eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.9هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷 🔆🔆نغمه‌ها تو را نفریبد ⚡️«کمیل بن زیاد» از اصحاب خاص امام علی علیه‌السلام گوید: ⚡️شبی از مسجد کوفه با امام خارج شدم و به سمت منزلش روان گردیدم. یک‌چهارم شب گذشته بود. در راه از جلوی خانه‌ای عبور کردیم که مردی قرآن می‌خواند و این آیه را تلاوت می‌کرد: «أَمَّن هو قانِتُ آناءَ الّیلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحذَرُ الآخِرَةَ و یَرجُوا رَحمَةَ ربَّه»* ⚡️چون صدای او خوش و دلنواز بود، کمیل به صدایش گوش می‌داد و به حال او غبطه می‌خورد. امام فرمود: «ای کمیل! نغمه‌های این (طنطنه) مرد تو را نفریبد که او اهل جهنّم است؛ بعد تو را آگاه خواهم ساخت.» ⚡️بعد از اتمام جنگ نهروان، امام با نوک شمشیر سرهای کشتگان را جابجا می‌کرد. پس به سری رسید و آیه فوق را تلاوت کرد؛ کمیل فهمید این همان قاری قرآن آن شب است که جذب صدایش شده بود و امام فرموده بود او اهل جهنّم است. پس کمیل پاهای امام را بوسید و طلب آمرزش از خدا می‌نمود. ✨✨امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمود: «چه زشت است آدمی، باطنی بیمار و ظاهری زیبا داشته باشد. 📚غررالحکم، ج 6، ص 97 ✾📚 @Dastan 📚✾
✨✨✨✨✨✨ 🔆سعید بن هارون 🌱«سعید بن هارون» کاتب بغدادی که معاصر مأمون خلیفه عباسی بوده است به بخل معروف است. ابوعلی دعبل خزاعی شاعر مشهور (245 م) گوید: با جمعی از شعراء بر سعید وارد شدیم و از صبح تا ظهر نزدش نشستیم؛ و از گرسنگی چشم‌های ما تاریک شده بود و بی‌حال شده بودیم. 🌱به پیر غلامی که داشت گفت: اگر خوردنی داری بیاور. غلام رفت و تا ظهر پیدا نشد، بعد از مدتی سفره‌ای چرکین آورد که در آن یک دانه نان خشک بود و کاسه‌ی کهنه‌ی لب‌شکسته‌ای پر از آب گرم که در آن پیر خروسی نپخته و بی‌سر بود! 🌱چون کاسه را بر سر سفره نهاد، سعید نظر کرد و دید سر خروس بر گردنش نیست. کمی فکر کرد و گفت: غلام این خروس سرش کجاست؟ گفت: انداختم، گفت: من آن‌کس را که پای خروس را بیندازد قبول ندارم تا چه رسد به سر خروس. این به فال بد می‌باشد که رئیس را از رأس (سر) گرفته‌اند، سر خروس را چند امتیاز است: 🌱اوّل: آن‌که از دهان او آوازی بیرون می‌آید که بندگان خدای را وقت نماز معلوم کند و خفتگان بیدار می‌گردند و شب‌خیزان برای نماز شب آماده شوند. 🌱دوّم: تاجی که بر سر اوست نمودار تاج پادشان است و به آن تاج در میان مرغان ممتاز است. 🌱سوّم: دو چشم که در کاسه‌ی سر اوست، به آن فرشتگان را به معاینه می‌بیند؛ و شاعران شراب رنگین را به وی تشبیه می‌کنند و در صفت شراب لعل می‌گویند: این شراب مانند دو چشم خروس است. 🌱چهارم: مغز سر او دوای کلیه است و هیچ استخوانی خوش‌طعم‌تر از استخوان سر او نیست؛ و اگر تو آن را به جهت این انداختی که گمان بردی که من نخواهم خورد خطای بزرگ کردی. 🌱بر تقدیری که من نخورم، عیال و اطفال من می‌خورند و اینان هم نخورند، آخر می‌دانی مهمانان من که از صبح تا این وقت هیچ نخورده‌اند آنان می‌خوردند. از روی غضب غلام را گفت: برو هر جا انداختی آن را پیدا کن و بیاور اگر اهمال کنی تو را اذیّت کنم. 🌱غلام گفت: والله نمی‌دانم که کجا انداخته‌ام. سعید گفت: به خدا قسم من می‌دانم کجا انداختی در شکم شوم خود انداختی! 🌱غلام گفت: به خدا قسم من آن را نخورده‌ام و تو دروغ می‌گویی. سعید با حالت غضب بلند شد و یقه پیر غلام را گرفت تا وی را به زمین بیاندازد که پای سعید به آن کاسه خورد و سرنگون شد و آن پیر خروس نپخته به زمین افتاد. گربه‌ای در کمین بود خروس را در ربود. ما نیز سعید و غلام را که به هم گلاویز بودند گذاشتیم و از خانه‌اش بیرون آمدیم. 📚لطایف الطوایف، ص 341 ✾📚 @Dastan 📚✾
🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃 🔆منکر اولیاء 💫اولیاء دلشان بوی خوش اسرار دارد و معارف الهیه از درونشان تراوش می‌کند، امّا این بوی دوستان الهی، منکران را مقهور می‌کند. 💥منکران همچون جُعل زان بوی گُل **** یا چو نازک مغر در بانگ دُهُل ⚡️منکران همچون جُعَل (که شبیه سوسک سیاه در جای کثیف زندگی می‌کند و از بوی خوش بی‌جان می‌شود و خود را به زباله‌دان کثیف می‌اندازد تا جان بگیرد) هستند که از بوی گُل نفرت دارند و یا مانند نازک مغز (حسّاس، کم تحمّل و زودرنج) هستند که از شنیدن آوای دُهُل عصبی می‌شوند و پرهیز می‌کنند. ⚡️⚡️خویشتن مشغول می‌شوند و عرق **** چشم می‌دزدند از این لمعان و برق ⚡️منکران، در امور دنیوی خود را مشغول کرده و به اسراری که اولیاء بیان می‌کنند، اعتنا نمی‌نمایند. چشمان خود را می‌بندند تا لمعان درخشان نور اولیاء را مشاهده نکنند. منکران، چشم ندارند تا چشم خویش را باز کنند و از نور آنان استفاده ببرند. 📚شرح زمانی، ج 1، ص 627 ابیات 2026- 2021 ✾📚 @Dastan 📚✾
اگر کسی چشم زیبابین نداشته باشه، خدا هرچقدرم بهش نعمت بده بازم کم و کاستی ها و نقص ها رو بیشتر می بینه. آدمی که داشته هاش رو می بینه، بیشتر از زندگیش لذت می بره. گاهی باید آدم های اطرافت رو کنار بگذاری که البته ارتفاع فاصله رو خودشون تعیین می‌کنند ؛ بعضی‌ها رو برای یک ساعت و بعضی‌ها رو برای یک عمر ! ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 !! 🌷ضد انقلاب بعد از آن‌که از محور خوخوره فرار کرد، آمده بود روستای کندولان. آن‌جا مقداری غذا برای خودشان تهیه کرده بودند که شب باشند و شامشان را بخورند و یک مسیری را به سمت مرز ادامه دهند که رسیدیم و محاصره شان کردیم. ابتدای روستا افراد زیادی مجروح شده بودند. سعی ما بر این بود که آن‌ها را خارج کنیم. 🌷داخل روستا، از بین درخت‌ها که عبور می‌کردیم، سرهای بریده و بدن‌های مثله شده را می‌دیدیم. مجروحان و شهدا را روی دوشمان گرفتیم. تقریباً از جلوی ضدانقلاب رد می‌شدیم. با این بچه‌های مجروح و شهیدان از لابلای گل و لای عبور کردیم. ابتدای روستا یک تپه بود و ارتفاع سمت چپ به روستا مسلط بود. 🌷ضد انقلاب از همه طرف فشار می‌آورد که روستا را بگیرد و ما هم درگیر بودیم. قمی پشت بی‌سیم داشت بچه‌ها را هدایت می‌کرد. بچه‌ها می‌گفتند: مهمات نداریم، هر نفر پنج گلوله برایش باقی مانده. پشت بی‌سیم گفت: «با تمام قدرت الله اکبر سر دهید.» طنین الله اکبر در کوهستان می‌پیچید و فرار کومله و ضدانقلاب را می‌دیدیم. با فریاد الله اکبر و تیراندازی و یک درگیری کوچک دشمن فرار کرد. 🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید علی قمی : رزمنده دلاور یوسف کوهدره ای 📚 کتاب ”کوچ لبخند" نوشته‌ی حسین قرایی 🥀🥀🥀🥀🥀 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌹ﭘﺲ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺧﺪﺍ ﮐﺠﺎﺳﺖ ✍استاد محسن قرائتی: 💠ﭼﺮﺍ ﺑﻌﻀﯽ آدم ﻫﺎ ﺑﺎ ﮐﻮﭼﮏﺗﺮﯾﻦ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﺗﻮ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﻣﯽﺷﻦ ، ﺍﻣﺎ ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﻫﺮ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﻣﯽﺧﻮﺍﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﻦ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ.ﭘﺲ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺧﺪﺍ ﮐﺠﺎﺳﺖ؟ ✅ﺁدم ها ﺳﻪ ﺩﺳﺘﻪﺍﻧﺪ : 1⃣ﻋﯿﻨﮏ 2⃣ﻣﻠﺤﻔﻪ 3⃣ﻓﺮﺵ ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮏ ﻟﮑﻪ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻋﯿﻨﮑﺖ ، ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﮐﺎﻏﺬﯼ ﭘﺎﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ!ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﮑﻪ بنشیند ﺭﻭﯼ ﻣﻠﺤﻔﻪ ، ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯼ ﺳﺮ ﻣﺎﻩ ﮐﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎ ﻭ ﻣﻠﺤﻔﻪ ﻫﺎ ﺟﻤﻊ ﺷﺪ ، ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ "ﭼﻨﮓ” ‏(مثل ﺯﻣﺎﻥ ﻗﺪﯾﻢ) ﻣﯽ ﺷﻮﯾﯽ !ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﮑﻪ ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﺵ ، ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯼ ﺳﺮ ﺳﺎل ، ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺑﯿﻞ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺶ ﻣﯿﺎﻓﺘﯽ! 💥ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺑﻨﺪﻩﻫﺎﯼ مؤﻣﻨﺶ ﻣﺜﻞ ﻋﯿﻨﮏ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.ﺑﻨﺪﻩﻫﺎﯼ ﭘﺎﮎ ﻭ ﺯﻻﻟﯽ ﮐﻪ ﺟﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﻭﯼ ﭼﺸﻢ ﺍﺳﺖ ، ﺗﺎ ﺧﻄﺎ ﮐﺮﺩﻧﺪ ، ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺣﺎﻟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ. ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻌﺶ ﺗﻨﺒﯿﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺑﺎ ﭼﻨﮓ! ﻭ ﺁﻥ ﮔﺮﺩﻥ ﮐﻠﻔﺖﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﺗﺎ ﭼﺮﮎﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺟﻤﻊ ﺷﻮﺩ ; (ﻗﺮﺁﻥ ﮐﺮﯾﻢ: ﻣﺎ ﺑﻪ ﮐﺎﻓﺮﺍﻥ ﻣﻬﻠﺖ ﻣﯽﺩﻫﯿﻢ ﺗﺎ ﺑﺮ ﮐﻔﺮ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﯿﺎﻓﺰﺍﯾﻨﺪ)ﻭ ﺳﺮ ﺳﺎﻝ ‏(ﯾﺎ ﻗﯿﺎﻣﺖ ، ﯾﺎ ﻫﻢ ﺩﻧﯿﺎ ﻭ ﻫﻢ ﻗﯿﺎﻣﺖ‏) ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺍﺯ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ ﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ✾📚 @Dastan 📚✾
18.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حضور امام رضا ( علیه السلام ) بالای سر جنازه عالم اصفهانی !!! 👤 استاد مسعود عالی ✾📚 @Dastan 📚✾
💎 در زمان حضرت موسے(ع) پسر مغروری بود که دختر ثروتمندی گرفتہ بود. عروس مخالف مادرشوهـر خود بود. پسر به اصرار عروس، مجبور شد مادر پیر خود را بر ڪول گرفتہ بالای کوهـے ببرد، تا مادر را گرگ بخورد. مادر پیر خود را بالای ڪوہ رساند، چشم در چشم مادر ڪرد و اشڪ چشم مادر را دید و سریع برگشت. به موسے(ع) ندا آمد برو در فلان ڪوہ مهـر مادر را نگاہ ڪن. مادر با چشمانی اشڪ‌بار و دستانے لرزان، دست بہ دعا برداشت. و می‌گفت: خدایا! ای خالق هـستے! من عمر خود را کرده ام و برای مرگ حاضرم، فرزندم جوان است و تازهـ‌داماد، تو را بہ بزرگی‌ات قسم می‌دهـم، پسرم را در مسیر برگشت بہ خانهـ‌اش، از شر گرگ در امان دار. ڪہ او تنهـاست. ندا آمد: ای موسے(ع)! مهـر مادر را می‌بینے؟ با این‌که جفا دیدہ ولے وفا می‌کند. بدان من نسبت به بندگانم از این پیر‌زن نسبت به پسرش مهـربان‌ترم ✾📚 @Dastan 📚✾
🔸عشق‌بازی آینه ✍ علی‌رضا مکتب‌دار 📌خاصیت آینه، بازتاب‌دادن کامل تصویری است که در برابر آن قرار می‌گیرد. اگر آینه شکسته و یا محدب و مقعر نباشد، تصویری بی‌نقص از اشیا ارائه می‌کند. 📌عاشق حقیقی نیز چهره کامل و بی‌نقص معشوق را بازتاب می‌دهد و به‌قول هوشنگ ابتهاج: «آینه در عشق‌بازی صادق است آینه یک دل نه، صد دل عاشق است» 📌اگر آینه‌ی فطرت انسان در اثر ضربت سنگ گناه، ترک برنداشته باشد و یا به‌جهت حرکت در کژراهه‌ی عصیان، تحدّب ‌و تعقّر نیافته باشد، همواره قامت آراسته حقیقت را بازتاب خواهد بخشید. 📌انسان کامل، آینه‌ای است که تمام حقیقت معشوق را در خود انعکاس می‌بخشد و انسان‌های معمولی، تنها با نگاه به این آینه است که می‌توانند به شناخت حقیقت ناب و بی‌پیرایه نایل گردند. 📌انبیا و اولیای الهی، آینه‌هایی هستند که آفتاب وجود خداوند را بازتاب می‌دهند. ✾📚 @Dastan 📚✾
🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋 🔆شیبان راعی 💥💥شیبان راعی (چوپان) از زهّاد و صاحب کرامت قرن سوم هجری بود که در کوه‌های لبنان چوپانی می‌کرد. او اهل دمشق و از یاران سفیان ثوری بوده است. وی هر وقت برای نماز جمعه به مسجد می‌رفت، گرد گوسفندانش خطی می‌کشید به‌گونه‌ای که نه گوسفندان از آن خارج می‌شدند و نه گرگ و سایر درندگان می‌توانستند داخل آن خط شوند و بر گوسفندان یورش برند. باد حرص گرگ و حرص گوسفند **** دایره‌ی مرد خدا را بود بند ✨مولانا پس از نقل این قصّه، چنین می‌گوید: 👌👌همان‌طور که شیبان راعی با کشیدن خط توانست بر غریزه‌ی تهاجمی گرگ و حرص گوسفند برای چریدن اراضی مختلف غالب آید، اولیاء الهی نیز توانند جلوی وزش طوفان حرص آدمی را بگیرند. هر کس تحت تربیت اولیای الهی در آید، بر اوصاف بَهیمی و صفات مذموم از قبیل حرص و شهوت غالب آید. 📚مثنوی و معنوی، ج 1، ص 859 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔻خدایا بخشندگی از توست عشق در وجود توست قدرت در دستانِ توست بخشندگی را به ما بیاموز و عشق را در وجودمان قرار ده تا همچون تو مهـربان باشـیم آمین🙏🏻 ✾📚 @Dastan 📚✾