eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.1هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
63 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘 حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره اصرار می‌کرد که: ▪️ وقتی مجلس برگزار می‌کنید، برتری‌ها و امتیازهای اهل‌بیت علیهم‌السلام و فضایل و مناقب این حضرات را بگویید و در برابر این قضیه ابراز احساسات کنید. 🕯 حتی اگر اشک شما جاری نمی‌شود، حالت گریه به خود بگیرید و در حال حزن باشید و تباکی کنید (حالت گریه بگیرید). ⬅️ رحمت واسعه، صفحه ٢۴ (مجموعه فرمایشات حضرت آیت‌اللّٰه بهجت پیرامون حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام و اصحاب و یاران آن حضرت) 🏷 علیه السلام (ره) ✾📚 @Dastan 📚✾
. 💠 روضه سيّدالشهداء علیه السلام 🔹 حجت الاسلام حاج سید جواد گلپایگانی نقل کردند که مرحوم آقای خوئی فرمودند: ما در نجف اشرف در خانه بسیار کوچکی زندگی می‌کردیم. خانمم روضه می‌گرفت و مزاحم مطالعه من بود. من به ایشان گفتم: روضه‌خوانی در منزل مزاحم مطالعه من است، روضه ترک شد، ولی مبتلا به چشم‌دردی شدم که هر چه به دکتر مراجعه کردم، خوب نشد و دکترها از معالجه آن مأیوس شدند. 🔸 متوسّل شدیم، در عالم خواب به من گفتند: بنا بود شما کور شوید، ولی حالا که متوسّل شدید، با تربت استشفا کنید. با تربت استشفا کردم، چشمم خوب شد. . 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ جزء ۲ ؛ صفحه ۶۸۱ . ✾📚 @Dastan 📚✾
✨✨✨✨ وقتی تحصیل کرده هستید که بتوانید تقریبا هر حرفی را بشنوید بدون آنکه عصبانی شوید یا اعتماد به نفستان را از دست بدهید! ✍ ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️💫"الهی آفتاب زندگی تون پرنور باشه 🤍💫الهی روزی تون پربرکت باشه ❤️💫الهی همیشه شادی تولحظه هاتون 🤍💫و خوشبختی مهمان خونه هاتون باشه ❤️💫و الهی امروز پنجره ی آرزوهایتان 🤍💫باز بشه به سمت باغ اجابت ❤️💫روزتون بخیر ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆يادى از شهيد ابن الحسين يكى از علماى برجسته قرن چهارم ، فيلسوف و شاعر سترگ ابوالحسن ، ابن الحسين بلخى است كه بسال 325 هجرى قمرى از دنيا رفت . كه شاعر معروف رودكى در سوگ او گفت : از شمار دو چشم يك تن كم * و از شمار خرد، هزاران بيش نقل مى كنند: روزى وى تنها نشسته بود و به مطالعه كتاب ، اشتغال داشت ، شخص بى سوادى نزد او رفت و گفت : ديدم تو تنها هستى آمدم تا همدم داشته باشى . او در پاسخ گفت الان صرت وحيدا اكنون تنها شدم (يعنى آنگاه كه مشغول مطالعه بودم ، در فكرم ، افكار گوناگون علماء در جولان بود، و با جمعيتى سروكار داشتم ، ولى اينك كه تو از علم بهره اى ندارى و اينجا آمده اى ، من تنها هستم ). و از اشعار ابن الحسين است : اگر غم را چو آتش دود بودى* جهان تاريك بودى جاودانه در اين گيتى سراسر گربگردى *** خردمندى نيابى شادمانه 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆دعا در تحت قبه حسين عشفاى زن فرانسوى در كتاب معجزات و كرامات نقل شده كه عالم جليل و زاهدى بى بديل جناب آقاى حاج سيّد عزيزاللّه فرمودند: من در زمانى كه در نجف اشرف مشرف بودم براى زيارت حضرت سيّد الشهداء علیه السلام در عيد فطر به كربلا رفتم و در مدرسه صدر ميهمان يكى از دوستان بودم و بيشتر اوقاتم را در حرم مطهر امام حسين علیه السلام ميگذرانيدم ، يك روز كه به مدرسه وارد شدم ديدم جمعى از رفقا دورهم جمعند و ميخواهند به نجف اشرف برگردند ضمنا از من سؤال كردند كه شما چه وقت به نجف برميگردى ؟ گفتم شما برويد من ميخواهم از همين جا به زيارت خانه خدا بروم گفتند چطور؟ گفتم زير قبه حضرت سيد الشهداء علیه السلام دعا كردم كه پياده رو به محبوب بروم و ايام حج را در حرم خدا باشم . همراهان و دوستان بالاتفاق مرا سرزنش كردند و گفتند مثل اينكه در اثر كثرت عبادت و رياضت دماغت خشك شده و ديوانه شده اى توچگونه ميخواهى با اين ضعف مزاج و كسالت پياده در بيابانها سفر كنى و تو در همان منزل اول به دست عربهاى باديه نشين ميافتى و تو را از بين مى برند. من از سرزنش و گفتار آنها فوق العاده متاءثر شدم و قلبم شكست با اشك ريزان از اطاق بيرون آمدم و يكسره به حرم مطهّر حضرت سيد الشهداء علیه السلام رفتم و زيارت مختصرى كردم و به طرف بالاى سر مبارك رفتم و گوشه اى نشستم و به دعا و توسل و گريه وناله مشغول شدم ناگهان ديدم دست يداللّهى حضرت بقية اللّه روحى فداه بر شانه من خورد و فرمود آيا ميل دارى بامن پياده به خانه خدا مشرف شوى عرض كردم : بله آقا، فرمود پس ‍ قدرى نان خشك كه براى يك هفته تو كافى باشد و احرام خود را بردار و در روز و ساعت فلان همين جا حاضر باش و زيارت وداع را بخوان تا با يكديگر از همين مكان مقدس به طرف مقصود حركت كنيم عرض كردم چشم اطاعت ميكنم . آن حضرت از من جدا شد و من از حرم بيرون آمدم ومقدارى به همان اندازه اى كه مولا فرموده بودند نان خشك تهيّه كردم ولباس احرامم را برداشتم و به حرم مطهر مشرف شدم و در همان مكان معيّن مشغول زيارت وداع بودم كه آن حضرت را ملاقات كردم و در خدمتش از حرم بيرون آمديم و از صحن و شهر خارج شديم ساعتى راه پيموديم نه آنحضرت بامن صحبت ميكرد و نه من ميتوانستم با او حرف بزنم و مصّدع اوقات او بشوم و خيلى باهم عادى بوديم تا در همان بيابان به محلّى كه مقدارى آب بود رسيديم آن حضرت خطّى به طرف قبله كشيدند و فرمودند اين قبله است تو اينجا بمان نمازت را بخوان و استراحت كن من عصرى ميآيم تا باهم به طرف مكه برويم من قبول كردم آن حضرت تشريف بردند حدود عصر بود كه تشريف آوردند و فرمودند برخيز تا برويم ، من حركت كردم و خورجين نان را برداشتم و مقدارى راه رفتيم غروب آفتاب به جائى رسيديم كه قدرى آب در محلّى جمع شده بود آن حضرت به من فرمودند: شب را در اينجا باش و خطّى به طرف قبله كشيدند و فرمودند اين قبله و من فردا صبح مى آيم تا باز هم بطرف مكّه برويم . بالاخره ، تا يك هفته به همين نحو گذشت صبح روز هفتم آبى در بيابان پيداشد به من فرمودند در اين آب غسل كن و لباس احرام بپوش و هر كارى كه من ميكنم توهم انجام بده و بامن لبيك ها را بگو كه اينجا ميقات است من آنچه حضرت فرمودند و عمل كردند انجام دادم و بعد مختصرى راه رفتيم به نزديك كوهى رسيديم صداهائى بگوشم رسيد عرض كردم : اين صداها چيست ؟ فرمودند: از كوه بالا برو در آنجا شهرى مى بينى داخل آن شهر شو آن حضرت اين را فرمودند و از من جدا شدند من از كوه بالا رفتم و به طرف آن شهر سرازير شدم از كسى پرسيدم اينجا كجاست ؟ گفت اين شهر مكّه است و آن هم خانه خداست يك مرتبه به خود آمدم و خود را ملامت ميكردم كه چراهفت روز خدمت آن حضرت بودم ولى استفاده اى نكردم و با اين موضوع به اين پراهميتى خيلى عادى برخورد نمودم به هرحال ماه شوال و ذيقعده و چند روز از ماه ذيحجّه را در مكّه بودم بعد از آن رفقائى كه باوسيله حركت كرده بودند پيدا شدند من در اين مدت مشغول عبادت و زيارت و طواف بودم و باجمعى آشنا شده بودم وقتى آشنايان و دوستان مرا ديدند تعجب كردند و قضيه من در بين آنهايى كه مرا مى شناختند معروف شد و اين از همان دعايى بود كه تحت قبه حرم سيد الشهداء اباعبداللّه الحسين علیه السلام كردم و دعايم را بتوسط حضرت سيد الشهداء علیه السلام مستجاب كردند. 📚ملاقات با امام زمان عج ، جلد 2، ص 229. ✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از قاصدک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸کلی بار از ترکیه و امارات برامون رسیده😍 لباس مجلسی شومیزهای ترک لباسهای عربی کیفیت داریم 💯 ✅ارسال رایگان ✅ضمانت مرجوع ✅پرداخت درب منزل https://eitaa.com/joinchat/1787822842C29b5a06d7c https://eitaa.com/joinchat/1787822842C29b5a06d7c 🔵🟣🔵🟣🔵🟣🔵🟣🔵
🔆دو ادّعا جناب حاج آقاى ناجى در اصفهان فرمودند: مرحوم آيه الله ارباب دو سه سال آخرعمرش نابينا شد،ايشان مدارج علميش خيلى بالابود ومتون را از حفظ بود. يك روز از ايشان پرسيدند كه آقا شما پس ازاين همه عمر آيا ادعايى هم داريد يانه ؟ اين مرد بزرگوار فرموده بودند: من در مسائل علمى ادعايى ندارم ، ولى در مسائل شخصى خودم فقط دو ادعا دارم . يكى اينكه به عمرم غيبت نشنيدم و غيبت هم نگفتم . دوم : درطول عمرم چشمم به نامحرم نيفتاد و كسى را هم نديدم . از ايشان گفته بودند كه ايشان فرموده بودند: برادرم باهمسرش چهل سال منزل ما بودند، در اين چهل سال يك بار همسربرادرم را هم نديدم . 📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده ✾📚 @Dastan 📚✾
📣 کودکانی که می‌توانستند از شرکت‌کنندگان المپیک باشند... ✾📚 @Dastan 📚✾
📚 🌟عنوان:اسوه های بصیرت،سقای حرم🌟 🖋 به قلم:واحد پژوهش انتشارات کتاب جمکران 👨‍👩‍👧‍👦رده سنی:کودک و نوجوان 📜قالب کتاب :داستان 📖تعداد صفحه :24 صفحه 📜🔹📜🔹📜🔹📜🔹📜🔹 اسوه های بصیرت مجموعه ای است هشت جلدی از زندگانی: حضرت زینب سلام الله علیه، حضرت معصومه سلام الله علیه، حضرت ابوالفضل علیه السلام، عمار بن یاسر،سلمان فارسی، مقداد، ابوذر غفاری،میثم تمار؛ که به صورت داستانی ویژه کودکان و نوجوانان توسط انتشارات کتاب جمکران به چاپ رسیده است. 📜🔹📜🔹📜🔹📜🔹📜🔹 🔹دسترسي مستقیم به کتاب از طریق لینک زیر 👇👇 🌟https://ketabejamkaran.ir/4458🌟 ✾📚 @Dastan 📚✾
انقدر قوی باش! که رها کنی 🚶 و انقدر عاقل باش! برای آنچه که لایقش هستی؛ صبر کنی 🤜🦋 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 .... 🌷پدر شهید غلامرضا زمانیان نقل می کرد که: قبل از عملیات بدر غلامرضا جلو من و مادرش بدنش را برهنه کرد و گفت: نگاه کنید! دیگر این جسم را نخواهید دید. همان طور شد و در عمليات بدر مفقود گردید. پدر شهید اضافه کرد: دوازده سال در انتظار بودم و با هر زنگ درب منزل می دویدم تا اگر او برگشته باشد اولین کسی باشم که او را می بینم. تا اينكه یک روز خبر بازگشت او را دادند .... 🌷فقط یک جمجمه از شهید برگشته بود كه مادرش از طریق دندان فرزند را شناخت. در نزد ما رسم است بعد از دفن، سه روز قبر به صورت خاکی باشد مردم در تشیع جنازه او با شكوه شرکت کردند. 🌷شبی در خواب دیدم که چند اسب سوار آمدند و شروع به حفر قبر کردند. گفتم: چه کار می کنید؟ گفتند: مأمور هستیم او را به کربلا ببریم. گفتم: من دوازده سال منتظر بودم چرا او را آوردید؟ گفتند: مأموريت داریم و يك فرد نورانی را نشان من دادند. عرض کردم: آقا! این فرزند من است. فرمود: باید به کربلا برود. او را آوردیم تا تو آرام بگیری و بعد او را ببریم. 🌷پدر شهید از خواب بیدار می شود با هماهنگى و اجازه، نبش قبر صورت می گیرد می بينند، خبری از جمجمه شهید نیست و شهيد به کربلا منتقل شده است!!! راوی: پدر شهید غلامرضا زمانیان 📚 به نقل از سایت افلاکیان ✾📚 @Dastan 📚✾
🔸خواص عاشورایی: جَون بن حَوى بن قتادة 💠جَون غلامى سياه پوست بود. اميرالمؤمنين عليه السلام او را خريدارى نمود، و به ابوذر هديه كرد. وى تا هنگام تبعيد ابوذر و نيز در تبعيدگاه (ربذه) در كنار او بود. پس از وفات ابوذر در سال 32 هجرى جون به مدينه برگشت و در خدمت اميرالمؤمنين و حسنين عليهم السلام و سرانجام در خدمت امام سجاد عليه السلام بود. 🔺او همراه امام حسين عليه السلام از مدينه به كربلا آمد و در زمره ياران آن حضرت قرار گرفت. روز عاشورا خواست تا به ميدان برود؛ ولى امام ع از وى خواست كه از اين كار ، منصرف شود. امّا جَون ، ضمن پافشارى براى رفتن به ميدان ، به امام ع گفت : 🔻بويى بد، تبارى پست و رنگى سياه دارم پس بهشت را از من دريغ مَدار تا بويم خوش و تبارم نيكو و رويم سپيد شود ! نه! به خدا سوگند ، از شما جدا نمى شوم تا اين كه خون سياهم با خون شما ، در آميزد . سپس به ميدان آمد و به صف دشمن حمله‌ور شد. ♦️جون فداکارانه جنگيد تا به خيل شهيدان پيوست. امام عليه السلام ، بر بالین او اين چنين دعا كرد : خداوندا ! صورت او را نورانى و بويش را خوش گردان و او را با نيكان، محشور كن ... از امام سجاد عليه السلام ، روايت شده كه وقتی مردم براى دفن شهدا آمدند ، از جنازه او بوى مُشك، استشمام مى شد. ✾📚 @Dastan 📚✾
همین الان مصرف برق را کم کنیم مخصوصا وسایل سرمایشی. درجه ۲۴ دمای مطلوبه. فشار روی صنعت برق کشور عزیزمون بسیار زیاد شده. این روزا بیش از روزهای دیگه به مصرف برق حساس باشیم 📲 روی لینک زیر کلیک کنید و تعهد خود به صرفه‌جویی در مصرف برق را ثبت کنید. با هر کلیک، تعداد شرکت‌کنندگان و لامپ‌های صرفه‌جویی شده به نمایش در خواهد آمد. 🔗 https://urls.st/Psjdmb 🇮🇷 🔗 نشانی ویراست https://eitaa.com/jaarchi 📣 گسترده ترین شبکه خبری مردمی در ایتا ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃داستان امام حسین علیه السلام و تاجر مسیحی 🎥علامه علم الهدی ✾📚 @Dastan 📚✾
📸 آیت‌الله میرباقری: مؤمن باید اول صبح که بر می‌خیزد همّت و فکرش این باشد که کجای اردوگاه ولی خدا خالی است، خودش را در آنجا حاضر کند. 🔹 اگر این آمادگی و حالت انتظار وجود داشت انسان به نصرت ولی خدا موفق می‌شود، همین‌که حضرت پرچم برداشت چنین شخصی آماده است؛ چون همه‌ کارهایش را انجام داده است؛ نه اینکه وقتی جنگ شروع شد تازه به فکر نماز و روزه‌های قضا و به فکر قرض‌هایش باشد! 🔹حالا که سیدالشّهدا علیه‌السلام به میدان آمده، وقت نماز قضا خواندن نیست؛ اینها را باید قبلاً می‌خواندی. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔴از نداشتن هایت گله نکن...خداوند جبران میکند مردى از امام صادق علیه السّلام روایت مى‏کند که فرمود: در زمان پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مردى بود که (ذو النمره) نامیده مى‏شد. او از زشت‏ترین مردم بود و به سبب همین زشتى او را (ذو النمره) مى‏نامیدند. یک روز او خدمت پیامبر رسید و عرض کرد: اى پیامبر خدا! به من بگو خداى عزّ و جلّ بر من چه واجب کرده است؟ پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: خداوند بر تو واجب کرده است هفده رکعت نماز در شبانه روز، و روزه ماه مبارک را در صورتى که زنده ماندى و آن را درک کردى، و حج را اگر استطاعت یافتى، و زکات را، و آن را براى او شرح داد. آن مرد گفت: سوگند بخدایى که تو را بحق به پیامبرى برانگیخت، براى پروردگار خود افزون بر آنچه براى من واجب گردانیده به جاى نخواهم آورد. پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: چرا اى ذو النمره؟ عرض کرد: زیرا که مرا چنین زشت آفریده است. در این هنگام جبرئیل بر پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم نازل شد و عرض کرد: اى پیامبر خدا! پروردگارت به تو دستور مى‏دهد که از سوى او به ذو النمره سلام برسانى و به او بگویى: پروردگارت مى‏فرماید: آیا خشنود نیستى که در روز رستاخیز تو را به زیبایى جبرئیل محشور کنم. پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به او فرمود: اى ذو النمره! این جبرئیل است که به من دستور داده به تو سلام رسانم و به تو بگویم که پروردگار متعال فرموده است: آیا خشنود نیستى که در روز رستاخیز تو را به زیبایى جبرئیل محشور گردانم. ذو النمره گفت: پروردگارا! من خشنود شدم و بعزّتت سوگند من نیز [به اعمالم آن قدر] بیفزایم تا خشنود گردى. 📚بهشت کافى, ترجمه روضه کافى، ص387 ✾📚 @Dastan 📚✾
* 📚همیشه شنیده ایم که دعا برای غیر از خود بهتر مستجاب میشود. دلیل علمی آن این است که انسان به مسائل خود بیش از اندازه نزدیک میشود و به همین دلیل همواره میترسد و تردید میکند و شک و تردید باعث خدشه دار شدن ایمان میشود و خدشه ایمان ، انسان را از رسیدن به آرزویش دور میکند؛ اما دوست شما که برای شما دعا میکند ، بدون هیچ استرسی موفقیت و سلامت و برکت را از ته دل برای شما میخواهد یا به عبارتی آن را به عینه میبیند و چون خیلی به موضوع چسبیده نیست، شک نمیکند، دعا میکند و موضوع را رها میکند تا هم او که مشکل را به او سپرده است ، برایش حل کند! . از طرفی وقتی با حس مثبت و بدون استرس برای دیگران دعا میکنید، فرکانس مثبت شروع به فعاليت میکند و طبق قانون جذب تمام آن خوبی که برای شخص دیگری از ته دل خواسته اید به سمت شما سرازير میشود. خدایا بابت همه چیز متشکریم ✾📚 @Dastan 📚✾
. 👌 همه جای مجلس امام حسین، تبرّک است! 🔹 یکی از روزهای دهه عاشورا سید شهید- آیت الله سید محمد باقر صدر- به مجلس عزای سیدالشهدا رفتند. اتاق‌ها پر از مستمعین بود، ایشان وارد اتاق نشدند و همان جا در حیاط نشستند. 🔸 صاحبِ خانه هر چه اصرار کرد که بفرمایید داخل اتاق، سید شهید نپذیرفتند و فرمودند: فرقی نمی‌کند، همه جایِ مجلسِ امام حسین- علیه السلام- تبرّک است! 📗 مجله نامه جامعه، شماره ۳۲-۳۱، فروردین و اردیبهشت ۸۶، گفتگو با همسر آیت الله شهید سید محمد باقر صدر. ✾📚 @Dastan 📚✾
خوشبختی تصادفی نیست یک هنر است ؛ شما منتظر خوشبختی نمینشینید، بلکه برایش برنامه ریزی میکنید. خوشبختی را باید مانند طرحی زیبا، بر روی پارچه ای سفید دوخت. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی دراین روز زیبا🦋 شادمان تراز هر روز باشید ودلتون پراز شادی🌸 خونتون پراز عشق عشقتون پراز صداقت🦋 نونتون پراز برکت زندگيتون پراز صمیمیت🌸 آمین🙏🏻 ☘ ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆سه تقاضا عامر بن عبدالله بن قيس از مسلمانان پارسا و وارسته و قهرمان صدر اسلام است ، در يكى از جنگها هنگام غروب ، تنها وارد نيزارى شد، اسب خود را در آنجا بست و به بالاى تپه اى رفت و به عبادت و مناجات مشغول شد. يكى از سربازان اسلام مى گويد: او را ديدم ، در كمين او بودم ، شنيدم در دعايش عرض مى كرد: خدايا سه چيز از تو خواستم ، دو چيزش را به من دادى ، سومى آن را نيز به من بده تا آنگونه كه مى خواهم تو را عبادت كنم . در اين وقت ، متوجه من شد و گفت : مثل اينكه مراقب من بودى ، چرا چنين كردى ؟. گفتم : از اين سخن بگذر، بگو بدانم آن سه تقاضا چيست كه خداوند دو تقاضايش را داده و يكى از آنها را نداده . گفت : تا زنده ام به كسى نگو، تقاضاى اولم اين بود حب و علاقه به زنان را از دلم بيرون كند، زيرا از هيچ چيز همچون (طغيان غريزه جنسى ) در مورد زنان در آسيب رسانى به دينم نمى ترسيدم ، كه اين تقاضايم برآورده شده است و اكنون زنان (نامحرم ) و ديوار در نظرم يكسانند. دومين تقاضايم اين بود، كه از غير خدا نترسم ، اينك خود را چنين مى يابم . سومين تقاضايم اين است كه خداوند خواب را از من بگيرد تا آن گونه كه مى خواهم خدا را پرستش كنم ، ولى به اين خواسته ام نرسيده ام . عامر هنگام احتضار گريه مى كرد، پرسيدند براى چه گريه مى كنى ؟ گفت : گريه ام از ترس مرگ و علاقه به دنيا نيست . بلكه براى آن است كه از روزه در روزهاى گرم ، و عبادت در شبهاى سرد، محروم مى شوم . 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
📚 🌟عنوان:کشتی نجات🌟 ✍به قلم:نرگس هاکانی 🖨ناشر:انتشارات راه یار 🔰📓🔰📓🔰📓🔰📓🔰📓 کتاب‌ کارِ داستان‌بازیِ کشتی نجات که برای ارائه به مربیان و مادران طراحی شده، به‌طور ویژه متناسب با ایام محرم و صفر و البته همراه با قابلیت استفاده در سایر ایام آماده شده است و بازی‌ها و ماجراداستان‌هایی را به مخاطب خود معرفی می‌کند تا لحظات حضور مربی یا مادر را در کنار کودکان در مکان‌هایی مانند هیأت‌ها، مجموعه‌های فرهنگی ـ تربیتی، کلاس‌ها و... پُربار سازد. علاوه بر این، کودکان را با برخی از مفاهیم بنیادی مرتبط با هدف قیام اباعبدالله(ع) آشنا می‌کند و به این منظور، در روندی ماجرایی، وقایعی از دل تاریخ و موقعیت‌هایی در دوران معاصر گزینش شده‌اند که به نحوی با واقعه عاشورا و ایام محرم و صفر پیوند دارند. 🔰📓🔰📓🔰📓🔰📓🔰📓 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆زيارت عاشورا در آفتاب يكى از فاميلهاى نزديك آقا سيّد زين العابدين ابرقوئى سخت دچار دل درد مى شود تا حدّى كه خون از گلوى او بيرون مى آيد، دكترها ماءيوس شده و دستور حركت به تهران و عمل جراحى را دادند، خبر را به آقا سيّد زين العابدين رساندند و درخواست دعا و توسل نمودند، ايشان به فرزندان خود دستور دادند وضوء بگيرند و در ميان آفتاب مشغول زيارت عاشورا بشوند، و شفاى او را بخواهند و خود ايشان هم مشغول مى شوند، پس از ساعتى ناگهان از اطاق خود بيرون آمده و گفتند شفا حاصل شد، برخيز و مژده دهيد به مادرتان كه خداوند برادرت را شفا داد.(1) يكى از علماء اصفهان كه از ملازمين ايشان بودند گفتند آقاى سيّد زين العابدين ختم زيارت عاشورا برداشته بودند براى كمالات نفسانى و رسيدن به درجه يقين ، بدين جهت آن حالات براى ايشان پيدا شده بود. شرح حال سيد زين العابدين ابر قوئى طباطبائى مؤ لف كتاب ولاية المتقين .(2) 1- آثار، ص 48. 2- آثار، ص 30. ✾📚 @Dastan 📚✾
پادشاهی به طور ناشناس به یکی از شهرهای ساحلی رفت تا کار ماهیگیران را بررسی کند. او در مدتی که آنجا بود متوجه ماهیگیری شد که هر چه تور می‌انداخت بر خلاف دیگران، ماهی بسیار کمی در تورش جمع میشد! چند روز ماهیگیر را زیر نظر گرفت؛ او که انسان باتقوایی بود تمام قواعد ماهیگیری را رعایت می‌کرد اما ماهی چندانی نصیبش نمی‌شد! پادشاه به خوبی دریافت که رزق ماهیگیر اندک است؛ به همین دلیل جلو رفت، چند دینار به ماهیگیر داد و گفت من را در این تور شریک کن! ماهیگیر گفت ضرر میکنی چون ماهی زیادی در تورهای من نمی‌آید! پادشاه گفت اشکالی ندارد، شاید هر دو در اين معامله سود کردیم. ماهیگیر قبول کرد و تور را به دریا انداخت و اتفاقا ماهیان بسیار زیاد و بزرگی نصیبش شد؛ او خوشحال نیمی از آنان را به پادشاه داد؛ اما پادشاه قبول نکرد و گفت به جای آن همیشه در تور تو شریک باشم؛ ماهیگیر با خوشحالی قبول کرد؛ پادشاه هنگام بازگشت به او گفت که از این به بعد سهمش را به نیازمندان شهر برساند؛ ماهیگیر به پادشاه گفت: رزق اندکی داشتم و به آن راضی بودم و نزد خدا حساب کمتری هم باید پس میدادم اما حالا که شما میخواهید حتما این کار را میکنم جناب پادشاه! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✾📚 @Dastan 📚✾