✳️داستان مورچه و سلیمان نبی
✨حضرت سلیمان علیه السلام، فرزند و جانشین حضرت داود علیه السلام و از انبیای بزرگ الهی در میان قوم بنی اسرائیل بود. وی همانند پدرش علاوه بر مقام نبوت، حکومت و سلطنت نیز داشت.
مورخان نوشته اند که سلیمان در سیزده سالگی به جانشینی پدر انتخاب شد. این انتخاب بر عالمان و عابدان بنی اسرائیل سنگین آمد و آنها زبان به انتقاد گشودند، ولی مدتی بعد، بر خلاف انتظار، وی را پیامبری رئوف، سلطانی عادل و حکمرانی فرزانه یافتند و از رفتار خود پشیمان شدند.
بخش هایی از زندگانی این پیامبر بزرگ الهی در قرآن کریم و اخبار و روایات اسلامی بازگو شده است. در قرآن کریم، ۱۷ بار از سلیمان نام برده شده و آمده است که سلیمان پیامبر علم و حکمت بود که جن و انس و پرندگان و حیوانات و باد و حتی شیاطین مسخر و تحت فرمان او بودند
.روزى آن حضرت با لشكر عظیمش كه از جن و انس و پرندگان تشكیل مى شد با نظم و صف آرایى خاص، و #شكوه بى نظیر حركت مى كردند تا. به وادى مورچگان رسیدند. سلیمان علیه السلام نیز كنار تختش بود. و باد آن را با كمال نرمش و آرامش در فضا حركت مى داد....
حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِی النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا یَحْطِمَنَّكُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ; تا آنگاه كه به وادى مورچگان رسیدند مورچه اى [به زبان خویش] گفت اى مورچگان به خانه هایتان داخل شوید مبادا سلیمان و سپاهیانش ندیده و ندانسته شما را پایمال كنند. (نمل آیه 18)
🌸سلیمان علیه السلام صداى آن مورچه را شنید، از سخن او خندید و به یاد نعمت هاى الهى افتاد، كه خداوند آن چنان به او مقام ارجمند داده كه حتى صداى مورچه را مى شنود و از مفهوم آن آگاهى دارد. قرآن این بخش را در سوره نمل آیه 19 چنین بیان نموده است:
فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِكَ فِی عِبَادِكَ الصَّالِحِینَ; [سلیمان] از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت پروردگارا در دلم افكن تا نعمتى را كه به من و پدر و مادرم ارزانى داشته اى سپاس بگزارم و به كار شایسته اى كه آن را مى پسندى بپردازم و مرا به رحمت خویش در میان بندگان شایسته ات داخل كن (نمل آیه 19)
در مورد این واقعه از حضرت رضا علیه السلام نقل شده كه فرمودند: در حالى كه سلیمان علیه السلام بر روى تختش در فضا حركت مى كرد، باد صداى آن مورچه را به گوش سلیمان علیه السلام رسانید. سلیمان علیه السلام در همانجا توقف كرد و به مأمورانش فرمود: آن مورچه را نزد من بیاورید. مأموران بى درنگ آن مورچه را به حضور سلیمان علیه السلام بردند. سلیمان به آن مورچه فرمود: آیا نمى دانى كه من پیامبر خدا هستم و به هیچكس ظلم نمى كنم؟
⏪مورچه عرض كرد: آرى، این را مى دانم.
سلیمان علیه السلام فرمود: پس چرا مورچگان را از #ظلم من هشدار دادى؟
🌷مورچه عرض كرد: ترسیدم مورچگان حشمت و شكوه تو را بنگرند و مرعوب و #شیفته_زرق و برق دنیا شوند و در نتیجه از خداوند دور گردند، خواستم آنها به لانه هایشان بروند و شكوه تو را مشاهده نكنند...
سپس مورچه به سلیمان علیه السلام عرض كرد: آیا مى دانى چرا خداوند در میان آن همه نیروهاى عظیم مخلوقاتش، باد را تحت تسخیر تو قرار داد؟ سلیمان گفت: راز این موضوع را نمى دانم.
مورچه گفت: مقصود خداوند این است كه اگر همه #مخلوقاتش را مانند باد در تحت تسخیر تو قرار مى داد، #زوال و فناى همه آنها مانند زوال و فناى باد است (بنابراین اكنون كه بنیاد جهان بر باد است، به آن مغرور مشو). سلیمان از این نصیحت پرمعناى مورچه خندید. (تبسمى که از گفتار مورچه به سلیمان دست داد، به سبب تعجبى بود که از این سخن مورچه کرد).(1)
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾