روزی مردی با مشاهده آگهی شرکت مایکروسافت برای استخدام یک سرایدار به آنجا رفت.
در راه به امید یافتن یک شغل خوب کمی خرید کرد.
در اتاق مدیر همه چیز داشت به خوبی پیش میرفت تا اینکه مدیر گفت:
اکنون ایمیلتان را بدهید تا ضوابط کاریتان را برایتان ارسال کن.
مرد گفت: من ایمیل ندارم.
مدیر گفت: شما میخواهید در شرکت مایکروسافت کار کنید ولی ایمیل ندارید. متاسفم من برای شما کاری ندارم.
مرد ناراحت از شرکت بیرون آمد و چیزهایی که خریده بود را در همان حوالی به عابران فروخت و سودی هم عایدش شد.
از فردای آن روز مرد از حوالی خانه خود خرید میکرد و در بالای شهر میفروخت و با سود حاصل خریدهای بعدی اش را بیشتر کرد.
تا جایی که کارش گرفت. مغازه زد و کم کم وارد تجارت های بزرگ و صادرات شد.
یک روز که با مدیر یک شرکت بزرگ در حال بستن قرداد به صورت تلفنی بود، مدیر آن شرکت گفت:
ایمیلتان را بدهید تا مدارک را برایتان ارسال کنم.
مرد گفت: ایمیل ندارم.
مدیر آن شرکت گفت: شما با این همه توان تجاری اگر ایمیل داشتین دیگه چی میشدین.
مرد گفت: احتمالآ سرایدار شرکت مایکروسافت بودم......!!
گاهی نداشته های ما به نفع ماست.
•✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 دلم رفت...
⚠️ این فرهنگ را نداریم !
👤 #استاد_پناهیان
•✾📚 @Dastan 📚✾•
⭕️ حدیثی که از خجالت آبمان میکند
✨ خداوند تبارک و تعالی میفرماید:
يا مُطْلَقاً فِي وِصٰالِنا، اِرْجِع!
وَ يا مُحلفا عَلي هجرنا، كَفَر!
إنَّما ابعَدنا اِبْليس لِانَه لَمْ يَسْجُد لَكَ، فَواعَجَبا كَيْفَ صَالَحته وَ هَجَرتَنا.
ای كسی كه وصال ما را ترک كردهای، #برگرد ! و ای كسی كه بر جدايی از ما سوگند خوردهای، سوگند خود را بشكن! ما ابليس را برای اين از خود رانديم كه بر تو #سجده_نكرد.
پس چقدر عجیب است كه تو او را دوس ت خود گرفتهای و ما را ترک كردهای !
📚بحرألمعارف، جلد ۲، فصل ۶۲
•✾📚 @Dastan 📚✾•
خوب ها و بدها.mp3
3.35M
خداوندا، بهترين چيزي كه در قضای خود حتم نموده ای بر من حتم كن، و آن را براي من به خوشبختی ختم كن، در زمره آنان كه كارشان را به خوشبختی ختم نمودی، و تا زنده ام زندگی همراه با عناياتی فراوان روزی ام كن، و خوشحال و آمرزيده، بمیران
📚مفاتیح الجنان
#استاد_عالی
•✾📚 @Dastan 📚✾•
سقوط.mp3
5.59M
✨پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرمایند:
هر كه دل از دنيا بر كند ، خداوند متعال او را دانش مى آموزد ، بى آنكه از كسى بياموزد، و هدايتش مى كند، بى آن كه كسى به هدايت او بپردازد، و او را بصيرت مى بخشد و كوردلى را از او مى زدايد.
📚 تحف العقول : صفحه ۶۰
حب دنیا هست رأس هر خطا
از خطا کی میشود ایمان عطا
تا به کی در چاه طبعی سرنگون؟
یوسفی، یوسف، بیا از چه برون
👤 شیخ بهایی
#استاد_عالی
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🔻دفع بلای قطعی
✍حضرت عيسى(ع) با اصحاب خود نشسته بودند که هیزمشکنی از کنار آنها گذشت.
حضرت عیسی(ع) به اطرافیان فرمودند: این هیزم شکن به زودی خواهد مُرد
✍پس از مدتی، هیزمشکن با كولهبارى از هيزم برگشت.
اصحاب به حضرت عیسی گفتند: شما خبر داديد كه اين مَرد به زودی مىميرد ولی او را زنده مىبينيم.
✍حضرت عيسى(ع) به آن هیزمشکن فرمودند: هيزمت را زمین بگذار
وقتی هيزم را باز كردند، ناگهان مارى سیاه كه سنگى در دهان گرفته بود را دیدند.
✍حضرت عيسى از هیزمشکن پرسيدند: امروز چه عملی انجام دادی که این بلا از تو دفع شد؟
هیزمشکن پاسخ داد: دو عدد نان داشتم. فقيرى دیدم؛ يكى از نانها را به فقیر دادم.
📚عده الداعی و نجاح الساعی، صفحه۸۴
اﻧﮕﺸﺘﻬﺎﯼ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ
ﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ ، ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒ
ﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ
ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ
ﺍﻣﺎ
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ...
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﻭ
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ
ﻭ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ باشیم ﻟﻬﺶ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ پایین تر ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﯿﻢ،
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ :
ﻧﻪ انسانی ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ
ﻧﻪ انسانی ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎ
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🔥هیزم های بزرگ را با هیزم های
کوچک و ریز روشن میکنند..گناهان
بزرگ هم با گناهان کوچک شروع میشوند؛
به همین خاطر است که قرآن کریم
روی گناهان ریز و کوچک حساسیت
بیشتری نشان داده است و میگوید:
اگر به سراغ شر و شرارت بروید
هر چند کم و ناچیز باشد،نتیجه
آن را خواهید دید!
فرمود:{ وَ مَن یَعمَل مِثقَالَ ذَرَّهِِ شَرَّا یَرَهُ}
📚 سوره زلزال آیه ۸
•✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سادهترین راه برای رسیدن به بالاترین مقامات معنوی
👈 کیمیایی که اکثر آدمها از آن غافل اند . . .
👤 #استاد_پناهیان
•✾📚 @Dastan 📚✾•
درویشی بود که در کوچه و محله راه میرفت و میخواند:
"هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی"
اتفاقاً زنی این درویش را دید و خوب گوش داد که ببیند چه میگوید وقتی شعرش را شنید گفت: من پدر این درویش را در میآورم که هر روز مزاحم آسایش ما میشود.
زن به خانه رفت و خمیر درست کرد و یک فتیر شیرین پخت و کمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانهاش و به همسایهها گفت: من به این درویش ثابت میکنم که هرچه کنی به خود نمیکنی.
کمی دورتر پسری که در کوچه بازی میکرد نزد درویش آمد و گفت: من بازی کرده و خسته و گرسنهام کمی نان به من بده.
درویش هم همان فتیر شیرین را به او داد و گفت: "زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته، بگیر و بخور فرزندم ! پسر فتیر را خورد و حالش به هم خورد و به درویش گفت: درویش! این چه بود که سوختم؟ درویش فوری رفت و زن را خبر کرد.
زن دواندوان آمد و دید پسر خودش است! همانطور که توی سرش میزد و شیون میکرد، گفت: پسرم را با فتیر زهر آلودم مسموم کردم .
آنچه را که امروز به اختیار میکاریم فردا به اجبار درو میکنیم.
پس در حد اختیار، در نحوهی افکار و کردار و گفتارمون بیشتر تامل کنیم!
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ ۖ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
اى مردم! ستمهای شما به زیان خود شماست ! از زندگی دنیا بهره می برید سپس بازگشت شما به سوی ماست؛ و ما شما را به آنچه عمل می کردید، خبر می دهیم!
یونس، آیه 23
•✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حمال_جوانی_که_هر_هفته_با
#امام_زمان_دیدار_داشت❗️
❤️ حمالی که درجوانی دلدادۀ امام زمان (عج) شد
•✾📚 @Dastan 📚✾•
Rozeh-Panahian-MitavaniBavarKoni-48k.mp3
2.81M
⭕️ روضه | میتوانی باور کنی ؟!
#شبهای_جمعه
حتما گوش بدید 😭
•✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا حضرت زهرا سلام الله علیها (که سه روز افطار خود را به مسکین، یتیم و اسیر بخشیدند) از حق خود در مسأله ی فدک دفاع کردند و آن را نبخشیدند؟!
🔺 شبهه ای که #شهید_استاد_مطهری به آن پاسخ می دهند!
•✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 نماهنگ مادرم
🏴 بازنشر به مناسبت ایام فاطمیه
🌹تقدیم به مادران شهدا
🎤 با صدای صابر خراسانی
🖋 شعر محمدحسین ملکیان
•✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ خاطره عجیب
حجت الاسلام #عالی
درباره مقام معنوی شهید بُرنسی
و رابطه ایشان با حضرت زهرا (سلام الله علیها)
•✾📚 @Dastan 📚✾•
Ostad Raefipour_Ghalaf Jahanami_Podcast_128kb.mp3
2.47M
⭕️ پادکست شنیدنی " غلاف جهنمی "
👤 #استاد_رائفی_پور
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✨ #تــرک_نمــاز ⇩
پیامبر رحمت (صلی الله علیه واله وسلم) می فرمایند:
👌هرگاه کسی نماز صبح را نخواند،
فرشته ای از آسمان او را صدا میکند: #ای_زیانکار
👌 و هرگاه نماز ظهرش را نخواند،
فرشته ای به او میگوید: #ای_خیانتکار
👌 و هرگاه شخص نمـاز عصر
خود را نخواند، گوید: #ای_بی_دین
👌 و اگر نمــاز مـغرب خـود را
نخواند، گویـد: #ای_کافر
👌 و اگر شخص نماز عشاء
را ترک کند، گوید: #وای_برتو که در تو
هیچ خیر و منفعتی نیست.
🌻 همچنین رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) می فرمایند:
در جهنم یک وادی است که از شدت عذاب آن،
جهنمیان هر روز هفتاد مرتبه از آن مینالند
و در وادی، خانه ای از آتش
و در آن خانه چاهی قرار دارد
که در آن چاه تابوتی است و در آن تابوت
ماری است که هزار سر دارد
و در هر سری هزار دهان
و در هر دهان هزار نیش است
و این جایگاه کسانی است
که #نمـاز نمیخوانند و #شراب مینوشند.
📕وسائل الشیعه،ج۳
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨
دعای عوام بهتر مستجاب می شود تا علما!
👤شخصی از آیت الله طباطبایی پرسید:
«این دعاهای عربی را که عامه مردم بخوانند، نمیفهمند؛ آیا خواندن همان الفاظ آن دعاها-بی آنکه معانی آن را بدانند-اثری دارد؟!»
💠جناب علامه طباطبایی فرمودند:
«اتفاقاً آن دعاها برای عامه مردم که زبان عربی و معانی آنها را نمیدانند بهتر مستجاب میشود! ✨زیرا نفس خود را به نفس امامان (علیهمالسلام) متصل میکنند و از خدا میخواهند هر چه امامان با خواندن این دعاها میخواستند، به آنان هم بدهد مام ما به اندازه فهم خودمان از ان دعاها، از خدا میخواهیم!»
📚:زمهر افروخته، ص۱۶۰
↶【به ما بپیوندید 】↷
•✾📚 @Dastan 📚✾•
⭕️ بىاختیار اشک مىریختم
🔻 خاطره رهبر انقلاب از دیدار با امام پس از ۱۵ سال در فرودگاه
🌸رهبرانقلاب: توى ماشین من یک وقتى خدمت خود امام هم گفتم همین را. همه خوشحال بودند، مىخندیدند، بنده از نگرانى بر آنچه که براى امام ممکن است پیش بیاید بىاختیار اشک مىریختم و نمىدانستم که براى امام چى ممکن است پیش بیاید. چون یک تهدیدهایى هم وجود داشت.
🔻بعد رفتیم وارد فرودگاه شدیم، با آن تفاصیل امام وارد شدند. به مجرد اینکه آرامش امام ظاهر شد نگرانیها و اضطراب ما به کلى برطرف شد. یعنى امام با آرامش خودشان به بنده و شاید به خیلىهاى دیگر که نگران بودند، آرامش بخشیدند.
🔻وقتى که بعد از سالهاى متمادى امام را من زیارت مىکردم آنجا، ناگهان خستگى این چند ساله مثل اینکه از تن آدم خارج مىشد.
🔻احساس مىشد که همهى آن آرزوها مجسم شده در وجود امام و با کمال صلابت و با یک تحقق واقعى و پیروزمندانه اینجا در مقابل انسان تبلور پیدا کرده. ۱۳۶۲/۱۰/۲۴
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🌸🍃
📗 #داستان_کوتاه_واقعی
♻️ آیت الله شبیری زنجانی: مرتاضی از هند به قم آمده بود و ادعاهای عجیبی داشت.
از جمله اینکه می گفت می توانم انسان ها را با نیروی روحم از زمین بلند کنم و راست می گفت چون تعدادی از مردم را بلند کرده بود.
روزی در مجمع ما آمد.
دوستم سید موسی صدر -امام موسی صدر- گفت:
اگر می توانی مرا از زمین بلند کن.
مرتاض گفت درون آن سینی بنشین.
ما با خود فکر کردیم سید موسی حالا وردی ذکری چیزی می گوید و جادوگری این مرتاض را باطل می کند.
اما مرتاض کمی تلاش کرد و آقا موسی را با سینی حدود یک متر به هوا برد.
وقتی قضیه تمام شد ما سید موسی صدر را سرزنش کردیم که این چه کاری بود کردی؟
چرا آبروی ماها را بردی.
سید گفت: می خواستم طلسمش را بشکنم. ولی هر چه تلاش کردم گویی مرا بسته بودند و نمی توانستم از روی سینی به زمین بپرم.
🔰 مرتاض را نزد استاد خود علامه طباطبایی بردیم.
ما نگران بودیم که آبرویمان نرود و به استادمان گفتیم که این مرتاض از هند آمده و کارهای خارق العاده می کند و برخی نمونه هایش را هم ما دیده ایم.
علامه فرمود: مثلا چه کارهایی؟
گفتیم مثلا انسان را روی هوا بلند می کند.
هیچ تعجبی در علامه بر انگیخته نشد و فرمودند خب نشان دهد.
مرتاض گفت: به ایشان بگویید می خواهد تا ایشان را بلند کنم؟
وقتی به علامه گفتیم ایشان فرمود انجام دهد.
من همینطور که مشغول نوشتن بودم به نوشتنم ادامه می دهم و او کار خودش را بکند ...
🔰 مرتاض مقداری دم و دستگاهش را در آورد و اورادی خواند و مدتی کارهایش طول کشید.
علامه هم کماکان سرش روی کاغذ بود و کنار دیوار نشسته بود و مشغول نوشتن.
مدتی گذشت یک دفعه علامه سر خود را بالا آورد و نگاهی به مرتاض کرد و دوباره سرش را پایین انداخته و مشغول نوشتن شد.
مرتاض در هم شد اما دوباره ادامه داد.
اوراد و اذکاری می خواند که ما نمی فهمیدیم و اداها و اطواری هم در می آورد.
مدتی گذشت دوباره علامه سرش را لحظه ای بالا آورده و نظری به چشمان مرتاض انداخت و دوباره مشغول نوشتن شد.
🔰 مرتاض که آثار ناراحتی در چهره اش موج می زد و عصبی هم شده بود که نتوانسته بود علامه را از زمین بلند کند باز هم ادامه داد و این بار کارهایش بیشتر طول کشید.
علامه در مرحله سوم نگاهش را به او دوخت و اندکی طول داد.
مرتاض پا شد و وسایل خود را جمع کرد و با سراسیمه گی و التهاب بیرون رفت.
برخی از ماها پی اش رفتیم و از وی پرسیدیم چه شد؟ نتوانستی؟
🔰 با عصبانیت گفت من تمام نیرو و توان خود را بکار گرفتم تا روح وی را تسخیر کنم و بعد او را از زمین بلند کنم ونهایتا ایشان نگاهی به من کردند و تمام اورادم باطل شد و کارهایم نقش بر آب.
به علاوه نفوذ نگاهشان جوری بود که کم مانده بود قبض روح شوم.
مثل اینکه کسی گلوی مرا گرفته و کم مانده بود خفه شوم.
دفعه ی دوم سعی بیشتری کردم ولی ایشان با یک نگاه کوتاه دوباره کم مانده بود جان مرا بگیرد.
دفعه ی سوم نهایت درجه ی تلاشم را و هر چه بلد بودم به کار بردم تا تسخیرش کنم ولی این بار هم جوری نگاه کرد که احساس خفگی و اینکه کسی گلوی مرا می فشرد از دو دفعه ی قبل بیشتر شد و این بود که فهمیدم این روح را نمی توان تسخیر کرد و خیلی عظمت دارد ...
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
•✾📚 @Dastan 📚✾•