#داستان_آموزنده
🔆زهد و قناعت همراه با ثروت انبوه
مرحوم قطب الدّين راوندى در كتاب خود به نقل از امام پنجم ، حضرت باقرالعلوم عليه السّلام آورده است :
روزى عبدالملك بن مروان مشغول طواف كعبه الهى بود و امام سجّاد حضرت زين العابدين عليه السّلام نيز بدون آن كه كمترين توجّهى به عبدالملك نمايد، مشغول طواف گرديد و تمام توجّهش به خداى متعال بود.
عبدالملك با ديدن اين صحنه ، از اطرافيان خود سؤ ال كرد: اين شخص كيست ، كه هيچ اعتنا و توجّهى به ما ندارد؟
به او گفتند: او علىّ بن الحسين ، زين العابدين است .
عبدالملك در همان جائى كه بود نشست و بدون آن كه حركتى كند دستور داد: او را نزد من آوريد.
چون حضرت را نزد عبدالملك آوردند، گفت : ياابن رسول اللّه ! من كه قاتل پدرت - امام حسين عليه السّلام - نيستم ؛ پس چرا نسبت به ما بى اعتنا و بى توجّه هستى ؟
حضرت فرمود: قاتل پدرم به جهت كارهاى ناشايستى كه داشت ، دنيايش تباه گشت و با كشتن پدرم آخرتش نيز تباه گرديد، اگر تو هم دوست دارى كه همچون او دنيا و آخرتت تباه گردد، هر چه مى خواهى انجام بده .
عبدالملك عرضه داشت : خير، هرگز من چنان نمى كنم ؛ وليكن از تو مى خواهم تا در فرصت مناسبى نزد ما آئى ، تا از دنياى ما بهره مندشوى .
در اين هنگام ، امام سجّاد عليه السّلام روى زمين نشست و آن گاه دامن عباى خويش را گشود و به ساحت اقدس الهى اظهار داشت : خداوندا، موقعيّت و عظمت دوستان و بندگان مخلصت را به او نشان بده ، تا مورد عبرتش قرار گيرد.
ناگاه دامان حضرت پر از جواهرات گرانبها شد و همه چشم ها را بدان سو، خيره گشت .
سپس حضرت خطاب به عبدالملك كرد و فرمود: اى عبدالملك ! كسى كه اين چنين نزد خداوند متعال آبرومند و محترم باشد، چه احتياجى به دنياى شما دارد؟
و پس از آن اظهار داشت : خداوندا، آن ها را از من بازگير، كه مرا نيازى به آن ها نيست .
📚الخرائج والجرائح : ج 1، ص 194، مجموعه نفيسة : ص 209، بحار الا نوار: ج 46، ص 120، ح 11
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوجوان من ۱۵ سالشه و از همه چی برگشته😰 و ذهنش پر از شبهه است چیکار کنم❓
یک نکته به نوجوانان
یک نکته به والدین
#سیدکاظم_روحبخش
✾📚 @Dastan 📚✾
✅ خواص عاشورایی:
جُنادة بن حارث سلمانی
🔻جنادة از مردان جنگجو و شخصیتهای معروف شیعه و دعوت کنندگان به امامت امام علی علیه السلام بود، که در کوفه زندگی می کرد و اصالتا یمنی بود. وی که از یاران امام حسین علیه السلام در کربلا به شمار می رود در جنگهای مختلفی در زمان امام علی ع نیز حضور داشت.
🔸 جنادة در ابتدا به همراه مسلم دست به قیام زد، ولی وقتی پراکنده شدن مردم را ملاحظه کرد، به همراه تعدادی از یاران از بیراهه ها گذشتند و خود را به امام ع رساندند.
🔹 وقتی به امام علیه السلام رسیدند، حُر گفت: این چند نفر که از مردم کوفه هستند را یا بازداشت می کنم و یا آنها را باز می گردانم! امام در جواب فرمودند: به تو اجازه چنین کاری نمی دهم و از آنها محافظت خواهم کرد، زیرا اینان از اصحاب من هستند.
👈 در روز عاشورا به همراه تعدادی از اصحاب به دشمن حمله کردند. بعد از اینکه در دل دشمن رفتند، توسط دشمن محاصره شدند. حضرت عباس علیه السلام آنها را از محاصره نجات داد. بعد از رهایی از محاصره، باز با دشمن جنگیدند و همگی یکجا به شهادت رسیدند. بعد از شهادتشان، امام ع برای آنها طلب مغفرت کردند.
#امام_حسین_علیه_السلام
#خواص_عاشورایی
#جُنادة_بن_حارث
#بصیرت
(تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۶ _ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۶۹)
✾📚 @Dastan 📚✾
💕 اگر جاي دانه هايت را
که روزي کاشته اي فراموش کردي
باران روزي به تو خواهد گفت
کجا کاشته اي ......
پس خير را بکار
بالاي هر زميني...
و زير هر آسماني ....
براي هر کسي ..
تو نميداني کي و کجا آن را خواهي يافت!!
که کار نيک هر جا که کاشته شود
به بار مي نشيند🌺🌺🌺🌷
✾📚 @Dastan 📚✾
🍃لشکر ابرهه با فیل اگر آمده است
🍂نوبت بارش سجیل، دگر آمده است
🍃به سگ زرد بگویید سرت خواهد رفت
🍂تیرِ پرتاب شده، تا جگرت خواهد رفت
🍃از عراق و یمن و شام تو را میکوبیم
🍂از همه خطهی اسلام تو را میکوبیم
🍃روزتان، شامِ سیاه است؛ ببین کی گفتم
🍂کارتان ناله و آه است؛ ببین کی گفتم
🥀🥀عرض تسلیت
شهادت اسماعیل هنیه
😭😭😭😭😭😭
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴لحظاتی از آخرین دیدار روز گذشته شهید اسماعیل هنیه با رهبر انقلاب
#اسماعیل_هنیه
✾📚 @Dastan 📚✾
سلام بر او که میگفت: دشمنان نمیدانند و نمیفهمند که ما برای شهادت مسابقه میدهیم و وابستگی نداریم و اعتقاد ما این است که از سوی خدا آمدهایم و به سوی او میرویم.
"شهید حسین همدانی"
✾📚 @Dastan 📚✾
📚#معرفی_کتاب
🌟عنوان:نهضت مقدس🌟
✍به قلم:محسن قنبریان
🖨ناشر:انتشارات معارف
💠📜💠📜💠📜💠📜💠📜
کتاب" نهضت مقدس" مجموعه بیانات و تحلیل های عاشورایی حجت الاسلام و المسلمین محسن قنبریان پیرامون ویژگی های نهضت اباعبدالله علیه السلام و ویژگی های نهضت های قاتل امام است.مباحث این کتاب در بخش اول پیرامون ریشه های شکل گیری اسلام طاغوتی،اسلام ضد عدالت،اسلام ذبح کننده ی آرمان ها،اسلام محافظه کار،اسلام منفعل و یک جانشین،اسلام بی توجه به مسضعفین،اسلام باندباز و حزب باز،اسلام سرمایه دار،و در یک کلام اسلام آمریکایی در عاشورا است.اسلامی که بارها و بارها خود را تکرار کرده و زنگ خطر حضور رگه های قدرتمندی از آن در تاریخ معاصر ما نیز وجود دارد.نین اسلامی به راحتی ظرفیت به انحراف کشیدن انقلاب اسلامی و آرمان های آن را دارد و مطالعه ریشه ها،چرایی شکل گیری،ویژگی ها و نشانه های آن از ضروریات زمان ماست.در بخش دوم،ویژگی ها،ارکان و ابعاد نهضت اباعبدالله الحسین علیه السلام به مثابه یک نهضت معیار،شاخص و «مقدس» بررسی می شود تا هر نهضتی که خود را پیرو ان می داند،روش مبارزه،اصول حکمرانی،شیوه های دردمندی،رفتارهای سیاسی و مدل های مطالبه گری خود را بشناسید.در بخش سوم،ریشه های اقتصادیشکل گیری عاشورا تحلیل و بررسی می شود تا مخاطب با شناسایی مختصات«طاغوت اقتصادی» از تکرار آن ویژگی ها در زمانه ی خویش،به خصوص در انقلاب اسلامی ایران که یگانه پرچمدار پیروی از نهضت اباعبدالله علیه السلام در جهان است،پیشگیری کند.
💠📜💠📜💠📜💠📜💠📜
#کتاب_عاشورایی
✾📚 @Dastan 📚✾
#خاطرات_شهدا
🔅 همرزمان پدرم تعریف میکردند که ایشان عادت داشت اغلب شبها نيروهايش را از خواب بیدار کند تا #غسل_شهادت انجام بدهند و خودش همواره غسل شهادت داشت، میخواست همواره آماده شهادت باشد.
🔅 هر صبح بیدار میماند و #مناجات حضرت امیرالمومنین علیه السلام در مسجد #کوفه را گوش میکرد، ایشان خیلی به این مناجات علاقه مند بود.
🔅آخرین بارکه از سوریه تلفن زد برخلاف هميشه سکوت کرده بود و میگفت شما صحبت كنيد میخواهم صدایتان را بشنوم، مثل سابق خنده در صدایش نبود طوری که من بعد از اتمام صحبت شروع کردم به گریه کردن و به خانواده گفتم مطمئن هستم قرار است حادثه ای رخ بدهد.
🔻چند روز بعد از آن تماس تلفنی هم به شهادت رسید.
📸شهید مدافع حرم #محمدضا_علیخانی
🗓شهادت ۲ دی ماه ۹۴
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️داستان تاجر هندی که هر سال برای آقا
امام حسین علیهالسلام جلسه روضه میگرفت
✾📚 @Dastan 📚✾
⭕️ قتل "محمد امين" به دستور برادرش "مأمون"
🔻جنگ بین امین و مأمون معروف به فتنه چهارم، بین سالهای ۱۹۵ تا ۱۹۸ق، بر سر جانشینی هارونالرشید، خلیفه عباسی، رخ داد. در این سلسله درگیریها، مأمون تحت حمایت خراسانیان، در مرو و امین نیز با حمایت مردم عرب در بغداد، به مقابله با یکدیگر پرداختند. سرانجام مامون پیروز شد و امين در ۲۵ محرم ۱۹۸ق كشته شد.
🔹چون مادر مامون کنیزی ایرانی بود، برای امین به عنوان ولیعهد هارون، از مردم بیعت گرفته شد. پس از مرگ هارون، امين به خلافت رسيد و پنج سال خلافت كرد و برادرش را از ولايتعهدي خلع کرد. مأمون اما به كمك ايرانيان عليه برادرش قيام كرد و پیروز شد و بیست سال خلافت كرد.
#تقویم_تاریخ
#25محرم
✾📚 @Dastan 📚✾
#تسلیت_ایران_فلسطین🇮🇷🇵🇸
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
عاقبت بردند قلب نیل را
شیرمرد خطه سجیل را
در دل ما داغ ابراهیم بود
ناگهان کشتند اسماعیل را...😭
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆نجات از غُل و زنجير
ابن شهاب زُهَرى - كه يكى از ياران و دوستان حضرت سجّاد امام زين العابدين صلوات اللّه و سلامه عليه است - حكايت كند:
در آن روزى كه عبدالملك بن مروان امام سجّاد عليه السّلام را دست گير كرد، حضرت را به شهر شام فرستاد، و ماءمورين بسيارى را نيز براى كنترل آن حضرت گماشت ، آن چنان كه حضرت در سخت ترين وضعيّت قرار گرفت .
زُهَرى گويد: من با يكى از فرماندهان صحبتى كردم و اجازه خواستم تا با امام عليه السّلام خداحافظى كنم ؛ پس به من اجازه دادند، همين كه به محضر مبارك حضرت وارد شدم ، او را در اتاقى بسيار كوچك ديدم ، در حالى كه پاهاى حضرت را با زنجير به گردنش بسته و دست هايش را نيز دست بند زده بودند.
من با ديدن چنين صحنه اى دلخراش ، گريان شدم و عرضه داشتم : اى كاش من به جاى شما بودم و شما را با اين حالت نمى ديدم .
امام عليه السّلام فرمود: اى زهرى ! گمان مى كنى اين حركات و شكنجه ها مرا آزرده خاطر مى گرداند؟!
چنانچه بخواهم و اراده نمايم ، همه آن ها هيچ است .
سپس حضرت تكانى به پاها و دست هاى مباركش داد و خود را از غُل و زنجير و دست بند رها ساخت ؛ و آن گاه من از حضور پُر فيض حضرت خداحافظى كرده و بيرون آمدم .
بعد از آن شنيدم كه ماءمورين در جستجوى حضرت بسيج شده بودند و مى گفتند: نمى دانيم در زمين فرو رفته و يا آن كه به آسمان بالا رفته است ، ما چندين ماءمور مواظب او بوديم ؛ ولى شبانگاه او را از دست داديم و چون به كجاوه او رفتيم ، غل و زنجير را در حالى كه كف كجاوه افتاد بود، خالى ديديم .
زهرى گويد: من سريع نزد عبدالملك رفتم تا بيشتر در جريان امر قرار گيرم ، و هنگامى كه بر عبدالملك وارد شدم ، پس از صحبت هائى ، به من گفت : در آن چند روزى كه علىّ بن الحسين عليهماالسّلام مفقود شده بود، ناگهان نزد من آمد و اظهار نمود: اى عبدالملك ! تو را با من چه كار است ؟ و از من چه مى خواهى ؟
گفتم : دوست دارم نزد من و در كنار من باشى .
فرمود: وليكن من دوست ندارم ؛ و سپس از نزد من خارج شد و رفت ، و مرا از آن پس ترس و وحشتى عجيب فرا گرفته است .
📚 إ ثبات الهداة : ج 3، ص 19، ح 38.
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆استجابت دعا در هلاكت دشمن
محدّثين و تاريخ نويسان آورده اند:
پس از واقعه دلخراش كربلاء، و بعد از وقوع تحوّلاتى در حكومت بنى اميّه ، مختار ثقفى روى كار آمد.
و يكى از فرماندهان مختار شخصى به نام ابراهيم فرزند مالك اشتر بود، كه بعد از آن كه عبيداللّه بن زياد ملعون را دست گير كردند، توسّط ابراهيم ، فرمانده لشكر مختار در كنار رودى به نام خارز به هلاكت رسيد و سپس سر آن خبيث را به همراه چند سر ديگر از جنايت كاران و قاتلين - در صحنه عاشوراى حسينى سلام اللّه عليه - را براى مختار فرستاد.
و مختار نيز بى درنگ و بدون فوت وقت ، سر عبيداللّه ملعون را براى امام سجّاد، حضرت زين العابدين عليه السّلام و همچنين عمويش محمّد حنفيّه إ رسال داشت .
هنگامى كه سر آن ملعون را حضور امام سجّاد عليه السّلام آوردند، آن حضرت كنار سفره طعام نشسته بود و غذا تناول مى نمود.
و چون چشم حضرت بر آن سر افتاد، فرمود: هنگامى كه ما را به مجلس عبيداللّه بن زياد وارد كردند، آن ملعون با اصحاب خود مشغول خوردن غذا بود و سر مقدّس و مطهّر پدرم ، حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام را نيز مقابلش نهاده بودند.
و من در همان حالت از خداوند متعال تقاضا كردم : پيش از آن كه از اين دنيا بروم ، سر بريده ابن زياد ملعون را ببينم .
شكر و سپاس خداوند متعال را به جا مى آورم كه دعاى مرا مستجاب نمود.
پس از آن ، امام سجّاد عليه السّلام سر آن ملعونِ خبيث و پليد را به دور انداخت و سر بر سجده شكر نهاده و چنين اظهار داشت :
حمد مى گويم و سپاس به جا مى آورم خداوند متعالى را كه دعاى مرا به استجابت رساند و در اين دنيا انتقام خون به ناحقّ ريخته پدرم را از دشمن گرفت .
و سپس افزود در پايان : خداوند، مختار را پاداش نيك و جزاى خير عطا فرمايد.
📚اءعيان الشّيعة : ج 1، ص 636.
✾📚 @Dastan 📚✾
✍️اجتناب مرحوم شیخ مرتضی زاهد از تشبه به کلمات کفار
مرحوم حجت الاسلام حاج شیخ مهدی معز الدوله تهرانی در رابطه با تشبه نقل فرمودند که روزی در خدمت مرحوم جناب شیخ به دیدار دوستی از دوستان خداوند متعال رفتیم. چون راه دور بود از وسیله نقلیه استفاده نمودیم. آن زمان کرایه ماشین را در مقابل بلیط می گرفتند. بعد از آنکه به مقصد رسیدیم، در بین راه که به طرف منزل دوست معهود می رفتیم مرحوم شیخ از من پرسید: «حاج شیخ مزدش را دادی؟» عرض کردم بله پرداخت نمودم. سپس (به عنوان دفع دخل مقدر) فرمودند: حاج شیخ! بلد بودم بگویم بلیطش را دادی. به این فکر افتادم اگر در قیامت در پای میزان عدل الهی، خداوند متعال از من بپرسد که چرا به لغات دشمنان من متشبّه شدی چه جوابی بدهم؟ بدین جهت گفتم مزدش را دادی؟ حتی لفظ عشیره را در مقابل فامیل تلفظ می فرمودند و امثال و ذلک.
شیخ مرتضی #زاهد
✾📚 @Dastan 📚✾
مثبت بودن
به این معنی نیست که
هرگز افکار منفی نداشته باشید.
بلکه به این معناست که
اجازه ندهید افکار منفی زندگی شما را کنترل کنند.
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆پيامبر از شنيدن صداى گريه كودك در مسجد ناراحت شد
عصر پيامبر صلى الله عليه وآله بود، ظهر فرا رسيد، مؤ ذن در مسجدالنبى مدينه اذان ظهر دعوت نمود، پيامبر صلى الله عليه وآله به مسجد آمد و مسلمين ازدحام كردند و صفوف نماز تشكيل شد، و نماز جماعت شروع گرديد، در وسطهاى نماز ناگاه رسول خدا صلى الله عليه وآله مى خواهد با شتاب و عجله نماز را تمام كند.
(خدايا چه مى شد؟مگر بيمارى شديدى بر پيامبر صلى الله عليه وآله عارض گرديده است ؟او كه همواره به وقار و آرامش در نماز سفارش مى كرد، اكنون چرا مستحبات نماز را رعايت نمى كند، آن همه عجله براى چه ؟چرا؟يعنى چه ؟)
چند لحظه نگذشت كه نماز تمام شد، مردم آن حضرت جهيدند، احوال پرسيدند، مى گفتند: اى رسول خدا! آيا پيش آمدى شده ! حادثه بدى رخ داده ؟چرا نماز را اين گونه يا عجله و سرعت به پايان رساندى ؟
پاسخ همه اين چراها، فقط اين جمله بود كه پيامبر صلى الله عليه وآله به آنها فرمود: اما سمعتم صراخ الصبى
آيا شما صداى گريه و جيغ كودك شيرخوار را نشنيديد؟
معلوم شد، كودك ، شير خوارى در نزديكى آنجا گريه مى كند و كسى نيست كه او را آرام نمايد، پيامبر صلى الله عليه وآله نماز را با شتاب تمام كرد، تا كودك را آرامش و نوازش دهد.
📚 كافى جلد 6 ص 48.
✾📚 @Dastan 📚✾
🔆مدينه در محاصره دشمن و تنها پشتيبان ، فرشته الهى
سعيد بن مسيّب - كه يكى از اصحاب و ياران امام سجّاد، حضرت زين العابدين عليه السّلام است - حكايت كند:
در آن هنگامى كه دشمن به شهر مدينه طيّبه حمله و هجوم آورد و تمام اموال و ثروت مسلمان ها را چپاول كرده و به غارت بردند، مدّت سه شبانه روز اطراف مسجد النّبىّ صلّى اللّه عليه و آله در محاصره دشمن قرارگرفت .
و در طىّ اين مدّت ، ما به همراه امام سجّاد عليه السّلام بر سر قبر مطهّر حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله مى آمديم ؛ و زيارت مى كرديم و نماز مى خوانديم ، ولى هرگز دشمن متوجّه ما نمى شد و ما را نمى ديد.
و هنگامى كه كنار قبر مطهّر مى رسيديم ، حضرت سجّاد عليه السّلام سخنانى را با قبر مطرح و زمزمه مى نمود كه ما متوجّه آن سخنان نمى شديم .
در يكى از همين روزها در حالتى كه مشغول زيارت قبر مطهّر بوديم و حضرت نيز با قبر مطهّر و مقدّس جدّش سخن مى گفت ، ناگاه مردى اسب سوار را ديديم ، در حالتى كه لباس سبز پوشيده بود و سلاحى در دست داشت ، بر ما وارد شد.
و چون هر يك از نيروى دشمن مى خواست به قبر شريف جسارتى كند، آن اسب سوار با سلاح خود به آن شخص مهاجم اشاره مى نمود و بدون آن كه آسيبى به او برسد، در دم به هلاكت مى رسيد.
و پس از آن كه مدّت قتل و غارت پايان يافت و دشمنان از شهر مدينه طيّبه بيرون رفتند، امام سجّاد حضرت زين العابدين عليه السّلام تمامى زيور آلات زنان بنى هاشم را جمع آورى نمود؛ و خواست كه آن هدايا را به رسم تشكّر و قدر دانى ، تقديم آن اسب سوار سبزپوش نمايد؛ ليكن او خطاب به امام زين العابدين عليه السّلام كرد و اظهار داشت :
يابن رسول اللّه ! من يكى از ملائكه الهى هستم كه چون دشمن به شهر مدينه طيّبه و همچنين به اهالى آن حمله كرد، از خداوند متعال اجازه خواستم تا حامى و پشتيبان شما باشم .
📚بحار الا نوار: ج 45، ص 131، ح 21، مناقب ابن شهر آشوب : ج 3، ص 284.
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مداحی و مرثیهسرایی میثم مطیعی در مراسم اقامه نماز بر پیکر شهید هنیه در دانشگاه تهران
✾📚 @Dastan 📚✾
1_10652208637.mp3
4.04M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
عشاق همه یک به یک
آماده ی رزم اند...
ای لشکر صاحب زمان؛
آماده باش ، آماده باش ✌️🏻
#اسماعیل_هنیه
✾📚 @Dastan 📚✾