eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.9هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🔅🍃🔅🍃🔅🍃🔅🍃🔅🍃 * به بهلول گفتند تقـوا را توصیف کن گفت: اگر در زمینی که پُر از خار و خاشاک بود مجـبور به گذر شوید چه میکنید؟ گفتند: پیوسته مواظب‌ هستیم و با احتـیاط راه می رویم تا خود را حفـظ کنیم... بهـلول گفت در دنیا نیز چنین کنید تقوا همین است از گـناهان کوچک و بزرگ پرهیز کنید و هــــیچ گناهی را کوچک مشمارید کوه ها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شـده اند ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷سلام روز شما بخیر ونیکی 🌸الهـی در پناه پروردگار 🌷امروزتون پر از خیر و برکت 🌸حال دلتون خوب خوب 🌷و وجودتون سلامت باشد 🌸امیدوارم روز خوبی داشته باشید ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆شرط استجابت دعا روزى موسى (ع ) در محلى عبور مى كرد، در مسير راه مردى را ديد كه دستهايش را به سوى آسمان دراز كرده و با حالت خاصى از گريه و زارى دعا مى كند و خواسته هايش را از درگاه خدا مى طلبد. موسى (ع ) از آنجا گذشت و پس از يك هفته مراجعت نمود، باز ديد او در همان محل ، مشغول دعا و زارى است و حاجت خود را از خدا مى طلبد . در اين هنگام خداوند به موسى (ع ) وحى كرد: ((اى موسى ! اگر آن مرد آن قدر دعا كند كه زبانش بريده شده و بيفتد، دعايش را به استجابت نمى رسانم مگر اينكه از طريقى كه من به آن امر كرده ام وارد شود)) (يعنى رهبرى پيامبران و اوصياء آنها را بپذيرد و با اين اعتقاد دعا كند) 📚بحارج 27 ص 180 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆شعار شهيد فخ عصر خلافت منصور دوانيقى (دوّمين خليفه عباسى ) بود، حسين بن على بن حسن مثلث در روز هشتم ذيحجه سال 169 هجرى قمرى ، با جمعى از ياران و بستگان برضد طاغوتيان بنى عباس قيام كرد، و در سرزمين فخ در حدود يك فرسخى مكّه به شهادت رسيدند، از اين رو، حسين مثلث به شهيد فخ معروف گرديد. امام جواد (علیه السلام ) فرمود: براى ما اهل بيت بعد از كربلا، قتلگاهى بزرگتر از((فخ )) ديده نشده است . جالب اينكه : چون جمله حى على خيرالعمل  در اذان ، شعار شيعيان بود، حسين بن على ، شهيد فخ قيام خود را با اين شعار، شروع كرد، فرماندار مدينه كه از طرف منصور دوانيقى ، منصوب شده بود، در مسجدالنبى نشسته بود، و مؤ ذن بر فراز مناره مسجد اذان مى گفت ، حسين بن على شمشير بدست از مناره بالا رفت و به مؤ ذن گفت : بگو: ((حى على خير العمل )) . فرماندار وقتى كه اين جمله را شنيد، خيال كرد يكى از علوى ها قيام كرده است ، وحشت زده شد، خواست بگويد: درهاى مسجد را ببنديد، گفت : ((استرها را ببنديد!!)) ✾📚 @Dastan 📚✾
5.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥داستان تاجر شیرازی، زن بدهکار و عنایت امام رئوف 💫💫 💥استاد دانشمند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✾📚 @Dastan 📚✾
*ـ ↶📗🌱↷ * 💢دوستان واقعی ✍پسری‌ تصميم به ازدواج‌ گرفت ، ليستی از اسامی دوستانش را كه بيش از 30 نفر بودند را به پدرش داد و از او خواست كه با دوستانش تماس بگيرد‌و آنها را برای روز عروسی دعوت كند ، پدر هم قبول ميكند روز عروسی ، پسر با تعجب می‌بیند كه فقط شش نفر از دوستانش آنجا هستند ،بشدّت ناراحت شد و به پدرش گفت من‌ از شما خواستم تمام‌ِ‌ دوستانم رادعوت كنيد اما اينها كه فقط شش نفر هستند پدر به پسر گفت ، من با تك تك دوستانت تماس گرفتم و به آنان گفتم مشكلی برای تو پيش آمده و به كمك آنها احتياج داری و از آنها خواستم كه امروز اينجا باشند بنابر اين پسرم نگران نباش ، دوستان واقعی تو امروز همه اينجا هستند دوست نَبوَد ، آن که در نعمت زند لاف یاری و برادر خواندگی دوست آن دانم که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی 👤سعدی *ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 💕 🌷پیراهن سفیدی داشت که خودم برایش دوخته بودم. در عملیات قبلی آن را پوشیده بود، وقتی به مرخصی آمد گفت: دکمه‌ی بالایی این پیراهن خیلی بالاست و فاصله‌اش با دکمه‌ی پایینی زیاد است، این را برایم درست کن. مرخصی‌اش تمام شده بود و در حال اعزام بود، با عجله خودم را رساندم که پیراهنش را بدهم. همین که پیراهن را گرفت گفت: تو هیچ می‌دانی من چرا این رنگ را انتخاب کرده‌ام؟ گفتم: برای چی؟ گفت: برای این‌که این دفعه عملیات داریم و می‌خواهم شهید شوم و خونم روی این پیراهن سفید بریزد. من که.... 🌷من که حسابی جاخورده و ناراحت شده بودم، بلافاصله پیراهن را از دستش گرفتم و گفتم: دیگه بهت نمی‌دهم. برادرم که ناراحتی مرا دید بلافاصله گفت: شوخی کردم، می‌خواستم ببینم تو چه عکس‌العملی نشان می‌دهی و هر چه اصرار کرد، من پیراهن را ندادم و گفتم این دفعه که آمدی بهت می‌دهم. پیراهن را نزد خودم نگه داشتم تا یک‌بار دیگر او را ببینم، اما او رفت و دیگر برنگشت و من هنوز هم ناراحتم که چرا پیراهن سفیدش را ندادم و آن پیراهن را برای خودم نگه داشتم. 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز مرتضی گودرزوند چگینی : خواهر گرامی شهید منبع: سایت نوید شاهد ✾📚 @Dastan 📚✾
21.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖌 سی تفسیر کوتاه قرآن کریم در بیان رهبر انقلاب 📍قسمت پنجم 📚 موضوع: نصرت الهی 📖تفسیر آیه ۴۰ سوره مبارکه حج 🗓۱۳۹۱/۱۰/۱۹ ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 سالگرد شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی 🔹سید مصطفی خمینی، ۲۱ آذر سال ۱۳۰۹ش در قم متولد شد و تحصیلات دورۀ ابتدایی را در همان جا به پایان رساند. از ۱۵ سالگی، تحصیل در حوزه علمیه قم را آغاز کرد. در مدتی کمتر از شش سال، دوره‌های مقدماتی و سطح را به پایان رساند و مشغول به فراگیری درس خارج شد. وی در ۲۷ سالگی به اجتهاد رسید. 🔹 ایشان از ابتدای نهضت امام (ره) در سال ۱۳۴۲ش وارد فعالیت‌های سیاسی شد. پس از دستگیری امام خمینی در قیام ۱۵ خرداد، وی برای ادامۀ نهضت فعالیتهای زیادی انجام داد. به دنبال آن، مأموران شهربانی قم و ساواک او را دستگیر و به زندان قزل قلعه در تهران منتقل کردند.او سال ۱۳۴۳ش به ترکیه محل تبعید امام خمینی، تبعید شد . 🔹 در آن مدت با بحث‌های علمی خود با امام بر سر مسائل مختلف فقهی، فعالیت علمی خود را ادامه داد. سپس یک سال بعد، همراه امام خمینی به عراق منتقل شد و در نجف اقامت گزیدند. این دوره که اوج فعالیتهای علمی او نیز هست دوازده سال به طول انجامید. هوش و ذکاوت و روحیۀ نقادانه‌ او در زمینۀ علوم اسلامی و اصرارش به توسعۀ نقد در مباحث اصول فقه، شاخصه بارز او بود. 🔸 آیت الله سید مصطفی خمینی در ۱ آبان ۱۳۵۶ش و در ۴۷ سالگی در نجف اشرف توسط عمال ساواک و بر اثر مسمومیت به شهادت رسید. امام خمینی در پیامی کوتاه چنین نوشت: « مصطفی، نور بصرم و مهجه قلبم دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شد.» ✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از  طریق المهدی
📣 اطلاعیه| 🚩🏴 ┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ ▫️همقدم می شویم در طریق المهدی در حمایت از جوانان غیور منطقه و ملّتهای مسلمان 🚩 بر همه‌ی مسلمانان فرض است که با خود در کنار مردم و سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم‌غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند. 🟢 به یاد مجاهد قهرمان حماس فرمانده 🇵🇸حماس زنده است و زنده خواهد ماند. 🗓 سه شنبه: ۲۴ مهرماه ۱۴۰۳ ⏱ آغاز پیاده روی: ساعت ۱۶ 🚏مکان: بلوار پیامبر اعظم شهر مقدس قم ( از عمود ۱۲ تا مسجد مقدس جمکران ) 🤝مشارکت در هزینه های برنامه طریق المهدی شامل هزینه های آب،یخ، فضاسازی، سیستم صوت و... تمام مسیر:👈 💳|
5892 1070 4515 1308
روی شماره بزنید کپی می‌شود. 🇱🇧🇵🇸🇮🇷تا جان در بدن داریم؛ هستیم بر آن عهد که بستیم✊ 🔳 ضمناً جهت راه اندازی موکب به صورت خانوادگی و یا گروهی به @poshtibani پیام دهید. 👈 قرار عاشقان بقیة الله الاعظم، سه‌شنبه ها عصر، بلوار پیامبراعظم قم @tariq_almahdi
13.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روی حرف ۹ گروه حساب نکنید 🔹استاد مهدی توکلی ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆در ماندگى خدانما در عصر امام صادق (علیه السلام ) شخصى به نام جعدبن درهم )) به مخالفت با اسلام و بدعتگذارى مى پرداخت و داراى طرفدارانى شده بود، به همين خاطر در روز عيد قربان اعدام گرديد. او روزى مقدارى خاك و آب در ميان شيشه اى ريخت و پس از چند روز، حشرات و كرمهائى در ميان آن توليد شد، او گفت : اين من بودم كه اين حشرات و كرمها را آفريدم ، زيرا من سبب پديد آمدن آنها شدم . اين موضوع را به امام صادق (ع ) خبر دادند. امام فرمود: به او بگوئيد : تعداد آن حشرات داخل شيشه چقدر است ؟ و تعداد نر ماده آنها چقدر است ؟ اگر او آنها را آفريده بايد به اين سؤالها پاسخ دهد، و همچنين بپرسيد: وزن آنها چقدر است ، و اگر او خالق آن ها است ، فرمان دهد تا آن حشرات به شكل ديگر در آيند. هنگامى كه اين گفتار امام ، به او رسيد، از جواب درمانده شد و راه فرار را بر قرار ترجيح داد. 📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾