eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.9هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
✅در انجام چه اموری باید سرعت داشت و عجله کرد؟ 1- در طعام آوردن به مهمان، چون مهمان اگر گرسنه باشد حیا می کند به میزبان بگوید گرسنه ام. 2- در دفن کردن جنازه، چون جنازه هر چقدر بیرون بماند شیون اهل عزا زیاد است. 3- شوهر دادن دختر، چون هر چقدر دختر مسن‌تر شود ، خواستگاران بهترش، کمتر می شود. 4- ادا نمودن قرض، قرض هر چقدر بماند صاحب قرض سنگین‌تر و خسیس‌تر می شود. 5- توبه از گناه: هر چقدر از گناه بیشتر بگذرد عذاب وجدان کمتر شده و توبه کردن سخت می شود و انسان تنبلی می‌کند. ✾📚 @Dastan 📚✾
دکتر احمدرضا بیضائی: چقدر غبطه خورده بودم به محمودرضا بخاطر شدنش و چقدر حالش خوب شده بود از اينكه پاسدار شده بود😍 بارها پيش آمد كه به او گفتم: "توى اين لباس از ما به نزديكترى خوش به حالت" وقتى اين را مى گفتم مى خنديد😅 🔹وقتى پاسدار شد، مثل اين بود كه به همه چيز رسيده و ديگر هيچ آرزويى در اين دنيا ندارد محمودرضا لباس پاسدارى را با عشق پوشيد.❤️ 🔸گاهى كه افتخار مى دهد و به خوابم مى آيد توى همين لباس مى بينمش. آنطرف هم مشغول پاسدارى از انقلاب است✌️😊 شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی🌹 ❤️ اللهم عجل لولیک الفرج ❤️ ✾📚 @Dastan 📚✾
12.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥علت سکوت امیرالمومنین علی علیه السلام چه بود؟ 🎙استاد دانشمند 🏴ایام فاطمیه تسلیت ‌‌‌‌ ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆داستان عهد بستن خواجه ی بیمار ✨در حکایات الصالحین آمده که: خواجه ای غلامی پارسا و خداترس داشت، ناگاه این مرد بیمار شد، عهد کرد با خدای تعالی که: 🌳اگر ازین بیماری شفا یابم، این غلام را آزاد کنم. حق سبحانه و تعالی او را شفا داد. خواجه دل در غلام بسته بود، او را آزاد نکرد. 🌳 دیگر باره بیمار شد، غلام را گفت: برو طبیب را بیار تا مرا علاج کند. غلام بیرون رفت و درآمد. 🌳خواجه گفت: طبیب کو؟ گفت: طبیب می گوید که: او مخالفت من می کند، بدان چه می گوید وفا نمی کند، من او را علاج نمی کنم. 🌳خواجه متنبّه شد و گفت: ای غلام! طبیب را بگوی که از مخالفت برگشتم و از نقض عهد توبه کردم و بعد از این؛ مصرع: اگرم سر برود از سر پیمان نروم 📚اخلاق محسنی.كمال الدین حسین بن علی واعظ كاشفی سبزواری بیهقی ✾📚 @Dastan 📚✾
🌞مردی در خدمت امیر عبدالله طاهر 🥀آورده اندکه: روزی عبداله طاهر(1) بار عام داده بود و ارباب حاجت، مرادات خود عرض می کردند و با حصول مرادات مراجعت می نمودند. شخصی درآمد که: 🥀 ای امیر! مرا بر تو حق نعمت است و هم حق خدمت توقع دارم که هر دو حق را رعایت کنی و مرا از درکه ی(2) خمول(3) به درجه قبول رسانی. 🥀عبداله گفت: حق خدمت کدام است ؟ گفت: فلان روز در بغداد با کوکبه ی دولت بر در خانه ی من گذر می کردی، من به درِ خانه ی خود آب زدم تا گرد بر جامه تو ننشیند، حق نعمت آن آب است که برای تو بر خاک زدم و حق آن می خواهم. بیت: 🥀کسی کو بر تو دارد حق آبی فراموشش مکن در هیچ بابی 🥀عبدالله طاهر پرسید که: حق خدمت کدام است ؟ گفت: در فلان محل که سوار می شدی، من بدویدم و بازوی ترا گرفتم تا سوار شدی. امیر گفت: راست می گویی، هر دو حق تو ثابت است. پس او را تربیت تمام کرد. نظم: 🥀بزرگانی که اهل اقتدارند همه مسکین نواز و حق گذارند زجام جاه بیهوشی نه نیکوست ز همراهان فراموشی نه نیکوست اساس مکرمت بر حق شناسی است بصورت ناشناسی ناسپاسیست 1- (1) عبدالله بن طاهر ذوالیمینین، سومین از امرای طاهری خراسان (جل - 213-230 ه. ق). 2- (2) درکه (به فتح دال و را و کاف): ته، نشیب، طبقه دوزخ. 3- (3) خمول: گمنام شدن، بی سر و صدا شدن، گمنامی ✾📚 @Dastan 📚✾
9.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥داستان خدا و فرعون... 🎙استاد دانشمند ‌‌ ✾📚 @Dastan 📚✾
🏴حیا حضرت فاطمه(س) حتی پس از شهادت ✍ایشان در خود میفرمایند:در روزهاى عمر پر بركتش ضمن وصیّتى به اسماء فرمود: من بسیار زشت و زننده مى‌دانم كه را پس از مرگ با انداختن پارچه‌اى روى بدنش تشییع مى‌كنند. و افرادى و بدن او را مشاهده كرده و براى دیگران مى نمایند. مرا بر تخت كه اطرافش نیست و مانع مشاهده دیگران نباشد قرار مده بلكه مرا با كامل تشییع كن ، خداوند تو را از آتش جهنّم مستور و محفوظ نماید. 📚تهذیب الا حكام: ج 1، ص 429 حیا از نمایان بودن و اندام حتی پس از شهادت و دنیای پرتنوع امروزی که بسیاری با نمایش خود بدنبال جلب توجه هستند!! ‌‌‌‌ ✾📚 @Dastan 📚✾
🌕داستان شگفت مبارزه با نفس 🌻سال 1364 هجرى شمسى در اصفهان براى سخنرانى دعوت شده بودم. مى دانستم اصفهان روزگارى مركز زندگى بسيارى از اولياى خدا و عالمان كامل بود. 🌻شهر، شهر حكيمان، فقيهان، فيلسوفان، عارفان، عاشقان، كاملان و شهيدان خداست، بر همگان لازم است كه اين حيثيات و سرمايه هاى اين شهر را حفظ كنند. 🌻در مدت اقامتم، عاشقانه به دنبال زيارت قبور مردان الهى، يا آنان كه چهره هاى الهى را زيارت كرده، بودم. 🌻بيشتر گشتم، كمتر موفق شدم، سرمايه هاى عظيم از دنيا رفته بودند، در گوشه و كنار شهر به ندرت كسانى پيدا مى شدند كه يا خود اهل حال بودند يا با اهل حال گذشته سر و سرّى داشتند. 🌻يك شب چهره اى نورانى در جلسه اى كه براى تبليغ بپا بود حضور يافت، قيافه ملكوتى او مرا جذب كرد، از احوالش پرسيدم، گفتند: عالمى بزرگوار و سيدى كريم النفس و شخصيتى گمنام است كه سى سال محضر فيلسوف بزرگ مرحوم حاج آقا رحيم ارباب را درك كرده است. 🌻گرچه خودم دو بار آن مرد بزرگ را ديده بودم ولى از حالات و روحيات و اخلاقياتش آن چنان كه بايد آگاه نبودم. 🌻به زيارت آن مرد شتافتم، تا با يك تير دو نشان زده باشم. هم از معنويت او بهره ببرم، هم از اوصاف و كمالات استادش بشنوم. 🌻مجالسى با او نشستم، گفتگوها بين اين شرمنده و او رفت، مى گفت: معمولًا يك هنرمند به خصوص يك عالم مشهور علاقه مند است بيش از پيش شناخته شود و چهره كند، طبع علم طبع خودنمايى، غرور، خودشناساندن و شهرت است، 🌻يك عالم مى خواهد تمام مردم از علمش، از تأليفاتش، از حسن عملش و به خصوص از قدرت درس دادنش مطلع شوند، تا از اين اطلاع لذت ببرد و نيز سبيلى از چربى ماديت چرب كند، دنبال جايى مى گردد كه درسش و حضور شاگردانش در برابر ديدگان مردم چشمگير باشد، تا در بين مردم مشهور گردد، 🌻ولى استادم حضرت حاج آقا رحيم ارباب به مدت پنجاه سال در مسجدى براى بهترين فضلا و طالبان علم درس مى گفتند، اما وقت درس اكيداً دستور مى دادند پرده كنار درب مسجد را بيفكنند و آن چنان با صداى آرام درس مى گفت كه فقط صدايش را طلاب بشنوند، تا كسى نفهمد و نبيند كه چه كسى در اين مسجد درس مى دهد، اين اخلاق مردى بود كه در زمان خودش در علوم اسلامى به خصوص فقه و تفسير و فلسفه و در عمل و اخلاص و در خدمت به جهان علم و تربيت و در مايه هاى الهى و عرفانى كم نظير بود! ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 امام على عليه‌ السلام :قُلْتُ : اَللّهُمَّ لا تُحوِجنى اِلى اَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ ، فَقْالَ رَسولُ اللّه‌ِ صلى ‌الله ‌عليه‌ و ‌آله : يا عَلىُّ،لا تَقولَنَّ هكَذا ، فَلَيسَ مِنْ اَحَدٍ اِلاّ وَ هُوَ مُحْتاجٌ اِلَى النّاسِ . فَقُلْتُ : يا رَسولَ اللّه‌ِ ، فَمااَقولُ ؟ قالَ : قُلْ : اللّهُمَّ لا تُحوِجْنى اِلى شِرارِ خَلْقِكَ. قُلْتُ : يا رَسولَ اللّه‌ِ وَمَنْ شِرارُخَلْقِهِ ؟ قالَ : الَّذينَ اِذا اَعطَوا مَنّوا وَ اِذا مَنَعوا عابوا ؛ من گفتم : بار خدايا ! مرا محتاج احدى از خَلقت مگردان . پيامبر خدا صلى ‌الله ‌عليه‌ و ‌آلهفرمودند :اى على چنين نگو ؛ زيرا هيچ كس نيست ، مگر آن‌كه به مردم نيازمند است . گفتم : پسچه بگويم ، اى پيامبر خدا؟ فرمودند بگو : بار خدايا! مرا نيازمند بَدانِ خلقت قرار مده.گفتم : اى پيامبر خدا ، بَدان خلق خدا كيانند؟ فرمودند : كسانى كه هر گاه چيزى بدَهند ،منّت گذارند و هر گاه ندهند ، بد گويند. 📚(تنبيه الخواطر ، ج ۱، ص ۳۹) ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی شیطان همه جا اعلام کرد قصد دارد از کارش دست بکشد و وسایلش را با تخفیف ویژه به حراج بگذارد! همه مردم جمع شدن و شیطان وسایلی از قبیل : غرور، خودبینی، مال اندوزی، خشم، حسادت، شهرت طلبی و دیگر شرارت ها را عرضه کرد... در میان همه وسایل یکی از آنها بسیار کهنه و مستعمل بود و بهای گرانی داشت! کسی پرسید : این عتیقه چیست !؟ شیطان گفت : این نا امیدی است... شخص گفت : چرا اینقدر گران است !؟ شیطان با لحنی مرموز گفت : این موثرترین وسیله من است ! شخص گفت : چرا اینگونه است !؟ شیطان گفت : هرگاه سایر ابزارم اثر نکند فقط با این میتوانم در قلب انسان رخنه کنم و وقتی اثر کند با او هر کاری بخواهم میکنم... این وسیله را برای تمام انسانها بکار برده ام، برای همین اینقدر کهنه است ، مراقب "اميدمان"باشيم ❤️🌺 ❤️ اللهم عجل لولیک الفرج ✾📚 @Dastan 📚✾
در محضر آیت الله (ره) 🔆" ﭼﻪ ﻛﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﻣﻌﺼﻴﺖ ﻧﻜﻨﻴﻢ؟ " ( حتما بخوانید ... بسیار مهم ) 🍃ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻃﺎﻋﺖ ﻭ ﺗﺮﻙ ﻣﻌﺼﻴﺖ ﺑﻪ ﺣﺴﺐ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﺸﻜﻞ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺳﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪﻥ ﻣﺸﻜﻞ، ﺑﻠﻜﻪ ﻛﺎﻟﻤﺤﺎﻝ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻟﺬﺍ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﻣﻌﺼﻮﻣﻴﻦ - ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ - ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺗﺮﻙ ﻃﺎﻋﺖ ﻭ ﻓﻌﻞ ﻣﻌﺼﻴﺖ ﻣﺒﺘﻠﺎ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻭ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺜﻞ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻧﺸﺪﻧﻰ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟﻰ ﺩﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺸﺮ، ﺷﻤﺮ ﻫﻢ ﺑﺴﻴﺎﺭ  🍂 ﺍﺳﺖ؛ ﺍﻣﺎ ﺁﻳﺎ ﭼﻴﺰﻯ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﺁﺳﺎﻥ ﻛﻨﺪ؟ ﺍﺯ ﺍﻣﻮﺭﻯ ﻛﻪ ﺧﻴﻠﻰ ﺳﻬﻞ ﺍﻟﻤﺆﻭﻧﺔ ﻭ ﺁﺳﺎﻥ ﺍﺳﺖ - ﻭﻟﻮ ﻋﻤﻞ ﺑﺮ ﺧﻠﺎﻑ ﻗﻮﻝ ﺑﺎﺷﺪ - ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﻠﺎﺣﻈﻪ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺑﺒﻴﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﻣﻠﺘﺰﻡ ﺑﻪ ﻃﺎﻋﺖ ﻭ ﺗﺎﺭﻙ ﻣﻌﺼﻴﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﺁﻳﺎ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﻣﺜﻞ ﺻﻮﺭﺗﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﺮﻙ ﻃﺎﻋﺖ ﻭ ﻓﻌﻞ ﻣﻌﺼﻴﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺁﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﺣﺎﻝ ﻣﺜﻞ ﺣﺎﻟﺖ ﺍﻭﻝ ﺍﺳﺖ ﻳﺎ   ✨ﺧﻴﺮ؟ ﻓﺮﺽ ﻛﻨﻴﺪ ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﺰﺩ ﺭﻳﻴﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﻳﺎ ﻫﺮ ﺭﻳﻴﺲ ﻣﻄﻠﻖ، ﻣﻘﺮﺏ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻧﺰﺩ ﻳﻚ ﻓﻘﻴﺮ ﺗﻬﻰ ﺩﺳﺖ ﻭ ﻣﺤﺮﻭﻡ؟! ﺁﻳﺎ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺫﺍﺗﻰ ﻛﻪ ﻣﻮﺕ ﻭ ﺣﻴﺎﺕ ﻭ ﻣﺮﺽ ﻭ ﺻﺤﺖ ﻭ ﻏﻨﺎ ﻭ ﻓﻘﺮ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻛﻨﻴﻢ ﻭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻯ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ، ﻳﺎ ﺑﺎ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﻭ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﺑﻴﭽﺎﺭﻩ ﺍﺳﺖ؟!  🍃 ﺩﺭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺍﻭﺍﻣﺮ ﺍﻟﻬﻰ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﻣﻌﺼﻴﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻭ ﻧﻔﺲ ﺑﻮﺩﻥ، ﺍﻣﺮ ﺩﺍﻳﺮ ﺍﺳﺖ ﺑﻴﻦ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺣﻴﺎﺕ ﻭ ﻣﻤﺎﺕ، ﻏﻨﺎ ﻭ ﻓﻘﺮ ﻭ ﻣﺮﺽ ﻭ ﺻﺤﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺩﻛﺘﺮ ﻭ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﻭ ﺛﺮﻭﺕ ﻭ... ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ؛ ﻣﺠﺎﻟﺴﺖ ﻛﻨﻴﻢ ﻳﺎ ﺑﺎ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﻧﺪﺍﺭﺩ؟! ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﻭﺟﺪﺍﻧﻴﻪ (ﻧﻪ ﺑﻪ ﺣﺴﺐ ﺧﻮﻑ ﻧﺎﺭ ﻳﺎ ﺷﻮﻕ ﺑﻬﺸﺖ) ﺑﺎ ﻛﺪﺍﻡ طﺮﻑ ﺍﺳﺖ؟    🍂 ﺑﻪ ﺣﺴﺐ ﻇﺎﻫﺮ " ﺑﻨﺪﻩ ﻯ ﻣﻄﻴﻊ "، ﭘﺸﺘﻴﺒﺎﻧﺶ ﻣﺜﻞ ﻛﻮﻩ، ﻣﺤﻜﻢ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻭ ﻣﻨﺒﻊ ﻫﻤﻪ ﻯ ﺧﻴﺮﺍﺕ ﺍﺳﺖ، ﻭ " ﺑﻨﺪﻩ ﻯ ﻋﺎﺻﻰ " ﭘﺸﺘﻴﺒﺎﻧﺶ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺍﻧﺎﻳﻰ (ﺷﻴﻄﺎﻥ) ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺎﺩﺍﻥ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺻﻠﺎﺣﺪﻳﺪﺵ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﻪ ﺯﻳﺎﻥ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ. ﻧﻈﻴﺮ ﺷﺨﺼﻰ ﻛﻪ ﻧﺰﺩ ﻛﺴﻰ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻓﻘﺮ ﻭ ﻓﺸﺎﺭ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻰ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﺪ، ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺗﺮﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﺍﻗﺪﺍﻡ  ✨ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻭ ﺧﻮﺩﻛﺸﻰ است ! ﺻﻠﺎﺡ ﺩﻳﺪﺵ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﮕﻮﻳﺪ: ﺻﻠﺎﺡ ﻭ ﻧﺠﺎﺕ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻗﺮﺹ ﻣﺮﮒ ﺁﻭﺭ ﻳﺎ ﺧﻮﺍﺏ ﺁﻭﺭ ﺑﺨﻮﺭﻳﺪ ﺗﺎ ﺭﺍﺣﺖ ﺷﻮﻱ! ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ، ﻣﺎ ﺩﺭ " ﻋﺰﻡ ﺑﻪ ﻃﺎﻋﺖ " ، ﻋﺎﺯﻡ ﺑﻪ ﺭﻓﺎﻗﺖ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﻭ ﻫﻤﻨﺸﻴﻨﻰ ﺑﺎ ﻏﻨﻰ ﻗﺎﺩﺭ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﻯ ﻛﺮﻳﻢ ﻫﺴﺘﻴﻢ، ﻭ ﺩﺭ " ﻋﺰﻡ ﺑﺮ ﻣﻌﺼﻴﺖ " ، ﻋﺎﺯﻡ ﺑﻪ ﺭﻓﺎﻗﺖ ﻭ ﻫﻤﻨﺸﻴﻨﻰ ﺑﺎ ﻓﻘﻴﺮ ﻋﺎﺟﺰ ﺟﺎﻫﻞ ﻭ ﻟﺌﻴﻢ.  🍃ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺩﻫﻴﻢ ﻭ ﺑﻔﻬﻤﻴﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻭﺍﺿﺢ ﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﺑﺎﻭﺭ ﻛﻨﻴﻢ، ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﻓﻬﻤﻴﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﺳﻮﺩ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ، ﻧﻪ ﺯﻳﺎﻥ ﻭ ﺧﺴﺎﺭﺕ؛ 🍂ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻳﻢ ﺍﻓﺮﺍﺩﻯ (ﻭ ﺍﺣﻰ ﺍﻟﻤﻮﺗﻰ ﺑﺎﺫﻥ ﺍﻟﻠﻪ) ؛ (ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ. ) ﻭ ﻛﺮﺍﻣﺎﺗﻰ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺷﺪﻧﻰ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺤﺎﻝ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ ﺑﻪ ﺍﻧﺒﻴﺎ - ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ - ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺑﻠﻜﻪ ﻫﺮ  ✨ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﻣﺘﺎﺑﻌﺖ ﻛﻨﺪ، ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ ﻭ ﻛﻤﺎﻟﺎﺕ ﻭ ﻛﺮﺍﻣﺎﺕ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺩﺳﺖ ﻳﺎﺑﺪ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺤﺪﻯ ﻧﺒﻮﺕ ﻭ ﻛﺬﺍﺑﻴﺖ ﻣﺪﻋﻰ ﺁﻥ؛ 🍃ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻳﻘﻴﻦ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﻭﺍﺿﺢ ﻭ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻃﺎﻋﺖ، ﺑﺎ ﻏﻨﻰ ﻭ ﻗﺎﺩﺭ ﻭ ﻛﺮﻳﻢ ﻭ... ﺭﻓﺎﻗﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻌﺼﻴﺖ ﺑﺎ ﻋﺎﺟﺰﺗﺮ ﻭ ﻣﺤﺘﺎﺟﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ، ﻃﺒﻌﺎ ﻫﻴﭻ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﻣﻌﺼﻴﺖ ﺗﻤﺎﻳﻞ ﭘﻴﺪﺍ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻗﺼﺮ ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﻰ ﻭ ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﻧﺎﺯ ﻭ  🍂ﻧﻌﻤﺖ ﻭ ﺁﺑﺎﺩﻯ ﻭ ﺁﺳﺎﻳﺶ ﺑﻪ ﻛﺎﺭﻭﺍﻧﺴﺮﺍﻯ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻭ ﻭﻳﺮﺍﻧﻪ ﻧﻤﻰ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺻﺎﺣﺐ ﺁﻥ ﺭﻓﻴﻖ ﻭ ﻫﻤﻨﺸﻴﻦ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺻﺎﺣﺒﺨﺎﻧﻪ ﻫﻢ ﺭﺍﺿﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺭﻓﻴﻖ ﺍﻭ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﻴﻢ، ﻭ ﺍﺯ ﻫﺮ ﭼﻴﺰ ﻣﺤﺮﻭﻡ گردیم . ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ، ﺑﺮﺍﻯ ﺗﺴﻬﻴﻞ ﻃﺎﻋﺖ ﻭ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﺍﺯ ﻣﻌﺼﻴﺖ ﺭﺍﻫﻰ ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ ﻛﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﻮﻳﻢ ﻭ ﻳﻘﻴﻦ ﻛﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﻃﺎﻋﺖ، ﻧﺰﺩﻳﻜﻰ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻌﻤﺖ‌ﻫﺎ ﻭ ﺧﻮﺷﻰ‌ﻫﺎ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﻳﻰ‌ﻫﺎ   ✨ﻭ ﻋﺰﺕ‌ﻫﺎ ﻭ... ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻣﻌﺼﻴﺖ، ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﺤﺮﻭﻣﻴﺖ ﻭ ﻧﺎﺧﻮﺷﻰ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﻯ ﻭ ﺫﻟﺖ ﻭ... ✾📚 @Dastan 📚✾