eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ کم کم چشم دلت باز می شود! رسول الله فرمود: «مؤمن وقتی ايمانش قوی شد خوابهايش کم می‌شود و بايد اين طور باشد». وقتی به درجات عالی رسيد ديگر چه حاجت که خواب ببيند، در بيداری مشاهده می‌کند. روايت خيلی شيرين و عرشی است. مؤمن وقتی ايمانش قوی شد رؤيايش کم می‌شود و در بيداری می‌بيند. غرض خداوند که توفيق دهد و مواظبت و مراقبت مرحمت فرمايد و انسان کشيک نفس کشيد و قوه خيال را پروراند و تربيت کرد و به آن آمادگی داد می‌بينی که اشباح و اشکال را چگونه مشاهده می‌کند. 📚اشاره 110- صد و ده اشاره ✾📚 @Dastan 📚✾
🦋شکر کردن فقط به زبان آوردن این کلمه سه حرفی نیست! زمانی که ما از داشته‌هایمان خرسندیم یعنی شاکریم. زمانی که قدر نعمت میدانیم یعنی شاکریم. زمانی که در اوج شکایه‌هایمان امید داریم یعنی شاکریم. و هرزمان که یاد او را از یادمان نبریم یعنی شکرگزارش هستیم. وقتی که شکر از زبان به فعل می‌رسد دل تسلیم او می‌شود. و ایمان به او در روزگارمان جاری میشود... 🌿🌺بزرگترین شکرگزاری هم،تشکر از بودن و همراهی خدا باماست خدایا،شکرت که هستی ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀 🔆همه در تسبیح ⚡️سعدی گوید: یاد دارم که شبی در کاروانی، همه‌ی شب رفته بودم و سحرگاه در نزدیک بیشه‌ای خفته. شوریده‌ای در آن سفر همراه ما بود، نعره‌ای بزد و راه بیابان گرفت و یک‌نفس آرام نیافت. ⚡️چون روز شد، گفتمش: «آنچه حالت بود؟» ⚡️گفت: «بلبلان را دیدم که به نالش در آمده بودند از درخت، کبکان از کوه، غوکان از آب، بهایم از بیشه؛ اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در تسبیح رفته، من به غفلت خفته.» 📚(کلیات سعدی، ص 57 -نمونه معارف، ج 2، ص 752. پ) ✾📚 @Dastan 📚✾
♨️🌺♨️🌺♨️🌺♨️🌺♨️ 🔆گفته‌های نامربوط ✨روزی ابلیس بر بالای کوهی در بیت المقدّس بنام افیق بر حضرت عیسی علیه‌السلام ظاهر شد و قصد داشت او را بفریبد؛ ازاین‌رو گفت: «ای عیسی! تو بزرگی که بدون پدر و مادر به وجود آمدی!» 🌱فرمود: «بزرگ آن‌کسی است که مرا آفرید.» ✨گفت: «تویی که از خدایی در گهواره سخن گفتی!» 🌱فرمود: «عظمت از خداست که مرا به سخن درآورد.» ✨گفت: «تو بزرگی که از گِل شکل پرنده‌ای ساختی و آن را به پرواز درآوردی!» 🌱فرمود: «آنچه مسخر شد از عظمت خداوند عطا شده است.» ✨گفت: «از بزرگی خدایی توست که بیماران را شفا می‌دهی!» 🌱فرمود: «خدا اجازه‌ی شفا به من داده است.» ✨گفت: «تو مُرده‌ها را زنده می‌کنی؟» 🌱فرمود: «به اجازه‌ی خدا زنده می‌کنم که مرا نیز، روزی او بمیراند.» ✨گفت: «تویی که روی آب راه می‌روی؟» 🌱فرمود: «از بزرگی خداست که آب را زیر پایم رام کرده است.» ✨گفت: «تو از زمین و آسمان برتری و تقسیم‌کننده‌ی روزی خلق می‌باشی.» 🌱فرمود: «منزّه است خداوند عظیم، بزرگی کلماتش به وزن عرشش و همه‌چیز به خواست اوست.» ✨ابلیس فریادی کشید و عقب عقب رفت. ✨✨امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: «خداوندا از بدی نگاه کردن (مردم) به اهل و مال و فرزندانم به تو پناه می‌برم.» 📚نهج‌البلاغه فیض الاسلام، ص 132 ✾📚 @Dastan 📚✾
⚡️♨️⚡️♨️⚡️♨️⚡️♨️⚡️ 🔆طلب آمرزش حضرت داود علیه‌السلام 💥در تورات فعلی چیزهایی درباره‌ی حضرت داود علیه‌السلام نوشته‌اند که موجب می‌شود پیغمبری به خاطر گناه کبیره استغفار کند! در تورات (تورات دوم سموئبل، ب 11، ی 27-1) آمده است: 💥«روزی حضرت داود علیه‌السلام روی بام خانه‌اش رفت و به اطراف می‌نگریست که نگاهش به «برسیا» دختر «الیات» زن «اوریا» افتاد و از زیبایی او خوشش آمد. پرسید این زن کیست؟ 💥گفتند اوریا، پس به «یوآب» خواهرزاده خود نوشت که اوریا را به جنگ بفرستد و او را در جلوی لشکر قرار دهد تا کشته شود. اوریا به جنگ رفت و کشته شد و داود زن او را گرفت و زن حامله شد.»(1) 💥وقتی‌که این ماجرا و قضیه مجسم شدن شیطان به‌صورت پرنده‌ی سفید و زیبایی در محراب داود علیه‌السلام را که موجب قطع نماز شد و داود دنبال پرنده‌ی سفید کرد تا به بالای بام رفت و به همسر اوریا نگاه کرد، برای امام رضا علیه‌السلام نقل کردند؛ حضرت دست بر پیشانی زد و «اِنّا لله وَ اِنّا الیه راجِعُون» گفت و فرمود: «به پیغمبر، نسبت تعقیب یک پرنده که سبب سبک شمردن نماز است و فحشا و قتل اوریا را می‌دهند!» 💥سؤال شد پس خطای داود و استغفار او چه بود؟ امام رضا علیه‌السلام فرمود: داود پیش خود خیال کرد کسی از وی داناتر آفریده نشده است. خدای عزّوجل دو تن از فرشتگان را به نزد او فرستاد تا از بالای محراب به نزد او روند و شکایت خود را مطرح کنند. داود عجولانه، بدون اینکه از مدعی بیّنه و گواه طلب کند، علیه مدعی علیه قضاوت کرد. خطای او در قضاوت و حکم بود نه آنچه شما پنداشته‌اید. مگر نشنیده‌ای که خداوند دنبال این قضیه می‌فرماید: «ای داود ما تو را خلیفه در این سرزمین قرار دادیم، پس میان مردم به‌حق حکومت کن.»* 💥(بنابراین زبان به استغفار می‌گشاید و از خدای خود آمرز می‌خواهد و خدا هم از او می‌گذرد و به او سفارش می‌کند که به‌حق حکم کند.)(2) 📚1-تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 60 2-تاریخ الانبیاء، ج 2، ص 208 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌸 مانند دوچرخه سواريست؛ 👌 براي حفظ تعادل بايد به حركت ادامه داد. 🔻 اگر مي خواهي 🍃 چيزي را داشته باشي كه تاكنون نداشته اي، 🔻 پس بايد 🍃 كارهايی را انجام دهي كه تاكنون انجام نداده اي. ✾📚 @Dastan 📚✾
🥀🥀🥀🥀🥀 🌷 🌷 . 🌷این داستانی که آن زمان بود که «چراغ‌ها را خاموش کنید.» این کار هیچ تأثیری نداشت. ما بهشان می‌گفتیم: «آقا ول کن، بذار مردم زندگی‌شون رو بکنند.» اصلاً چراغ خاموش کردن هیچ ربطی به آن بمب انداختن نداشت. خلبان میگ-۲۵ اصلاً چیزی نمی‌دید. در مختصات جغرافیایی ۲۵ کیلومتر بالاتر از تهران بمبش را رها می‌کرد. در ضمن باید بمبش را ۲۰ کیلومتری تهران رها می‌کرد تا بمب بخورد به تهران. 🌷اگر می‌آمد بالای سر تهران می‌دید که کدام چراغ روشن است، آن وقت بمبش را رها می‌کرد، بمبش می‌خورد ورامین. به همین خاطر توی آن شرایط امکان این‌که جای خاصی را بشود زد، وجود نداشت. مثلاً این‌که خلبان هواپیما بخواهد تصمیم بگیرد مهدیه‌ی تهران را بزند، امکان نداشت. یا مثلاً روز قدس صدام اعلام کرده بود من خیابان انقلاب را می‌زنم، آمد و بمباران هم کرد، ولی فکر می‌کنید بمبش کجا رفت؟ کهریزک. راوی: رزمنده دلاور زنده‌یاد جواد شریفی‌راد، ایشان معلم و سرتیم خنثی‌سازی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که دی‌ماه ۱۳۹۲ در اثر انفجار در جریان ساخت فیلم «معراجی‌ها» درگذشت. 📚 کتاب "حرفه‌ای‌" نوشته‌ی آقای مرتضی قاضی عنوان کتابی است که به خاطرات زنده‌یاد جواد شریفی‌راد می‌پردازد. منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز شادی روح همه شهدا صلوات بفرستید اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم 🥀🥀🥀🥀 ✾📚 @Dastan 📚✾
24.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌾🌾ماجرایی عبرت انگیز از یاران پیامبر اکرم(ص) که وعده خدا را باور نکردند 🎥استاد پناهیان ✾📚 @Dastan 📚✾
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔆اول محرم 🌺عارف ربّانی آیت‌الله کشمیری فرمودند: استادی در نجف بود بنام شمس که در علم منطق استاد و از اهالی بادکوبه قفقاز بود؛ می‌گفت: 🌺«روز اول محرم، کنار حوض مدرسه‌ی سیّد محمدکاظم یزدی بودم و شیخ مرتضی طالقانی داشتند وضو می‌گرفتند، به من فرمودند: 🌺 «ده سال دیگر همانند این روز (اول محرم) از دنیا می‌روم.» و دقیقاً روز اول محرم 1363 از دنیا رفت.»(1) 🌼مرحوم شیخ محمدتقی جعفری (رحمه‌الله علیه) فرمودند: «دو روز قبل از اول محرم، برای درس خدمت ایشان رسیدم، فرمود: 🌼«درس تمام شد. من مسافرم، خر طالقان رفته و پالانش مانده؛ روح رفته، جسدش مانده.» و دو روز بعد وفات یافت.»(2) 📚روح و ریحان، ص 25 تاریخ حکما و عرفا، تألیف صدوقی سها ✾📚 @Dastan 📚✾
❄️🌼❄️🌼❄️🌼❄️🌼❄️ 🔆پناه از عقوبت کردن 🥀پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم در مسجد معتکف بودند، زنی آمد و با او مدتی سخن گفت و بعد برخاست که برود، پیامبر هم برخاست و با او به راه افتاد. در این هنگام دو نفر از انصار از کنار آن حضرت عبور می‌کردند، سلام کردند و گذشتند. پیامبر آن‌ها را صدا زد و فرمود: 🥀 «این زن، صفیه عیالم می‌باشد.» آن دو گفتند: «ای رسول خدا! آیا ما شک نسبت به این زن و شما داشتیم؟!» 🥀فرمود: «شیطان مثل خون وارد وجود انسان می‌شود؛ من ترسیدم شیطان بر شما وارد شود و شما ظنین و بدگمان بشوید.» 📚شنیدنی‌های تاریخ، ص 262 -محجه البیضاء، ج 5، ص 67 ✾📚 @Dastan 📚✾