آن چیزی که شما به نام
شانس می شناسید
درواقع همان لطف خداوند است
که دربهترین زمان
درزندگی شما نمایان می شود
سلام صبح بخیر ☕️🍪
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆رهبر و تأدیب سیرت
✨🍃امیرالمؤمنین علیهالسلام دربارهی رهبر و معلم مردم میفرماید: «هر کس خود را رهبر مردم قرار داد، باید پیش از تعلیم دیگران، به تعلیم خود بپردازد؛ قبل از اینکه با زبان این کار را کند، سیرت و باطن را مؤدّب کند.»
📚(نهجالبلاغه، کلمات قصار، شمارهی 73)
درباره خودش میفرماید:
«ای مردم! به خدا قسم بر هیچ طاعتی شما را نمیخوانم مگر آنکه قبلاً به آن عمل کردهام و هیچ معصیتی را نهی نمیکنم، مگر آنکه از آن پرهیز کردهام.»
💥💥پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم فرمود: «همانا من آموزگار برانگیخته شدم.»
📚نهجالبلاغه، بخشی از خطبهی 176
✾📚 @Dastan 📚✾
🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋
#داستان_آموزنده
🔆کاش در کربلا بودم!
🌾بدی اعمال فقط موجب عذاب نیست، بلکه بدی نیّت هم مؤثّر است تا جایی که به بدی نیّت، خُلود در جهنّم نصیب کفار و معاندین میشود. «حجاج بن یوسف ثقفی» در زندانی کردن و به قتل رساندن سادات به قدری سفّاک و بیرحم بود که وقتی از مسجد جامع خارج شد، صدای ضجّه و ناله جمعیت کثیری را شنید، پرسید این نالهها از کیست؟
🌾گفتند: صدای زندانیان است که از حرارت آفتاب مینالند. گفت: به آنها بگویید: أخسئوا: دور شوید و سخن نگویید که این در زبان عربی برای راندن سگ هم استعمال میشود.
(أخسئوا وَ لا تُکَلِّمُون: دور شوید و سخن نگویید.* خطاب به اهل جهنّم است.)
🌾زندانیان او صدوبیست هزار مرد و بیست هزار زن بودند. چهار هزار نفر زنان مجرّد بودند و زندان همه یکی بود و سقف نداشت و هرگاه آنها با دست خود وسیلهای یا سایبان تهیه میکردند، زندانبانان آنها را با سنگ میزدند.
خوراکشان نان جو مخلوط با ریگ بود، آب تلخ به ایشان میدادند و گاهی آب خمیر نان حجاج، خون سادات و نیکان بوده و از این خوردن هم لذّت میبرد.
🌾این بدجنس همیشه افسوس میخورد و میگفت: کاش در کربلا بودم تا در کشتن امام حسین علیهالسلام و یارانش شریک میبودم!
📚پند تاریخ، ج 3، ص 163 -روضات الجنات، ص 133
✾📚 @Dastan 📚✾
🌼⚡️🌼⚡️🌼⚡️🌼
#داستان_آموزنده
🔆پیرزن
☘روایت شده که دنیا بر حضرت عیسی علیهالسلام ظاهر شد، پس او را بهصورت پیر زنی (در مکاشفه) دید که دندانهای پیشین او از ریشه شکسته است و به انواع زیورها آراسته شده.
☘حضرت فرمود: «با چند شوهر ازدواج کردهای؟»
☘ گفت: «نمیتوانم آنها را برشمارم» فرمود: «تمامشان را کشتهای یا طلاقت دادهاند؟»
☘گفت: «تمامشان را کشتهام.» فرمود: «بد به حال بقیّه شوهرهایت! چگونه از شوهرهای گذشتهات که یکییکی آنها را کشتهای، عبرت نمیگیرند و از تو دوری نمیکنند؟»
📚(راه روشن، ج 6، ص 19)
✾📚 @Dastan 📚✾
🌼⚡️🌼⚡️🌼⚡️🌼⚡️🌼
#داستان_آموزنده
🔆مدح کم گوشت خوردن
🌺در کتاب اطعمهی کافی آمده است که امام صادق علیهالسلام فرمود: «حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام شبیهترین مرد در چیز خوردن به پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم بود و این صفت را داشت که خودش، نان و سرکه و زیتون میخورد و به مردم نان و گوشت میداد.»
🌺در همان کتاب است که عجلان گوید: شبی قبل از خفتن در خدمت آن حضرت بودم. سفرهای آوردند و در آن زیتون و سرکه و گوشت بود. امام صادق علیهالسلام گوشت را برمیداشت و به پیش من میگذاشت و خودش سرکه و زیتون میخورد و گوشت میل نمیکرد و میفرمود: «این طعام من و همهی انبیاء و اوصیاء است.»
🌺در کتاب شرح تجرید علامه حلّی آمده است: «حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام اگر به خورش میل داشت، نمک و سرکه میل میفرمود و اگر تکلف میکرد سبزی یا شیر میخورد و گوشت کم میخورد و میفرمود: شکمهای خود را قبور حیوانات قرار ندهید.»
📚تشویق سالکین، تألیف ملّا محمدتقی مجلسی، ص 8
✾📚 @Dastan 📚✾
#پندانه💖🌷
🌸همیشه با خدا درد دل کن
نه با خلق خدا و فقط به او توکل کن
آنگاه می بینی که چگونه قبل از اینکه
خودت دست به کار شوی
کارها به خوبی پیش می روند....
🌼از خدا خواستن عزت است
اگر برآورده شود رحمت است
و اگر نشود حکمت است
از خلق خدا خواستن خفت است
اگر برآورده شود منت است
اگر نشود ذلت است
🌸پس هر چه می خواهی
از خدا بخواه و در نظر داشته باش
که برای او غیر ممکن وجود ندارد
و تمام غیر ممکن ها
فقط برای شماست 🌸
✾📚 @Dastan 📚✾
🥀🥀🥀🥀🥀
🌷 #هر_روز_با_شهدا_3495🌷
#صبر_زینبی_مسیح_کردستان
🌷توی چشم بروجردی زل زده بود و هرچی از دهنش در مییومد میگفت. بهش سلام کرد.... عوض جواب سلام، گفت: من تحمل سلام و جواب آدمکشارو ندارم. تو اومدی کردستان کشتار راه بندازی! خون این همه بیگناه گردن توئه! اصلاً چی از جون این مردم میخوای!؟ کی تو رو گذاشته اینجا؟
🌷دردش رو میدونست، میفهمید منظوری نداره و اتفاقاتی که براش افتاده، غیرقابل تحمل بوده.... سکوت کرده بود و لبخند میزد، میخواست آرومش کنه که جلوی نیروها دستش رو بالا برد و سیلی محکمی به صورت بروجردی زد!!
🌷....خون، خونِ بچهها رو میخورد. خواستند باهاش درگیر شن که حاجی نذاشت. صورت جوون رو بوسید و بردش سمت محراب، گفت: من دعا میکنم، شما آمین بگید. -- خدایا! به مقربان درگاهت، اگه ما دچار اشتباه شدیم، ما رو هدایت کن. اگه هم قابل هدایت نیستیم از میون برمون دار....
🌹خاطره اى به ياد قهرمان لرستان، سردار سرلشکر پاسدار شهید محمّد بروجردی
شادی روح همه شهدا صلوات بفرستید اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم
🥀🥀🥀🥀🥀
✾📚 @Dastan 📚✾
12.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷ماجرای ستون حنانه
🎥استاد فرحزاد
✾📚 @Dastan 📚✾
🔹🔺🔹🔺🔹🔺🔹🔺🔹
#داستان_آموزنده
🔆کلمات موجز احنف
🍂پس از آنکه امیرالمؤمنین علیهالسلام شهید شد و معاویه خلافت را به دست گرفت؛ در مقام انتقاد و انتقام از یاران امام علیهالسلام برآمد.
🍂روزی احنف بن قیس (م 67) با جمعیتی بر معاویه وارد شد. معاویه در مقام انتقاد گفت:
1. تو نیستی که بر خلیفه سوم (عثمان) سخت گرفتی تا کشته شد؟
2. تو نبودی که عایشه را خوار نمودی؟
3. تو آن کس نیستی که در جنگ صفین نهر آب را تصرف کردی تا ما آب نگیریم؟
احنف گفت:
🍂اما عثمان را شما قریش محاصره کردید، خانهاش از انصار خالی بود، یک دسته از شما خواستید خوارش کنید و دستهی دیگری از شما، او را کشتید! امّا عایشه، خودش سبب شد که خوار شود، چه در کتاب خدا خواندم که زنان در خانه بنشینند و او برخلاف گفتهی خدا، با علی علیهالسلام جنگید و نتیجهی کردارش را دید!
🍂اما در گرفتن نهر آب، شما میخواستید که با تشنگی ما را بکشید، ما هم مجبور گشتیم، شریعهی آب را تصرف کردیم.
🍁معاویه که کلمات موجز و بلیغ او را شنید، ناراحت شد و از مجلس برخاست و جمعیت هم متفرق شدند.
📚پیغمبر و یاران، ج 1، ص 176
✾📚 @Dastan 📚✾
🌳🌸🌳🌸🌸🌳🌸🌳🌸🌸🌳
#داستان_آموزنده
🔆بنده ی آن یگانه
☘ذوالنّون مصری گفت: «در یکی از بیابانهای خشک میرفتم. ناگاه مردی را دیدم که خود را با مُشتی علف پوشانده بود. بر او سلام کردم و جواب سلامم را داد. به من گفت: ای جوان از کجا میآیی؟
☘گفتم: از سرزمین مصر. گفت: به کجا میروی؟
☘گفتم: در جستجوی اُنس با مولایم. گفت: ترک دنیا و آخرت گو تا طلب تو به صحّت پیوندد و به مولای خود و اُنس به او دست یابی. گفتم: میخواهم نوری بر نورم بیفزایی.
☘گفت: به بالای سرت بنگر. نگاه کردم، گویا آسمان و زمین طلایی بود و میدرخشید. سپس گفت: چشمت را فرو خوابان. پس آسمان و زمین را دیدم که به صورت اوّلشان برگشتند. گفتم: این کار چگونه است؟
☘گفت: اگر بندهی آن یگانه هستی، خود را برای او یگانه دار.»
📚بحرالمعارف، ج 2، ص 369
✾📚 @Dastan 📚✾
سخنانی از جنس طلا 💛✨
و اگر نفس متعلق به این و آن باشد به همه چیز علاقه داشته باشد ، هر چیزی توجه او را جلب بکند ، می دانید که تعلق تفرقه می آورد و تفرق پریشانی است و پریشانی اضطراب است ، نفس انسانی می شود مضطربه و این نفس به جایی نمی رسد ، خصوصا در امور علمی.
نفس مضطربه در نماز هم تجمع ندارد. در یک نماز هزار جا سر می زند، ولی همین که مطمئنه شد به همه جا می رسد. فاصله ندارد ، مطمئنه شدن همان و مخاطب به خطاب " یا ایّتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربّك راضیة مرضیة " همان.
واینکه می بینی مخاطب نمی شود ، این است که قلابها او را فرا گرفته و به این سوی می کشاند:
تن زده اندر زمین چنگالها
جان گشاید سوی بالا بالها
و این قلابها نمی گذارد که نفس مطمئن شود و توحید و تجمع داشته باشد ، تا به خود بیاید و بگوید من کیستم_به کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود_ پس هنوز به ورطه ی من کیستم نیافتاده ایم ، لذا مشکل داریم..
📚صد و ده اشاره /اشاره ی چهل و دوم
علامه حسنزاده آملی
✾📚 @Dastan 📚✾