♥ اين متن قشنگ آرامش ميده ♥
آیا هنوز هم نیاموختی ؟!
که اگر همه ی عالم
قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و خدا نخواهد ،
" نمی توانند " پس
به " تدبیرش " اعتماد کن
به " حکمتش " دل بسپار
به او " توکل " کن
و به سمت او ”قدمی بردار : سکوت گورستان رامیشنوى؟
دنیا ارزش دل شکستن را ندارد ...
میرسد روزی که هرگز در دسترس نخواهیم بود ...!
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ غصه ﻫﺎﯾﺖ
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ؟
ﭘﺲ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ
ﻋﻤﯿﻖ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ
ﻋﻤﯿﻖ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ....
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ بودن را ....
ﺑﭽﺶ ﺑﺒخش ....
ﻟﻤﺲ ﮐﻦ ﻭ ﺑﺎ ﺗﮏ ﺗﮏ
ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ لبخند بزن
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
◼️ یازدهم آذر ماه سالروز شهادت یونس استادسرایی معروف به میرزا کوچک خان جنگلی سردار جنگل است
شجاعتش بی نظیر بود و نفوذ کلام عجیبی داشت. این را در نامه هایش به مخالفان نشان داده بود. متن زیر برگزیده ای از نامه ای از میرزاکوچک خان می باشد:
«...ما از سلسله مجاهدین اسلام؛ یعنی حضرت سیدالشهد(ع) سرمشق می گیریم؛ چه اقتدار یزید و دولت اموی کمتر از دولت تزار و جمعیت آن سرور نیز، بیش تر از این جمعیت نبود و گرچه به ظاهر حضرت امام حسین (ع) مغلوب شد ولی نام نامی و اسم گرامی آن بزرگوار قلوب آزادی خواهان را همیشه به نور خود منور داشته است... (ایشان خطاب به مخالفانشان فرمودند:) بنده و همراهانم، شما و پیروانت در این دو خط مخالف می رویم. باید دید عقلای عالم به جسد کشته ما می خندند یا به فاتحین شما تحسین می کنند؟»
🔴 داستان سگ و بيابان گرد...
✍️داستانی دیدم در بوستان سعدی كه به شعر در آورده است؛ خلاصه اش را عرض ميكنم. می گفت: یک نفر بیابانی و چادر نشین در بیابان، به یک سگ وحشي برخورد کرد. آن سگ، پای این بنده خدا را گاز گرفت. خیلی ناراحت شد و سگ را زد و فرار کرد.
بعد به خانه آمد و خیلی ناراحتي و گریه ميكرد. دختری داشت؛ آمد و گفت: «بابا! همه اش تقصیر خودت است آن سگ که پاي تو را دندان گرفت، تو هم می خواستی پایش را دندان بگیری. پایش را دندان نگرفتی، حالا هم همین طور ناراحتي و گریه ميکني». پدرش گفت: «بابا! اگر دنیا را هم به من بدهند، دندانم را به پای سگ آلوده نمی کنم.»( بوستان سعدي،باب چهارم، در تواضع)
در مسائل اجتماعی هم همین طور است؛ اگر كسي در صحبت کردن به شما تعدی کرد، شما این خلاف را تكرار نکن و عفت و نجابت خودت را حفظ کن. احکام شرع را در وجود خودت پياده كن. او که کار بدی کرده، خودت میگویی که كار بدی کرده؛ شما دیگر این کار بد را تکرار نکن. ملائکه جواب او را می دهند.
📚 آيت الله #ناصري (حفظه الله)
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#بادقت_بخوان 🖇
✅ارزش یک عمر را آن که نفس های آخرش را میکشد می داند...
✅ارزش یک سال دانش آموزی که مردود شده می داند...
✅ارزش یک ماه را مادری که فرزند نارس به دنیا آورده می داند...
✅ارزش یک هفته را سردبیر هفته نامه می داند...
✅ارزش یک روز را سربازی که یک روز به پایان خدمتش مانده می داند...
✅ارزش یک ساعت را عاشقی که انتظار معشوق می کشد می داند...
✅ارزش یک دقیقه را شخصی که از قطار جا مانده می داند...
✅وارزش یک ثانیه را آنکه از تصادفی مرگبار جان سالم به سر برده می داند...
📌من و شما ارزش زمان هایی که خدا مجانی دراختیارمان قرار داده را می دانیم یا نه ⁉️
⭕️ جای خالی انقلابیهای اصیل
🔹 ۲۰ ماه از تشکیل مجلس یازدهم میگذرد و عوامزدگی، کمبصیرتی و ضعف نگرش انقلابی به نمایندگان اجازه نداده تا برای مهار و معالجه ولنگاری حاکم بر فضای مجازی راهکاری قانونی ارائه و تصویب کنند!
🔹 به همین علت فضای مجازی مانند گذشته جولانگاه مثلث شوم "تل آویو ، تیرانا و تعادل (مرکز جنگ روانی سعودی علیه ج.ا.ا)" است و دشمن هرچه میخواهد با ذهن و روان مردم ایران انجام میدهد و با انتشار اطلاعات و اخبار غلط و ناقص جامعه را علیه مجلس و دولت و نظام میشوراند ...
🔹دولت و مجلس هم از ترس همین فضای مجازی ولنگار و قلم به مزدان حاکم بر آن، تا امروز جرات نکردهاند برای قانونمند کردن فعالیت واتساپ و اینستاگرام و ... قدمی بردارند❗️
▪️و این یعنی دشمن با خیال راحت مشغول تاخت و تاز و جنگ روانی علیه انقلاب اسلامی و نظام ج.ا است و مسئولان ارشد و مدیران سه قوه هم خود را سرگرم حل مشکلات معیشتی و اقتصادی کردهاند، غافل از این که حل مشکلات اقتصادی با وجود ولنگاری حاکم بر فضای مجازی ممکن نیست و این عزیزان هر لحظه باید منتظر یک فتنه امنیتی یا شوک اقتصادی ایجاد شده توسط دشمن (آن هم توسط همین فضای مجازی بیقانون و رها) باشند.
✳️ اینجاست که جای خالی مردان انقلابی آشکار میشود. مردانی که بیاعتنا به جوسازیهای رسانهای ضدانقلاب و بدون ترس از واکنشهای اراذل و اوباش فعال در فضای مجازی به قانونمند کردن این فضا بپردازند و یک بار برای همیشه انقلاب و نظام را در برابر این ویروس خطرناک واکسینه کنند.
✍️دکتر محمدصادق کوشکی
#نهج_البلاغه 📖
✅اختلاف مسلمين و انحراف يهوديان
✨امام علی علیه السلام فرمودند:
✔️ (شخصي يهودي به امام گفت: هنوز پيامبرتان را دفن نكرده، در باره اش اختلاف كرديد، امام فرمود:)، ما در باره آنچه كه از او رسيده اختلاف كرديم، نه در خود او، امّا شما يهوديان، هنوز پاي شما پس از نجات از درياي نيل خشك نشده بود كه به پيامبرتان گفتيد: «براي ما خدايي بساز، چنانكه بت پرستان خدايي دارند» و پيامبر شما گفت: «شما مردمي نادانيد»
📖حکمت 317
✨دوست عزیز خدایی نکرده مثل یهودیان دنبال خدای بت مانند نباشیم ...
⁉️دنبال مال و ثروت و شهرت و ...
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✍🏻خانم معلم همیشه پالتویش را شبیه زنهای درباری روی شانه اش می انداخت.
آنروز مادرِ دخترک را خواست.
او به مادر گفت: "متأسفانه باید بگم که دخترتون نیاز به داروهای آرام بخش داره. چون دخترتون بیش فعاله و مشکل حاد تمرکزی داره و اصلا چیزی یاد نمیگیره."
ترس به قلب مادر زد و چشمانش در غم خیس خورد. انگار داشت چنگ می زد به گلوی خودش، اما حرف خانم معلم را قبول کرد.
وقتی همه چیز همانطور شد که معلم خواسته بود، دخترک گفت: خجالت می کشم جلوی بچه ها دارو بخورم. خانم معلم پیشنهاد داد، وقت بیکاری که دختر باید دارو مصرف کند، به بهانه آوردن قهوهی خانم معلم، به دفترش برود و قرصش را بخورد.
دختر خوشحال قبول کرد. مدتها گذشت و سرمای زمستان، تن زرد پاییز را برفی کرد.
خانم معلم دوباره مادرش را خواست. اینبار تا جا داشت از دخترک و هوش سرشارش تعریف کرد.
در راه برگشت به خانه، مادر خیلی بالاتر از ابرها سیر می کرد. لبخندزنان به دخترش گفت: "چقدر خوبه که نمره هات عالی شده، چطور تونستی تا این حد تغییر کنی؟!"
دختر خندید و گفت "مامان من همه چیز رو مدیون خانم معلمم هستم.
چطور؟
هرروز که براش قهوه می آوردم، قرص رو تو فنجون قهوه اش مینداختم. اینجوری رفتار خانم معلم خیلی آروم شد و تونست خوب به ما درس بده."
خیلی وقتها، تقصیر را گردن دیگران می اندازیم در حالیکه این ما هستیم که نیاز به تغییر داریم....!!
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📚داستان کوتاه
کشاورزی فقیر از اهالی اسکاتلند بود. یک روز او از باتلاقی که نزدیک مزرعهاش بود صدای درخواست کمکی را شنید. فورا خود را به باتلاق رساند، پسری وحشتزده که تا کمر در باتلاق فرورفته بود فریاد میزد و تلاش میکرد تا خود را آزاد کند. کشاورز با تلاش زیاد بهوسیله طناب و چوب او را از مرگ تدریجی و وحشتناک نجات داد.
فردای روز حادثه کالسکهای مجلل جلوی منزل محقر کشاورز توقف کرد و مرد اشرافزادهای از آن پیاده شد و به خانه پیرمرد رفت. او خود را پدر همان پسر معرفی کرد و پس از سپاسگزاری خواست که کار او را جبران کند، چون کشاورز زندگی تنها فرزندش را نجات داده بود.
کشاورز اما قبول نکرد که پولی بگیرد. در همین موقع پسر کشاورز وارد خانه شد. اشرافزاده گفت:اجازه بدهید به منظور قدردانی، فرزندتان را همراه خود ببرم تا تحصیل کند اگر همانند خودت شرافتمند و نوعدوست باشد به مردی تبدیل خواهد شد که تو به او افتخار میکنی.
پس از سالها پسر کشاورز از دانشکده پزشکی فارغالتحصیل شد و همین طور به تحصیل ادامه داد تا در سراسر جهان بهعنوان الکساندر فلمینگ کاشف پنیسیلین مشهور شد. سالها بعد پسر همان اشرافزاده به ذاتالریه مبتلا شد و تنها چیزی که توانست برای بار دوم جان او را نجات دهد، داروی کشف شده توسط فرزند آن پیرمرد کشاورز بود.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
امام حسین عليه السلام:
خدایا با تدبیر خودت مرا از تدبیر خودم مستغنی(بی نیاز) گردان
إِلَهِي أَغْنِنِي بِتَدْبِيرِكَ لِي عَنْ تَدْبِيرِي
فرازی از دعای عرفه
🔹 گاهی ما یک چیزی را از خدا میخواهیم و یک شرایطی را از خدا طلب میکنیم که برایمان خوب نیست یا به مصلحت ما نیست، اما اینقدر اصرار میکنیم که خدا به ما می دهد.
🔹 وقتی خدا آن را به ما داد، میبینیم که شرایط ما برای گناهنکردن، خیلی سخت شده؛ یعنی در فضایی قرار گرفتهایم که نمیتوانیم از عهدۀ امتحاناتِ آن فضا، بر بیاییم...
🔹 مثل اهلبیت علیهم السلام دعا کنیم: خدایا با تدبیر خودت مرا از تدبیر خودم مستغنی(بی نیاز) کن «أَغْنِنِي بِتَدْبِيرِكَ لِي عَنْ تَدْبِيرِي» البته خودمان هم باید فکر کنیم و برنامهریزی کنیم اما از خدا بخواهیم که برای ما تدبیر کند...
🔹 برخی از خواستههایمان را چون به مصلحت ما نیست، خدا به ما نمیدهد، اما در برخی موارد هم خدا به خاطر اصرار خودمان به ما میدهد، آن وقت در شرایطی قرار میگیریم که میبینیم امتحاناتش سخت است و از عهدۀ آن بر نمیآییم و دچار خطا و گناه میشویم!
حاج آقا علیرضا پناهیان
•••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
🌺➣ http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
امام سجّاد علیه السلام:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ تَوِّجْنِی بِالْکفَایةِ، وَ سُمْنِی حُسْنَ الْوِلَایةِ، وَ هَبْ لِی صِدْقَ الْهِدَایةِ، وَ لَا تَفْتِنِّی بِالسَّعَةِ، وَ امْنَحْنِی حُسْنَ الدَّعَةِ، وَ لَا تَجْعَلْ عَیشِی کدّاً کدّاً، وَ لَا تَرُدَّ دُعَائِی عَلَی رَدّاً، فَإِنِّی لَا أَجْعَلُ لَک ضِدّاً، وَ لَا أَدْعُو مَعَک نِدّاً
خدایا بر محمّد و آل اش درود فرست، و تاج بى نیازى بر سرم گذار، و مرا در امور به نیکی سرپرستی کن، و مرا هدایت راستین ببخش، و مرا شیدا و دلباخته ی وسعت مال مکن، و زندگانیم را سخت و پر دردسر قرار مده، و دعایم را برنگردان(رد مکن ) که من بر تو ضدى قائل نشدم و با تو شریکی نمی خوانم(همیشه به توحید و یگانگى تو معتقد هستم)
از دعای بیستم صحیفه سجّادیه( دعای مکارم الاخلاق)
•••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
🌺➣ http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
🌹#با_شهدا|شهید یوسف کلاهدوز
✍️ سهلانگاری
▫️مشغول کار شده بودم و حواسم به حامد نبود. یه باره از روی صندلی افتاد و سرش شکست. سریع بردمش بیمارستان و سرش رو پانسمان کردم. منتظر بودم یوسف بیاد و با ناراحتی بگه چرا سهلانگاری کردی؟ چرا حواست نبود؟ وقتی اومد مثل همیشه سراغ حامد رو گرفت. گفتم: خوابیده. بعد شروع کردم آروم آروم جریان رو براش توضیح دادن. فقط گوش داد. آروم آروم چشمهاش خیس شد و لبش رو گاز گرفت. بعد گفت تقصیر منه که این قدر تو رو با حامد تنها میذارم. منو ببخش. من که اصلاً تصورِ همچین برخوردی رو نداشتم. از خجالت خیسِ عرق شدم.
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•