eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 👈 هفت سوال .... ! مردي نزد اميرالمومنين عليه السلام آمده و گفت : از هفتاد فرسنگ دور به اينجا آمده ام تا هفت سوال از شما بپرسم : 👈1- چه چيز از آسمان عظيم تر است ؟ 👈2- چه چيز از زمين پهناورتر است ؟ 👈3- چه چيز از كودك يتيم ناتوان تر است ؟ 👈4- چه چيز از آتش داغ تر است ؟ 👈5- چه چيز از زمهرير سردتر است ؟ 👈6- چه چيز از دريا بي نيازتر است ؟ 👈7- چه چيز از سنگ سخت تر است ؟ حضرت امام على علیه السلام فرمود؛ 👈👈 تهمت به ناحق از آسمان عظيم ترست(1) 👈👈حق از زمين وسيع تر است(2) 👈👈سخن چيني شخص نمام از كودك يتيم ضعيف تر است(3) 👈👈آز و طمع از آتش داغ تر است(4) 👈👈حاجت بردن به نزد بخيل از زمهرير سردتر است(5) 👈👈بدن شخص با قناعت از دريا بي نيازتر است(6) 👈👈قلب كافر از سنگ سخت تر است(7) 📚 : جامع الاخبار،فصل 5 فضائل امیرالمومنین(علیه السلام) •✾📚 @Dastan 📚✾•
مراسم عقدمون که خیلی ساده و خودمونی برگزار شد، مراسم عروسیمون هم خیلی ساده‌تر و همش با ذکر صلوات بود، ابوذر برای عروسی خیلی خوب مدیریت کرد که اسراف نشه یا گناهی اتفاق نیفته. آنقدر همیشه از من و کارهای من تعریف می‌کرد که خودم متعجب میشدم، حتی گاهی غذا بد میشد، ولی اون چنان با ولع و لذت میخورد که من فقط می‌نشستم نگاش می‌کردم، می‌گفتم از نظر من افتضاح شده، می‌گفت :" نه از نظر من که عالی شده، من نمی‌دونم چرا نظرت اینجوریه!!" واقعا خوبیهاش قابل توصیف نیست، من هیچ وقت نه اخمش رو دیدم نه صداش رو بلند کرد نه بی‌محبتی ازش دیدم. 🌷شهید ابوذر داوودی🌷 #یاد_شهدا_صلوات #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌱امام علی(ع) صله رحم؛ محبت💞 را افزایش می دهد.😍 غرر،ص46 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
#پندانـــــــهـــ 🎗دو درس بزرگ زندگی: 🔹 با تمام فقر، ☄ هرگز محبت را گدایی مکن! 🔹 و با تمام ثروت، ☄ هرگز عشق را خریداری نکن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فاطمیه 🥀 🍃چادرت‌را‌بتکان،روزی‌مارا‌بفرست.. ▪️آغاز#ایام‌_فاطمیه‌ ایام عزاداری شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) تسلیت‌باد #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
▪️پیام فاطمیه چیست؟! این است که حتی اگر دستت را شکستند دست از یاری #امام_زمانت برنداری🧡🌱 #فاطمیه الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفرج #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
‌ نگاه به نامحرم ⚠️ گناه ، اثر دارد ؛ دیر یا زود ⚠️ امام_باقر عليه السلام فرمودند : روزی جوانى در با زنى رو در رو شد . جوان ، در حالى كه زن به سوى او مى آمد ، به او نگاه كرد . وقتى زن از كنار جوان گذشت ، جوان ، همان طور که راه مى رفت ، وارد كوچه ای شد و از پشت سر به آن زن مى نگريست . ناگهان صورتش به استخوانی كه از ديوار بیرون زده بود ، خورد و شكاف برداشت . وقتى زن رفت ، جوان متوجّه شد خون بر سينه و لباسش مى ريزد . با خود گفت : به خدا قسم ، نزد صلى الله عليه و آله خواهم رفت و داستان را به ايشان خواهم گفت . سپس نزد ایشان آمد . پیامبر خدا از او پرسيدند : اين چه وضعى است؟ جوان ، داستان را گفت . آن گاه ، جبرئيل عليه السلام نازل شد و اين آيه را آورد : « قُل لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکي‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما يَصْنَعُونَ * به مردان با ايمان بگو : ديده فرو نهند و پاك دامنى ورزند كه اين ، براى آنان ، پاكيزه تر است؛ زيرا خدا به آنچه مى كنند ، آگاه است . » 📖 سوره نور ، آیه ۳۰ 📚منبع : كافی ، ج ۵ ، ص ۵۲۱ •✾📚 @Dastan 📚✾•
#همسرانه چهار فعل طلایی را در روابط همسران به خاطر داشته باشید: 1⃣ کنار آمدن 2⃣ گـوش دادن 3⃣ بازسازی کردن 4⃣ قـدردانی کردن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
همسرش می گفت: برگه ماموریتش را امضاء نکرد تا نگویند مدافعان حرم برای پول می روند آرامش امروزمان را مدیونشان هستیم #شهید_عبدالصالح_زارع #یاد_شهدا_صلوات #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
☘ از گناه خویش به سوی #خدا فرار کنید!♨️ فَفِرُّوا إِلَى‏ اللَّهِ‏...💞 الذاریات؛ آیه50 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨ ﻣﻐﺮﻭﺭ نشوید . . . ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ، ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ 💥 ﺷﺮﺍﯾﻂ با ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺍﻣﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﯾﮏ ﺩﺭﺧﺖ، ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺴﺎﺯﺩ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺑﺮﺳﺪ ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﺪ . . . ﭘﺲ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻭ ﺧﻮﺑﯽ کنید •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨ ✍ مرد خسیسی بود، کودکی داشت که شیطنت زیادی می‌کرد. روزی با گلدانی بازی می‌کرد و دستش در داخل گلدان رفت و در نیامد.گلدان بسیار قیمتی بود. صدای گریه کودک بلند شد. هر‌چه کرد نتوانست دست کودک را از گلدان در بیاورد. مادر کودک گفت: زمان را از دست نده کودکم از شدت درد و گریه ضعف کرد. چاره‌ای جز شکستن گلدان نداریم. شوهرش گفت: درنگ کن شاید راه‌حلی یافتیم. دایی کودک مرد زرنگ و با‌هوشی بود،از او خواستند تا بیاید و راه‌حلی پیدا کند تا دست کودک را از گلدان خارج کند، دایی کودک گفت: چرا گلدان را نشکنیم؟ پدر گفت: گلدان قیمت کمی ندارد، تدبیر دیگری یقین هست، اندیشه کنیم تا بیابیم.دایی کودک چاره‌ای به ذهنش رسید. به کودک گفت: دست خود را داخل گلدان باز کن و انگشتان خود را به هم بچسبان تا من دست تو را از گلدان بیرون بکشم. کودک به گوش دایی خود گفت: راه‌حل دیگری پیدا کن. در مشتم سکه‌ای هست اگر باز کنم می‌افتد و صدای آن در گلدان بلند می‌شود و پدرم از من می‌گیرد.دایی تبسمی کرد و کت خود پوشید و عذر خواست و از خانه خارج شد، خواهرش پرسید، ای برادر کاری کن. دایی تبسمی کرد و گفت: شوهرت خسیس است و نم پس نمی‌دهد از آن شوهر بهتر از این پسر، به عمل نمی‌آید که سکه پس نمی‌دهد. پدر در فکر گلدان است که نشکند و پسر فکر سکه‌اش که کسی نفهمد از او بگیرد. چاره شما در خود شماست از بیرون کسی را برای حل مشکل خود نیاورید که کسی که می‌آید نه تنها مشکل شما را نمی‌تواند حل کند، بلکه آبروی خود را هم می‌برید. •✾📚 @Dastan 📚✾•