🌸غنی ترین ثروت
☕️خـــرد اســت...
🌸بزرگترین فـقـر
☕️بیعشق زیستن است
🌸قدرتمند ترین سلاح
☕️شکیبایی است..
🌸بهترین امنیت
☕️ایــمــان اســت...
🌸و مؤثرترین دارو
☕️خــنــده اســت
🌸ایـــام بــه کــــام
☕️صبحتون زیباتون بخیر
✾📚 @Dastan 📚✾
🍃✨🍃✨✨🍃✨🍃
🔆عنقا از ایشان ببرید
عنقا، مرغی است که در گردن او طوقی سپید میباشد و گردن درازی دارد. اهل «رس» را پیغمبری به نام حنظله بن صفوان بود و کوهی بزرگ در آنجا بود که آن را دَمخ میخواندند. مرغی به نام عنقا هر روز برای شکار، مرغان دیگر را صید میکرد. یک روز شکار نصیبش نشد و کودکی را بگرفت و ببرد. بار دیگر همچنین کار کرد. اهل رس نزد پیامبرشان شکایت کردند. او نفرین کرد که خدایا! این مرغ را بگیر و نسل او را قطع کن و بر او آفتی مسلط کن. دعای او مستجاب شد و صاعقهای بیامد و عنقا یعنی سیمرغ را بسوخت و اسمش باقی و هوّیتش معدوم و مجهول ماند.
📚لطایف الامثال، ص 100
✨✨ امیر المومنین علیهالسلام فرمود: «ضُرُوبُ الامْثالِ تُضْرَبُ لاِءُولی الْنُّهی وَالألبابِ: اقسام مَثَلها، برای صاحبان عقلها و خردها زده میشود»
📚غررالحکم، ج 2، ص 151
✾📚 @Dastan 📚✾
🍃✨🍃✨🍃✨🌱✨🍃
#داستان_آموزنده
🔆پادشاه مصر
💥شبی، یوسف علیهالسلام پهلوی پدرش خوابیده بود و خوابی دید. فردای آن روز خواب را برای پدر نقل کرد و گفت که: «در رؤیا دیدم یازده ستاره و خورشید و ماه برای من سجده میکنند.»
💥یعقوب علیهالسلام فرمود: «تو به مقام سلطنت میرسی و برادرانت همه ذلیل تو میشوند و از برای تو سجده و تواضع میکنند؛ پس خوابت را برای برادرانت نقل مکن!»
💥زن شمعون، از پشت پنجره این سخنان را گوش میداد. آن را بر شوهرش نقل کرد. پس برادران باهم گفتگو کردند و تصمیم بر قتل یوسف نمودند… وقتی یوسف، پادشاه مصر شد و برادران همه او را سجده کردند، پدر گفت: «این تعبیر خوابی است که قبلاً دیده بودم.»
📚(جامع النورین، ص 214
✾📚 @Dastan 📚✾
🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱🌴
#داستان_آموزنده
🔆چگونه صبح کردی؟
🍂1. کسی به حضرت عیسی علیهالسلام عرض کرد: «چگونه صبح کردی؟» فرمود: «صبح میکنم درحالیکه به آنچه امید به نفع آن دارم، مالک نیستم و به آنچه از بدیاش حذر میکنم، توانایی دفع آن را ندارم؛ ولی در همه حال مأمور به طاعت و دوری از معصیت او هستم و نمیبینم کسی فقیرتر از من باشد.»
🍂2. کسی به اویس قرنی عرض کرد: «چگونه صبح کردی؟» فرمود: «چگونه صبح میکند مردی که نمیداند آیا به شب میرسد یا نه؟ و هرگاه به شب میرسد، نمیداند به صبح وارد میشود یا نه؟»
🍂3. ابوذر فرمود: «صبح میکنم درحالیکه شکر خدا مینمایم و از نفْسم شاکی هستم.»
🍂4. پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «کسی که صبح کند و همّتش غیر خدا باشد، هرآینه صبح کرده درحالیکه از زیانکاران و دور شدگان از رحمت خداست.»
📚(مصباح الشریعه، باب 78)
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#یادگاریهای_بد!!
🌷مثل خیلی از رزمندگان کربلای ایران یادگاری از جبهه با خودش آورده بود؛ موج انفجار و گاز شیمیایی خردل!! سال ۱۳۷۵ چشمش مشکل پیدا کرد. دکترها گفتن از آثار موج انفجار هست که حالا داره خودش رو نشون میده. سال ۱۳۷۷ هم علائم گاز خردل عود کرد و بعد از تحمل چند ماه بیماری تاریخ ۱۳۷۸/۰۲/۳۰ در بیمارستان امام خمینی (ره) تهران مستانه به عرش سفر کرد و به دوستان شهیدش پیوست. پس از حکم بنیاد مبنی بر دستور کالبدشکافی، تاریخ ۱۳۷۸٫۳٫۲ به خانه ابدی رفت. پرونده جانبازی ثبت نکرد و جزو شهدای مظلوم رفت.
🌷احمدرضا متولد ۱۳۴۵ بود. تو یه خانواده مذهبی بزرگ شد، از طبقه پایین. تو یه محله بودیم. خونههامون دو تا کوچه با هم فاصله داشت. خانواده پر جمعیتی داشتن. هفت تا برادر بودن و سه تا خواهر. خودش پنجمی بود. بیشتر وقتها جبهه بود. اکثر مناطق؛ از کردستان تا اهواز. سال ۶۴ ازدواج کردیم و صاحب سه فرزند، یک پسر و دو دختر شدیم. بعد از جنگ هم با وجود یادگاریهای جبهه فعال بود. تو محل، تو هئیتها، مساجد، خلاصه همهجا در حال خدمت به مردم بود.
🌹خاطره اى به ياد جانباز شهيد معزز احمدرضا خوشحال
#راوى: همسر گرامی شهيد [خواهر دو شهيد]
✾📚 @Dastan 📚✾
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅#پندانه
✍ صداقت، تنها امتحانیست که تقلب ندارد
🔹چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر به خوشگذرانی پرداختند.
🔸اما وقتی به شهر خود بازگشتند متوجه شدند که درمورد تاریخ امتحان اشتباه کردهاند و بهجای سهشنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است.
🔹بنابراین تصمیم گرفتند با استاد صحبت کنند و علت جاماندن را برای او توضیح دهند.
🔸آنها به استاد گفتند:
ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه بازگشت لاستیک خودرویمان پنچر شد. و از آن جایی که زاپاس نداشتیم مدت زمانی طول کشید تا کسی را برای کمک بیابیم و به همین دلیل دوشنبه دیروقت به خانه رسیدیم.
🔹استاد پذیرفت که آنها روز بعد امتحان بدهند.
🔸روز بعد استاد آنها را برای امتحان به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی داد.
🔹آنها به اولین سوال نگاه کردند که ۵ نمره داشت. سؤال خیلی آسان بود و بهراحتی به آن پاسخ دادند.
🔸سپس ورق را برگرداندند تا به سؤالی که ۹۵ نمره داشت، پاسخ بدهند.
🔹سؤال این بود:
کدام لاستیک پنچر شده بود؟!!
✾📚 @Dastan 📚✾
🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾
#داستان_آموزنده
🔆صعصعه
🍃«احنف بن قیس» میگوید: روزی به عمویم صعصعه از درد دل خود شکایت کردم. او مرا بسیار سرزنش کرد و گفت: پسر برادر وقتی یک نوع ناراحتی پیدا میکنی اگر به دیگری مانند خود شکایت میکنی از دو حال خارج نیست، یا آن شخص دوست توست که البته او هم برایت ناراحت میشود و یا دشمن توست که در این صورت شادمان خواهد شد.
🍃ناراحتی خویش را به مخلوقی مانند خود که قدرت برطرف کردن آن را ندارد ابراز مکن؛ به کسی پناه ببر و بگو که تو را به آن ناراحتی مبتلا کرده او خود میتواند برطرف نماید.
پسر برادر، یکی از چشمهای من مدّت چهل سال است که هیچچیز را نمیبیند، از این پیشامد احدی را مطلع نکردهام حتی زنم نیز نمیداند که این چشم من نابینا است.
📚(پند تاریخ، ج 5، ص 188 -الکنی و الالقاب، ج 2، ص 13)
✾📚 @Dastan 📚✾
🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃
#داستان_آموزنده
🔆دلخواه خود را
🌾واسطی گوید: «در کشتی نشسته بودم، کشتی شکست. من و همسرم بر تختهپارهای از کشتی ماندیم و او کودکی زاییده بود. مرا صدا زد و گفت:
🌾من تشنهام. گفتم: ای زن خودت که حال ما را میبینی. در همین حال صدای خفیفی را از بالای سرم شنیدم. سر خود را بالا کردم و مردی را دیدم که ظرفی از یاقوت سرخ همراه داشت و گفت: «این را بگیرید و بیاشامید.» ظرف را گرفتم و از آن نوشیدم؛ آبی بود خوشبوتر از مُشک، سردتر از برف و شیرینتر از عسل.
🌾گفتم: تو که هستی، خدا تو را بیامرزد؟ فرمود: «من بندهی مولای توأم.» گفتم: به چه سبب به این مقام رسیدی؟
🌾گفت: «دلخواه خود را برای خواسته مولایم ترک کردم، پس او مرا در خواستهی خود نشاند.»
سپس از نظرم ناپدید شد و دیگر او را ندیدم.»
📚بحرالمعارف، ج 2، ص 360
✾📚 @Dastan 📚✾
🔻 قدیمیها، نه کولر داشتن و نه بخاری، نه آب گرم در زمستان و نه آب خنک در تابستان، نه تلویزیون داشتن نه گوشی، نه ماشین داشتن و نه هواپیما، نه برق داشتن و نه تلفن، نه لامپ داشتن و نه اجاق گاز، نه یخچال داشتن و نه لباسشویی و خیلی چیزهای دیگه که نداشتن و الان هست. ولی چیزهایی الان هست که گذشته نبود و آن هم رفاه زدگی، کم حوصلگی، نق زدن، طلبکار بودن، به کم راضی نبودن و... .
⭕ اینهمه خوبیها داریم که پادشاهان قدیم هم نداشتن، پس چرا حال دلمان خوب نیست؟
چون یاد نگرفتیم قسمت پر لیوان را ببینیم، تنها چیزی که یاد گرفتیم مقایسه کردن خود با دیگری برای پیدا کردن کمبودهای خودمان، خانواده و کشورمان است.
❌ اگر سطح فکریها رشد نکند،
غرق در نعمت هم که باشیم، درمان نمیشویم.
✾📚 @Dastan 📚✾