🌹خیردر برابر خیر
✨از امام رضا (علیه السلام) روایت شده است که در بنی اسرائیل قحطی شدید پی در پی اتفاق افتاد.
زنی بیش از یک لقمه نان نداشت، آنرا در دهان گذاشت تا بخورد، فقیری فریاد زد ای کنیز خدا، وای از گرسنگی.
👈زن گفت در چنین زمان سختی، صدقه دادن روا است.
لقمه را از دهان بیرون آورد و به فقیر داد.
👈زن، فرزندی کوچک داشت که در صحرا هیزم جمع میکرد، گرگی رسید و طفل صغیر را با خود برداشت و برد، مادر به دنبال گرگ دوید.
خداوند جبرئیل را مأمور نجات طفل فرمود.
🌹جبرئیل پسربچه را از دهان گرگ گرفت و به سوی مادرش انداخت و به مادر گفت ای کنیز خدا، از نجات فرزندت راضی شدی، لقمه ای در برابر لقمه ای.
📚منبع: ثواب الاعمال، صفحه 126
✾📚 @Dastan 📚✾
✍امام جواد(ع) میفرمایند :
✨ صبر را بالش خود قرار بده... این تشبیه از آن رو ست که چون آرامش و قرار جسمی، با تکیه بر بالش است، مؤمن در رسیدن به آرامش روحی نیز، نیاز به تکیهگاهی چون صبر دارد.
📚تحف العقول صفحه ۴۷۸
🖌 مردی به حضرت جواد(ع) عرض کرد: مرا سفارشی بفرمایید . امام (ع) فرمود: می پذیری؟ گفت: آری فرمود: تکیه بر صبر کن و صبر را بالش خود قرار بده و به فقرا درآویز و شهوات را رها کن و مخالفت با هوای نفس نما و بدان که تو از دید خداوند مخفی نیستی، دقت کن چگونه باید باشی.
📚بحارالانوار، ج ۷۵، ص۳۵۸
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
〽️ جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلیها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زنها از همسرم بهتراند.»
◇ حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه اینها تلختر و ناگوارتر چیست؟» جوان گفت: «آری.»
✿ حکیم گفت: «اگر با تمام زنهای دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگهای ولگرد محله شما از آنها زیباترند.» جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی میگویی؟»
❗️ حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمعکار و چشمانی داشته باشد که از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟»
جوان گفت: «آری.»
❗️ حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش.»
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#لاتی_که_خداوند_بخاطر_او_برادر
#عابدش_را_بخشید❗️
سرنوشت دو برادری که یکی عابد بود و دیگری لات!!
📌استاد دارستانی
یا فاطرُ بحقِ فاطمه عجِّل لولیک الفرج
✾📚 @Dastan 📚✾
🌹شهــید عبدالحســیݩ برونسۍ
آدم ها دو دســـــته اند:
#غیـــــرتۍ و #قیـــــمتۍ
غیرتی ها با خـــــدا معامله ڪردند
قیمتی ها با #بــــــنده خــــــــــدا....
#شهیدبرونسی
✾📚 @Dastan 📚✾
🍃🍃🍃🍃🥀🍃🍃🍃🍃
💌نرم و ملایم سخن بگویید:
هنگامی که نرم و ملایم صحبت میکنید افراد را جذب خود میکنید و به راحتی میتوانید بر روی آن ها تأثیر بگذارید. آدمهای خشن و داد و بیدادی و زود جوش افراد مناسبی برای اطمینان کردن، نیستند.
💌محترم باشید:
بیاحترامی به خود، به دیگران و بیاحترامی و بی ادبی در کلام و رفتار همگی از جذابیت شما میکاهد. شما باید هم در ظاهر آراسته باشید و هم در باطن وارسته. افراد مؤدب و متین و محترم بی تردید جذابند و این جذابیت از درون موج میزند.
محترم و مؤدب و باشخصیت باشید، خواهید دید خود به خود جذاب میشوید.
جذاب باش😎
🍃🍃🍃🍃🍃🥀🍃🍃🍃🍃
✾📚 @Dastan 📚✾
#بروید_مادرتان_را_خشنود_کنید❗️
یکی از طلّاب اصفهانی میگوید:
▫️ زمانی برای خودسازی و تزکیه نفس چند ماهی به مشهد مقدّس مسافرت نمودم. روزی خدمت آیت الله العظمی بهجت رسیدم. ایشان بدون اینکه سؤال کنم، فرمود:
⭕️ آقا خودسازی به این شکل فایدهای ندارد. بروید به اصفهان و مادرتان را خشنود کنید.
▫️ گفتم: نمی شود. و کمی با ایشان بحث کردم.
▫️ وقتی که از خدمتشان مرخص شدم در این فکر فرو رفتم که بنده در این مورد با ایشان اصلاً سخنی نگفته بودم، پس ایشان از کجا دانست؟ سپس برگشتم و معذرت خواهی کردم.
📚 فریادگر توحید، ص٢١٠
✾📚 @Dastan 📚✾
🌟🌟داستان قارون و ثروتش
«قارون بهره عظيمى از ثروت داشت، خزينه ها و صندوق ها و انبارهايش انباشته از مال و جنس بود كه قرآن مى فرمايد:
إنَّ مفاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ اولِى الْقُوَّةِ»
حمل كليدهايش بر گروهى نيرومند گران و دشوار مى آمد.
🔹قارون در ميان قوم خود روزگار را به عيّاشى و خوشگذرانى سپرى مى كرد و لباس هاى فاخر مى پوشيد و با تجمّل و آرايش از خانه بيرون مى آمد.
🔸قصرها براى خود ساخته و در آن جا خدمتگزاران مخصوص به كار گرفته بود و هميشه در تلاش زياد كردن غلامان و حشم خويش وقت سپرى مى كرد و در پى اين بود كه از هر لذّتى خود را برخوردار و سير سازد و حرص و عطش خود را فرو نشاند، او مى خواست به آخر حدّ تنعّم رسيده چشم و دلش سير شود.
🔹مال دنيا از آغاز، اساس زينت و بهجت دنيا بوده و وسيله زندگى و قوام آن است، ولى اين مرد شيطان زده آن را وسيله طغيان و مايه تكبّر ساخته و با داشتن آن، غرور و نخوت مى فروخت.
🔸بيچاره گمان مى كرد او تافته جدا بافته است و كسى نه حق دارد و نه مى تواند همدوش او باشد، تا چه رسد به اين كه او را مقهور خود سازد.
🔹او چنين مى پنداشت كه همه مردم مسخّر و زيردست اويند و لذا وقتى صحبت مى كرد بايد همه سرها را به زير افكنند و هر وقت اشاره مى كند بايد به خدمتش حاضر باشند. غلامانش همين معانى را معمول مى داشتند، هر وقت صدا مى زد:
پسر بيا؟ در شتافتن به سويش از يكديگر سبقت مى جستند.
🔸او توقّع داشت اين انسان هاى زيردستش بنده هاى خالص باشند و آن بيچارگان هم اين معنا را بر خود واجب دانسته، واى بر آن خدمتگزارى كه خيال نافرمانى وى را به دل بگذراند و محروميت نصيب آن غلامى كه در اطاعتش دير بجنبد.
🔹قارون در تاريخ بشريت مردى استثنايى و نوظهور نبود، هستند مردمى كه راه و رسمشان اين است كه چون در خود قدرتى ديدند پا از گليم خود بيرون مى كنند و به مردم ظلم كرده، سلطنت و قدرت خود را بر ديگران تحميل مى نمايند و على رغم ايشان جبروت و سطوت خود را به خورد آنان مى دهند.
🔸اى كاش اين طبقه توانگر كمى كوتاه مى آمدند و معناى زندگى صحيح را مى فهميدند و راه روشن آن را مى يافتند.
🔹آرى، اگر مى يافتند مى فهميدند كه تنها داشتن مال گردن مردم را براى انسان خاضع نمى كند و مردم به طوع و رغبت در برابر انسان سر فرود نمى آورند، بلكه بنده احسانند، وقتى اين مردم را مى توان مطيع ساخت كه آنان را از خير خود سرشار نمود و شكم گرسنه شان را سير گردانيد، تنها در اين صورت دل ها به سوى انسان معطوف گشته و انسان مى تواند خوبى ها را جلب و شرور زيادى را از خويش دور سازد و علاقه مردم را متوجه خويش ساخته و آنان را به دور خود گرد آورد.
🔸علاوه بر اين مى تواند از اين راه رضاى خدا را هم به دست آورده و خوبى هاى مردم را با ثواب و جزاى خدايى تلافى كند و در نتيجه به خير دنيا و آخرت برسد.
🔹ولى چه بايد كرد كه مال دنيا چشم دل را كور و غرور ناشى از زرق و برق آن بصيرت ها را از بين مى برد، لذا به هر اجتماعى سر بزنيم از برخى از مردم جز رياكارى نمى بينيم و جز تعارفاتى حاكى از نفاق نمى شنويم و جز با محروميت و ناله مظلومان برخورد نمى نماييم.
🔸مردم مى ديدند هر چه گرسنگان بيشتر مى شوند او بيشتر در پى جمع آورى ثروت مى افتد و هر چه برهنگان زيادتر مى گردند او با لباس هاى فاخر خود بيشتر تجمّل و آرايش مى كند، علاوه بر اين كه غرور و بزرگى هم مى فروشد و همچنان راه طغيان و ظلم خود را دنبال مى كند.
🔹لاجرم جمعى تصميم گرفتند روح خير را در او تحريك كرده از آن خواب گرانش بيدار سازند، لذا از درِ خيرخواهى نصيحتش كردند كه مال نبايد وسيله گمراهى انسان گشته و ميان او و احسان به مردم و ناديده گرفتن لغزش هاى محتاجان و خوشدل نمودن و تلطف بر بيچارگان حايل گردد، بلكه بهترين وسيله است براى اين كه انسان بتواند به چنين كارهاى نيكى توفيق يافته نام نيك دنيا و ثواب آخرت را به دست آورد.
🔸مضافاً بر اين كه احسان به خلق بهتر از خود انسان مال را نگهدارى كرده، باقى مى گذارد.
🔹سپس اضافه كردند كه ما براى مال تو كيسه طمع ندوخته ايم، اين تو و آن اموالت، هر چه مى خواهى از آن استفاده كن، ما پيشنهاد ديگرى به تو داريم كه خيرش عايد خودت مى شود و آن اين است كه مگر مقصود تو غير اين است كه از رزق طيّب حلال دنيا كام برگيرى؟ البته بگير، لكن فقرا را هم در نظر داشته باش و كاميابى از دنيا، محتاجان را از يادت نبرد و به شكرانه اين كه خداوند به تو احسان كرده تو نيز به ايشان احسان كن تا نعمت برايت محفوظ مانده و ثروت بركت كند و از آن فقط خير بينى و مايه درد سرت نشود.
ادامه
👇👇👇👇
🔹لكن يك مرد طاغى كجا گوشش بدهكار نصيحت است و چگونه ممكن است اندرز را تا پرده دل او نفوذ داد؟ علاقه به مال شراشر دل قارون را پر كرده و جايى براى نصيحت باقى نگذاشته، به علاوه در او علوّ و استكبار به بار آورده، ديگر كجا از افراد خير خواه حرف مى شنود؟ به نظر او اين افراد كسى نيستند كه به او دستور دهند و او اطاعتشان كند؟ اصولًا به اينها چه ربطى دارد كه در كار او مداخله كرده و به رفتارهاى خصوصى او دست اندازى نمايند!
🔸او در ردّ گفتار آنان با كمال خشونت گفت: من احتياجى به نصيحت و خير خواهى شما ندارم، عقل من خيلى از عقل شما بيشتر و فكرم بسيار از فكر شما تيزتر است، شما گمان كرده ايد هر كسى مى تواند چنين مالى به دست آورد؟ اين عقل و فكر من بود كه چنين موفقيتى نصيبم كرد، علاوه من نسبت به اين مال سزاوارتر از ديگرانم، پس خواهش مى كنم اين خيرخواهى را براى خود نگه داريد و با آن امور خود را اصلاح نماييد.
🔹آنگاه براى اين كه دل مردم را بيشتر به درد آورد با تجمّل و جلال و شكوه هر چه تمام تر از خانه بيرون آمده و نمونه اى از بسيار و مشتى از خروار ثروت خود را به رخ مردم كشيد.
🔸مردم فقير كه او را ديدند با چه لباس هاى فاخر و چه اسب هاى قيمتى بيرون آمده و خدم و حشم وى از عقبش روانند، چشم هايشان خيره گشته و همه به تماشايش نزديك آمده، دل هايشان چاك شد از اين كه او را در آن ناز و نعمت و خود را در اين فقر و نكبت ببينند، به يكديگر مى گفتند:
يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما اوتىَ قارُونُ إنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظيمٍ»
🔹اى كاش مانند آنچه به قارون داده اند براى ما هم بود، واقعاً او داراى بهره بزرگى است.
🔸وَ قالَ الَّذينَ اوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَيرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لايُلقّيها إلَّا الصّابِرُونَ»
🔹و كسانى كه معرفت و دانش به آنان عطا شده بود، گفتند: واى بر شما پاداش خدا براى كسانى كه ايمان آورده و كار شايسته انجام داده اند بهتر است. و [اين حقيقت الهيه را] جز شكيبايان در نمى يابند.
🔸موسى عليه السلام هر چه به قارون در اين خصوص اصرار كرد سود نبخشيد و فايده اى نداشت و قارون به گفتار موسى اعتنا نكرد و خود را بالاتر از آن ديد كه به فرمان حق سرفرود آورد.
🔹موسى پس از مدتى زياد كه قارون را به راه خدا دعوت كرد و وى را با مواعظ حسنه پند داد ولى از به راه آمدن وى مأيوس شد از خدا خواست تا عذابش را بر او نازل كند و مردم را از فتنه و اغواى وى نجات دهد.
🔸خدا دعاى موسى را مستجاب كرد و زمين را فرمود تا او و خانه او را در خود فرو برد.
🔹آن روز از اموال و خدم و حشم كسى كه او را يارى كند نبود، تنها خدا بود كه مى توانست به فريادش برسد ولكن او از خدا كمك نخواست.
فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الأْرْضَ فَما كانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما كانَ مِنَ الْمُنْتَصِرينَ»
🔸پس او و خانه اش را در زمين فرو برديم، و هيچ گروهى غير از خدا براى او نبود كه وى را [براى رهايى از عذاب ] يارى دهد، و خود نيز نتوانست از خود دفاع كند.
🔹زمين قارون و اموالش را بلعيد و داستانش مايه عبرت قوم موسى و پيروان فقيرش گرديد و چون مردم سرانجام وى را ديدند از آن آرزوهايى كه كرده بودند پشيمان گشته و حضرت حق را شكر كردند كه مثل قارون نشدند.
👈👈البته اين عذاب و خوارى فقط مخصوص قارون نبوده، بلكه بر اساس سنّت حتميه الهيه دامنگير هر ثروتمند فخر فروش و متكبر خودبين است.
✾📚 @Dastan 📚✾
📚 #داستان_کوتاه
🛎"زنگولهای بر گردن"
میگویند؛
"آقا محمد خان قاجار" علاقه خاصی به شکار روباه داشته. تمام روز را در پی یک "روباه میتاخته،" بعد آن بیچاره را میگرفته و دور گردنش، "زنگولهای آویزان" میکرده و آخر رهایش میکرده.
تا اینجا ظاهراً مشکلی نیست.
البته که روباه بسار دَویده، وحشت کرده، اما زنده است؛ هم جانش را دارد، هم دُمش و هم پوستش.
"میماند آن زنگوله!"
از این به بعد روباه هر جا که برود زنگوله توی گردنش صدا میکند!
دیگر نمیتواند "شکار" کند، چون صدای زنگوله، شکار را فراری میدهد.
بنابراین «گرسنه» میماند.
صدای زنگوله، "جفتش" را هم فراری میدهد، پس «تنها» میماند.
از همه بدتر، صدای زنگوله، خود روباه را «آشفته» میکند، «آرامش» را از او میگیرد.!
"این همان بلایی است که انسان امروزی سر ذهن پُرتَنشِ خودش میآورد.
فکر و خیال رهایش نمیکند!"
زنگولهای از "افکار منفی،" دور گردنش "قلاده"میکند.
بعد خودش را گول میزند و فکر میکند که آزاد است، ولی نیست.
برده افکار منفی خودش شده و هر جا برود آنها را با خودش میبرد،
آن هم با چه سر و صدایی، درست مثل سر و صدای یک زنگوله!
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁ده راهکار برای جذب انرژی مثبت:
🍁روز خود را با دعا، نیایش و شکرگذاری شروع کن
🍁همان طور با دیگران رفتار کن که دلت می خواهد با تو رفتار شود
🍁در هر وضعیتی سعی کن بیشتر جنبه های مثبت را ببینی
🍁از کنترل کردن همه چیز دست بردار
🍁زندگی پر از صلح و صفا را تجسم کن
🍁نگران آینده نباش، تنها برنامه ریزی کن و به خدا توکل کن
🍁از دلخوری دست بردار
🍁اوقاتی را در طبیعت سپری کن
🍁در مقابل دیگران جبهه نگیر
🍁آرامش را در وجودت احساس کن
✾📚 @Dastan 📚✾
🔴احکام شکستن دل
✨بعضی از افراد با کارهای خویش دل مومنان را به درد می آورند و آنان را غمناک و اندوهگین می سازند. این افراد حتی اگر همه دنیا را برای شاد کردن وی به او هدیه دهند و آن را کفاره ی آن قرار دهند، این کار نمی تواند کفاره زشتی عمل دل شکستن مومن باشد و شخص آزار دهنده گمان نکند که با این کارش پاداشی می برد زیرا اندوهی که در دل مومنی انداخته و حزن و اندوهی که در یک لحظه بر جانش نشانده است، هیچ چیز نمی تواند آن را از بین ببرد این است که گفته اند انسان نباید کاری کند که دلی غمناک گردد که هیچ چیزی نمی تواند کفاره آن باشد. پیامبر گرامی (ص) می فرماید:هر که مومنی را غمگین کند، آن گاه دنیا را به او بدهد، این بخشش کفاه عمل او نخواهد بود و برای او پاداشی به دنبال نخواهد داشت.
💫امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
اگر کسی لیوان قیمتی را بشکند ، می تواند آنرا بچسباند که حتی مشخص هم نشود ولی باز این مثل لیوان سالم نمی شود. اگر ما دل کسی را شکستیم باید از طرف دلجویی کنیم و طرف هم ما را ببخشد و خدا هم توبه ما را بپذیرد. ریشه ی این دل شکستن ها خودخواهی است. یعنی فرد فکر میکند که از دیگری بالاتر است و به من های درونش توجه می کند.
🌸رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
من احزن مومنا ثم اعطاه الدنیا، لم یکن ذلک کفارته و لم یوجر علیه "؛ کسی که مومنی را اندوهگین سازد، آن گاه دنیا را به او ببخشد، این بخشش، گناه او را جبران نمی کند و پاداشی هم ندارد.)، آزردن دل دیگران کفاره ندارد ، برخلاف بسیاری از گناهان که قابل جبران است، آزردن دل دیگران چنین نیست. اگر کسی مال دیگری را به ستم از میان برده باشد یا آن را تصرف کرده باشد، با بازگرداندن آن و جبران خسارت مادی و معنوی، پیامدهای آن گناه از میان خواهد رفت، ولی شکستن دل دیگران چنین نیست. شکستن دل، قابل جبران نیست، چون ترمیم دل شکسته ممکن نیست و بازیافت آن نشاید. به سبوی شکسته و بندزده بنگرید، اگر چه به ظاهرا به حال نخست خود بازگشته است، ولی اگر صدا شناس باشید و به صدایش گوش فرا دهید، خواهید دید که صدایش کاملا تغییر کرده است. هرگز دلی را نیازارید که عالم آزرده می شوید. مگر نه این است که دل بندگان خدا، حرم و خانه ی اوست؟! تعدی و تجاوز به خانه ی خدا دور از خرد است، زیرا تجاوز به خانه، رنجش صاحب خانه را به دنبال دارد. صاحب خانه یا محبوب است و یا منتقم، کجاست خردمندی که با محبوب در آویزد یا با منتقم قهار بستیزد؟!!
🌺🍃امام رضا (ع) از پیامبر (ص) نقل می کنند:آن گاه که بدون حق مومنی را برنجاند ، مانند این است که خانه کعبه و بیت المعمور را ده بار ویران کرده باشد و مثل این است که هزار ملک از ملائکه مقرب الهی را به قتل رسانده باشد.
چنین کسی در واقع حرم حقیقی خدا را ویران کرده است. چنین کسی به آزار کسی پرداخته است که قبله ی همه عالم و مسجود آسمانیان است.
منبع:
منتهی الامال، ج 1، ص 713، انتشارات هجرت..
منبع : بحار الانوار ، منتهی الامان
✾📚 @Dastan 📚✾
#شهیدانه🕊
#منتظرانه⛅️
بـشیـممثـلشهـدا
چندشبپیش یهچییهجاخوندم...هنوزمپریشونم🚶♂
نوشتهبود:
رفیقشهیدروحاللهقربانییه شبخوابشهیدرومیبینه🌱
بهشمیگه: روحاللهازاونورچهخبر؟!
شهیدمیگھ:خبرایخوب...
تاسال۱۴۰۰ظھورانقدرنزدیکمیشهکھ دیگهنمیگینآقاکدومجمعهمیاد؟!
میگینآقاچندساعتدیگهمیاد 🖐🏽
#نسلِمانسلِظهوراست ! ان شاالله
اگهمجازینمیذارهخودسازیکنی؛ یهمدتنباشاصلا...
هرچیزیکهتوروازمولاتدورمیکنه، بریزدور؛
واݪسلام ✨
· ・ ────⋅🍁⋅──── ・ ·
✾📚 @Dastan 📚✾
🔵❗️پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله فرمودند :
إنّه لَيَأتِيَ العَبدُ يَومَ القِيامَةِ و قد سَرَّتهُ حَسَناتُهُ، فَيَجِيءُ الرجُلُ فيقولُ ; يا ربِّ ظَلَمَني هَذا، فَيُؤخَذُ مِن حَسَناتِهِ فَيُجعَلُ في حَسَناتِ الذي سَألَهُ، فما يَزالُ كذلكَ حتّى ما يَبقى لَهُ حَسَنةٌ، فإذا جاءَ مَن يَسألُهُ نَظَرَ إلى سَيِّئاتِهِ فَجُعِلَت مَع سيّئاتِ الرَّجُلِ، فلا يَزالُ يُستَوفى مِنهُ حتّى يَدخُلَ النارَ .
🌕❗️ روز قيامت بنده خوشحال از حسنات خود وارد محشر مى شود . مردى مى آيد و مى گويد ; پروردگارا ! اين مرد به من ظلم كرده است . پس، از حسنات او برداشته و در حسنات آن مرد داد خواه گذاشته مى شود . به همين ترتيب افرادى كه در حق آنها ستم كرده است مى آيند تا جايى كه حتى يك حسنه براى او باقى نمى ماند . از آن پس اگر كسى بيايد و حق خود را از او بخواهد از گناهان آن مرد برداشته و به گناهان او افزوده مى شود . بدين سان همچنان داد مردم از او گرفته مى شود ، تا آن كه به آتش درآيد .
📖روضة الواعظين،ص۵۱۲
✾📚 @Dastan 📚✾
🦋شبلی و کودکان
✨شبلی عارف معروف به مسجدی رفت که دو رکعت نماز بخواند. در آن مسجد کودکان درس میخواندند و وقت نان خوردن کودکان بود. دو کودک نزدیک شبلی نشسته بودند؛ یکی پسر ثروتمندی بود و دیگری پسر فقیری.
🍂در زنبیل پسر ثروتمند پارهای حلوا بود و در زنبیل پسر فقیر نان خشک. پسر فقیر از او حلوا میخواست.
💫آن کودک میگفت: اگر خواهی که پارهای حلوا به تو دهم، سگ من باش و چون سگان بانگ کن.
😐آن بیچاره بانگ سگ کرد و پسر ثروتمند پارهای حلوا بدو میداد. باز دیگر باره بانگ میکرد و پارهای دیگر میگرفت. همچنین بانگ میکرد و حلوا میگرفت.
😭شبلی در آنان مینگریست و میگریست.
کسی از او پرسید: ای شیخ تو را چه رسیده است که گریان شدهای؟🤔
😔👈شبلی گفت: نگاه کنید که #طمعکاری به مردم چه رسانَد؟ اگر آن کودک بدان نان تهی قناعت میکرد و طمع از حلوای او برمیداشت، سگ همچون خویشتنی نمیشد.
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
🌺🌺بهمنيار و بوعلى
💫بوعلى در حواس و در فكر انسان فوق العاده اى بوده و شعاع چشمش از ديگران بيشتر و شنوايى گوشش تيز تيز بود. به طورى كه مردم درباره او افسانه ها ساخته اند.
🔆مثلا مى گويند هنگامى كه در اصفهان بود، صداى چكش مسگرهاى كاشان را مى شنيد.
✨شاگردش بهمنيار به او گفت : شما از افرادى هستيد كه اگر ادعاى پيغمبرى بكنيد، مردم مى پذيرند و واقعا از خلوص نيت ايمان مى آورند.
🌟بوعلى گفت : اين حرفها چيست ؟ تو نمى فهمى ؟
💫بهمنيار گفت : نه . مطلب حتما از همين قرار است . بوعلى خواست عملا به او نشان بدهد كه مطلب چنين نيست . در يك زمستان كه با يكديگر در مسافرت بودند و برف زيادى هم آمده بود، مقارن طلوع صبح كه مؤ ذن مى گفت ، بوعلى بيدار بود و بهمنيار را صدا كرد.
🔆بهمينيار گفت : بله .
✨بوعلى گفت : برخيز.
🌟بهمنيار گفت : چه كار داريد؟
💫بوعلى گفت : خيلى تشنه ام . يك ظرف آب به من بده تا رفع تشنگى كنم .
🔆بهمنيار شروع كرد استدلال كردن كه استاد، خودتان طبيب هستيد. بهتر مى دانيد معده وقتى در حال التهاب باشد، اگر انسان آب سرد بخورد معده سرد مى شود و ايجاد مريضى مى كند.
✨بوعلى گفت : من طبيبم و شما شاگرد هستيد. من تشنه ام شما براى من آب بياوريد، چكار داريد.
🌟باز شروع كرد به استدلال كردن و بهانه آوردن كه درست است كه شما استاد هستيد و لكن من خير شما را مى خواهم من اگر خير شما را رعايت كنم ، بهتر از اين است كه امر شما را اطاعت كنم . پس از آنكه بوعلى براى او اثبات كرد كه برخاستن براى او سخت است .
👈گفت : من تشنه نيستم . خواستم شما را امتحان كنم . آيا يادت هست به من مى گفتى : چرا ادعاى پيغمبرى نمى كنى ؟ اگر ادعاى پيغمبرى بكنى مردم مى پذيرند. شما كه شاگرد من هستى و چندين سال است پيش من درس خوانده اى ، مى گويم ، آب بياور، نمى آورى و دليل براى من مى آورى ، در حالى كه اين شخص مؤ ذن پس از گذشت چند صد سال از وفات پيغمبر اكرم (ص ) بستر گرم خودش را رها كرده و بالاى ماءذنه به آن بلندى رفته است تا آن كه نداى (اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله ) را به عالم برساند. او پيغمبر است ، نه من كه بوعلى سينا هستم .
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
#یک_دقیقه_مطالعه
🔆#انتقاد
✨✨هیچ کس از انتقاد خوشش نمی آید. ما دوست داریم باور کنیم هر کار که می کنیم درست است. حتی اگر خلاف آن حقیقت داشته باشد. وقتی اشتباه مرتکب می شویم، ترجیح می دهیم کسی متوجه نشود.
🔆اما مردم متوجه می شوند و گاهی نیز اشتباهات ما را گوشزد می کنند. شاید این حتی وظیفه آنهاست که اشتباهات ما را ببینند و به ما کمک کنند که در آینده دیگر مرتکب آنها نشویم. هر قدر دیگران سعی کنند مثبت باشند، اما انتقاد ناراحت کننده است. اگر سه نکته را به خاطر داشته باشید، از تلخی انتقاد کمی کاسته می شود.
🥀1- هرگز تداعی عمل نکنید، این فقط بی ثباتی و عدم اعتماد به نفس شما را نشان می دهد و در ضمن طغیان های احساسی به ندرت چیزی را حل می کنند و معمولا وضع را بدتر نی کنند.
🥀2- اگر انتقاد را بیش از یک بار شنیده اید حتما آن را جدی بگیرید و به آن توجه کنید. اگر افراد متعددی یک نظریه مشابه بدهند حتما اشکالی وجود دارد که باید حل شود.
🥀3- منبع انتقاد را در نظر بگیرید، ایا شخصی که از شما انتقاد کرده از چیز دیگری دلخور است؟ آیا این واکنش تند دلیل خاصی دارد؟
🥀4- یاد بگیرید آرام باشید. کار آسانی نیست اما می توانید یاد بگیرید حتی در شرایط سخت آرامش خود را حفظ کنید کشیدن نفسهای عمیق و آرام کمک می کند.
🥀5- خود را از رفتار خود جدا کنید. حتی آدمهای خوب هم ممکن است رفتارهای نادرست از خود بروز دهند. اشتباه کردن به معنای بد بودن شما نیست.
🥀6- سعی کنید چیزی یاد بگیرید. ممکن است یک انتقاد درس بزرگی برای شما در بر داشته باشد. بعدا به آن انتقاد بیشتر فکر کنید. اگر بجا بود ببینید چگونه می توانید اشکال را بر طرف کنید و پیشرفت کنید.
🌺👌ما با اینکه انتقاد را منفی می دانیم اما در واقع می توان یک نیروی مثبت در کمک به ما برای پیشرفت به حساب بیاید. شاید هرگز از انتقاد خوشتان نیاید اما می توانید یاد بگیرید آن را بپذیرید.
✾📚 @Dastan 📚✾
🔆آگاه باش!
✨✨وقتی که به تاریکی می رسی می ایستی و قدم از قدم بر نمی داری، وقتی هم که یک مسئله برایت تاریک است و روشن نیست یعنی نمیدانی درست است یا نه، بایست و هیچ داوری و قضاوت نکن و اجازه حرکت و کفتن به زبانت نده!
👈این سفارش حق است:
💫💫چیزی که به آن آگاهی نداری و برایت روشن نیست، دنبال نکن.
✾📚 @Dastan 📚✾
💫پيشگويى منجم
🌼✨در نهج البلاغه آمده است كه امام على (ع ) وقتى تصميم گرفتند به جنگ خوراج بروند، اشعث بن قيس كه آن وقت از اصحاب بود، با عجله و شتابان جلو آمد و گفت : يا اميرالمؤ منين ، صبر كنيد، عجله نكنيد، براى آنكه يكى از خويشاوندان من مطلبى دارد و مى خواهد به عرض شما برساند.
🍃حضرت فرمودند بيايد.
🍂آمد عرض كرد: يا اميرالمؤ منين . من منجم هستم و متخصص سعد و نحس ايام . در حسابهاى خودم به اينجا رسيدم كه شما اگر الآن حركت كنيد و به جنگ برويد قطعا شكست خواهيد خورد و با اكثريت اصحابتان كشته خواهيد شد.
🔆حضرت در جواب فرمودند: هر كس كه گفته تو را تصديق كند. پيغمبر را تكذيب كرده است . اين حرفها چيست كه شما مى گوييد؟...
🌟سپس به اصحاب فرمودند: بگوييد به نام خدا، به خدا اعتماد و توكل كنيد، حركت كنيد، عليرغم نظر منجم الان حركت كنيد و برويد.
✨رفتند و بعد معلوم شد كه در هيچ جنگى به اندازه اين جنگ ، على (ع ) فاتح نشده است .
✾📚 @Dastan 📚✾
لقمه حرام ، آهن ربای معصیت
⚠️تمثیلی زیبا برای تبیین نقش لقمه حرام در ابتلای به گناهان
🔗آهن ربا، براده آهن را هرجا باشد، به سمت خود میکشد.
اگر پنبه را از کنار آهن ربا عبور بدهید، آهن ربا کششی نسبت به پنبه ندارد،
اما اگر براده آهن را درون پنبه بگذارید، در این حالت پنبه به سمت آهن ربا کشیده میشود.
در اینجا خود پنبه جذب نمیشود، بلکه براده های آهنی که با خود آهن ربا، هم جنس هستند، به سمت آن کشیده میشوند.
⛔️ معصیتها مثل آهن ربا
و نان حرام مانند آهن است،
🔹وقتی که انسان گوشتش از حرام نروئیده باشد، میتواند از کنار معصیت ها بگذرد.
امّا اگر لقمه حرامی بخورد، از کنار معصیت که میگذرد مجذوب آن میشود!!
این خاصیّت درونیِ لقمه حرام است.
لقمه اگر صد در صد حلال باشد و علاوه بر این اُجرت و حقوق و درآمد طیب و طاهری در مقابل آن گرفته باشد،
از کنار عبادات که میگذرد،
عبادات او را جذب میکنند،
از کنار امامزاده که میگذرد به زیارت آن میل پیدا میکند.
♻️ نه تنها لقمه حلال، بلکه مسکن و لباس حلال هم به همین منوال است.
در محلی هم که از راه حلال به دست آورده اید، نماز که فرا میرسد، نسبت به نماز شوق و رغبت پیدا میکنید،
امّا اگر ملک غصبی باشد،
در آن محل مثلاً غیبت مردم میشود و توان اجتناب از معصیت را ناخودآگاه از دست میدهید.
حلال و حرام وقتی با هم مخلوط شود، طاعت و معصیت هم، با هم مخلوط میشود.
✾📚 @Dastan 📚✾
🦋حضرت عیسی(ع) و ابلیس
✨روزي حضرت عيسي(ع)ديد كه ابليس بارهايي بر پشت دارد .
🤔از اوسؤال كرد اينها چيستند؟
👈گفت پنج تا بار است كه براي مشتريهايشانميبرم.
🍄بار اول ستمگري است كه براي سلاطين وپادشاهان ميبرم!
🍄باردوم كبر است كه براي دهقانها وروستائيان ميبرم.
🍄بار سوم حسادتاست كه براي دانشمندان ميبرم.
🍄 بار چهارم خيانت است كه برايتاجرها وبازاريها وكارگرانشان ميبرم.
🍄 بار پنجم مكر وحيله گري استكه براي زنها ميبرم!
✾📚 @Dastan 📚✾