eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
70.5هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6046599635282165767.mp3
4.89M
💥داستان تکان دهنده دخترمسیحی 💗اگه دلت لرزید ، اگه گوشه چشمت تر شد💧 واسه همه مریضها وگرفتاران هم دعا کنید. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 یه قـلــب عـاشـق یه زنـدڪَی آروم یه دنـیـا شـادی یه دریـا خوشـبـختی یه آسـموڹ آرزوی زیبا همه تـقـدیم شـما پنج شنبه پاییزیتون زیبـا و در پنـاه خـدا ✾📚 @Dastan 📚✾
💫زهرى تو را به خدا برگرد ((زهرى )) در شبى سرد و بارانى حضرت سجاد عليه السلام را كه مقدارى آرد به دوش داشت ملاقات كرد. عرض كرد؟ اين چيست و به كجا مى رويد؟ فرمود: سفرى در پيش دارم و اين توشه اى است كه براى تنگناى مقصد با خود همراه مى برم . عرض كرد: غلام من حاضر است ، اجازه بدهيد آن را براى شما به دوش ‍ كشد. حضرت عليه السلام فرمود: آن چه مرا در راه مخوف مسافرت نجاتم داد خوشبختانه مرا به مقصد مى رساند، كبر نمى ورزم از تو خواهش مى كنم كه براى رضاى خدا دست از سر من برداشته و پى كار خود روى ... چند روزى گذشت و زهرى خدمت آن بزرگوار شرفياب شد و عرض كرد: من از آن سفرى كه فرموديد اثرى نديدم . فرمود: آرى آن طور است كه تو گمان كرده اى ! منظورم سفر مرگ بود و من خود را براى آن آماده مى سازم . آمادگى براى مرگ انسان را از كار زشت باز داشته و به بذل و بخشش در راه خدا وا مى دارد. 📚واعظ اجتماع ، ص 219 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆داستان عبدالرحمن اوزاعى در كتاب روضة الانوار آمده است كه عبدالرحمن اوزاعى سيماى صدقه ، ص 64. و از خانه ام خارج شدم پس همسايه ام را ديدم كه مقابل درب ايستاده بود و ضمنا او هم مرد فقيرى بود كه چندين دختر داشت ، خطاب به من گفت : فردا روز عيد است و من و فرزندانم در اين روز چيزى در بساط نداريم ، پس ‍ شما بر من لطفى كن و چيزى بده تا در اين روز صرف كنيم ، من به داخل خانه بازگشتم و اين مسئله رابه همسرم گفتم . همسرم به من گفت : ما پنج درهم داريم ، نصفش را به او بده و بقيه اش را براى فردا نگهدار تا خودمان در روز عيد صرف كنيم . من به همسرم گفتم : مى دانى كه همسايه ما فردى صالح و فقير است ، فقط از ما طلب كرده است پس ما هم بايد ايثار كنيم و همه پنج درهم را به او مى دهم . و خداوند به ما عوض خواهد داد. و اين كار را هم كردم و همه پنج درهم را به او دادم . صبح كه شد مردى از دوستانم با هزار و پانصد دينار نزد من آمد و گفت : من اين پول را براى مسئله مهمى كنار گذاشته بودم ، ديشب در خواب ديدم كه كسى به من گفت اين پول را بردار و به نزد اوزاعى ببر كه او كارت را راه مى اندازد. پس اوزاعى آن پول را گرفت و گفت : من علم پيدا كردم هر كسى درهمى را براى خدا عطا كند به همان نسبت هم خداوند به او عوض ‍ مى دهد. سيماى صدقه ، ص 64. ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 ! 🌷وقتی خبر شهادت مرتضی را به من دادند، گفتم: مرتضی شهادت را نمی‌خواست. مرتضی می‌خواست خدمت کند. اما همیشه می‌گفت اگر خدا انتخابم کند من نه نمی‌گویم. این را همیشه می‌گفت. اولین باری که بعد از عروسی مجروح شد گلوله تک‌تیرانداز به شکمش خورده بود و چند انگشت پایین‌تر از ناف شکاف عمیقی ایجاد کرده بود. خوب به یاد دارم مرتضی گفت: آن لحظه که تیر خوردم و افتادم حس کردم شهید شدم، چشم‌هایم را بستم. 🌷گفتم: مرتضی آن لحظه نگفتی پس فاطمه چه می‌شود؟ گفت: چرا گفتم اما بعد گفتم خدایی که فاطمه را به من داده خودش مراقب فاطمه خواهد بود و شهادتین را گفتم. وقتی ناراحت می‌شدم می‌گفت: من برای شهادت نمی‌روم اما اگر خدا برای ما شهادت را بخواهد من که نمی‌گویم نه! تمام فکر و ذکرش خدمت بود. یک بار در حرم حضرت رقیه (س) بودیم که همرزمان و دوستانش آن شعر معروف «منم می‌خوام برم، برم سرم بره» را می‌خواندند و سینه می‌زدند، من ناراحت شدم و به مرتضی.... 🌷و به مرتضی پیام دادم بیا بیرون. گفت: چه شده؟ گفتم: من نمی‌خواهم تو این شعر را بخوانی! گفت: نمی‌خواندم، ایستاده بودم کنار و داشتم می‌خندیدم. گفتم: می‌خندیدی؟! به چی؟ می‌گفت: به دوستان. گفتم من نمی‌خواهم سرم برود، من می‌خواهم بروم بیت‌المقدس نماز بخوانم، من می‌خواهم بروم آمریکا کار دارم، می‌خواهم بروم عربستان بجنگم، من می‌خواهم انتقام بگیرم. من تا ریشه این‌ها را نسوزانم نمی‌روم. آرمانش بیت‌المقدس بود و از بین بردن تکفیری‌ها. 🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید مدافع حرم مرتضی حسین‌پور : خانم فاطمه کاظمی همسر گرامی شهید ✾📚 @Dastan 📚✾
🔺بوی تعفن! 🔹 در آخرین روزهای عمر جهت مداوا به نروژ رفته بود، یکی از دوستان پسرش؛ غلامرضا، آن دو را به شام دعوت کرد. 🔸 وقتی استاد و فرزندش سروقت در مهمانی حاضر شدند، علامه روی تعفن شدیدی را احساس کردند. اما صاحبخانه و پسر علامه چیزی احساس نمی‌کردند و منکر بودند. بالاخره علامه شام نخورده از خانه خارج شد. 💢صبح روز بعد دکتر غلامرضا جعفری فرزند استاد به دوستش زنگ زد تا از بابت جریان دیشب عذرخواهی کند. اما دوستش گفت: «من دیروز هر چه در بازار گشتم مرغ ذبح اسلامی پیدا نکردم، به‌ناچار از مرغ‌های معمولی استفاده کردم. 🌀از این که داشتم به شما مرغ نجس می‌دادم شرمنده بودم، اما وقتی شما شام نخورده رفتید خوشحال شدم». 📚کتاب فیلسوف شرق، ص۱۵۸- ۱۶۴. ✾📚 @Dastan 📚✾
📌درگذشت آیت الله العظمی محمد علی اراکی 🔹آیت الله محمدعلی اراکی اول دی ۱۲۷۳ در اراک به دنیا آمد. پدرش احمد آقا مشهور به میرزا آقا فراهانی از علمای مشهور اراک و مادرش از نوادگان امامزاده سید حسن واقف از نوادگان امام زین العابدین علیه‌السلام بود. 🔸آیت الله اراکی از فقها و مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم و پانزدهم ه.ق بود و نقش مهمی در تأسیس حوزه علمیه قم داشت. علوم دینی را در اراک و قم محضر اساتیدی چون سید محمدتقی خوانساری، محمد باقر اراکی و شیخ عبدالکریم حائری یزدی فرا گرفت. 🔹وی بیش از ۳۵ سال در حوزه علمیه قم به تدریس اشتغال داشت، از جمله شاگردان ایشان می‌توان به سید محسن خرازی، مهدی شاه آبادی و محمد تقی ستوده اشاره کرد. 🔸از جمله فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی ایشان، مرجعیت جهان تشیع، مبارزه علیه رژیم ستمشاهی، امامت در نماز جمعه قم می باشد. از این عالم ربانی چندین تألیف در موضوعات مختلف فقه و اصول به یادگار مانده است. 🔹از ویژگی‌های بارز ایشان زهد و تقوی و اهتمام به معارف و احکام دینی و عبادی بود. 🔸آیت الله العظمی اراکی در ۸ آذر ۱۳۷۳ دار فانی را وداع گفت و پیکر ایشان بعد از تشیعی باشکوه توسط مردم قم در حرم مطهر حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها به خاک سپرده شد. ✾📚 @Dastan 📚✾
28.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 واقعیت حوادث سوریه چیست‼️ ویدئوی ارسالی یک ایرانی مستقر در حلب ✾📚 @Dastan 📚✾
📌شهادت دکتر مجید شهریاری دانشمند هسته‌ای ❇️ دکتر مجید شهریاری ۱۶ آذر ۱۳۴۶ ه.ش در شهر زنجان متولد شد. 🔹شهید شهریاری دانش آموخته کارشناسی مهندسی الکترونیک از دانشگاه صنعتی امیرکبیر، کارشناسی ارشد مهندس هسته‌ای از دانشگاه صنعتی شریف و دکترای علوم و تکنولوژی هسته‌ای از دانشگاه امیرکبیر بود. ایشان عضو ه‍یئت علمی دانشکده مهندسی هسته‌ای دانشگاه شهید بهشتی و از کارکنان سازمان انرژی اتمی ایران بود. 🔸شهید مجید شهریاری همراه با شهید مسعود علی‌محمدی از مشاوران ایران در پروژه مهم «سزامی» بودند که اولین مرکز تحقیقات مهم هسته ای با سرمایه‌گذاری مشترک بین‌المللی در منطقه خاورمیانه بود. 🔹از جمله سوابق علمی ایشان می‌توان به برگزاری دوره‌هایی چون «کارگاه آموزشی آشنایی با کدهای محاسباتی رآکتورهای هسته‌ای»، «طراحی تئوریک مربوط به ساخت نسل جدید رآکتورهای هسته‌ای» و مسئولیت ایشان به عنوان کارشناس ارشد مبارزه با «کرم رایانه‌ای استاکس نت» اشاره کرد. 🔸شهید شهریاری در ۸ آذر سال ۱۳۸۹ در تهران توسط منافقین و با هدایت سازمان تروریستی موساد اسرائیل به شهادت رسید، پیکر او در جوار امامزاده صالح علیه‌السلام به خاک سپرده شد. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 جلسات تفسیر رهبر معظم انقلاب 📍قسمت یازدهم 📚 عنوان: قرآن می‌خواهد محبت بین افراد براساس ایمان باشد 📖 تفسیر سوره ممتحنه 🗓۱۳۶۱/۰۸/۱۴ ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 اصرار نوجوان ۱۳ ساله برای اعزام به لبنان به تأسی از شهید فهمیده ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆 خبر عبدالوهاب مزنى از او روايت شده كه گفت : وقتى به مدينة الرسول رسيدم و به مسجد رفتم ، ابوهريره را ديدم كه گريه مى كرد و خطاب به حضرت رسول صلى الله عليه و آله مى گفت : يا اباالقاسم من را خبرى ده ، و اين جمله را چندين بار تكرار كرد، آن گاه حضرت صلى الله عليه و آله او را از گريه كردن منع كرد، و بعد از بار سوم ابوهريره برخاست تا برود، من سراغ او رفتم و گفتم كه مردى غريبم و آمده ام تا حديثى از حضرت رسول صلى الله عليه و آله بشنوم ، و تو سه بار با آن حضرت سخن گفتى و گريه كردى ، اكنون كه مى روى به من بگو كه رسول خدا صلى الله عليه و آله چه فرمود: ابوهريره گفت : كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: در روز قيامت مردى را مى آورند و به او مى گويند ما به تو مال بسيار داديم ، با آن ها چه كردى ؟ با صداى بلند گويد: كه بار خدايا صدقه دادم و انفاق كردم . به او گويند: صدقه دادى و انفاق كردى اما براى اين بود كه بگويند فلانى سخاوتمند و كريم است . و آن ها نيز همگى سخنان را درباره تو گفتند چو سودى به حال تو دارد؟ ديگرى را مى آورند و به او مى گويند: ما به تو شجاعت و نيرو داديم با آن ها چه كردى ؟ گويد: بار خدايا جهاد كردم و در راه تو جان فشانى كردم . گويند: بلى جهاد كردى اما براى آن چنين كردى تا اين كه بگويند فلان كس ‍ شجاع و نيرومند است ، حال اين تعريف و تمجيدهاى مردم چه سودى به حال تو دارد؟ فرد سومى را مى آورند و به او مى گويند: ما به تو علم داديم و هوش و استعداد و درك اين دنيا، با آن چه كردى ؟ گويد: بار خدايا علم آموختم و به مردم ياد دادم و آن را منتشر نمودم . گويند: اين كارها را كردى تا مردم بگويند فلانى عالم است ، و اين تعريف و تمجيدهاى مردم چه سودى براى تو دارد؟ آن گاه دستور مى دهند كه هر سه را به جهنم ببرند. 📚سيماى صدقه ، ص 42. ✾📚 @Dastan 📚✾
.♥ هر روز سلامتان می‌کنم و دستان ناتوانم را در دستان پربرکت ومهربانتان می‌گذارم و می‌دانم در پناه نگاه گرمتان، لحظه هایم سرشار از آرامش و روزی و امید خواهد بود ... شکر خدا که شما را دارم 🌤 «» ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆 دانه دادن به پرندگان ذوالنون مصرى ، يك زن غير مسلمان را ديد كه در فصل زمستان مقدارى گندم به دست گرفته و براى پرندگان بيابان برد و جلو آن ها ريخت . به آن زن گفت : تو كه كافر هستى ، اين دانه دادن به پرندگان براى تو چه فايده دارد؟ زن گفت : فايده داشته باشد يا نه ، من اين كار را مى كنم . چند ماه از اين جريان گذشت ، ذوالنون در مراسم حج شركت كرد، همان زن را در مكه ديد كه همراه مسلمانانم مراسم حج را به جا مى آورد. آن زن وقتى ذوالنون را ديد، به او گفت : به خاطر همان يك مقدار گندم كه به پرندگان دادم ، خداوند نعمت اسلام را به من احسان نمود و توفيق قبول اسلام را يافتم . 📚تفسير روح البيان ، ج 9، ص 310؛ ذيل آيه 60 سوره الرحمن . ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆پسر حاتم طائى محقق سبزوارى در روضة الانوار نقل كرده كه پسر حاتم بخشنده و كريم زمان خود بود و در جود و سخاوت به درجه و مقامى رسيد كه زبان از توصيف آن قاصر است و از جمله كارهاى او اين بود كه هر سال ، هشتاد هزار درهم به شعرا صله (هديه ) مى داد، با عين حال كه ثروتش بى اندازه بود ولى مشربش از خُزَفْ و فرش او از فرش هاى كهنه و مندرس ‍ بود. روزى مسئول كارهايش به او گفت : چه مى شود كه شما نيز از ظرفهاى قيمتى و خوب استفاده نمائيد. پسر حاتم گفت : حساب كرده ام و دانسته ام كه تفاوت بين اين حال و بين تجمل پنجاه هزار درهم طلا است دوست داشتم كه به اين حال زندگانى بكنم ، و مال خود را بر محتاجين و مستحقين انفاق بنمايم . سيماى صدقه ، ص 81 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷از عملیاتها که برمی‌گشتیم،همه نیروها معمولا شدیدا خسته بودند، به محض رسیدن به مقر همه بچه ها برای استراحت می رفتند و سرگرم کار خودشان بودند اما با اینکه شهید زارع پا به پای بچه ها می‌جنگید و مثل بقیه حمل کرده و دست و پایش زده بود. تازه شروع می‌کرد؛کمک به و براشون غذا می آورد، وسایل استراحت واستحمامشان را آماده می‌کرد. همیشه دوست داشت در کمک کردن به دیگران در صف اول باشد و بتواند مشکلات دیگران را حل کند. ✍ : همرزم شهید" ✾📚 @Dastan 📚✾
📸نامه محبت آمیر شهید سیدحسن نصرالله به فرزندش 🔹«پسر عزیزم؛ خیلی تو را دوست دارم و دوری ات را تحمل نمی‌کنم، دوست ندارم که همیشه از من دور باشی و تو را نبینم. با همه قلبم دوستت دارم ای همه‌ی قلب من …» ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ یک داستان زیبا چرا ما امام زمان رو نمی بینیم؟ 🎥استاد عالی ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 جلسات تفسیر رهبر معظم انقلاب 📍قسمت دوازدهم 📚 عنوان: دستور اسلام محبت و عدالت با کافر غیرمحارب است 📖 تفسیر سوره ممتحنه 🗓۱۳۶۱/۰۸/۱۴ ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 درگذشت حبیب‌ الله چایچیان معروف به حسان 🔹 حبیب الله چایچیان، در سال ۱۳۰۲ ش در تبریز متولد شد. در ۶ سالگی، همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. تحصیلات خود را در تهران به پایان رساند، سپس به استخدام بانک ملی ایران درآمد. نخستین شعرش در ۱۵ سالگی در رثای پدرش بود. وی با تشویق مادرش، به سرودن اشعار در مدح و مرثیه ائمه علیهم‌السلام پرداخت. 🔸او پس از سفر به کربلا فقط به سرودن مدح‌ آل علی علیه‌السلام پرداخت و آثار دیگرش را در آتش افکند. «گل‌ های پرپر»، «خزان گلریز»، «باغستان عشق»، «دیوان اشعار» و ... از جمله آثار او می‌باشند. 🔹️ وی کتاب «بَطَلَةُ کربلا»، اثر «دکتر بنتُ الشّاطی» را با نام «زینب سلام‌الله‌علیها بانوی قهرمان کربلا» به فارسی ترجمه کرد. «قطعه‌ای از بهشت» یا قطعه «آمدم ای شاه»، تصنیفی در مدح امام رضا علیه‌السلام است که به خوانندگی محمدعلی کریمخانی با شعری از حبیب‌الله چایچیان معروف شد. 🔸️وی خودش را شاعر اهلبیت و آبرویش را نیز وامدار آنان می‌دانست. او بارها در حضور رهبر انقلاب، شعر خوانده و مورد تشویق ایشان قرار گرفته. حبیب الله چایچیان سرانجام در روز پنجشنبه ۹ آذر سال ۱۳۹۶ درگذشت. ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 روز بزرگداشت شیخ مفید 🔹 محمد بن محمد بن نعمان ملقب به شیخ مفید و معروف به ابن المعلّم، فقیه و متکلم و از علمای برجسته شیعه، سده ۴ هجری قمری بود که در ۱۱ ذیقعده سال ۳۳۶ ق در بغداد به دنیا آمد. از کودکی به فراگیری علوم اسلامی روی آورد. 🔸 پشتکار فراوان شیخ مفید، موجب گرایش فاضلان بسیاری به حوزه درس وی گردید و باعث تالیف آثار گران‏ بها و ارزشمند شد. تالیفات وی را تا ۲۰۰ کتاب گفته‏اند که در زمینه‌های اعتقادی، فقهی، قرآنی، اخلاقی و تاریخی به نگارش درآمده است. 🔹️در عظمت علمی مکتب وی وجود شاگران ممتازی چون سیدمرتضی، سیدرضی، نجاشی، شیخ طوسی و دیگر علمای بزرگ است که هر کدام از این بزرگان، ستون‌های علمی شیعه محسوب می‌شوند، کافی است. بینش افروزی و دانش آفرینی وی به همراه آگاهی از اوضاع دشمنان و اطلاع از جهان اطراف باعث شد که او را سلسله جنبان نهضت فکری و علمی در قرن چهارم هجری بنامند. 🔸️ شیخ طوسی درباره او می‌نویسد: « ...در عصر خویش ریاست و مرجعیت شیعه به او منتهی گردید. در فقه و کلام بر هر کس دیگر مقدم بود. حافظه خوب و ذهن دقیق داشت و در پاسخ به سؤالات حاضر جواب بود. او بیش از ۲۰۰ جلد کتاب کوچک و بزرگ دارد.» 🔹️ این عالم گرانقدر سرانجام در ۳ رمضان سال ۴۱۳ ق در ۷۷ سالگی به دیدار معبود شتافت. روز ۹ آذر ماه هر سال در تقویم رسمی کشور به نام روز بزرگداشت وی نامگذاری شده است. ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 تخریب حرم عسکریین 🔸️در ۲۷ جمادی‌الاول سال ۱۴۲۸ق برابر با ۲۳ خرداد سال ۱۳۸۶ شمسی دو انفجار در حرم عسکریین به وقوع پیوست. در این انفجارها گلدسته‌های حرم به طور کامل تخریب شد. پیش از این نیز در سال ۱۳۵۵ق و ۱۳۵۶ق به حرم حمله و اموال آن به غارت رفته بود. 🔹️جنبه سیاسی این حرکت با هدف ایجاد تفرقه میان شیعه و سنی و در راستای اهداف کشورهای امریکا، انگلیس و اسرائیل انجام شد و جنبه مذهبی آن نیز به عقاید وهابیان درباره منع زیارت و تخریب بنای قبور برمی‌گردد. ابن‌تیمیه بنای بر قبور را حرام و تخریب آنها را واجب می‌داند. وهابیان با همین انگیزه و استناد به فتوای مفتیان خود در سال ۱۳۴۴ق همه آثار تاریخی قبرستان بقیع را ویران کردند. 🔸️پس از تخریب، به دلیل اینکه گنبد حرم عسکریین در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده بود قرار بر این شد كه بازسازی حرم زیر نظر یونسكو انجام شود؛ اما عمليات بازسازی به كُندی پیش رفت و دولت عراق اين مسئولیت را به ستاد بازسازی عتبات عالیات ایران واگذار كرد. عملیات بازسازی حرم امامین عسکریین علیهماالسلام در شهریور ۱۳۹۴ش به پایان رسید. ✾📚 @Dastan 📚✾
*ـ ↶📗🌱↷ * ضرب المثل از هول حلیم افتاد تو دیگ داستان ضرب المثل: گویند در روزگاران قدیم مردی فربه زندگی می کرد که علاقه زیادی به خوردن داشت که بیشتر وقتش صرف خوردن و آشامیدن می شد. یک روز مرد که به بازار رفته بود به خانه برگشت همسرش از او پرسید مرد چه شده امروز زود به خانه آمده ای مرد گفت شنیده ام که امروز همسایه حلیم می پزد آمده ام که حلیم بخورم . وقتی که بوی حلیم همسایه به مشامش رسید سریع به خانه همسایه رفت ولی از بس که عجله کرده بود فراموش کرد که دیگی همراه خود بیاورد تا با خود حلیم ببرد ولی چون ظرفی نداشت رفت بالای دیگ و با قاشق شروع به خوردن کرد ولی وقتی دید فایده ندارد و چون بسیار هول کرده بود که مبادا نتواند به اندازه کافی حلیم بخورد با دو دست سرگرم خوردن شد و چنان بر سر دیگ خم شده بود که به ناگاه درون دیگ افتاد و مردمان با خنده و با صدای بلند گفتند بیچاره این مرد از هول حلیم افتاد توی دیگ *ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ✾📚 @Dastan 📚✾
سلامی به قشنگی فردوس به بی‌ انتهایی هستی... سلامی به زیبایی بهار به‌ جلوه برگهای پاییزی و سفیدی و پاکی برف زمستان سلامی به محکمی پیوند قلبها که یاد آور خوبی‌ هاست ... سلام صبح تون زیبا☕️ ✾📚 @Dastan 📚✾