🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁
#داستان_آموزنده
🔆جُذامی
🌳امام سجاد علیهالسلام در بین راهی به چند نفر جذامی و مبتلا به خوره برخورد نمود که سر راه نشسته و در حال خوردن غذا بودند، پس به آنها سلام کرد و از آنها رد شد.
🌳آنگاه با خود فرمود: خداوند متکبّران را دوست ندارد، پس بهسوی ایشان برگشت و فرمود: من اکنون روزهدار هستم (معذورم چیزی با شما بخورم)، آنها را به خانهی خود دعوت کرد و فرمود: شماها به خانهی من بیایید آنها هم به خانهی امام رفتند و حضرت، هم آنها را اطعام نمود و هم با کمک مالی آنها را دلجویی نمود.
📚با مردم اینگونه برخورد کنیم، ص 38
〽️امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرماید: «شدیدتر از بیچیزی، مرض تن است.»
📚نهجالبلاغه فیض السلام، ص 1270
✾📚 @Dastan 📚✾
❄️🍁❄️🍁❄️🍁❄️🍁❄️🍁❄️
#داستان_آموزنده
🔆درسی از اصحاب پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلّم
🔹مردی از اصحاب پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم در تنگدستی سخت قرار گرفت. روزی زنش به او گفت: خوب است خدمت پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم بروی و از ایشان تقاضای کمکی کنی. آن مرد خدمت پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم آمد، همینکه چشم حضرت به او افتاد فرمود:
🔸«هر که از ما چیزی درخواست کند به او میدهیم؛ امّا اگر خود را بینیاز نشان دهد، خدا او را غنی خواهد کرد.»
مرد از شنیدن این سخن با خودش گفت:
🔹منظور پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم از این کلام من هستم، از همانجا برگشت و جریان را برای زنش شرح داد. زنش گفت: حضرت نیز بشری است، به ایشان بگو آنگاه ببین چه میفرماید.
🔸برای مرتبه دوّم آمد؛ باز همان جمله را شنید. سوّمین مرتبه که برگشت و همان جملات را از پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم شنید، به نزد یکی از دوستان خود رفت و کلنگ دو سری از او به عاریه گرفت.
🔹تا شامگاه در کوهها هیزم جمعآوری نمود و شب به طرف خانه بازگشت و هیزم را به پنج سیر عدس فروخت. نانی تهیه کرده و با زن خود میل کردند. فردا جدیّت بیشتر کرد و هیزم زیادتری آورد؛ و هر روز مقدار زیادتر تا توانست یک کلنگ بخرد.
🔸چندی گذشت، در اثر فعالیّت دو شتر و یک غلام خرید و کمکم از ثروتمندان شد. روزی خدمت پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم شرفیاب شده و جریان زندگی و کلام حضرتش را بازگو کرد. پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: من که گفتم: «کسی که بینیازی جوید خدا او را بینیاز گرداند.»
📚پند تاریخ، ج 3، ص 129 -وافی، ج 2، ص 139
🍃🍃امام صادق علیهالسلام فرمود: «بزرگی مؤمن به نماز شب و عزّتش به بینیازی است.»
📚جامع السعادات، ج 2، ص 108
✾📚 @Dastan 📚✾
🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋
#داستان_آموزنده
🔆اشک یا بوی مُشک
🍂محی الدین عربی در رسالهی روح القدس میگوید: من یک ماه کامل در مسجد «ابن جراد» با «ابو احمد سلاوی» بیتوته کرده بودم.
🍂شبی برخاستم تا نمازی بخوانم. وضو گرفتم و به شبستان مسجد آمدم. ابو احمد در آن شبستان خوابیده بود و انواری از او به آسمان متصل بود ایستادم و نگریستم؛ نمیدانم آیا نور از آسمان بر وی فرود میآمد و به او میپیوست یا این که از وی برمی آمد و به آسمان میپیوست؟
🍂 من از حال وی شگفت زده بودم، تا این که بیدار شد؛ وضو ساخت و برای نماز ایستاد. وقتی او گریه میکرد اشکهایش روی زمین میریخت. صورتم را با آن اشکها مسح میکردم در آن بوی مشک و آن را خوشبو یافتم. مردم این بو را از من احساس میکردند و میگفتند: این مشک را از کجا خریدهای؟
📚آیینه سالکان، ص 157 رساله روح القدس، ص 130
✾📚 @Dastan 📚✾
هرکاری میکنی خاکش کن؛ خدا رشدش میده🤫🌱
وقتی ﮐﻪ خوبیﮐﺮدنات فقط برای خدا باشه، ﺩیگه ﻗﺪﺭ نشناسی برات اهمیتی نداره!!!
چـون میدونی خـدا به جـایِ همه،
برات جبران میکنه♥️
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#ماجراى_سكته_دوشكاچى_عراقى!
🌷قبل از اجرای عملیات کربلای ۴، در یکی از شناساییها بایستی از عرض اروند عبور میکردیم و بعد از نفوذ به ساحل آن طرف اروند، به شناسایی منطقه مورد هدف میپرداختیم. به همراه رضا نیکپور، به آب زدیم. شب متغیری بود. هوا گاهی ابری و گاهی مهتابی بود. آهسته به صورت سر پایین به سمت ساحل مقابل فين (کفش مخصوص غواصی) میزدیم.
🌷....سرمان را که از آب بیرون آوردیم چشممان به سنگر دوشکایی افتاد که یک دوشکاچی عراقی پشتش نشسته و لوله آن را مستقیم به سمت ما نشانه رفته است. عینک غواصی روی چشمانمان بود. شهید نیک پور گفت: از هم جدا میشویم تو از آن طرف برو و من هم این طرف که اگر تیراندازی کرد، یک نفر تیر بخورد!!
🌷با دقت بیشتری به عراقی پشت دوشکا نگاه کردیم، تکان نمیخورد. شهید نیکپور به آهستگی به ساحل خزید و من هم به دنبالش. با احتیاط خود را به سنگر کمین رساندیم. اول گمان کردیم دوشکاچی به خواب رفته اما نزدیک که شدیم، متوجه شدیم عراقی دچار سکته شده است. آن بیچاره عراقی وقتی هیبت ما را در ميان آب دیده بود از ترس سکته کرده بود. او حتی انگشتش روی ماشه قرار داشت ولی از ترس جرأت و فرصت اینکه تیراندازی کند را نیافته بود.
#راوى: رزمنده دلاور سماوات یکی از اعضای گردان غواصی نوح (ع) از نیروهای گردان اخلاص (اطلاعات و عملیات) لشکر ٢١ امام رضا (ع) كه در سال ۱۳۶۵ تشکیل شد.
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حکایتی عجیب در صدقه و انفاق!!
👤استاد قرائتی
✾📚 @Dastan 📚✾
🔴 توجه به کار خانم در خانه
آیت الله احمدی میانجی ميفرمودند در اطراف آذربایجان شخصی به نام شیخ محمد طاها زندگی میکرد. آدم فوقالعادهای بود.
آیت الله محل بود خانمی هم داشت که به او محبت و خدمت میکرد. شیخ محمد طاها معمولاً مشغول درس و بحث و عبادت و کارهای دیگر بود. یک روز مشکلی در خانه پیش آمد.
سابق معمولاً از چاه آب میکشیدند. خانم شیخ محمد طاها از دست آقا ناراحت شده بود و دلو و ریسمان را مخفی کرده بود. شیخ محمد طاها سحر برای نماز شب بلند شد.
همیشه آفتابه پر از آب برای او آماده بود ولی آن شب میبیند نه از آفتابهی آب خبری است نه از دلو و ریسمان.
اطراف را میگردد و دلو ریسمان را پیدا میکند. دلو را در چاه مياندازد و میبیند خیلی مشکل است. پیرمرد است و توان ندارد از چاه آب بکشد.
بهسختی دلو آب را از چاه بالا میکشد ولی از دستش ميافتد. زار زار شروع میکند گریه کردن.
خانم دلش به حالش ميسوزد میگوید اینکه گریه ندارد من برایت آب میکشم. میگوید من برای آب گریه نمیکنم؛ گریه من برای این است که تو چهل سال برای من آب كشيدي و من قدر تو را نميدانستم و اصلاً توجهی به این کارت نداشتم.
📙محبت به زنان و کودکان در سیره پیامبر اکرم، حجتالاسلام فرحزاد،ص ۹۲
✾📚 @Dastan 📚✾
💐☘💐☘💐☘💐☘💐
#داستان_آموزنده
🔆مصافحه
⚡️ابو عبیده میگوید: من در مسیری همراه امام باقر علیهالسلام بودم و با او در یک ردیف سوار مرکب میشدیم. به هنگام سوار شدن ابتدا من سوار میشدم و سپس حضرت سوار میشد و سلام میکرد و مصافحه مینمود؛ او بهگونهای برخورد میکرد که گویی برخورد اوّل است.
به هنگام پیاده شدن ابتدا او پیاده میشد و سپس من از مرکب پیاده میشدم چون هر دو روی زمین قرار میگرفتیم، باز به من سلام میکرد و طوری احوالپرسی میکرد که گویا برخورد اوّل میباشد.
⚡️عرض کردم برخورد اینچنین شما با ما، قبلاً نزد ما مرسوم نبوده است!
امام فرمود: «آیا میدانی چه خیری در مصافحه (همدیگر را بغل کردن) قرار داده شده است؟
⚡️ بهدرستی که اگر مؤمنین هنگام ملاقات، با یکدیگر مصافحه کنند و با یکدیگر دست بدهند تا وقتیکه از یکدیگر جدا نشدهاند، خدا به آنها نظر (رحمت) میکند و گناهان آنها مثل ریزش برگ از درخت ریخته میشود.»
📚شنیدنیهای تاریخ، ص 78 -محجه البیضاء، ج 3، ص 387
🌱🌱امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «کسی که امید پاداش نیک خدا را داشته باشد، ناامید نخواهد شد.»
📚غررالحکم، ج 1، ص 175
✾📚 @Dastan 📚✾
🗯🌻🗯🌻🌻🗯🌻🗯🌻🌻🗯🌻🗯
#داستان_آموزنده
🔆فضیلت بلا
🥀بلا، زینت برای مؤمن و کرامت برای صاحب عقل است، چون مصاحبت با بلا و صبر بر آن و ثبات قدم داشتن در بلا موجب درستی ایمان میگردد.
🥀پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «ما گروه انبیاء بیشتر از همهی مردم به بلا دچار هستیم و بعد از ما، اهل ایمان، هرکسی که به خدا و ما شبیهتر است.»
🥀کسی که بلا را بچشد، در تحت سرّ محافظت خدای قرار میگیرد و لذّتی که این شخص میبرد، از لذّتی که بعضی، از نعمتهای ظاهری میبرند، بیشتر است و در فقدان بلا مشتاق آن است. چون در تحت آتش بلا و محنت، انوار نعمتهای باطنی میباشد و تحت نعمتهای ظاهری، آتش بلا و محنت آشکار میگردد.
چهبسا بهوسیلهی بلا، عدّهی زیادی نجات پیدا میکنند و چهبسا بهوسیلهی نعمت، عدّهی زیادی هلاک میشوند. خدا مدح نکرده است، بندهای از بندگان خود را از زمان حضرت آدم تا پیامبر ما صلیالله علیه و آله و سلّم مگر بعد از بلاها و وفاداری که در حق عبودیت کرده است.
پس کرامات خداوند به حقیقت در آخرت، ابتدای آن بلا بوده و نتایج خوشیهای دنیوی در آخرت بلاست.
🥀کسی که از دام بلاها بیرون شد، چراغ مؤمنین، مونس مقرّبین و راهنمای قاصدین الهی میگردد.
🥀در عبدی که از محنت شکایت کند، خیری نیست؛ بااینکه قبلاً در هزاران نعمت و راحتی بوده است. کسی که در بلا حقِ صبر را بهجای نیاورد، حق شکر در وسعت نعمت را به جا نمیآورد و کسی که حق شکر در وسعت نعمت را به جا نیاورد، البته از پایداری و صبر در بلا محروم خواهد بود و کسی که از صبر در بلا و شکر در نعمت محروم شد، ازجمله محرومین خواهد بود.
🥀حضرت ایّوب علیهالسلام در دعایش میفرماید: «خداوندا هفتادسال مرا نعمت دادی، اگر هفتادسال به من بلا بدهی (بندهی صابر توأم).»
🥀وهب بن منبّه گفت: «بلا برای مؤمن همانند پای بند برای حیوانات و زانوبند برای شتران است.»
🥀حضرت علی علیهالسلام فرمود: «صبر برای ایمان همانند سر برای بدن است و سر صبر، بلاست و این را غیر عالمان درک نمیکنند.»
📚مصباح الشریعه، باب 90
⚡️⚡️امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمود: «سه چیز از بزرگترین بلاهاست: نانخور بسیار، چیره شدن بدهی، ادامهی بیماری»
📚غررالحکم، ج 2، ص 170
✾📚 @Dastan 📚✾
🔅#پندانه
✍ زندان تن
🔹 یکی از بندگان مخلص خدا زمانی که ذکر خدا میگفت، دست راستش را روی سینه میگذاشت.
🔸از او پرسیدند:
چرا دست روی سینه قرار میدهی؟
🔹گفت:
روح (مؤمن) من در وجودم اسیر است و همواره بیتاب برای پرکشیدن به سوی معبود! قفسه سینهام چون میلههای زندانی است که روح من به امر خدا در پشت آن تا زمانی که خودش حکم فرموده محکوم به حبس و زندانی است.
🔸گاهی وقتها که از شدّت ذکر، روحم در پشت میلههای زندان تن برای پر کشیدن به سوی معبود بیتابی میکند، دست روی سینهام میگذارم تا پشت میلههای زندان آرام گیرد و ساکن شود.
🔹چنانچه نبی مکرم اسلام صلیالله علیه وآله فرمود:
اگر امر و اراده خدا نبود، ارواح برای لحظهای در قالب تن زندانی نمیشدند و به سوی معبود هر لحظه پر میکشیدند.
✾📚 @Dastan 📚✾
خدایا نعمت سلامتى
مبداء همه نیازها ست
♥️و عاقبت بخیرى
مقصد همه نیازها
♥️تو را به مهربانیت این دو را
به همه عزیزانم عطا فرما
♥️شبتون گرم نگاه خدا
✾📚 @Dastan 📚✾