❄️❄️🗯❄️❄️🗯❄️❄️🗯❄️❄️
#داستان_آموزنده
🔆علت جهنم رفتن چه بود؟
🥀حسن بن علی وشا گوید: امام رضا علیهالسلام در «مرو» مرا خواند و فرمود: ای حسن! علی بن ابی حمزه بطائنی (که مؤسس واقفیه بود و بعد از امام هفتم، امام هشتم را قبول نکرد) امروز مُرد و او را در قبر گذاردند.
🥀دو مَلَک بر او وارد شدند و از او سؤال کردند که پروردگار تو کیست؟ گفت: خدا، گفتند: پیامبر تو کیست؟ گفت: محمد صلیالله علیه و آله گفتند: امامانت کیستند؟
🥀گفت: حضرت علی و … تا موسی بن جعفر، پرسیدند بعد از موسی بن جعفر کیست؟ جواب نگفت!
🥀او را فشار دادند و گفتند: بگو امام بعدش کیست؟ سکوت کرد و آنها گفتند: «مگر موسی بن جعفر علیهالسلام تو را به این کار (سکوت) امر کرده است؟!»
🥀 پس با عمودی از آتش بر او زدند و تا قیامت در قبر (و جهنم برزخی) میسوزد.
📚(منتهی الامال، ج 2)
✾📚 @Dastan 📚✾
#عمل_نکردن_به_تکلیف_بسیار
#مشکل_و_سخت_است❗️
🔆 تشخیص تکلیف، نوری است در قلب مؤمن
✅حضرت آیت الله بهجت قدس سره:
آیا راه خدا و بندگی را پیدا کردهایم تا در راه باشیم؟! تشخیص تکلیف، نوری است در قلب مؤمن. در صورتی که به تکلیف عمل کند، دیگر زندان و شکنجه برای او سهل و آسان است؛ ولی راحتی در منزل در صورت عملنکردن به تکلیف، بسیار مشکل و سخت است!
📚 در محضر بهجت، ج۲، ص۲۴۶
✾📚 @Dastan 📚✾
🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋
#داستان_آموزنده
🔆حدیث سلسله الذّهب
⚡️چون امام رضا علیهالسلام داخل نیشابور شد، عرض کردند: «به حق پدران پاکیزه و گذشتگان گرامی خود، صورت مبارک خود را به ما بنما و برای ما حدیثی از پدران و جدّت بفرما تا استفاده ببریم.»
⚡️حضرت علیهالسلام استر خود را نگه داشت و صورت مبارک را باز نمودند و مردم با دیدن امام علیهالسلام، گروهی میگریستند و بعضی جامه بر تن میدریدند و برخی خود را به خاک افکنده و آنان که نزدیکتر بودند، تنگ استر را میبوسیدند و بعضی به زیر سایبان محمل بسیار گریه میکردند.
⚡️پس همه ساکت شدند. بیستوچهار هزار قلم دان بهغیراز دواتها آماده و بیان حدیث را ابوزرعه و محمد بن اسلم، با صدای بلند، به مردم میرساندند. حدیث امام علیهالسلام این بود که پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم از قول جبرئیل فرمود که خداوند فرمود:
⚡️«کَلِمه لا اله الّا الله حِصْنی فَمَن دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِن عذابی (ناری): کلمه لا اله الّا الله حصار من است، پس هر کس آن را بگوید، داخل حصار من شده و چنین کسی از عذاب من ایمن خواهد بود.»
📚(منتهی الامال، ج 2، ص 284 -کشف الغمه)
✾📚 @Dastan 📚✾
جواب محبت آدمها
را به موقع بدهید !
محبتهای تاریخ گذشته
عطر و طعم اصلی را نخواهد داشت.
✾📚 @Dastan 📚✾
🌺سـلام و درود به عزیزان
🍏صبح پنج شنبه تون
🌺سرشاراز
🍏لطف بی کران خدا
🌺الهی گل لبخند
🍏رو لبـاتـون
🌺همیشگی باشه
🍏الهی عطر گلها
🌺دل آرای زندگیتون
🍏وشادی نقل
🌺لحظه هاتون باشه
🍏صبح زیباتون بخیر
✾📚 @Dastan 📚✾
🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋
🔆احترام به برادر مسلمان
🌴سلمان فارسی میگوید: روزی خدمت پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم شرفیاب شدم، درحالیکه حضرت بر تُشکی تکیه داده بود. وقتی من وارد شدم، پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم تشک را بر من قرار داد و فرمود:
🌴«ای سلمان! هر مسلمانی که برادر مسلمانش بر او وارد شود و او نیز تشک خود را برای احترام گذاردن به آن برادر مسلمان بدهد، خداوند او را میبخشد و از گناهانش میگذرد.»
📚(کحل البصر، ص 69 -تربیت اجتماعی، ص 147)
✨✨اسحاق بن عمّار گوید: «به امام صادق علیهالسلام عرض کردم: مردی وارد مجلس میشود و انسان به احترامش به پا میخیزد، چطور است؟»
👈فرمود: «مکروه است؛ مگر آن مرد اهل دین باشد.»
📚(بحار، ج 75، ص 466 -تفسیر معین)
✾📚 @Dastan 📚✾
🌼⚡️🌼⚡️🌼⚡️🌼⚡️🌼
#داستان_آموزنده
🔆سه نفر
🌾سه نفر به نام ابوجهل و اخنس و ابوسفیان از متعصّبان شرک، تصمیم گرفتند بیآنکه دیگری بفهمد، شبانگاه در پناه تاریکی و مخفیانه به کنار دیوار پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم بروند و آیات قرآن را بشنوند.
🌾هر سه نفر، آیات را جداگانه شنیدند و توی راه به همدیگر برخورد کردند و خودشان را سرزنش کردند که چرا جذب استماع قرآن شدند؛ پس پیمان بستند که دیگر این کار را تکرار نکنند.
🌾امّا شب بعد، جاذبه قرآن آنها را وادار کرد که در اطراف خانه پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم، وقتی حضرتش قرآن میخواند، گوش فرا دهند؛ دوباره هنگام برگشت به هم رسیدند و خودشان را سرزنش کردند که چرا این پیمان را شکستند و جذب قرآن شدند.
🌾روز که شد، اخنس، عصابهدست، به منزل ابوسفیان رفت و سپس به منزل ابوجهل رفت و دربارهی قرآن با هم صحبت کردند؛ تا مبادا آنها دست از جاهلیّت بردارند.
🌾ابوجهل که بیشتر از هر دو به مرام جاهلیّت و تکبّر و ریاست دنیا متعصّب بود، گفت: سوگند میخوریم که به محمّد ایمان نیاوریم. (اگرچه قرآنش انسان را جذب کند.)
📚(داستانها و پندها، ج 9، ص 49 -سیره ابن هشام، ج 1، ص 337))
✾📚 @Dastan 📚✾
✅عید قربان، عید بیزاری از دنیا
✍عید قربان، جشن تقرب به درگاه خداوند است و این معنا، جز در سایه بریدن از همه تعلقات دامن گیر و رَستن از همه وابستگی های ناروای دنیایی به انجام نمی رسد.
#امام_علی (علیه السلام) که بزرگ راهنمای راه طریقت است، در یکی از روزهای عید قربان، با اشاره بدین معنا در بیزاری از دنیا فرموده اند آگاه باشید، گویا دنیا پایان یافته و وداع خویش را اعلام داشته است.
خوبی هایش ناشناخته مانده، به سرعت پشت کرده و می گذرد.
ساکنانش را به سوی نابودی می کشاند و همسایگانش را به سوی مرگ می راند.
ای بندگان خدا، از سرایی کوچ کنید که سرانجام آن نابودی است.
مبادا آرزوها بر شما چیره گردد و مپندارید که عمر طولانی خواهید داشت.
📚 نهج البلاغه، خطبه 52
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨✨✨
چندتا نکته برای داشتن یه زندگی بهتر:
🍃-بهترین راه برای رها شدن از زیاد فکر کردن ،تمرکز کردن روی یک هدفه
🍃-برای زندگی کردن به سبک خودت تاجایی که به خودت و دیگران آسیب نزنی به تایید کسی نیاز نداری پس کاری که دوست داری رو انجام بده
🍃-شجاعت و جسارتت وقتی شروع به رشد می کنه که بفهمی هیچکس جز خودت قرار نیست تورو نجات بده و به اهدافت برسونتت
🍃-وقتی که عصبانی میشی یکی از راهکار ها و تکنیک ها اینه که هیچ واکنشی نشون ندی
🍃-پولتو خرج چیزایی کن که برات نشاط آور و مفید باشه
🍃-برای تموم کردن کارات یه مهلتی تعیین کن
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#مسئول_دفترم_دو_نیم_شد!!
🌷ساعت ۹ صبح اعلام شد، شهر پیرانشهر بمباران شده، ساعتی بعد اطلاع دادند که دفتر کار من نیز مورد اصابت گلوله قرار گرفته است. وقتی به محل حادثه رسیدیم صحنهی ناگواری در مقابل چشمانم ظاهر شد. حسین بابازاده مسئول دفترم در حال خوردن صبحانه به علت اصابت ترکش دو نیم شده بود. اشک پهنای صورتم را پوشاند. جنگ، آزمایشی بزرگ بود، امتحانی که هرکسی نمیتوانست سربلند از آن بیرون بیاید. ما در این آزمایش الهی عزیزترین افراد زندگیمان را از دست دادیم.
🌹خاطره ای به یاد #شهید معزز حسین بابازاده
📚 کتاب "سفر عشق"
✾📚 @Dastan 📚✾
29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#تصویری
🔅حکایت شنیدنی پاداش عظیم خداوند به تقوای یک دزد
🔰#استاد_انصاریان
✾📚 @Dastan 📚✾
🌿🌺﷽🌿🌺
🦋آیا شما به خاطر چیزی که نمی توانید برایش کاری بکنید خواب خود را از دست می دهید؟
🌺🌿شما باید به خداوند اعتماد کنید، هر کاری از دستتان بر می آید را انجام دهید و سپس بقیه را به او بسپارید.
✅شاید با یک بیماری مواجه شود، نمی توانید حال خودتان را خوب کنید. البته شما باید کاری که می توانید را انجام دهید و از داروها استفاده کنید ولی در نهایت شما باید به خدا بسپارید و بگویید: خدایا، من به تو اعتماد دارم که بیماری من را درمان خواهی کرد و تا آن موقع من از زندگی ام لذت خواهم برد.
✅نگرانی به شما کمک نمی کند که درمان پیدا کنید.
🌺🌿مطالعات نشان می دهد که با استرس زندگی کردن و ناراحت بودن سیستم ایمنی بدن را ضعیف می کند... آرامش خود را حفظ کنید.
یا شاید افرادی در زندگی تان حضور داشته باشند که تصمیم های درستی نمی گیرند،شما نمی توانید مردم را مجبور کنید که کار درست را انجام دهند.
اجازه ندهید که تصمیمات اشتباه آنها، آرامش زندگی شما را به هم بریزد، شما همواره باید آرامش خودتان را حفظ کنید.
به 20 سال آینده نروید و نگران کسی دیگر باشید، آنها را به خدا بسپارید.
اگر شما از تخت پادشاهی پایین بیایید و آرامش خود را حفظ کنید، سپس خداوند بر تخت سوار می شود و کاری می کند که شما نمی توانید انجام دهید. به روش خودش و
با زمان بندی خودش کارها را درست می کند.
پس اگر خداوند آنها را هنوز تغییر نداده است، واقعا چه باعث شده است که ما فکر کنیم که می توانیم آنها را به تنهایی تغییر دهیم؟
.
✅آیا سعی دارید چیزی را تغییر دهید که تنها خداوند می تواند تغییرش دهد؟
❤️🌿بار شما می تواند خیلی سبک تر شود، اگر آن را به خداوند بسپارید و آرامش او را وارد زندگی خود بکنید.
#رهایی_از_افکار_منفی_و_استرس
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✾📚 @Dastan 📚✾
#پندانه
#یک_داستان_یک_پند
✍ یکی از دوستان وکیل نقل میکرد:مردی به اتهام قتل عمد در نوبت اعدام در زندان بود. بیگناهی او بهراحتی قابل اثبات بود ولی متهم نهتنها تلاشی برای اثبات بیگناهی خود نمیکرد، بلکه تمام موارد اتهامی را قبول کرده بود.شب قبل از اعدام، اعدامی را به انفرادی میبَرند و یک روحانی وصیت او را میگیرد و از او میخواهد در لحظات آخر توبه کند و پزشکی بر بالین او حاضر شده و وضعیت جسمی و روحی او را کنترل میکند.
این دوست ما نقل میکرد، وکلای زیادی حاضر شدند بدون دریافت حقالوکاله، در دادگاه حاضر شده و او را تبرئه کنند. ولی متهم هیچ اعتراضی به رأی صادره نداشت و درخواست بررسی مجدد را نمیکرد. در شب قبل اعدام در انفرادی به او گفتم: «با من راحت باش و قبل از مرگ خود به من راز این عدم تلاش برای رهاییات از مرگ را بگو.»
تبسمی کرد و گفت: «سالها پیش مادرم با همسرم در خانهام حرفش شد. مادرم را زدم و از خانه بیرون به حیاط انداختم، نصف شب که آتش غضبم خوابید. پشیمان شدم و سراغ مادرم رفتم. دیدم در زیر نور ماه از سرما خود را در گوشهای جمع کرده و گریه میکند. از او حلالیت خواستم. اشکی ریخت و در آغوشم جان داد. از ترس آبرویم او را وارد خانه کردم در اتاق خواباندم و دوستان و فامیل را گفتم مرده است. این تنها گناه من نبود، هر کسی حرفی میزد که خوشم نمیآمد در گوشش میخواباندم...
من به مکافات عمل یقین پیدا کردهام. این نیست من از مرگ نمیترسم و دنبال آزادی خود نمیروم، بلکه میدانم اگر اینجا هم تبرئه و آزاد شوم، بدتر از این زیر کامیونی له خواهم شد. اگر همه اینها هم نباشد، یقین دارم در بستر بیماری سالها افتاده و به طرز وحشتناک و نفرتانگیزی خواهم مرد. پس تلاش من برای رهایی از مرگ بیفایده است. چون مکافات اعمال من است و اعدام سادهترین مرگ و لطف خدا در حق من است...»
🎗این را گفت و به زیر طناب اعدام سر خود را سپرد.
✾📚 @Dastan 📚✾
🍃 آیت اللّه بهجت رحمة اللّه علیه:
✍🏼 کمتر کسی پیدا می شود که زندگی بر وفق مراد او باشد. هرگونه عیش و نوش دنیا، با هزار تلخی و نیش همراه است!
اگر کسی دنیا را این گونه پذیرفت و شناخت، در برابر ناگواریها و بدیهای همسر و همسایه و... کمتر ناراحت می شود؛ زیرا از #دنیا بیش از این که #خانه_بلا است، انتظار نخواهد داشت!
#کلام_بزرگان
✨✨✨✨✨
✾📚 @Dastan 📚✾
#پندانه
💥💥زنده باد ميان سالي:
که آدمي در آن نه هول و ولا و شتاب جواني را دارد،
و نه ديگر فکر مي کند که همه کاره ي عالم است و اختيارش نامحدود؛
نه در حسرت نداشته ها غرق است،
و نه داشته هاي خيالي را در سر مي پروراند.
ميان سالي يعني قدرداني از آنچه داري.
ميان سالي يعني بهترين دوران زندگي،
ميان سالي، يعني ديدن يکي دو تار موي سفيد در هر ماه؛ يعني آگاهي تدريجي از اينکه تو جاودانه نيستي؛ رو به پاياني،
و فرصت زيستن چقدر اندک است.
ميان سالي يعني اينکه وقت نداري حسرت گذشته و آينده را بخوري.
ميان سالي، يعني اينکه زندگي را همين لحظاتي که در آنها هستي بداني و نه چيزي که در گذشته بوده و يا چيزي که خواهد آمد.
ميان سالي يعني اينکه مي فهمي آدم ها همينند که هستند، و آنها را همانطور که هستند دوست بداري.
ميان سالي يعني شروع پختگي؛ آرامش، زود از کوره درنرفتن، هيجاني (منفي) نشدن، استقامت ورزيدن، و ...
ميان سالي يعنى هنوز هم فرصت باقيست تا از زندگى لذت ببری
✾📚 @Dastan 📚✾
🌾🔆🌾🔆🌾🔆🌾🔆🌾
#داستان_آموزنده
🔆دیدار خسرو شوم بوده
🍃وقتی خسرو پرویز برای شکار از شهر بیرون رفت، چون به صحرا رسید، چشمش به مردی زشترو افتاد؛ پس آن را به فال بد گرفت و دستور داد او را از جلو راه دور کنند.
آن مرد پیش خود گفت: «خسرو بر نقّاش عالم عیب گرفته است!»
🍃چون خسرو از شکارگاه برمیگشت، اتفاقاً به همان جایگاه رسید و آن مرد را دید.
🍃آن مرد صدا زد ای خسرو سؤالی دارم. گفت: بگو. عرض کرد ای پادشاه! امروز شکارت خوب بوده است؟ گفت: بسیار عالی بود.
🍃عرض کرد: آیا به همراهان تو آسیبی رسید؟ گفت: نه. عرض کرد: پس چرا مرا دیدی به فال بد، به من اهانت کردی؟ و از سر راهت دور کردی؟ گفت: دیدار امثال تو را مردم، شوم میگیرند.
🍃عرض کرد: پس دیدار خسرو بر من شوم بوده است، نه دیدار من بر خسرو؛ خسرو از جواب او تسلیم گردید و از او عذرخواهی کرد.
📚(نمونه معارف، ج 3، ص 110 -اخلاق روحی، ص 132
✾📚 @Dastan 📚✾
#سلام_امام_زمانم
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ
الَّذِی یَهْتَدِ؎بِهِ الْمُهْتَدُونَ
وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ
سَلآ۾ بَرتو اِ؎نوࢪ خــُ♡ـدٰا ...
ڪِه ࢪَه جویآنـــْ بِہ آنْ نوࢪْ ࢪَھ مےیآبندْ،
وَ بِہ آنـــ نوࢪ أزمؤمنانـْــ ؛
أندوھْ و غَم زُدودِھ مےشَودْ۔۔۔!!!🤍
فَرآز؎ أز زیآࢪتنآمہ ِامآ۾زمانﷻ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ🌱
#امام_زمان ﷻ
🌸سلام صبح جمعه تون بخیر و شادی🌸
✾📚 @Dastan 📚✾
✨✨🍃✨✨🍃✨✨🍃✨✨
#داستان_آموزنده
🔆ثروت و آزادی
💥امام صادق علیهالسلام غلامی داشت که اسب امام را نگه میداشت. روزی مرد خراسانی نزد غلام آمد و گفت: «بیا با من یک معامله کن! همهی ثروتم را میدهم و این شغل را به من بده. مینویسم که ده مزرعه و اموالم را تو بگیری؛ تو آزاد شوی و من مملوک.»
💥غلام گفت: «از مولایم اجازه بگیرم.» چون به منزل آمد، جریان معاملهی خراسانی و تبدیل شغل را بیان کرد.
💥امام علیهالسلام فرمود: «اختیار با توست آزادی! اگر میل داری برو!» عرض کرد: «صلاح من در چیست؟»
💥فرمود: «آن مرد خراسانی با آن شرایط، مرد شریف، با ایمان و بزرگوار است. دیوانه نیست که آزادی را تبدیل به بندگی کند، ولی این را هم بدان که خدمتگزاران ما نیز با ما هستند.»
غلام تأمّلی کرد و گفت: «از نزد شما نمیروم.»
📚(داستانها و پندها، ج 3، ص 60)
✨🍃امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «آزاد، آزاد است، اگرچه به او سختی و زیان برسد.»
📚(غررالحکم، ج 1، ص 229)
✾📚 @Dastan 📚✾
🍂💥🍂💥🍂💥🍂💥🍂
#داستان_آموزنده
🔆آوردن دوزخ
💥سلمان و ابوسعید گویند: چون این آیه نازل شد:
«روزی که دوزخ آورده شود، انسان به یاد بیاورد، کجاست آن یادآوری.» (سورهی فجر، آیهی 23)
💥پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم رنگش تغییر کرد و اصحاب که این حالت را دیدند، ناراحت شدند؛ پس به نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام رفتند و عرض کردند: «یا علی علیهالسلام چه چیزی حادث شده که چهره پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم تغییر یافته است؟»
💥امیرالمؤمنین علیهالسلام نزد پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم آمد و از پشت سر بین شانهاش را بوسید و عرض کرد: «ای پیامبر خدا! پدر و مادرم فدای شما باد، چه رخ داده است که ناراحت میباشی؟»
💥فرمود: جبرئیل به نزدم آمد و این آیه را آورد. به جبرئیل گفتم: چگونه دوزخ را میآورند؟ گفت:
💥«آن هنگام که فرمان داده میشود که دوزخ را بیاورند (دوزخیان حضور پیدا میکنند) و هر رشته در دست هفتاد هزار فرشته است؛ و در دست هر فرشتهای حربهای از آهن (دوزخی) است که بر سر دوزخیان میزنند (و درون آتش میافکنند.)»
📚(نمونه معارف، ج 4، ص 104 -بحارالانوار، ج 3، ص 226)
✾📚 @Dastan 📚✾
🔅🌱🔅🌱🔅🌱🔅🌱🔅🌱
#داستان_آموزنده
🔆ارّه کردن فرزند
🍂در زمان عمر، دو زن بر سر کودکی نزاع میکردند و هرکدام میگفتند: بچه از ماست و ازاینجهت، بیّنه و شاهدی نداشتند.
🍂عمر ندانست حکم چیست و حد چیست. بنابراین از امیرالمؤمنین علیهالسلام کمک جست. امام آن دو زن را خواست و آنها را موعظه کرد و آنها را از عاقبت و عذاب الهی ترساند؛ ولی آنها بر ادعای خود باقی ماندند.
امام که دید آنها دستبردار نیستند، دستور داد، ارّهای بیاورند، زنان گفتند: با ارّه چه کار خواهی کرد؟
🍂فرمود: «بچه را میخواهم با این ارّه دو نصف کنم، نصفی به یکی و نصف دیگر به آن دیگر بدهم.»
🍂یکی از زنان ساکت ماند و دیگری گفت: «ای خدا! ای ابالحسن! اگر حتماً این کار را خواهی کرد، هرآینه من از سهم خویش گذشتم و به آن زن دادم.» (مبادا بچه دو نیم گردد.)
🍂حضرت فرمود: «اللهاکبر، این طفل فرزند توست. نه آن زن؛ اگر فرزند او بود، هرآینه با این کار دلش میسوخت و رأفت مادری او را به سکوت وانمیداشت.»
🍂آن زن هم اعتراف کرد که حق با اوست و فرزند از آنِ او میباشد. پس نگرانی عُمر برطرف شد و برای امام دعا کرد.
📚(الارشاد، ص 110 -داستانهای زندگی علی علیهالسلام، ص 158)
✾📚 @Dastan 📚✾
👈 سید بن طاووس مینویسد:
🔸مبادا! مبادا! موقع دعا احدی را بر امام زمانت مقدّم بداری...
یک وقت خیال نکنی که مولایت به دعای تو نیازی دارد.
هیهات! هیهات! اگر چنین عقیدهای داری، تو در اعتقاداتت مریض هستی!
اینکه اوّل برای او دعا کنی سبب میشود درهای اجابتی که با گناهانت قفل خورده باز شود...
نگو که "پس چرا فلان استاد و فلان استاد اینگونه عمل نمیکنند؟!..."
به آنچه گفتم عمل کن که «اوّل دعا کردن برای امام زمان»، حقیقتی واضح است
و هرکس از این مطلب غافل باشد در اشتباه فضاحتباری است!
📚 برگرفته از فلاح السائل ص۴۴.
#امام_زمان
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا 🌷
#مرد_بلوری!
🌷خاکریزها از بس گلوله خورده بود دیگر جانپناه حساب نمیشد، فرمانده دستور داده بود که هر بسیجی یک گودال برای سنگر خود داخل خاکریز بزند. بچهها سخت مشغول کندن بودند و گرمای ۵۰ درجه عرق همه را درآورده بود. ظهر بود و همه منتظر مسئول تداراک بودند تا جیره غذایی خود را بگیرند. یک بسیجی لاغر اندام گونی بزرگی را گذاشته بود روی دوشش و توی سنگرها جیره پخش میکرد. بدون اینکه حرفی بزند، سرش پایین بود و به....
🌷و به سرعت سنگرها را با قدمهای بلندش پشت سر میگذاشت. بچهها هم با او شوخی میکردند و هر کسی یک چیزی بارش میکرد: - اخوی دیر اومدی؟! - برادر میخوای بکُشیمون از گُشنگی؟ - عزیز جان! حالا دیگه اول میری سنگر فرماندهی برای خودشیرینی؟ گونی بزرگ بود و سرِ آن بندهی خدا پایین. کارش که تمام شد، گونی را که زمین گذاشت، همه شناختنش. او کسی نبود جز (شهید) محمود کاوه، فرماندهی لشکر!!!
🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید سردار محمود کاوه
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا