eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.8هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺳﻬﺮﺍﺏ ﺳﭙﻬﺮﯼ: ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﻫﻤﻪﯼ ﻭﺳﻌﺖ ﺧﻮﯾﺶ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺟﻨﺒﺶ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﺷﺎﮔﻪ ﺁﻏﺎﺯ ﺣﯿﺎﺕ... ﺗﺎ ﺑﻪ ﺟﺎیی ﮐﻪ ﺧﺪﺍ میخندد... 💢 سلام ✾📚 @Dastan 📚✾
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🔆استغفار و توبه ☘زيد شحام گويد: امام صادق (ع ) فرمود: رسول خدا (ص ) در هر روز هفتاد بار طلب توبه از خدا مى كرد. ☘عرض كردم : آيا آن حضرت اين جمله را مى فرمود: استغفر الله و اتوب اليه (طلب آمرزش از خدا مى كنم و به سوى او توبه و بازگشت مى نمايم ). ☘فرمود: نه ، بلكه مى فرمود: و اتوب اليه (و بازگشت به سوى خدا مى كنم ). ☘عرض كردم : رسول خدا (ص ) به سوى خدا بازگشت مى كرد، و ديگر از اين خط (به سوى انحراف ) باز نمى گشت ، ولى ما توبه مى كنيم و سپس توبه شكنى مى نمائيم ؟ ☘فرمود: الله المستعان : از خدا بايد كمك جست ، او به كمك جويان مخلص ‍ كمك خواهد كرد. به عبارت روشنتر، اگر كسى نيت پاك و مخلص دارد و پيوندش با خداى بزرگ برقرار است ، در خط توبه خود استوار بوده ، و خداوند او را در اين استوارى يارى مينمايد: ☘و نيز از سخنان امام صادق (ع ) است : براى هر دردى ، دوائى وجود دارد و دواى گناهان ، استغفار و طلب آمرزش (توبه ) از درگاه خدا است . 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃 🔆درس عبرت 🌾درگيرى جنگ عظيم و طولانى صفين همچنان ادامه داشت ، روزى اميرمؤمنان على (ع ) از ميدان جنگ به سوى كوفه بر مى گشت ، نزديك كوفه كنار جاده ، قبرستان كوفه قرار داشت ، آن حضرت در آنجا توقف كرد و ضمن سخنانى ، اشاره به قبرستان نمود و فرمود: هذه كفات الاموات : اينجا منازل و محل سكونت مردگان است . 🌾سپس به خانه هاى كوفه نگريست و اشاره كرد و فرمود: هذه كفات الاحياء: اينجا خانه ها و محل سكونت زندگان است . (شايد منظور على (ع ) اين بود كه بين زندگى و مردن و محل سكونت مرده و زنده چندان فاصله نيست ، تا مردم عبرت بگيرند و از مركب غرور پائين آيند و به فكر آخرت باشند). 🌾آنگاه آيه 25 و 26 سوره مرسلات را خواند: الم نجعل الارض كفاتا احياء و امواتا: آيا ما زمين را منزلگاه قرار نداديم ، براى زندگان و مردگان به قول شاعر: 🌾گيرم علم افراختى ، بر ملك عالم تاختى جان جهان بگداختى در آتش ظلم و ستم روزى علم گردد نگون ، گردى بدست غم زبون نيكى نما در دهر دون ، نامت به نيكى كن علم 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆مردى شهيد مدرس شهيد آيت اللّه سيد حسن مدرس (كه توسط دژخيمان رضاشاه در تبعيدگاه خواف در دهم آذرماه 1317 شمسى هنگام افطار روز 27 ماه رمضان 1356 قمرى به شهادت رسيد) از آزاد مردان بى بديل تاريخ است . از حماسه هاى زندگى او اينكه : شب هنگام ، يزدان پناه از جانب رضاخان پهلوى ، ده هزار تومان پول (به ارزش آن زمان ) نزد مدرس آورد كه : بگير و ساكت باش . مدرس پاسخ داد: پول را زير تشك بگذار و برو به اربابت رضاخان بگو: تا دينار آخر، خرج نابودى تو خواهد شد، اگر رضا داد كه هيچ و گرنه بيا و از همانجا كه پول را گذاشتى بردار و برو. از سخنان مدرس است : اگر من نسبت به بسيارى از اسرار، آزادانه اظهار عقيده مى كنم و هر حرف حقى را بى پروا مى زنم ، براى آنست كه چيزى ندارم و از كسى هم نمى خواهم ، اگر شما هم بار خود را سبك كنيد و توقع را كم نمائيد، آزاد مى شويد، بايد جان انسان از هر گونه قيد و بند آزاد باشد تا مراتب انسانيت و آزادگى خود را حفظ نمايد. هنگاميكه مدرس در قمشه ، درس مى خواند، يكى از ثروتمندان نزد او آمد و خواست : قطعه زمينى را به او بدهد. مدرس با اينكه در نهايت فقر و تهيدستى به سر مى برد، به او گفت : مگر شما در ميان فاميل خود، فقير ندارى ؟ ثروتمند پاسخ داد، چرا، فقير داريم . مدرس گفت : چرا آن قطعه زمين را به آنها نمى بخشى ؟ او گفت : بهتر است آن زمين را به خويشان فقير خودت ببخشى . و از گفتار ميرزاى شيرازى در مورد مدرس است : اين سيد (مدرس ) پاكدامنى اجدادش را دارا است و در هوش و فراست ، گاهى مرا به تعجب مى افكنند، و قوه قضات او در حد كمال و نهايت درستكارى و تقوى است . 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
🌸 قلبی که هیچگاه از صداقت خالی نمیشود 🌸 کسی که بخاطر خدا دوستت دارد و فراموشت نمیکند 🌸 روزی که در آن بهترین باشی 🌸 دعای خیری که برایت می شود و تو نمیدانی ✾📚 @Dastan 📚✾
💌 🌹شهید ابراهیم هادی میگفت: طوری زندگی و رفاقت کن که احترامت را داشته باشند، بی‌دلیل از کسی چیزی نخواه، عزت نفس داشته باش. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆مقام شيفتگان پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) در مدينه يكى از مسلمانان بنام ثوبان بسيار پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) را دوست داشت به گونه اى كه شيفته و شيداى جمال و كمال پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) بود، هر وقت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) را نمى ديد، پريشان مى شد. روزى با پريشانى و رنگ پريدگى و اندوه ، به حضور پيامبر (ص ) آمد، پيامبر (ص ) از قيافه او دريافت كه پريشان است ، علت آن را پرسيد، او عرض كرد: من هر وقت از شما دور مى شوم و شما را نمى بينم ، پريشان مى گردم ، امروز در اين فكر افتادم كه اگر فرداى قيامت من اهل بهشت باشم ، مسلماً در جايگاه شما نخواهم بود و درنتيجه شما را نخواهم ديد، و اگر اهل بهشت نباشم كه هرگز شما را نخواهم ديد، از اين رو سخت پريشان شدم ، بنابراين با اين حال چرا افسرده نباشم ؟ در اين هنگام آيه 69 و 70 سوره نساء نازل شد: و من يطع اللّه و الرسول فاولئك مع الذين انعم اللّه عليهم من النبيين والصديقين والشهداء والصالحين و حسن اولئك رفيقاً- ذلك الفضل من اللّه و كفى باللّه عليماً. ترجمه : و كسى كه خدا و رسول خدا (ص ) را پيروى كند (در قيامت ) همنشين كسانى خواهد بود كه خداوند نعمتش را بر آنها كامل كرده (يعنى ) از پيامبران و صديقان و شهيدان و صالحان ، و آنها رفيقهاى خوبى هستند - اين موهبتى است از طرف خدا و كافى است كه خدا به (حال و اعمال بندگان ) آگاه است . به اين ترتيب ثوابان و ساير مسلمانان دريافتند كه اگر بخواهند در روز قيامت همنشين پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) باشند، با پيروى از آن حضرت و ايمان و عمل صالح ، مى توانند به اين موهبت عظماى الهى دست يابند. در اين هنگام پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود: سوگند به خدا بنده اى به ايمان (كامل ) دست نمى يابد مگر اينكه من در نزد او محبوبتر از جان و پدر و مادر و همسر و فرزندان و ساير مردم ، هستم . بعضى نقل كرده اند: پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) آنچنان در دل اصحابش ‍ جاى گرفته بود كه آنها گفتند اگر از ما جدا گردى ما تو را جز در دنيا نمى توانيم زيارت كنيم ، اما در آخرت ، چون مقام تو بسيار بلند است ، تو را نخواهيم ديد، آيات فوق نازل شد. 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆ارزش نشر خاندان نبوت صالح هروى گويد: شنيدم از حضرت رضا (ع ) كه فرمود: خداوند رحمت كند بنده اى را كه ، امور و برنامه ما را زنده بدارد. عرض كردم : امور و برنامه شما را چگونه زنده بدارد؟!. فرمود: علوم ما را بياموزد و سپس به ديگران آموزش دهد، زيرا وقتى مردم ارزشهاى گفتار ما را بدانند، از ما پيروى مى كنند. عرض كردم : اى فرزند رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله )! از امام صادق (ع ) براى ما نقل شده كه فرمود: من تعلم علماً ليمارى به السفهاء او يباهى به العلماء اوليقبل بوجوه الناس ‍ اليه فهو فى النار. ترجمه : هر كس علمى را بياموزد تا بوسيله آن با افراد سفيه و كم عقل ، مجادله و ستيز نمايد، يا بوسيله آن بر علماء، فخر بفروشد، يا بوسيله آن بزرگان مردم را متوجه خود سازد، چنين كسى در آتش دوزخ است . (بنابراين طبق فرمايش جدتان امام صادق (ع ) نبايد علوم را در صور فوق به ديگران آموخت ). حضرت رضا (ع ) فرمود: جدم امام صادق (ع ) درست فرمود. ولى آيا مى دانى كه سفهاء (كم عقل ها) كيانند؟ عرض كردم : نه ، نمى دانم اى فرزند رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ). فرمود: آنها قصه گوهاى از مخالفطين ما هستند. سپس فرمود: آيا مى دانى ، علماء كيانند؟!. عرض كردم : نه ، اى فرزند رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ). فرمود: آنها علماى آل محمد (صلى اللّه عليه و آله ) مى باشند، كه خداوند پيروى از آنها و مودت و دوستى آنها را واجب نموده است . و بعد فرمود: آيا مى دانى معنى تا مردم را به سوى خود متوجه كنند يعنى چه ؟ عرض كردم ، نه ، نمى دانم . فرمود: سوگند به خدا منظور اين است كه كسى بدون حق ، ادعاى امامت كند، (و مردم را به سوى خود دعوت نمايد) كه چنين فردى اهل جهنم است . 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
📌لزوم خودسازی و زدودن رذائل اخلاقی قبل از مرگ 🔰آیت الله هاشمی علیا: رذائل اخلاقی و افعال مذموم، خُلق های نفسانی هستند که هر یک به تنها برای شقاوت انسان در دنیا و آخرت کافی است. اگر انسان خود را در این امور اصلاح نکند، نتیجه منفی آن رذیله در دنیا و آخرت دامن‌گیر انسان خواهد شد. 🔰 شأن انسان این است که قبل از مرگ و لقاء الهی، خودسازی را برنامه خود بداند و رذائل اخلاقی را از خود دور کند و در کسب فضائل اخلاقی همت کند. 🔰 ماندگاری رذائل اخلاقی آثار سوء بسیاری در زندگی مادی و معنوی آدمی دارد گاهی ممکن است یک فرد مؤمن ۶۰-۷۰ سال درگیر حسد، ریا، بخل، عجب باشد و با این ها هم نماز هم می خواند، روزه هم می گیرد، مکه هم می رود، کربلا و نجف هم می رود، ولی نتوانسته نفس خود را بسازد. ✾📚 @Dastan 📚✾
🍃 کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی می‌کرد ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بکوب تا در به رویت وا کنم 🍃 وقتی بر در خانه اش رسیدم هر چه گشتم در بسته ای ندیدم! هر چه بود باز بود 🍃 گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟ ندا آمد: این را گفتم که بیایی وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم! 🍃 کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک "مهربان خدایم دوستت دارم" ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ ⭐️🌙 🌼گـل بـاش که همنشین عطّار شوی 🌺زان پیش که همدم خس و خار شوی 🌼زحمت متراش و جمله رحمت باش 🌺پل باش بجای آنکـه دیـوار شـوی 🌼در این شب 🌺از خدای مهربان براتون 🌼یک حس قشنگ 🌺یک نفس عطر خدا 🌼دنیا دنیا آرزوهای خوب 🌺و آرامش خواستارم شبتون بخیر🌙✨ ✾📚 @Dastan 📚✾
🌸فرماندهٔ عشق، یار محبوب تویی 🍃معبود تویی، کمال مطلوب تویی 🌸ای نام تو بهترین سرآغاز مرا 🍃آرامش جان هر دل ‌آشوب تویی بسم الله الرحمن الرحیم الهی به امید تو 🌺🌺صبحتون بخیر ✾📚 @Dastan 📚✾
🪴🪴🪴🪴🪴🪴 🔆پاداش شادمان كردن 🌾امام صادق (ع ) فرمود: خداوند به حضرت داوود (ع ) وحى كرد: بنده اى از بندگان من به سوى من با حسنه مى آيد، كه از اين رو بهشت را بر او مباح نمودم . 🌾داوود (ع ) عرض كرد: آن حسنه چيست ؟ خداوند به او وحى كرد: يدخل على عبدى المومن سرورا ولو بتمرة : آن حسنه اين است كه بنده با ايمان را- هر چند با يك عدد خرما- شادمان سازد. 🌾داوود (ع ) عرض كرد: خداوندا سزاوار است ، كسى كه تو را شناخت اميدش ‍ را از تو قطع نكند 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆معنى سبحان اللّه شخصى از عمربن خطاب پرسيد: تفسير كلمه سبحان اللّه چيست ؟ عمر گفت : در اين باغ (اشاره به باغى كه در آنجا بود) مردى هست كه وقتى سئوال كنى ، پاسخ مى دهد، و وقتى سكوت كنى ، آغاز به سخن (در راه آموزش ) مى نمايد، آن شخص ، به باغ رفت و ديد حضرت على (ع ) در باغ مشغول كار است ، به حضورش رفت و عرض كرد: معنى سبحان اللّه چيست ؟ على (ع ) فرمود: سبحان اللّه ، تعظيم مقام بلند و با عظمت خدا است ، و منزه دانستن خدا است از آنچه كه مشركان مى پندارند، و وقتى كه بنده اى اين كلمه را مى گويد، همه فرشتگان بر او درود مى فرستند. 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🔆جراحات بدن على (ع ) ⚡️پس از جنگ احد، حضرت على (ع ) در حالى كه هشتاد زخم بزرگ به بدنش رسيده بود به بدنش رسيده بود به مدينه برگشت و بسترى شد. ⚡️پيامبر (ص ) به عيادت على عليه السّلام رفت ، آن حضرت مانند آن بود كه گوشت جويده شده را روى پوست چرمى قرار دهند، وقتى كه رسول خدا(ص ) او را در آن حال ديد، قطرات اشك از ديدگانش جارى شد... پس ‍ از احوالپرسى ، دو زن جراح كه از طرف پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) مأ مور زخم بندى بدن على (ع ) شده بودند به رسول اكرم (صلى اللّه عليه و آله ) عرض كردند: اى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) ما در مورد على (ع ) احساس خطر مى كنيم ، چرا كه پارچه هاى زخم بندى را داخل هر زخمى كه مى گذاريم ، از شكاف زخم ديگر بيرون مى آيد. ⚡️عجيب اينكه : روايت شده : آن حضرت زخمهايش را كتمان مى كرد و به كسى نمى گفت ، و گفتارش اين بود: شكر و سپاس خداى را كه در جنگ نگريختم و پشت به دشمن نكردم . ⚡️و بعد از شهادتش ، آثار آن زخمها را شمردند كه از سر تا قدم او اثر هزار زخم وجود داشت قربان ايثار و اخلاص و شكرگذارى تو اى على بن ابيطالب . 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
ایمان داشته باش که هرروزت بهتر خواهد شد خود خدا گفته که: بعداز هرسختی آسانیست، امیدوار باش که بهترین ها درانتظارته یه روز به همین زودیا وقتی همه چیزت جور شد برمیگردی و به این روزای زندگیت نگاه میکنی و از اینکه هیچ وقت ناامید نشدی خوشحال میشی در گرفتاری ها و سختی ها صبور و محکم باش که خدا با صابران است... هیچوقت نا امید نشین، چون: « و سيقضي الله أمراً كنت تحسبه مستحيلا » خدا چیزی رو ممکن میکنه که شما اونو غیرممکن میدونستین❤️ ✾📚 @Dastan 📚✾ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌
🌷 در ایام زلزله رودبار که محمودرضا کودکى نه ساله بود پس از وقوع زلزله که اعلام شد و سازمان هاى امدادى شروع به جمع آورى کمک هاى مردمى کردند به خانه آمد و گفت مادر میخواهم به زلزله زدگان کمک کنم. گفتم پسرم آفرین کار خوبى میکنى بگذار شب پدرت بیاید خانه از او پول میگیریم میبرى در محل جمع آورى تحویل میدى. محمودرضا گفت نه مادر الان وضعیت آنها خیلى اضطرارى است و باید هر چه سریعتر به آنها کمک برسد تا شب دیر میشود من میخواهم از وسایل خانه چیزى بدهم. وقتى شب پدرش به خانه آمد جریان را گفتم که هزینه اى را کمک کند اما محمودرضا پول را نگرفت و گفت من ظهر کمک کردم خودم. بعد از چند سال متوجه شدیم پتوى نو اما قدیمى که در خانه داشتیم را برداشته و برده به محل جمع آورى تحویل داده است. 📚 شهید محمود رضا بیضایی ‌ ✾📚 @Dastan 📚✾
❤️داستانهایی از امام علی (ع) قطع دست سارق و اتصال مجدد يكى از اصحاب خاصّ امام علىّ صلوات اللّه و سلامه عليه به نام اصبغ بن نباته حكايت نمايد: روزى در محضر امام عليه السلام نشسته بودم كه ناگهان غلام سياهى را آوردند؛ كه به سرقت متّهم بود. هنگامى كه نزد حضرت قرار گرفت ، از او سؤال شد: آيا اتّهام خود را قبول دارى ؟؛ و آيا سرقت كرده اى ؟ غلام اظهار داشت : بلى اى سرورم ! قبول دارم ، حضرت فرمود: مواظب صحبت كردن خود باش و دقّت كن كه چه مى گوئى ، آيا واقعا سرقت كرده اى ؟ غلام عرضه داشت : آرى ، من دزد هستم و سرقت كرده ام . امام عليه السلام غلام را مخاطب قرار داد و فرمود: واى به حال تو، اگر يك بار ديگر اعتراف و اقرار كنى ؛ دستت قطع خواهد شد، باز دقّت كن و مواظب گفتارت باش ، آيا اتّهام را قبول دارى ؟ و آيا سرقت كرده اى ؟ در اين مرحله نيز بدون آن كه تهديد و زورى باشد، گفت : آرى من سرقت كرده ام ؛ و عذاب دنيا را بر عذاب آخرت مقدّم مى دارم . در اين لحظه حضرت دستور داد كه حكم خداوند سبحان را جارى كنند؛ و دست او را قطع نمايند. اصبغ گويد: چون طبق دستور حضرت ، دست راست غلام را قطع كردند، دست قطع شده خود را در دست چپ گرفت و در حالى كه از دستش خون مى ريخت ، بلند شد و رفت ؛ در بين راه شخصى به نام ابن الكوّاء به او برخورد و گفت : چه كسى دستت را قطع كرده است ؟ غلام در پاسخ چنين اظهار داشت : سيّد الوصيّين ، امير المؤ منين ، حجّت خداوند، شوهر فاطمه زهراء سلام اللّه عليها، پسر عمو و خليفه رسول اللّه صلوات اللّه عليه (1) دست مرا قطع نمود. ابن الكوّاء گفت : اى غلام ! دست تو را قطع كرده است و اين همه از او تعريف و تمجيد مى كنى و ثناگوى او گشته اى ؟! غلام در حالتى كه خون از دستش مى ريخت گفت : چگونه از بيان فضايل مولايم لب ببندم و ثناگوى او نباشم ؛ و حال آن كه گوشت و پوست و استخوان من با ولايت و محبّت او آميخته است ؛ و دست مرا به حكم خدا و قرآن قطع كرده است . وقتى اين جريان را براى اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام مطرح كردند، به فرزند خود حضرت مجتبى سلام اللّه عليه فرمود: بلند شو و برو آن غلام را پيدا كن و خود بياور. پس امام مجتبى عليه السلام طبق دستور پدر حركت نمود و غلام را پيدا كرده و نزد آن حضرت آورد؛ و حضرت به او فرمود: دست تو را قطع كرده ام و از من تعريف و تمجيد مى كنى ؟! غلام عرضه داشت : بلى ، چون گوشت ، پوست و استخوانم به عشق ولايت و محبّت شما آميخته است ؛ مى دانم كه دست مرا طبق فرمان خداوند متعال قطع كرده اى تا از عذاب و عقاب الهى در آخرت در امان باشم . اصبغ افزود: حضرت با شنيدن سخنان غلام ، به او فرمود: دستت را بياور؛ و چون دست قطع شده او را گرفت ، آن را با پارچه اى پوشاند و دو ركعت نماز خواند؛ و سپس اظهار نمود: آمّين ، بعد از آن ، دست قطع شده را برگرفت و در محلّ اصلى آن قرار داد و فرمود: اى رگ ها! همانند قبل به يكديگر متّصل شويد و به هم بپيونديد. پس از آن ، دست غلام خوب شد؛ و ديگر اثرى از قطع و جراحت در آن نبود؛ و غلام شكر و سپاس خداوند متعال را بجاى آورد و دست و پاى امام عليه السلام را مى بوسيد و مى گفت : پدر و مادرم فداى شما باد كه وارث علوم پيامبران الهى هستيد.((2) ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆قضاوت پس از رسیدن یک تماس تلفنی برای یک عمل جراحی اورژانسی، پزشک با عجله راهی بیمارستان شد. او پس از اینکه جواب تلفن را داد، بلافاصله لباسهایش را عوض کرد و مستقیم وارد بخش جراحی شد. او پدر پسر را دید که در راهرو می رفت و می آمد و منتظر دکتر بود. به محض دیدن دکتر، پدر داد زد: «چرا اینقدر طول کشید تا بیایی؟ مگر نمیدانی زندگی پسر من در خطر است؟ مگر تو احساس مسئولیت نداری؟» پزشک لبخندی زد و گفت: «متأسفم، من در بیمارستان نبودم و پس از دریافت تماس تلفنی، هرچه سریعتر خودم را رساندم و اکنون، امیدوارم شما آرام باشید تا من بتوانم کارم را انجام دهم.» پدر با عصبانیت گفت: «آرام باشم؟! اگر پسر خودت همین حالا توی همین اتاق بود آیا تو می توانستی آرام بگیری؟ اگر پسر خودت همین حالا می مرد چکار می کردی؟» پزشک دوباره لبخندی زد و پاسخ داد: «از خاک آمده ایم و به خاک باز می گردیم. شفادهنده یکی از اسمهای خداوند است. پزشک نمی تواند عمر را افزایش دهد. برو و برای پسرت از خدا شفا بخواه. ما بهترین کارمان را انجام می دهیم به لطف و منت خدا.» پدر زمزمه کرد: «نصیحت کردن دیگران وقتی خودمان در شرایط آنان نیستیم آسان است.» عمل جراحی چند ساعت طول کشید و بعد پزشک از اتاق عمل با خوشحالی بیرون آمد و گفت: «خدا را شکر! پسر شما نجات پیدا کرد.» و بدون اینکه منتظر جواب پدر شود، با عجله و در حالیکه بیمارستان را ترک می کرد گفت: «اگر شما سؤالی دارید، از پرستار بپرسید.» پدر با دیدن پرستاری که چند لحظه پس از ترک پزشک دید گفت: «چرا او اینقدر متکبر است؟ نمی توانست چند دقیقه صبر کند تا من در مورد وضعیت پسرم ازش سؤال کنم؟» پرستار درحالیکه اشک از چشمانش جاری شد پاسخ داد: «پسرش دیروز در یک حادثه ی رانندگی مرد. وقتی ما با او برای عمل جراحی پسر تو تماس گرفتیم، او در مراسم تدفین بود و اکنون که او جان پسر تو را نجات داد با عجله اینجا را ترک کرد تا مراسم خاکسپاری پسرش را به اتمام برساند.» ✅هرگز زود کسی را قضاوت نکنید چون شما نمی دانید زندگی آنان چگونه است و چه بر آنان می گذرد یا آنان در چه شرایطی هستند. ✾📚 @Dastan 📚✾
🌺 شیطان با این پنج نفر مشکل دارد! 🌷 امام صادق (عليه السّلام) می فرمایند : ✅ ابليس گفت: پنج نفر هستند که هيچ چاره اي براي آنها ندارم اما ديگر مردمان در مشت من هستند : 1⃣ هر که با نيت درست به خدا پناه برد و در همه کارهايش به او تکيه کند 2⃣ کسي که شب و روز بسيار تسبيح خدا گويد 3⃣ کسي که براي برادر مؤمنش آن پسندد که براي خود مي پسندد 4⃣ کسي که هر گاه مصيبتي به او مي رسد، بي تابي نمي کند 5⃣ و هر کسي که به آنچه خداوند قسمتش کرده، خرسند است و غم روزيش را نمي خورد. 📙 الخصال، ج ۱، ص ۲۸۵ 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌺 سه قدم برای یک ; 1️⃣ خود را به خاطر افراد بی فایده ای که ▫️ لایق داشتن هیچ جایگاهی در زندگی تان نیستند، دچار استرس نکنید. 2️⃣ هیچگاه احساسات خود را، بیش از حد صرف چیزی نکنید. ▫️ چون در غیر این صورت صدمه خواهید دید. 3️⃣ بیاموزید بدون نگرانی زندگی کنید. ▫️ چون خدا در همه حال هوایتان را خواهد داشت. ▫️ اعتماد کنید و ایمان داشته باشید... 🌸 خواهیم داشت، اگر دست برداریم از ▫️ فردی که لیاقت محبت ندارد، ▫️ دشمنی که ارزش جنگیدن ندارد، ▫️ حقی که ارزش گرفتن ندارد، ▫️ و فکری که ارزش اندیشیدن ندارد...! ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الهی.. ازتوميخواهیم سهم دستانمان را بخشش سهم چشمانمان را عشق سهم پاهایمان را معرفت سهم دهانمان را ذكر سهم قلبمان را محبت وسهم لحظاتمان را انسانیت ببخش 🍁صبح پاییزیتون بخیر🍁 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✾📚 @Dastan 📚✾