فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭آنچه بر سر کودکان آمد ...
🩸ٱللَّهُ أَكْبَرُ
🩸ٱللَّهُ أَكْبَرُ
🩸أشْهَدُ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ
🇵🇸 #مستشفى_المعمداني
✾📚 @Dastan 📚✾
🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾
#داستان_آموزنده
🔆آن را نمىتوانم، اين را نمىخواهم
✨در زمان بايزيد بسطامى، كافرى در شهر مىزيست . همسايگان وى، پيوسته او را به اسلام دعوت مى كردند و او همچنان بر آيين خود، پاى مىفشرد. روزى همسايگان، همگى گرد او جمع شدند و گفتند:
✨ بر ما است كه خير تو گوييم و براى تو خير خواهيم. بدان كه اسلام، آخرين دين است و هر كه نه بر اين آيين است، گمراه است . تو را چه مىشود كه دعوت ما را پاسخ نمىگويى و بر دين خود ماندهاى .
✨گفت: بارها انديشيدهام كه به دين شما روى آورم؛ ولى هر بار كه چنين قصدى مىكنم، باز پشيمان مىشوم.
✨گفتند: چيست كه تو را از آن نيت خير باز مىگرداند؟
✨گفت: هر بار پيش خود مىگويم اگر مسلمانى، آن است كه بايزيد دارد، من نتوانم، و اگر آن است كه شما داريد، نخواهم.
📚حكايت پارسايان، رضا بابايى
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
.
اگر اسرائیل و شیطان با یکدیگر بجنگند ..
ما در کنار شیطان میایستیم!
اسرائیل شر مطلق است 💔
(امام موسی صدر)
.
.
+بسم الله الرحمن الرحیم
#یازهرا
#طوفان_الاقصی
#اسرائیل
✾📚 @Dastan 📚✾
زیبا باش زیبا زندگی کن
زیبا بیندیش
زیبا بخند
تنها راهزنی که دار و ندار آدمی
را به تاراج می برد
شاد نبودن و افكار منفی خوداوست
✾📚 @Dastan 📚✾
#شهیدانه
نماز و شهدا
در آسمان کردستان بودیم و سوار بر هلیکوپتر. دیدم شهید صیاد مدام به ساعتشان نگاه میکردند.
علت را پرسیدم، گفتند: وقت نماز است و همان لحظه به خلبان اشاره کردند که همینجا فرود بیا تا نمازمان را اول وقت بخوانیم.
خلبان گفت: این منطقه زیاد امن نیست، اگر صلاح میدانید تا رسیدن به مقصد صبر کنیم.
شهید صیاد گفتند: هیچ اشکالی ندارد! ما باید همینجا نمازمان را بخوانیم.
خلبان اطاعت کرد و هلیکوپتر نشست.
با آب قمقمهای که داشتند وضو گرفتیم و نماز را به امامت ایشان اقامه کردیم...
... وقتی طلبههای شیراز از آیتالله بهاءالدینی درس اخلاق خواستند؛ ایشان فرمودند: بروید از صیاد شیرازی درس زندگی بگیرید. اگر صیاد شیرازی شدید، هم دنیا را دارید و هم آخرت را...
📚روایان: سرهنگ غلامحسین دربندی، سردار برقی
کتاب امیر دلاور، صفحات ۶۹ و 77
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🩸دیروز مشغول بازی و امروز غرق خون!
داستان تلخ کودکان و نوزادان غزه در شبی که گذشت ...
✾📚 @Dastan 📚✾
33.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❄️❄️ماجرای خرید انگور توسط آیتالله قاضی(ره)
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر کسی نمیشناسد ، بداند: این دشمن وحشی یی ست که ما داریم.
✾📚 @Dastan 📚✾
☘⚡️☘⚡️☘⚡️☘⚡️☘⚡️☘
#داستان_آموزنده
🔆رفيقان نيمه راه
🌾شخصى را زنى بود با جمال و خدمتكار، و باغى و كتابى . روزى به باغ مىرفت و كتاب مىخواند و روزى با زن مىنشست . چون مرگ نزديك شد، باغ را گفت: تو را آب دادم و آبادان داشتم. امروز من مىروم، با من چه خواهى كرد؟ از باغ آوازى آمد كه مرا پاى نباشد كه با تو بيايم و چون تو بروى، ديگرى خواهد آمد و در من خواهد آسود . مرد از باغ نوميد شد.
🌾پس رو به زن كرد و گفت: من عمر در سر تو كردم و از بهر تو رنجها كشيدم. امروز بخواهم رفت. چه كنى؟
🌾گفت: تا زنده باشى خدمت كنم و اگر بميرى، جزع و فرياد كنم و چون تو را ببرندن، تا لب گور با تو بيايم و چون در خاك پنهان شوى، در خاك نيايم؛ اما بنالم و بگريم و بازگردم و شوهرى ديگر كنم . مرد از وى نيز نوميد شد.
🌾روى به كتاب كرد و گفت: بخواهم رفت . چه خواهى كرد؟
🌾گفت با تو باشم و اگر در گور شوى، مونس تو باشم و چون قيامت شود، دستگير تو شوم و هرگز تو را تنها نگذارم .
📚حكايت پارسايان، رضا بابايى
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسرائیل شر مطلق است ...
✾📚 @Dastan 📚✾
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
#داستان_آموزنده
🔆همنشين عاشقان
❄️عيسى (ع) به قومى بگذشت . آنان را نزار و ضعيف ديد . گفت: شما را چه رسيده است كه چنين آشفتهايد؟
❄️گفتند: از بيم عذاب خداىتعالى بگداختيم .
❄️گفت: حق است بر خداى تعالى كه شما را از عذاب خود ايمن كند. و به قومى ديگر بگذشت نزارتر و ضعيفتر .
❄️گفت:شما را چه رسيده است؟
❄️گفتند:آرزوى بهشت ما را بگداخت .
❄️ گفت: حق است بر خداى تعالى كه شما را به آرزوى خويش رساند. و به قومى ديگر بگذشت از اين هر دو قوم، ضعيفتر و نزارتر و روى ايشان از نور مىتافت. گفت: شما را چه رسيده است؟
❄️ گفتند: ما را دوستى خداى تعالى بگداخت . با ايشان نشست و گفت: شماييد مقربان. خداوند مرا به همنشينى با شما فرمان داده است.
📚حكايت پارسايان، رضا بابايى
✾📚 @Dastan 📚✾
💠آیت الله سیدمحمدرضا علمالهدی در انتهای درس تفسیر خود فرمودند:
✍️با ختم چله سوره حشر و قرائت دسته جمعی دعای جوشن صغیر به مردم مظلوم و مسلمان غزه کمک کنید؛ چرا که سوره حشر در بستن دست یهودیان اثرات بسیاری دارد.
✾📚 @Dastan 📚✾
#پندانه 🌹❤️
✍️ به قضاوت مردم اعتنا نکنید
🔸جوانی تصمیم گرفت از دختر موردپسندش خواستگاری کند، اما قبل از اقدام به این کار، از مردم درمورد آن دخـتر جـویای معلومات شــد.
🔹مردم چنـیـن جـواب دادنـد:
ایـن دخـتـر بـدنـام، بیادب، بدخـو و خـشـن اسـت.
🔸آن شـخـص از تـصـمـیـم خود منـصـرف شـد، بـه خـانـه برگشـت و در مـسیر راه با شـیـخ کهـنسالی روبهرو شد.
🔹شـیخ پرسید:
فرزندم چه شده؟ چرا اینقدر پریشان و گرفتهای؟
🔸آن شخص قـصـه را از اول تا آخـر برای شیـخ بیان نـمـود.
🔹شیخ گفت:
بـیا فرزندم من یکی از دخترانم را به عقد تو درمیآورم، اما قبل از آن برو و از مردم درباره دخترانم پرسوجو کـن.
🔸شخـص رفت و از مردم محـل درمورد دختران شیخ سؤال کرد و دوباره به نزد شیخ آمد.
🔹شیخ از آن جوان پرسـید:
مردم چه گفتـند؟
🔸جوان پاسخ داد:
مردم گفتند دختران شیخ، بسیار بداخـلاق، بـیادب، بیحیا، فاسق و بیبندوبارند.
🔹شیخ گفت:
با من به خـانه بیا!
🔸وقتی آن شخص به خانه شیخ رفت، بهجز یک پیرزن، کسی را ندید و آن پیرزن، همسر شیخ بود که بهخاطر عقیم و نازابودنـش هیچ فرزندی به دنیا نیاورده بود.
🔹زمانی که آن شخص از دیدن این حالت شوکه شد، شیخ به او گفت:
فرزندم! مردم به هیچکسی رحم نمیکنند و دانسته یا ندانسته در حق دیگران هرچه و هر قِسمی که خواستند حکم میکنند.
💢به قضاوت مردم اعتنا نکنید؛ چون آنها به حرفزدن و قضاوتکردن پشتسر دیگران، عادت کردهاند.
✾📚 @Dastan 📚✾
🌿🌺﷽🌿🌺
جنوب ایتالیا زیستگاه نوعی عروس دریایی بنام "مدوز" و انواع حلزون های دریایی است. هر از گاهی این عروس دریایی حلزونهای کوچک دریا را قورت می دهد و آنها را به مجرای هاضمه اش انتقال می دهد. اما پوسته سخت حلزون از او محافظت می کند و مانع هضم آن می شود. حلزون به دیواره مجرای هاضمه ی عروس دریایی می چسبد و آرام آرام شروع به خوردن عروس دریایی از درون به بیرون می کند. زمانی که حلزون به رشد کامل خود می رسد، دیگر خبری از عروس دریایی نیست، چون حلزون به تدریج آن را از درون خورده است.
بعضی از ما همانند عروس دریایی هستیم که حلزون درونمان، ما را آرام آرام از درون می خورد.
حلزون درون ما می تواند: "عصبانيت، دلواپسی، فکر و خیال بیهوده، غرور، حسادت، افسردگی، خشم، نگرانی، طمع، حرص و زیاده خواهی" و... باشد. این حلزونها آرام آرام در وجود ما رشد می کنند و با دندانهای خود، وجود ما را می جوند آرامتر از آنچه که فکر می کنیم... حال زمان آن است که به خود بیاییم و متوجه شویم چه اتفاقی در درونمان رخ داده است. کمی بیشتر برای شناخت درون خود وقت بگذاریم.
#رهایی_از_افکار_منفی_و_استرس
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✾📚 @Dastan 📚✾
🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀
#داستان_آموزنده
🔆توکّل و پرندگان
🍂🍂پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «اگر شما توکّل بر حق کنید، بهطوریکه حق توکّلش باشد، روزی شما خواهد رسید، همانطوری که روزی پرندگان میرسد؛ چه آنکه صبح آنان از آشیانه خود با شکمهای خالی بیرون آیند و شب با شکم سیر به آشیانه بازگردند.»
📚(میزان الحکمه ح 4988)
⚡️⚡️امام علی علیهالسلام فرمود: «توکّل یعنی بیزاری جستن از جنبش و نیروی خود و چشمبهراه بودن آنچه قدر الهی بیاورد.»
📚(غررالحکم، ج 2، ص 572)
#توکل
✾📚 @Dastan 📚✾
🍂🌱🍂🌱🍂🌱🍂🌱🍂
#داستان_آموزنده
🔆صبح است نه شام
🪴روزى دوستان يحيى بن معاذ، از هر درى سخنى مىگفتند و يحيى، مىشنيد و هيچ نمىگفت . يكى از آن ميان گفت: دنيا چون به مرگ آلوده است و عاقبت آن گور است، به جوى نيرزد.
🪴آن يكى مىگفت خوش بودى جهان - - گر نبودى پاى مرگ اندر ميان
🪴يحيى به سخن آمد و گفت: خطا گفتيد. اگر مرگ نبود، دنيا به هيچ نمىارزيد. گفتند: چرا؟ گفت: مرگ، پلى است كه دوست را به دوست مىرساند .كسى خواهد كه تا ابد در فراق باشد و روى دوست نبيند؟
🪴حسرت مردگان آن نيست كه مردهاند؛ حسرتشان آن است كه زاد با خود نياوردهاند . مرگ، تو را از چاهى، به صحرا مىاندازد و از تنگنايى به فراخى. آغاز است، نه پايان؛ منزل است نه مقصد؛ صبح است نه شام .
📚حكايت پارسايان، رضا بابايى
✾📚 @Dastan 📚✾
🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋
#داستان_آموزنده
🔆از بهر خدا، اذان مگو
💥در شهرى، مسجدى بود و آن مسجد را مؤذنى كه بس ناخوش آواز بود . مسلمانان، او را از گفتن اذان باز مىداشتند؛ اما او به اذان خود اعتقادى سخت داشتند و ترك آن را، روا نمىشمرد.
💥روزى در مسجد نشسته بود و وقت نماز را انتظار مىكشيد تا بر مناره رود، و بانگ اذان در شهر افكند . ناگاه مردى روى به جانب او كرد. نزدش آمد و نشست . گفت: مؤذن اين مسجد تويى؟
💥گفت: آرى .
گفت: هر صبح و ظهر و شام، تو از اين مسجد، اذان مىگويى؟
گفت: آرى .
💥گفت: اين هدايا، از آن تو است . پس جامهاى نو و چندين هديه ديگر بدو داد. مؤذن گفت: اين هدايا از بهر چيست؟
💥مرد گفت: ما به دين شما نيستيم و آيين دگرى داريم. مرا در خانه دخترى است بالغ و عاقل كه چندى است ميل اسلام كرده است . هر چه او را نصيحت مىگفتم، سود نداشت. عالمان بسيارى از دين خود، نزد او آوردم تا پندش دهند و او را به حجت و موعظه، از اسلام برگردانند؛ سودى نمىكرد. چنين بود كه تا روزى صداى تو را شنيد. از خواهرش پرسيد كه اين صداى نامطبوع چيست و از كجا است كه من در همه عمر، چنين آواز زشتى از دير و كليسا نشنيدهام؟ خواهرش گفت كه اين بانگ اذان است و اعلام وقت نماز مسلمانان. باورش نيامد . از ديگرى پرسيد. او نيز همين را گفت .
💥چون يقين گشتش كه اين بانگ از مسجد مسلمانان است، از مسلمانى دلش سرد شد . من نيز كه پدر اويم از تشويش و عذاب رستم و بر خود واجب كردم كه صاحب اين بانگ را سپاسها گويم و هديهها دهم. اگر بيش از اين داشتم، بيش از اينت مىدادم .
📚حكايت پارسايان، رضا بابايى
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆تفريح پيامبر (ص )!!
🍁گاهى پيامبر (ص ) مى خواست تفريحى كرده باشد، و اظهار شادمانى كند، به ابوذر مى فرمود: جريان آغاز گرويدن خود به اسلام را براى ما بازگو كن .
🍂ابوذر، سرآغاز گرايش خود به اسلام را چنين بيان مى كرد: ما در ميان دودمان خود، بتى داشتيم كه نامش نهم بود، مدتها اين بت را پرستش مى كرديم ، روزى من كاسه شيرى بر سر آن بت ريختم ، همين كه از بت غافل شدم ، سگى گرسنه از راه رسيد و آن شير را كه به بدن بت ماليده شده بود، ليسيد، و در پايان ، پاى خود را بلند نمود و به آن بت ادرار كرد، هماندم نسبت به بت بى علاقه شدم و اين اشعار را خطاب به بت گفتم :
الا يا نهم ، انى قد بدالى
مدى شرف يبعد منك قربا
رايت الكلب سامك خط جيد
فلم يمنع قفاك اليوم كلب
🍁هان اى بت نهم ، برايم آشكار شد كه تو از شرافت و ارزش به دور هستى ، و همين باعث دورى من از تو گشت ، چرا كه ديدم سگى بر تو بالا رفت و تو را ليسيد، و سپس بر تو ادرار كرد، و تو امروز نتوانستى خود را از (اهانت ) سگ ، بازدارى ، تا بر گردنت ، ادرار نكند.
وقتى كه همسرم (ام ذر) اين سخن را از من شنيد، ناراحت شد و به من گفت : لقد اتيت جرما و اتيت عظيما حين هجرت نهما.: گناه بزرگى ، مرتكب شدى كه مى خواهى پرستش بت نهم را ترك كنى !!.
🍂جريان ادرار كردن سگ را برايش گفتم . او نيز همچون من ، از بت متنفر شد و به من گفت :
الا فابغنا ربا كريما
جوادا فى الفضائل يابن وهب
فما من سامه كلب حقير
فلم يمنع يداه لنا برب
فما عبدالحجارة فهو غاو
ركيك العقل ليس بذى لبيب
🍁ترجمه :
اى پسر وهب ! براى ما خدائى را بجوى كه كريم و بزرگوار و بخشنده و با ارزش باشد، آن بتى كه سگ پستى بالاى او رود و او نتواند آن سگ را از خود باز دارد، خدا نيست ، آن كسى كه در برابر سنگ ، سجده مى كند و به پرستش آن مى پردازد، گمراه و بى خرد و نادان است .
🍁پيامبر (ص ) به ابوذر فرمود: آرى ام ذر براستى سخن درست گفت ، كه جز مردم گمراه و بى خرد در برابر سنگ ، سجده نمى كنند.
🍁به اين ترتيب ، ابوذر اين خاطره عجيب و شيرين زندگى خود را براى پيامبر(ص ) نقل مى كرد و آن حضرت با لبخند پر معناى خود، يادآور ارزشهاى اسلام مى شد كه موجب نجات آنها و ساير مردم از خرافه پرستى گرديد.
📚(الاصابه - رياحين الشريعه ج 3 ص 393).
📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾