ، ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻋﻤﻞ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺩﺍﺩ و ﻣﺮﺩ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ ... ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ بیمارستان ، برگ تسویه حساب ﺭﺍ به پیرمرد ﺩﺍﺩن تا هزینه ی جراحی را بپردازد . پیرﻣﺮﺩ همینکه برگه را گرفت ؛ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔتن ﻣﺎ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺑﺪﻫﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ . ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻔتن ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺭﺍ ﻗﺴﻄﯽ بگیریم ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺵ ﺷﺪﯾﺪﺗﺮ ﺷﺪ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪنﮔﻔﺖ ﭘﺪﺭﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ تو را ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ نمیتوانی هزینه را ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯼ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺑﻠﮑﻪ ﺍﯾﻨﺴﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ٧٠ ﺳﺎﻝ به من ﻧﻌﻤﺖ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻ برگه تسویه حسابی ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩ . ﭼﻘﺪﺭ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ به ﻣﺎ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ داده ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﺪ جز اینکه با او باشیم ... ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﺎ ﻗﺪﺭ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺷﮑﺮﺵ ﺭﺍ به جا نمی آوریم ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺭﺍ از دست بدهیم ... •✾📚 @Dastan 📚✾•
یکی تکلیف من را با این مردم روشن کند این ها تنها در دو حالت تو را دوست دارند یا باید کسی باشی که نیستی یا باید بمیری و زیر خاک بروی #حسین_پناهی #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 ‌فقيری سه عدد پرتقال خريد اولی رو پوست كَند خراب بود دومی رو پوست كَند اونم خراب بود بلند شد لامپ رو خاموش كرد و سومی رو خورد. گاهی وقتا بايد خودمون را به نديدن و نفهميدن بزنيم تا بتونيم كنيم...! وقتى گرسنه اى يه لقمه نون خوشبختيه وقتى تشنه اى يه قطره آب خوشبختيه وقتى خوابت مياد يه چرت كوچيك خوشبختيه… خوشبختى يه مشتى از لحظاته… يه مشت از نقطه هاى ريز ، كه وقتى كنار هم قرار مى گيرن يه خط رو ميسازن به اسم زندگى … قدرخوشبختى هاتونو بدونيد •✾📚 @Dastan 📚✾•