eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.8هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 حدیث روز 💠 🚩 بشارت سیدالشهدا (علیه‌السلام) به زائران 🔻امام حسین علیه‌ السلام: وَ حَقیقٌ عَلَى اللّه‏ِ اَنْ لا یَاْتیَنى مَکْرُوبٌ اِلاّ اَرُدُّهُ وَ اَقْلِبُهُ اِلى اَهْلِهِ مَسْرورا ◼️ بر خداوند است که هیچ گرفتارى به زیارت من نیاید، مگر آن که او را شادمان بازگردانم و به خانواده ‏اش برسانم. 📚 ثواب الأعمال و عقاب الاعمال، ص ۹۸ ‌ ‌ •✾📚 @Dastan 📚✾•
روزي دختري كه قصد ازدواج داشت، ازدواج کرد و به خانه شوهر رفت ولی هرگز نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با هم جرو بحث می کردند. عاقبت یک روز دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد تا سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد! داروساز گفت : اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادر شوهرش کشته شود، همه به او شک خواهند برد، پس معجونی به دختر داد و گفت که هر روز مقداری از آن را در غذای مادر شوهر بریزد تا سم معجون کم کم در او اثر كرده و او را بکشد و بعد توصیه کرد تا در این مدت با مادر شوهر مدارا کند تا کسی به او شک نکند. دختر معجون را گرفت و خوشحال به خانه برگشت و هر روز مقداری از آن را در غذای مادر شوهر می ریخت و با مهربانی به او می داد. هفته ها گذشت و با مهر و محبت عروس، اخلاق مادر شوهر هم بهتر و بهتر شد تا آنجا که یک روز دختر نزد داروساز رفت، به او گفت: آقای دکتر عزیز، دیگر از مادر شوهرم متنفر نیستم. حالا او را مانند مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد که بمیرد، خواهش می کنم داروی دیگری به من بدهید تا سم را از بدنش خارج کند. داروساز لبخندی زد و گفت: دخترم، نگران نباش. آن معجونی که به تو دادم سم نبود بلکه سم در ذهن خود تو بود که حالا با عشق به مادرشوهرت از بین رفته است دل چو به مهر تو مصفا شود، دیگر از آن کینه سراغی مباد! •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨ گام اول در مسیر رستگاری گناه نکردن است. مرحوم آیت الله شیخ محمد بهاری دراین باره می نویسد: «الاوّلُ: تَرک المَعاصِي و هذا هو الّذي بُني علیه قِوامُ التَّقوَی و اُسّسَ علیه اَساسُ الآخرةِ و الاُولی و ما تَقَرّبَ المُتَقرّبونَ بِشيء اَعلی و افضل منه . ترجمه: گام اول ترک معاصی و این آن چیزی است که قوام و بنیان تقوا بر آن است و اساس آخرت و دنیا بر آن استوار و اهل تقرب به وسیله چیزی بهتر و بالاتر از آن به خدا تقرب نمی جویند.» شعار تمام انبیاء: کلمه «لا اله الا الله» بود. گام اول انجام ندادن و نخواستن، یعنی «لا اله» است. هنگامی که انسان گناه و اشتباه را کنار بگذارد، «الا الله» در وجودش تجلّی پیدا می کند. اگر انسان از مرحله «لا اله» عبور نکند، بین او و خداوند حجابی وجود دارد که نمی تواند با خداوند ارتباط برقرار کند؛ اگرچه که خداوند همواره از انسان آگاه است. هرگز نبری راه به سرمنزل الا تا مرحله پیما نشوی وادی لا را وحدت کرمانشاهی و در شعری دیگر نیز می فرماید: نفی من شد باعث اثبات من خواجه در لای من الای من است وحدت کرمانشاهی •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨ 🌼قانع کردن نفس با استدلال، راهی برای کنترل نفس ✍آیت الله شب زنده دار: یکی از راه هایی که انسان می تواند بواسطه آن تصمیم خود را تقویت کند تا در مقابل خواسته های نفس مقاومت کند روزه داری است، با روزه داری شخص اراده را قوت می بخشد و می تواند در مقابل خواسته ها مقاومت کند. دومین راه کنترل نفس و رعایت تقوا را قانع کردن نفس با استدلال و برهان می باشد. یکی از راه های مسلط شدن بر خواسته های نفسانی این است که انسان نفس را قانع کند و راه را بر او ببندد و وقتی نفس راهی نیابد در برابر انسان خضوع می کند. اگر شخصی تقوای الهی پیشه کند و در انجام کاری، از راه هایی که مورد رضایت خداوند نیست پیش نرود، خداوند آسانی کار را برای او قرار می دهد؛ « وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ وَیُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا » و همچنین اگر کسی تقوای الهی را پیشه کند، خداوند آلودگی های او را می پوشاند. خداوند وعده داده است که در صورت تقوا پیشه کردن سیئات را می بخشم و توبه هم نیازی ندارد مگر اینکه بگوییم توبه از واجباتی است که تقوا اگر قرار باشد که حاصل شود باید توبه واجب هم باشد. اثر خود تقوا مانند توبه است که بخشی از گناهان را می بخشد و خداوند متعال اجر باعظمت و بزرگی برای او قرار می دهد؛ در بیان امام جواد (ع) هست که ایشان بعد از دعوت به تقوا، توجه به آیه « إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا » می دهند؛ تقوا رستگاری است. •✾📚 @Dastan 📚✾•
امام صادق علیه السلام فرمود: «ای سدیر! بچسب به خانه‌ات و گلیمی از گلیم‌های خانه‌ات شو و تا زمانی که شب و روز (از صیحه آسمانی و خسف بیداء) ساکن هستند ساکن باش. پس هرگاه به تو خبر رسید که سفیانی خروج کرده آنگاه به سوی ما کوچ کن ولو با پای پیاده‌ات.» (کافی، ج ۸، ص ۲۶۴) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «به زمین بچسبید و بر بلا صبر کنید و با دستان و شمشیرهایتان در هوای زبانتان (یعنی در پیروی از شعارهایتان) تحرّک (و شورش) نکنید و در آنچه خدا برایتان عجله نمی‌کند دنبال تعجیل نباشید. پس همانا هرکس با معرفتِ حقِ پروردگار و رسول و اهل بیتش بر روی رخت خوابش هم بمیرد، شهید مرده است و شایسته‌ی پاداش آن عمل صالحی است که نیت کرده است و نیت او جای شمشیر کشیدنش را می‌گیرد. پس به راستی که برای هر چیزی مدت و اجلی است.» (نهج البلاغة ج ۱، ص ۲۸۱) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «برای سختی‌ها غایتی است و برای آن غایات، نهایتی است پس صبر کنید تا به پایانش برسد. تحرک برای آن قبل از پایان، بر آن می‌افزاید.» (غرر الحکم ج ۱، ص ۲۳۸) و نیز فرمود: «برای سختی‌ها نهایتی است که باید به آن نهایت برسد، پس زمانی که بر یکی از شما بر مشکلی حکم شد پس آن را تحمل کند و صبور باشد تا اینکه از او بگذرد پس به راستی که چاره کردن، هنگام رسیدن مشکل‌ها سختی آن را زیادتر می‌کند!» (بحار، ج ۶۸، ص ۹۵) امام باقر علیه السلام فرمود: «گرد و خاک بر گردن کسی است که بلندش کرده! عجله کنندگان هلاک می‌شوند. ای ابامرهف! آیا میبینی قومی را که خود را به خاطر خدا (در خانه) حبس می‌کنند چون خدا برایشان فرجی قرار نداده؟ بله! به خدا قسم خداوند قطعاً برای آنها فرجی قرار می‌دهد.» (کافی ج ۸ ص ۲۷۳) •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌺 گریه ات برای فراق سلام الله علیه نیست، برای نابسامانی خودت است مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد امام صادق (آریاشهر)، در سال 1398 قمری می فرمود: از من سوال می شود که ما از چه طریقی می توانیم به لقاء این بزرگوار و زیارت با شرافتش، نائل شویم؟ جوابش این است: می خواهید راهی را بروید که شاید به لقاء این شاه نائل شوید، شاهراهش، کوتاه‌ ترین راهش، روشن ‌ترین راهش، مسطح ‌ترین راهش این است که به حضرت محبت پیدا کنید. دوست امام زمان علیه السلام بشوید. راستی از دل او را بخواهید و دوست داشته باشید. یکی از نشانه ‌های محبت، تأثر خاطر شدید در فراق محبوب است، چنان‌چه در وصال او، فرح و سرور و انبساط شدید دارد، در فراقش، تألّم و تأثّر شدید دارد. وقتی‌که تألم و تأثّر زیاد شد، دل می سوزد، سینه، تنگی می کند، اشک از چشم جاری می شود. راستی امام زمان را دوست می داری؟ دروغ نمی گویی؟ گریه روی سوز دلت در ندیدن او کجاست؟ آن شعله ‌ها و التهاب ‌ها و آتش سوزی ‌های سینه و قلبت در ندیدن این محبوب کجاست؟ در تمام دوران عمر خودت، یک شبانه روز، ببخشید زیاد گفتم، یک ساعت، آن حال التهاب و آتش‌ گیری دل و سوز سینه ‌ای که در گم شدن بچه‌ ات پیدا می کنی، یک ساعت راجع به ندیدن امام زمان و گم شدن آن حضرت از نظرت، پیدا شده است؟ در هرکس پیدا شده و هیچ تحولی در او نشده و هیچی نفهمیده است، بلند شود و بگوید: در من پیدا شد و به هدف نرسیدم، تا بنده دروغش را ثابت کنم. صبح ‌های جمعه دعای ندبه می خوانی و می گویی: «لیت شعری این استقرت بک النوی» دروغ می گویی. این گریه برای فراق امام زمان نیست، گریه برای نابسامانی خودت است. گرفتار فقر شدی و می خواهی او بیاید و به تو پول بدهد. یا صاحب الزمان بیا! بیاید که چه؟ بیاید که تو را خلاص کند. گول نخورید، خودتان را هم گول نزنید، حضرت هم گول بر نمی دارد. داد «لیت شعری این استقرت بک النوی»، این داد و فریادها همه ‌اش برای خودت است، نه برای امام زمان. او را می خواهی بیاید که عدل و داد را جاری کند، و تو از ظلم و ستم و از زیر یوق ستمکاران بیرون بیایی. آیا آن موقعی که به جمیع الجهات راحت باشی، آقایی و بزرگواریت نمره یک باشد، صحت و سلامتی بدنت نمره یک باشد، از هیچ جهتی گرفتاری نداشته باشی، نه گرفتاری پولی و مالی، نه گرفتاری سیاسی، نه گرفتاری نظامی، نه گرفتاری ‌های ادبی، آن‌جا شده است که اشک بریزی که عزیزم کجایی؟ آن ‌طوری که برای بچه ‌ات که دو ساعت دیر می آید، می سوزی و تاب نداری، همین ‌طوری یک ساعت برای امام زمان سوخته ای؟ اگر این حال، به راستی برای کسی پیدا شود، یک چیزِ دیگری می شود، اصلا صحنه و صفحه وجود او عوض می شود. به قدری که از حجة‌الاسلام محله ‌ات اسم می بری و او را تجلیل و تعظیم می کنی آن قدری‌که از مقلَّد خودت، آیت الله العظمی حضرت آیت الله خویی، تجلیل و تعظیم می کنی، آیا همین قدر از امام زمان از روی دل، ترویج می کنی؟ در شبانه روز چقدر از روی محبت، نه از روی دکان داری، برای آن حضرت منبر می روی؟ محال قطعی است که من، تو را از دل بخواهم، جز این‌که تو هم محبّ من خواهی بود و تو هم من را دوست می داری. محال است نشود. محبّت از باب اضافه است، و طرفینی است. دروغ می گوییم، محبت نداریم. اگر محبت داشته باشیم، امام زمان هم ما را دوست می دارد. آن حضرت با آن کسی است که به راستی دوستش بدارد، تا هر درجه‌ای که این دوستی ‌اش واقعیت داشته باشد، محبت خصوصی او هم بیشتر می شود. به همان درجه بیشتر می شود. می گویی: چرا او را نمی بینیم؟ چرا او را ببینی؟ یک نفر آدمی ‌که در مستراح افتاده است، سر تا پایش غرق نجاست شده است و بوی گند هم می دهد، آیا او را پیش شاه می ‌برند؟ در محضر شاه حاضرش می‌ کنند؟ ابداً. سر تا پای روح ما نجس است، غیبت می کنیم، دروغ می گوییم، افترا می بندیم، چشم به ساق پای زن می اندازیم، به آوازها گوش می دهیم، شکم از لقمه ‌های حرام، لقمه ‌های مشتبه پر است، دست‌ ها ظلم می کند، پاها به مراکز غیر جائز می رود، افکار ما نجس، فکر ما نجس، ذکر ما نجس، چشم ما نجس، گوش ما نجس، زبان ما نجس، دهان ما نجس، سر تا پا غرق نجاست هستیم. آن وقت، بنده و شما را ببرند خدمت امام زمان؟! چه زمان خودت را شستشو کردی؟ کدام ثلث آخر شب سوختی و اشک ریختی و از خدا خواستی که تو را پاک کند؟ کدام وقت؟ غرق نجاست‌ ها هستیم، آن‌ وقت توقع داریم به زیارت امام زمان نائل شویم 🎙سخنرانی های مسجد امام صادق در آریاشهر تهران، شب 19 محرّم 1398 قمری •✾📚 @Dastan 📚✾•
خانواده ای چادر نشین در بیابان زندگی میکردند. روزی روباهی، خروسشان را خورد و آنها محزون شدند. پس از چند روز، سگ آنها مُرد، باز آنها ناراحت شدند. طولی نکشید که گرگی الاغ آنها را هم درید. روزی صبح از خواب بیدار شدند، دیدند همه چادر نشین های اطراف، اموالشان به غارت رفته و خودشان اسیر شده اند و در آن بیابان، تنها آنها سالم مانده اند. مرد دنیا دیده ای گفت: راز این اتفاق، این است که چادرنشینانِ دیگر، بخاطر سر و صدای سگ و خروس و الاغهایشان در سیاهیِ شب شناخته شده اند و به اسارت در آمده اند. پس خیر ما در هلاک شدن سگ و خروس و الاغ بود. 🔸در تمام رویدادها و حوادث زندگی صبر پيشه كن و به خدا اعتماد کن! ‌‎‌‎•✾📚 @Dastan 📚✾•
امیرکبیر و یاد امام حسین علیه‌السلام مرحوم آیت الله العظمی اراکی درباره شخصیت والای میرزاتقی خان امیرکبیر فرمود: شبی خواب امیرکبیر را دیدم جایگاهی متفاوت و رفیع داشت پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه مولایم حسین است! گفتم: چطور؟ با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را‌ در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم می‌رفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید ناگهان به خود گفتم میرزاتقی خان! دو تا رگ بریدند این همه تشنگی!!! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی، آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ باشد تا در قیامت جبران کنیم ✍منبع: ↲کتاب آخرین گفتارها •✾📚 @Dastan 📚✾•
عاقبت مردی که به زیارت امام حسین علیه‌السلام نمی‌رفت!!! شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد هیچ‌گاه در این مدت داخل حرم نشده بود و هر وقت قصد زیارت داشت بر بام منزل خود رفته به آن حضرت سلام می‌کرد و او را زیارت می‌نمود تا اینکه سرگذشت او را به «سید مرتضی» که از بزرگان آن عصر و مرسوم به «نقیب الاشراف» بود رساندند سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش نمود و گفت: از آداب زیارت در مذهب اهل بیت علیه‌السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و ضریح را ببوسی این روشی را که تو داری برای کسانی است که در شهرهای دور می‌باشند و دستشان به حرم مطهر نمی‌رسد! آن مرد چون این سخن را شنید گفت: ای «نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت: من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم بلکه این روش را بدعت و زشت می‌دانم و نهی از منکر واجب است وقتی آن مرد این سخن را شنید آه سردی از جگر پر دردش کشید سپس از جا برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پابرهنه و باوقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا اینکه به در صحن مطهر رسید نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید، سپس برخاست و لرزان مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند بر خود می‌لرزید و با رنگ و روی زرد همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد حرکت می‌کرد تا اینکه وارد کفش کن شد دوباره سجده شکر بجا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در حال احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواق رسانید چون چشمش به قبر مطهر افتاد نفسی اندوهناک برآورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزی کشید سپس به آوازی دل‌گداز گفت: «اَهَذا مَصرَعِِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟ آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیه‌السلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سیدالشهداء است...؟ پس از شدت غم و اندوه فریاد کشید و نقش زمین شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست» مَن مات مِن العشق فَقد ماتَ شَهید🥀 《بِاَبی اَنتَ وَ اُمّی یا اَباعَبدالله الحُسین》 ✍ منبع: ↲داستان‌های علوی، جلد۴، صفحه۲۱۰ ↲دارالسلام عراقی، صفحه۳۰۱ •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨ ✍شهید آیت الله سید محمد باقرصدر پس از نگارش کتاب این کتاب را به جماعة العلماء داد که آن را به اسم خودشان منتشر کنند که به دلایلی این اتفاق نیفتاد. لذا شهید صدر آن را به نام خود منتشر کرد. کتاب از موفقیت چشمگیری برخوردار و به سرعت و به صورت گسترده منتشر شد. روزی شهید صدر درباره این اتفاق به یکی از شاگردان خود گفت: 🍃وقتی فلسفتنا چاپ شد، نمی‌دانستم چنین آوازه‌ای در جهان پیدا خواهد کرد ، و برای نویسنده‌اش چنین شهرتی را رقم خواهد زد. اکنون گاهی با خودم فکر می‌کنم اگر از این امر اطلاع داشتم و می‌دانستم که این کتاب چنین اعتباری برای مؤلفش می‌آفریند، آیا باز هم حاضر بودم آن را به اسم جماعة العلماء منتشر کنم؟ گاهی از ترس اینکه اگر این امر را می‌دانستم حاضر به انتشار آن با نامی غیر از نام خود نبودم، گریه‌ام می‌گیرد. 📚السيرة والمسيرة في حقائق ووثائق ، ج ١ ، ص ٣٤٨ ، با اندکی تصرف . •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا