هدایت شده از قاصدک
😍 🎧 کانال بـــزرگ مــوزیــک👇👇
🎧👇
https://eitaa.com/joinchat/903741454Ca9e7dbaa8c
https://eitaa.com/joinchat/903741454Ca9e7dbaa8c
🎵☝️☝️
❌ این موزیـکا خیــلی کـم پیدا میشه
ولی تو این کانال رایگان گذاشته میشه
#موزیــــــک #ریـــــمکس #آهـنـــگ
💞💞💞
#پروفــــایـل #عاشـــقـانہ #دخترونہ
https://eitaa.com/joinchat/903741454Ca9e7dbaa8c
☝️☝️
😍🎵 مـوزیکایی رو که دنبالشی تو این کانـال رایــــگان دانـــلود و گوش کـن 🎵
🌸🍃🌸🍃
#حکایت
بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد پسر را گفت نباید که این سخن با کسی در میان نهی. گفت ای پدر فرمان تراست، نگویم ولکن خواهم مرا بر فایده این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟
گفت تا مصیبت دو نشود: یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه.
مگوی انده خویش با دشمنان
که لا حول گویند شادی کنان
گلستان,باب چهار,فواید خاموشی
#سعدی
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#داستان
روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد. شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى حمل و نقل کالا در شهر استفاده مىکرد براى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد. زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد که ناگهان شوهرش گفت: «مرا بغل کن.»
زن پرسید: «چه کار کنم؟» و وقتی متوجه حرف شوهرش شد ناگهان صورتش سرخ شد. با خجالت کمر شوهرش را بغل کرد و کم کم اشک صورتش را خیس نمود. به نیمه راه رسیده بودند که زن از شوهرش خواست به خانه برگردند.
شوهرش با تعجب پرسید: «چرا؟ تقریبا به بیمارستان رسیده ایم.»
زن جواب داد: «دیگر لازم نیست، بهتر شدم. سرم درد نمی کند.»
شوهر همسرش را به خانه رساند ولى هرگز متوجه نخواهد شد که گفتن همان جمله ى ساده ى «مرا بغل کن» چقدر احساس خوشبختى را در قلب همسرش باعث شده که در همین مسیر کوتاه، سردردش را خوب کرده است.
عشق چنان عظیم است که در تصور نمی گنجد. فاصله ابراز عشق دور نیست. فقط از قلب تا زبان است و کافی است که حرف های دلتان را بیان کنید.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✅چرا بعد از عطسه الحمدلله میگوییم ؟! (خیلی جالبه)
علت گفتن الحمدلله بعد از عطسه اینست که ضربان قلب در هنگام عطسه متوقف میشود و سرعت عطسه 100کیلومتر در ساعت است و اگر به شدت عطسه کردی ممکن است استخوانی از استخوان هایت بشکند و اگر سعی کنی جلو عطسه را بگیری باعث میشود خون در گردن و سر برگردد و سپس باعث مرگ شود و اگر در هنگام عطسه چشم هایت را باز بگذاری ممکن است از حدقه بیرون بیاید!
و برای آگاهی در هنگام عطسه همه دستگاههای تنفسی و گوارشی و ادراری از کار می ایستد و قلب هم از کار می افتد رغم اینکه زمان عطسه بسیار کوتاه است و بعد آن به خواست خدای مهربان بدن به کار می افتد اگر خدا بخواهد که به کار افتد گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است به همین دلیل الحمدلله میگوییم. میگوییم خدایا شکرت برای سلامتی که به بدنم دادی و شکرت برای بیماری هایی که به من ندادی..
خدا را شکر
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🌹🌹چند_خط_تلنگر🌹
ای فرزند آدم:
💟⇦•از تاریکی شب میترسی،
اما از عذاب قبر چرا نه؟
✳️⇦•در جنت میخوای داخل شوی
اما در مسجد چرا نه؟
✴️⇦•رشوه میدی
اما به یک فقیر غذا چرا نه؟
⇦•کتاب های متنوع جهان را میخوانی
اما قران پاک را چرا نه؟
💭⇦•برای قبولی در امتحانات دنیوی
تمام شب بیداری میکشی
اما برای امتحان آخرت آمادگی چرا نه؟
شب تا صبح ساعتهاباذوق وشوق بازی فوتبال وفیلمهای آنچنانی تماشا می کنی اما برای نماز وقت و ذوق وشوق چرا نه ؟؟
👌خداوند مراقب اعمال ماست
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
روزی یک کشتی پر از عسل در ساحل لنگر انداخت وعسل ها درون بشکه بود...
پیرزنی آمد که ظرف کوچکی همراهش بود و به بازرگان گفت: از تو میخواهم که این ظرف را پر از عسل کنی تاجر نپذیرفت و پیرزن رفت...
سپس تاجر به معاونش سپرد که آدرس آن خانم را پیدا کند و برایش یک بشکه عسل ببرد
آن مرد تعجب کرد و گفت: از تو مقدار کمی درخواست کرد نپذیرفتی و الان یک بشکه کامل به او میدهی؟
تاجر جواب داد: ای جوان او به اندازه خودش در خواست میکند و من در حد و اندازه خودم میبخشم...
پروردگارا...
کاسه های حوائج ما کوچک و کم عُمق اند،
خودت به اندازه ی سخاوتت
بر من و دوستانم عطا کن
که سخاوتمندتر از تو نمیشناسیم...
آرزوهايتان را به دستان خدا بسپارید
❤️🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋❤️🦋
📚 @Dastan 📚
📚دست کسی را توی حنا گذاشتن
( این ضرب المثل را در بارهی کسی به کار میبرند که وسط کاری تنها گذاشته شده باشد یا در وضعیتی قرار گرفته باشد که هیچ کاری از او بر نیاید).
در گذشته که وسایل آرایش و زیبایی به فراوانی امروز نبود، مردان و زنان دست و پا و سر و موی و گیسو و ریش و سبیل خود را حنا میبستند و از آن برای زیبایی و پاکیزگی و گاه برای جلوگیری از سردرد استفاده میکردند.
برای این کار، مردان و زنان به شاهنشین گرمابه، یعنی جایی که پس از خزینه گرفتن در آن جا دور هم مینشستند، میرفتند. دلاک حمام حنا را آب میکرد و نخست موی سر و ریش و سبیل و گیسوی آنان را حنا میبست و سپس دست و پایشان را حنا میگرفت یا توی حنا میگذاشت.
شخص حنابسته ناگزیر بود که ساعتها در آن گوشهی حمام از جای خود تکان نخورد تا رنگ، خودش را بگیرد و دست و پایش خوب حنایی شود. در این چند ساعت آنان برای آن که حوصله شان سر نرود با کسانی که مانند خودشان دست و پایشان توی حنا بود باب گفت و گو را باز می کردند و از هر دری سخن میگفتند. حمامی هم در این مدت از آنان با نوشیدنیهای خنک کننده (که به آن ها "تبرید" میگفتند) مانند آب هندوانه و انواع شربت پذیرایی میکرد و چون آنان قادر به انجام هیچ کاری نبودند خود حمامی این نوشیدنیها را بر دهان آنان میگذاشت تا بنوشند و کمبود آب بدنشان را جبران کنند.
این حالت که در آن شخص حنا بسته قادر به انجام هیچ کاری نبوده است بعدها رفته رفته از چهاردیواری حمام بیرون آمده و در بین مردم به صورت ضرب المثل درآمد.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
😊من انتخاب کرده ام شاد باشم
حتی وقتی هیچ چیز آن طور که می خواهم نیست
حتی در اوجِ مشکلاتم
من یاد گرفته ام در دلِ بدترین
اتفاقات هم بگردم و
بهانه ای برایِ لبخند پیداکنم
من یاد گرفته ام بخندم
حتی وقتی دلیلی برایِ خندیدن نیست
آدمِ بی غمی نیستم
من هم دلم می گیرد
اما نه منتظرِ کسی می مانم که آرامم کند
نه در انتظارِ دستی که از راه برسد
و نوازشم کند
نیازی به دلسوزیِ هیچ کس ندارم
من خوب کردنِ حالِ خودم را بلد شده ام
و قوی بودن را
به تمامِ کنار کشیدن و منتظر ماندن ها ترجیح داده ام
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•