✅ شهادت "محمد بن ابی بکر" از ياران امام علی علیه السلام در مصر توسط معاويه
🔹 محمد بن ابی بکر، یکی از یاران وفادار امام علی(ع) بود که مادرش، اسماء دختر عُمِیس با امام ع ازدواج کرد. او از کودکی در دامان امام ع تربیت شد و مهر علی ع در دلش جای گرفت. از این رو، وی اصحاب خاصِّ آن حضرت شد.
🔻 محمد در جنگ جمل در رکاب امام ع بود که از جانب امام به حکومت مصر انتخاب شد. امّا مردم مصر از دَرِ نیرنگ با او وارد شده و در این هنگام، سپاه معاویه به فرماندهی عمروعاص بر مصر تاخت در حالی که مردم مصر، علیه او شورش کردند.
🔸 جنگ شدیدی روی داد تا این که لشکر محمد ضعیف شد. سرانجام، او دستگیر و به شهادت رسید. علاوه بر شجاعت زیادی که داشت، از علم و فهم و عبادتِ فوق العاده ای برخوردار بود. وقتی امام خبر شهادتش را شنید، بسیار غمگین شد و چندین بار در خطبه های خویش، وی را ستود.
#تقویم_تاریخ
#14صفر
#محمد_بن_ابی_بکر
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆خود را با ريسمان به مسجد بست
در جريان بنى قريظه ، به خاطر خيانتى كه يهوديان به اسلام و مسلمين كردند، رسول اكرم صلى الله عليه وآله تصميم گرفت كه كار آنها را يكسره كند. يهوديان از پيامبر صلى الله عليه وآله خواستند تا ابوبابه را پيش آنها بفرستند تا با او مشورت نمايند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمودند: ابوبابه ! برو، ابوبابه هم دستور آن حضرت را اجابت كرده و با آنها به مشورت نشست .
اما او در اثر روابط خاصى كه با يهوديان داشت ، در مشورت منافع اسلام و مسلمين را رعايت نكرد و يك جمله را گفت و اشاره اى را نمود كه آن جمله و آن اشاره به نفع يهوديان و به ضرر مسلمانان بود.
وقتى كه از جلسه بيرون آمد، احساس كرد كه خيانت كرده است ، اگر چه هيچ كس هم خبر نداشت .اما قدم كه بر مى داشت و به طرف مدينه مى آمد، اين آتش در دلش شعله ورتر مى شد.به خانه آمد، اما نه براى ديدن زن و بچه ، بلكه يك ريسمان از خانه برداشت و با خويش به مسجد بست و گفت : خدايا تا توبه من قبول نشود، هرگز خودم را از ستون مسجد باز نخواهم كرد. گفته اند فقط براى خواندن نماز يا قضاى حاجت يا خوردن غذا، دخترش مى آمد و او را از ستون باز مى كرد و مجددا باز خود را به آن ستون مى بست و مشغول التماس و تضرع مى شد و مى گفت :
خدايا غلط كردم ، گناه كردم ، خدايا به اسلام و مسلمين خيانت كردم ، خدايا به پيامبر تو خيانت كردم خدايا تا توبه من قبول نشود، همچنان در همين حال خواهم ماند تا بميرم .
اين خبر به رسول خدا صلى الله عليه وآله رسيد فرمود: اگر پيش من مى آمد و اقرار مى كرد، در نزد خدا برايش استغفار مى نمودم ولى او مستقيم نزد خدا رفت و خداوند خودش به او رسيدگى خواهد كرد.
شايد دو شبانه روز يا بيشتر از اين ماجرا نگذشته بود كه ناگهان بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در خانه ام سلمه وحى نازل شد و در آن به پيامبر صلى الله عليه و آله خبر داده شد كه توبه اين قبول مرد است .
پس از آن پيامبر فرمودند: اى ام سلمه ! توبه ابوبابه پذيرفته شد. ام سلمه عرض كرد: يا رسول الله ! اجازه مى دهى كه من اين بشارت را به او بدهم ؟ فرمود: مانعى ندارد.
اطاقهاى خانه پيامبر هر كدام دريچه اى به سوى مسجد داشت و آنها را دور تا دور مسجد ساخته بودند، ام سلمه سرش را از دريچه بيرون آورد و گفت : ابوبابه ! بشارت بدهم كه خدا توبه تو را قبول كرد.
اين خبر مثل توپ در مدينه صدا كرد، مسلمانان به داخل مسجد ريختند تا ريسمان را از او باز كنند، اما اجازه نداد و گفت : من دلم مى خواهد كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله با دست مبارك خودشان اين ريسمان را باز نمايند.
نزد پيامبر صلى الله عليه وآله آمدند و عرض كردند: يا رسول اكرم ! ابوبابه چنين تقاضايى دارد پيامبر به مسجد آمد و ريسمان را باز كرده و فرمودند:
اى ابوبابه توبه تو قبول شد، آن چنان پاك شدى كه مصداق آيه : يحب التوابين و يحب المطهرين گرديدى .الان تو حالت آن بچه را دارى كه تازه از مادر متولد مى شود، ديگر لكه اى از گناه در وجود تو نمى توان پيدا كرد.
بعد ابولبابه عرض كرد: يا رسول الله !مى خواهم به شكرانه اين نعمت كه خداوند توبه من را پذيرفته ، تمام ثروتم را در راه خدا صدقه دهم .
پيامبر فرمود: اين كار را نكن . گفت : يا رسول الله اجازه بدهيد دو ثلث ثروتم را به شكرانه اين نعمت صدقه بدهم . فرمود: نه . گفت : اجازه بده نصف ثروتم را بدهم . فرمود: نه . عرض كرد: اجازه بفرماييد يك ثلث از آن را بدهم .فرمودند مانعى ندارد.
📚گفتارى معنوى ، ص 156.
✾📚 @Dastan 📚✾
✅ خواص عاشورایی:
شَوذَب بن عبدالله همدانی
🔻 شَوذَب بن عبدالله همدانی، از شخصیتهای برجسته و پر آوازه ی شهر کوفه و از بزرگان و محدثان شیعه بود. در مجلسی می نشست و شیعیان برای شنیدن حدیث نزد وی می آمدند. وی از پیشگامان در تشیع و از یاران امام علی ع بود.
🔹 شَوذَب که از یاران با وفای امام حسین ع بود، در کهنسالی عابس را از کوفه تا مکه برای رسانیدن نامه ی مسلم به امام ع همراهی کرد و با آن بزرگوار به کربلا آمد.
👈 او در روز عاشورا از امام ع اجازه گرفت و به میدان رفت و دلاورانه جنگید. پس از به هلاکت رساندن گروهی از دشمنان، خود نیز به شهادت رسید. نام وی در زیارت ناحیه مقدسه و رجبیه آمده است.
#امام_حسین_علیه_السلام
#خواص_عاشورایی
#شوذب_بن_عبدالله
#بصیرت
(نفس المهموم، ص۲۸۱_ الرجال، ج۱، ص۱۰۱)
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️راهکار های کنترل خشم و پرخاشگری
دکتر رفیعی 🍃
✾📚 @Dastan 📚✾
✅ انتشار کتاب آیات شیطانی از سوی سلمان رشدی
🔹 کتاب آیات شیطانی، که از زندگی پیامبر اسلام الهام گرفته شده، در سپتامبر ۱۹۸۸ منتشر شد. این کتاب که سرتاسر کفر و توهین به پیامبر و دین اسلام است، در انگلستان، جوایز مختلفی دریافت کرد.
🔻 این کتاب با جنجال های بزرگی روبرو شد. مسلمانان به آن به علت توهین و تمسخر گرفتن اسلام اعتراض کردند. امام خمینی ره ، نیز با صدور فتوایی حکم اعدام رشدی را صادر کرد. که نتیجه آن چندین سوءقصد نافرجام علیه رشدی و چندین فرد مرتبط با آن بود.
🔸 کمتر از یک ماه پس از انتشار کتاب، ورود و فروش آن در هند، بنگلادش، سودان، آفریقای جنوبی و سریلانکا و ... ممنوع اعلام شد. مؤسسه ای در تهران به نام بنیاد پانزده خرداد هم برای کسی که رشدی را بکشد، جایزه تعیین کرد.
▫️در سال ۱۳۸۳ خورشیدی، امام خامنه ای در پیامی به زائران مکه بر واجب بودن کشتن سلمان رشدی تأکید کردند و حکم امام خمینی را غیر قابل تغییر خواندند.
#تقویم_تاریخ
#14صفر
#آیات_شیطانی
✾📚 @Dastan 📚✾
✅آنچه برای ما اتفاق میافتد، نتیجه اعمال خودمان است
✍عارف نامداری در بازار راه میرفت که مردی از پشتسر، بر گردن او نواخت. بهناگاه متوجه شد که او فلان عارف بزرگ و نامدار است. بسیار ناراحت شد و به دستوپای او افتاد.
عارف گفت:
من همان لحظه که بر گردنم زدی تو را حلال کردم. آنچه تو زدی، تو نبودی. من ساعتی پیش او را (خدا) ندیدم و معصیت او کردم و تو نیز مرا ندیدی و معصیت بر من کردی.
اگر من ساعتی پیش او را (خدا) دیده و معصیتش نکرده بودم، تو نیز مرا میدیدی و به اشتباه بر گردن من نمیزدی.
حضرت علی (علیهالسلام) میفرمایند: تَوَقُّوا الذُّنوبَ، فما مِن بَلِيَّةٍ و لا نَقصِ رِزقٍ إلاّ بذنبٍ، حتّى الخَدشِ و الكَبوَةِ و المُصيبَةِ؛ از گناهان دورى كنيد؛ زيرا هيچ بليّهاى رخ ندهد و هيچ رزقى كم نشود، مگر به سبب گناهى، حتى خراش برداشتن و به سر در آمدن و مصيبت.
📚 بحار الأنوار، ج۴۷، ص۳۵٠
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان زیبا و خواندنی
🌺🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃
🍃
💠داستانی واقعی خواندنی و بیدار کننده! حتما بخوانید
✍️داخل هواپیما دو حاجی با یکدیگر آشنا شدند و قرار شد برای پُر کردنِ زمانِ تاخیر پروازِ هواپیما داستانِ حجِ شان را برای همدیگر تعریف نمایند.
حاجی اولی: بنده رییس یک شرکت ساختمانی هستم الحمدلله دهمین بار است که فریضه حج را بجا می آورم.
حاجی دومی: از خداوند برای شما حجِ مقبول و سعی مشکور آرزو دارم.
حاجی دومی: بنده دکتر سعید متخصص جراحی هستم و در یکی از شفاخانه های خصوصی کار می کنم.
بعدِ سی سال کار در یکی از شفاخانه های خصوصی توانستم هزینه حج را پس انداز کنم، اما روزی که رفتم برای دریافتِ وجوه پس انداز شده ام به بخشِ مالی، همانجا با مادرِ یکی از مریضان ام که فرزند معلولی دارد برخوردم، بعد از احوال پرسی مختصر متوجه شدم که خانم بسیار غمگین و پریشان است و دلیلِ ناراحتی ایشان هم اخراجِ شوهرش از کار و اینکه دیگر آن زوج توانایی پرداختِ هزینه ی معالجه ی فرزند معلول شان را در بیمارستان خصوصی ندارند.
رفتم پیشِ مدیرِ بیمارستان و ازش خواهش نمودم تا ادامه درمانِ طفلِ مریض به حساب بیمارستان صورت گیرد، اما مدیرِ بیمارستان به تقاضای ام جواب رد داده و گفت : این جا بیمارستانِ خصوصی ست، نه کدام بنیاد خیریه
با نا امیدی تمام از پیشِ مدیرِ بیمارستان خارج شدم و در حالی که دلم بحال مریض و خانواده اش سخت میسوخت، بصورت اتفاقی و غیر ارادی دستم به جیبم که پولِ پس اندازِ حج در آن بود، خورد.
برای چند لحظه یی به فکر فرو رفتم که این پول کی و به کجا باید هزینه شود؟
بی اراده سرم را به سمتِ آسمان بلند کردم و خطاب به خداوند گفتم:
بار الها!
خودت بهتر از هر کسی آرزوی دلم را میدانی، هیچ چیزی برایم بهتر از رفتنِ حج و زیارت خانه ی خودت و مسجدِ حضرتِ نبی اکرم محبوب تر نیست و اینرا نیز میدانی که برای رسیدن به خانه ات تمام عمر تلاش نموده و زحمت کشیده ام.
بار الها!
من مشکلِ این زنِ نا امید، شوهرِ ناچار و فرزندِ مریض اش را بر تمایلِ سرکشِ درونی خودم که همانا آرزوی رفتن و زیارتِ خانه ی توست ترجیح می دهم.
خدایا مرا از فضل و کرمت بی نصیب مگردان!
مستقیم رفتم به بخشِ مالی بیمارستان و هر چه پول داشتم همه را یکجا به صراف تحویل دادم وگفتم این پولِ شش ماه پیش پرداخت برای بستری و هزینه ی درمان طفلِ مریضِ و معلول است و همچنان به مدیرِ بخش گفتم یک خواهشی دیگر هم از شما دارم که لطفآ تحتِ هیچ شرایطی به مادر مریض نگوئید که هزینه ی بستر و علاجِ طفلِ معلولِ شان را من پرداخت نموده ام و اگر اصرار نمودند بگوئید بیمارستان پرداختِ هزینه ی بیمارِ شمارا متقبل شده است .
به خانه برگشتم از یکطرف بخاطرِ اینکه سفر حج و زیارتِ خانه ی خدا را از دست داده ام بسیار نا امید و غمگین بودم، اما در عینِ حال حسِ رضایتِ عجیبی در درونِ من بود که خدا مرا وسیله ساخته تا مشکلِ مریضِ معلول و بی بضاعت ام را حل نمایم.
آن شب در حالتی که صورتم و گونه هایم خیس اشک بود به خواب رفتم، در خواب دیدم که دارم طوافِ خانه ی خدا را انجام می دهم
و مردم به من سلام می کنند و میگویند، حجِ تان قبول باشد حاج سعید و همچنان میگفتند که اینرا نیز بدانید که شما قبل از این که در زمین حج کنید، در آسمانها حج کرده اید، جنابِ حاج سعید ما را نیز از دعای خیر تان فراموش نکنید.
از خواب پریدم و احساسِ خوشحالی عجیبی سرا پایم را گرفته بود
خدا را سپاس گذاری نمودم و به رضای پروردگار راضی شدم.
تازه چند دقیقه یی از بیدار شدن ام نگذشته بود که زنگِ تلفن ام به صدا در آمد ، دیدم مدیرِ بیمارستان پشت خطِ تلفن هست.بعدِ احوال پرسی مختصر گفت:
صاحبِ بیمارستان امسال عازم حج هستند و ایشان هیچ وقت بدونِ پزشک خصوصی خود شان حج نمیرود، اما متاسفانه اینبار پزشکِ خصوصی ایشان به دلیلِ بار داری خانمش و نزدیک شدن وضعِ حمل نمی تواند صاحبِ بیمارستان را در سفرِ حج همراهی کند، بنآ خواهشی از شما دارم که امسال زحمتِ همراهی ایشان را در سفرِ حج شما عهده دار شوید.
سجده شکر بجا نمودم و همانطور که حالا می بینید خداوند حج و زیارتِ خانه خودش را بدونِ پرداختِ کدام هزینه نصیب ام گردانیده.
الحمدلله نه تنها که هزینه ی سفرِ حج پرداخت نکرده ام، بلکه به دلیلِ رضایت از همراهی و خدمات ام هدایای زیاد و هزینه ی قابلِ ملاحظه یی نیز برایم پرداخت نمودند.
در طول سفرِ حج فرصتی پیش آمد و داستانِ آن زن نا امید را به منظور تحت پوشش قرار گرفتنِ دوامدار و عرضهء خدمات رایگان برای فرزند معلول اش را برای صاحبِ بیمارستان تعریف نمودم.
ادامه
👇👇👇👇
#ادامه داستان 🔻🔻👇👇
محضِ برگشت از سفر ایشان دستور دادند تا فرزندِ مریضِ آن خانواده الی شفایابی کامل از حساب خاصِ بیمارستان درمان شود، همچنان دستورِ ایجادِ صندوقِ خاصی برای پاسخگویی مواردِ مشابه و درمان فقرا در بیمارستان را دادند و در ضمن یک دستور دیگری که خیلی خوشحال کننده بود استخدامِ شوهر آن زن در یکی از شرکت هایش بود.
و نیز دستور دادند تمام پولی که بابتِ معالجه ی مریض معلول پرداخت نموده بودم دوباره به حساب ام واریز گردد.
آیا، تا حالا فضل و کرمی بالا تر از فضل و کرمِ پروردگارِ عالمیان دیده اید؟!!!
حاجی اولی که به سخنانِ دکتر سعید گوش می داد غرقِ در اشکِ شرمندگی شده بود، پیشانی حاج سعید را بوسید و گفت : به خدا سوگند هیچ وقت همانندِ امروز احساسِ حقارت و بیچاره گی نکرده بودم، هرسال پشتِ سر هم حج می رفتم و با خودم فکر می کردم جایگاهم در نزد خدا با هر بار حج کردن بالاتر و بالاتر خواهد رفت، اما حالا متوجه شده ام که حجِ شما هزار برابرِ حجِ من و امثال من اجر و پاداش دارد.
چون، تفاوت اینجاست که من خودم به حج و زیارتِ خانه خدا میرفتم ، اما شما را خداوند شخصا به خانه اش دعوت نموده است.
✾📚 @Dastan 📚✾
⭕️ روز بزرگداشت دانشمند شهير "علامه محمدباقر مجلسی"
🔹علامه محمد باقر مجلسی از معروفترین فقها و محدثان در جهان اسلام است که در عصر صفویه (۱۰۳۷-۱۱۱۰ق) میزیست و در علوم مختلف مانند تفسیر، حدیث، فقه، اصول، تاریخ، رجال و درایه، فلسفه، منطق، ریاضیات، ادبیات، لغت، جغرافیا، طب، نجوم و علوم غریبه متخصص بود.
🔻محمد بن حسن حرّ عاملی، صاحب کتاب شریف وسائل الشیعه، در اجازه نامهای که برای علامه مجلسی نوشته، آورده است: «او تمام همت خود را مصروف آموختن دانش حدیث و فقه و بلکه همه شاخههای معارف، کرده و تمام نیروی عمیق فکری و اندیشه وقّادش را در به دست آوردن همه کمالات به کار گرفته است.»
🔸 برخی از تالیفات علامه: کتاب جامع حدیثی بحارالانوار شامل ۱۱۰ جلد مشتمل بر ۸۵.۰۰۰ حدیث که تالیف آن ۳۰ سال به طول انجامید و در آن از بیش از ۳۸۷ کتاب از منابع شیعی با ۲۵ مؤلف و ۸۵ کتاب از منابع اهل سنت استفاده شده است. این کتاب به دائرة المعارف بزرگ احادیث شیعه مشهور میباشد.
🔹کتاب شریفِ شرح اربعین، حاصل مذاکراتِ علمیِ علامه مجلسی در سفر به مشهد رضوی در سال ۱۰۸۹ ق است. در این سفر جویندگان فضل و دانش از او درخواست کردند تا برایشان مجلس شرح و بحث احادیث ترتیب دهد و شماری از اخبار پیچیده را تفسیر و نکتههای فقهی و اعتقادی آن را توضیح دهد. علامه آن مذاکرات را به رشته تحریر درآورد.
#تقویم_تاریخ
#۳۰مرداد
#علامه_مجلسی
#بحارالانوار
✾📚 @Dastan 📚✾
❣اگر ما باورمون و به خداوند تقویت کنیم و ایمان داشته باشیم اون قدرت می تونه به راحتی درها رو برای ما باز کنه ، براحتی موقعیت ها رو برای ما ایجاد کنه، براحتی رزق و وارد سفره ما کنه و براحتی می تونه ما رو از فرش به عرش ببره
✾📚 @Dastan 📚✾
در یک عملیات چند گردان به طور مشترک در عملیات شرکت کرده بودند و همه گردان ها به جز گردان فاطمیون شکست خورده بودند از حاج قاسم سلیمانی سوال کردند که نبرد را ادامه بدهیم یا عقب نشینی کنیم؟
حاج قاسم فرمودند: آقای توسلی در عملیات هستند؟
گفتیم : بله. ایشان فرمودند: پس ادامه بدهید که ان شاالله پیروزید.
شهید_علیرضا_توسلی
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 اجرای فوقالعاده نوحه توسط نوجوانان برای اربعین
اجرای سرود خلاقانه و بسیار هماهنگ نوجوانان اصفهانی با موضوع پیاده روی اربعین
اگه صدبار هم ببینید ارزشش را داره
دلی شکست و اشکی جاری شد التماس دعا دارم 🤲
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام.
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆منبرى امام حسين علیه السلام
حضرت آية اللّه شهيد بزرگوار محراب سيد عبد الحسين دستغيب رضوان اللّه تعالى عليه فرمود:
پيش از سى سال قبل روضه خوانى بود به نام شيخ حسن كه چند سال آخر عمرش به شغل حرامى سرگرم بود، پس از مردنش يكى از خوبان او را در خواب مى بيند كه برهنه است و چهره اش سياه و شعله هاى آتش از دهان و زبان آويزانش بالا مى رود بطورى وحشتناك بود كه آن شخص فرار مى كند پس از گذشتن ساعاتى وطى عوالمى باز او را مى بيند و لكن در فضاى فرح بخش در حالى كه آن شيخ چهره سفيد و بالباس است روى منبر نشسته و خوشحال است نزديكش مى رود و مى پرسد: شما شيخ حسن هستيد مى گويد بلى .
مى پرسد شما همان هستيد كه در آن حالت عذاب و شكنجه بوديد. مى گويد بله آنگاه سبب دگرگون شدن حالش را مى پرسد، ايشان پاسخ مى دهد آن حالت اولى در برابر ساعاتيست كه در دنيا به كار حرام سرگرم بودم و اين حالت خوب در برابر ساعاتيست كه از روى اخلاص از آقا سيد الشهداء ابا عبداللّه الحسين علیه السلام ياد مى نمودم و مردم را مى گرياندم و تا اينجا هستم در كمال خوشى و راحتى مى باشم و چون آنجا مى روم همانست كه ديدى . به او گفت : حال كه چنين است از منبر پائين نيا و آنجا نرو گفت : نمى توانم و مرا مى برند.
📚كرامات الحسينية جلد دوم، معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده
✾📚 @Dastan 📚✾
🔰 درس اخلاق آیت الله خوشوقت
🌷 اگر تقوا نباشد ...
📖 اگر #تقوا نباشد، انسان سر پیری هم گمراه میشود و برمیگردد. نفس امّاره، پیر و جوان سرش نمیشود.
نفس امّاره در جوانی چیزهایی میخواهد و در پیری چیزهای دیگر. در هر دو سن نباید به او تحویل داد و الّا انسان بیچاره و بدبخت میشود.
بودهاند افرادی که سر پیری گمراه شدند. سر پیری از حوزه بیرون رفتند. سر پیری از اسلام خارج شدند. همهی اینها امکان دارد ...
خدا فرمود: «يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّه»: اگر مرا قبول دارید، به حرفم گوش بدهید. من دو حرف دارم:
#واجبات را انجام بده و #محرمات را ترک. بقیهی آن آزاد. ...
بنابراین تا دیر نشده باید تمرین شروع شود. صبح که از خواب بلند میشویم، اول وقت نماز و همچنین سایر #واجبات و ترک #محرمات.
چون هر روز تکرار پیدا میکند و استمرار دارد، تمرین است. با تمرین، انسان فردا قویتر از روز گذشته میشود تا کم کم به جایی میرسد که به راحتی میتواند همهی #واجبات را انجام دهد و همهی #محرمات را ترک کند.
آن وقت او خوب به درد تبلیغ دین و هدایت مردم میخورد. خدا از وجود چنین انسانی یک چراغ روشن میسازد که هر جا باشد، وجود او برای مردم خیر و برکت مادی و معنوی است، همان گونه که عیسی مسیح (ع) روز اول به عنوان معجزه فرمود: «وَ جَعَلَني مُبارَكاً»: من طوری خلق شدهام که هر جا باشم، وجودم خیر و برکت است. هم خیر و برکت مادی و هم خیر و برکت معنوی.
✾📚 @Dastan 📚✾
💕براى شاد بودن کافیست
کمتر فکر کنید
بیشتر احساس کنید
کمتر اخم کنید
بیشتر لبخند بزنید
کمتر قضاوت کنید
بیشتر بپذیرید
کمتر گلایه کنید
بیشتر سپاسگزار باشید❣
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی خداوند بهتون
دلی آرام تنی سالم لبی خندان
و عاقبتی بخیر عطا کنه
آفتاب عمرتون همیشه درخشان
و عمرتون سبز و پایدار
و زندگیتون سرشار
ازعشـق
روزتون پر از بركت
صبحتون دلنشین
✾📚 @Dastan 📚✾
💥یاد مرگ 💥
🌹 عن النبی (ص) :
أكيَسُ النّاسِ مَن كانَ أشدَّ ذِكرَاً لِلمَوتِ وَ أَغْبَطُ النَّاسِ مَنْ کَانَ تَحْتَ التُّرَابِ قَدْ أَمِنَ الْعِقَابَ وَ یَرْجُو الثَّوَابَ
📚( الشافی، صفحه 822 )
👌زیرک ترین مردم کسانی اند که بیشتر از همه یاد مرگ بکنند.
❌ بعضی ها از یاد مرگ فرار می کنند! این بلاهت و حماقت است.
همه افرادِ عالم، همه موجودات عالم بالاخره به این مرحله می رسند، همه خواهند مُرد وقتی مُردیم ، مواجهیم با عمل خودمان، مواجهیم با جزای اعمال، مواجهیم با حساب.
✅ این ، باید انسان را هوشیار کند. ... وقتی انسان به یاد آن روز باشد سعی می کند طوری عمل کند که در مقام محاسبه کم نیاورد.
این زیرکی است که انسان به یاد مرگ باشد.
👈 از همه بهره مندتر آن کسی است که در زیر خاک، یعنی آن وقتی که وارد قبر می شود، از عقاب الهی مأمون باشد و امیدِ ثواب الهی را داشته باشد.
📚شرح حدیث از مقام معظم رهبری (مدظله العالی) ( جلسه 509 در س خارج،21 /8/ 91 )
✾📚 @Dastan 📚✾
⭕️ درگذشت آیت الله سید یحیی مدرسی یزدی
♻️ سید یحیی مدرسی یزدی، در سال ۱۳۲۰ق در یزد متولد شد. او مقدمات حوزوی را نزد علمای بزرگ، فراگرفت. به مدت ۱۰ سال در قم بود و بعد راهی نجف شد. با پشتکار توانست موفق به اخذ اجازه اجتهاد از علمای بزرگ آن زمان شود.
🔻 از جمله اساتید ایشان، می توان به حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی، سید ابوالحسن اصفهانی و میرزای نائینی اشاره کرد. امام خامنه ای، آیت الله وحید خراسانی و شماری دیگر از علما نیز از شاگردان ایشان می باشند. کتب گرانبهایی نیز از او به یادگار مانده است.
▫️او ویژگی های مهمی داشت ، مانند: استفاده از تعطیلات، همراهی با نهضت امام، نبوغ علمی، عفو و گذشت، حفظ آبروی اشخاص، تقوا، علاقه به اهل بیت، توصیه به خودسازی و مردم داری.
🔹 سرانجام در ۱۶ صفر ۱۳۸۳ق در سن ۶۲ سالگی به دیدار معبود شتافت. پیکرش پس از انتقال به شهر قم، در قبرستان شیخان به خاک سپرده شد.
#تقویم_تاریخ
#16صفر
#یحیی_مدرسی_یزدی
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆شفاى مفلوج
شهيد محراب حضرت آية اللّه دستغيب رضوان اللّه تعالى عليه از عالم بزرگوار السيد الزاهد العابد مولانا حاج سيد فرج اللّه بهبهانى رضوان اللّه تعالى عليه كه در سفر حج توفيق ملاقات ايشان نصيبش شده بود چنين نقل مى كند: شنيدم كه در منزل ايشان در مجلس تعزيه دارى حضرت سيد الشهداء علیه السلام معجزه واقع شده پس از خدمت ايشان تقاضا و خواهش نمودم كه معجزه واقعه را براى بنده بنويسند و آن بزرگوار جريان معجزه را بطور مشروح با خط خود مرقوم داشته و براى اينجانب ارسال فرمودند و اينك نظر خوانندگان محترم را به عين نوشته ايشان كه در ذيل مى آيد جلب مى نمايم شخصى بنام عبداللّه مسقط الراءس او جابرنان است از توابع رامهرمز، ولى ساكن بهبهان است و اين مرد در تاريخ 28 شهر محرم الحرام سنه 1383 قمرى از يك پا مفلوج گرديد و قدرت بر حركت نداشت مگر به وسيله دو چوب كه يكى را زير بغل راست و ديگرى را زير بغل چپ مى گذاشت و با زحمت اندك راهى مى رفت و از مؤ منين در حق معاش او كمك مى شد. تا اينكه مراجعه كرده بود به دكتر غلامى و ايشان جواب ياءس داده بودند و بعدا آمد نزد حقير كه وسيله حركتشان را به اهواز فراهم آورم وسائل حركت بحمداللّه فراهم گرديد خط سفارشى به محضر آية اللّه بهبهانى ارسال و آنجناب هم پذيرائى فرمود و او را نزد دكتر فرهاد طبيب زاده پزشك بيمارستان جندى شاپور ارسال داشته پس از عكس بردارى و مراجعه اظهار ياءس كرده و گفته بود پاى شما قابل علاج نيست و در وسط زانويتان غده سرطانى مشاهده مى شود باخرج خود او را به بيمارستان شركت نفت آبادان انتقال مى دهد آنجا هم چهار قطعه عكس از پايش برداشتند و اظهار داشتند علاج شدنى نيست با اين حالت برميگردد به بهبهان و عبداللّه مرقوم ميگويد:
در خلال اين مدت خوابهاى نويد دهنده مى ديدم كه قدرى راحت مى شدم تا اينكه شبى در واقعه ديدم وارد منزل بيرونى شما شده ام و شما خودتان آنجا نيستيد ولى دو نفر سيد بزرگوار نورانى تشريف دارند و در اين اثناء شماوارد شديد بعد از سلام و تحيت آن بزرگوار خودشان را معرفى فرمود يكى از آن دو بزرگوار حضرت امام حسين علیه السلام و ديگرى فرزند آن بزرگوار حضرت على اكبر علیه السلام بودند. حضرت ابى عبداللّه الحسين علیه السلام دو سيب به شما مرحمت فرمودند و فرمودند يكى براى خودت و ديگرى براى فرزندت باشد و پس از دوسال نتيجه اين دو سيب را مى بيند و شش كلمه با حضرت حجة بن الحسن ع صحبت مى كند.
عبداللّه گفت :
در اين حال از شما درخواست نمودم كه شفاى مرا از آن بزرگوار بخواهيد يكى از آن دو بزرگوار فرمودند روز دوشنبه ماه جمادى الثانيه سنه 84 پاى منبر كه براى عزادارى در منزل فلانى كه منظور حقير بودم منعقد است ميروى و باپاى سالم برميگردى از شوق از خواب بيداد شدم و به انتظار روز موعود بودم و خواب را براى حقيرنقل كرده همان روز دوشنبه ديدم عبداللّه بادو چوب زير بغل آمد و پاى منبر نشست خودش اظهار داشت كه پس از يك ساعت جلوس حس كردم كه پاى مفلوجم تير مى كشد گوئى خون در پايم جريان پيدا كرده است پايم را دراز كرده و جمع نمودم ديدم سالم شده با اينكه روضه خوان هنوز ختم نكرده بود بپاخواستم و نشستم بدون عصاء قضيه را به اطرفيان گفتم حقير ديدم عبداللّه آمد و باحقير مصافحه نمود يك مرتبه ديدم صداى صلوات از اهل مجلس بلند شد و ديگر آن فلج به كلى راحت شد پس درشهر مجالس جشن گرفته شد و در روز بعد مهر 43 از ساعت 18 الى 11 صبح در منزل حقير مجلس جشن به اسم اعجاز حضرت سيدالشهداء علیه السلام گرفته شد و جمعيت كم نظيرى حاضر و عكسبردارى شده والسلام عليكم و رحمة اللّه الاحقر السيّد فرج اللّه الموسوى .
📚كرامات الحسينية جلد دوم، معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از قاصدک
در بندِ کسی بــــاش...
که در بندِ { حسیــــن } است...💍❤️
مـا انگشتـرِ آرزوهاتو
به واقعیت تبدیـل میکنیم 💫
دوست داری انگشترت چطـوری باشه؟☺️
شما بگو، ما برات میسازیم ❤️
تولیدی انگشتر سفیر اینجاست🌸 👇
https://eitaa.com/joinchat/3039232081C2859c5fac1
ارسال#رایگانه ضمانت #مرجوعی واصالتم داریم وقیمتامون کفبازاره💚👆
بـزرگۍمۍگفـت:
تڪیہڪنبہشھـدا؛شھـداتڪیہشـونخـداسـت.
اصـلاڪنارگلبنشـینۍبـوۍگـلمۍگیـرۍ؛ پسگلسـتـانڪن ڪلزندگیـتروبـٰایـٰادشھـدا...!'
شھیدآنهزندگۍڪنیم؟!(:
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
✾📚 @Dastan 📚✾
✅ خواص عاشورایی:
یزید بن ثُبَیط و پسرانش
🔻 يزيد بن ثبیط، از دوستداران امام علی علیه السلام و مردی ادیب و مسلط به علم نحو بود. وی از شيعيان بصره بوده که در ميان قومش، جايگاه ارزشمندی داشت. شیعیان بصره، با آگاهی از حرکت امام از مکه به کوفه، در تجمعات پنهانی به مشورت پرداختند. يزيد از كسانى بوده كه در این تجمعات در خانه زنى به نام ماريه شركت می کرد.
🔸 دو تن از پسران ثبیط نیز دعوت امام ع را پذيرفتند. آنها شبانه از بصره خارج شدند و خود را به امام ع رساندند. امام که از آمدن یزید بن ثبیط و پسرانش آگاه شده بودند، برای استقبال از آنان به نزدشان آمدند. ولی یزید خواسته بود زودتر امام را ببیند به همین دلیل به محل اسقرار امام رفته بود ولی به او گفتند که امام به منزلگاه شما رفتهاند.
🔹یزید نیز برگشته و با دیدن امام این آیه را تلاوت میکند : فَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْیَفْرَحُوا (به كرم و رحمت خداوند باید شادمان بود) امام نیز برای او دعای خیر می نماید. یزید پس از شهادت دو فرزندش، در جنگی تن به تن به شهادت رسید. او به هنگام شهادت ۵۰ سال سن داشت.
#امام_حسین_علیه_السلام
#خواص_عاشورایی
#یزید_بن_ثبیط
#بصیرت
✾📚 @Dastan 📚✾