eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.3هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ او در بهترین باغ‌های عالم برزخ است و هزار ملک به او خدمت می‌کنند ... ☑️ مرحوم شهید دستغیب(ره) حکایتی درباره برکت خواندن زیارت عاشورا را این‌گونه نقل می‌نماید: ▫️ یکی از علما نجف حدود یکصد سال پیش، در خواب، حضرت عزراییل را می بیند، پس از سلام می‌پرسد: 🔹 از کجا می آیی؟ ▫️ ملک الموت می‌فرماید: 🔸 از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. ▫️ شیخ می‌پرسد: 🔹 روح او در چه حالی است؟ ▫️ عرزاییل می‌فرماید: 🔸 در بهترین حالات و بهترین باغ‌های عالم برزخ، خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است. ▫️ آن عالم پرسید: 🔹 آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟ ▫️ فرمود: 🔸 نه! ▫️ پرسید: 🔹 آیا برای نماز جماعت و بیان احکام؟ ▫️ فرمود: 🔸 نه! ▫️ پرسید: 🔹 پس برای چه؟ ▫️ فرمود: 🔸 «برای خواندن زیارت عاشورا.» 🔘 نقل است که مرحوم میرزا، سی سال آخر عمرش، زیارت عاشورا را ترک نکرد و هر روز که به سبب بیماری یا امر دیگری نمی‌توانست بخواند، نایب می‌گرفت. ⬅️ داستان های شگفت، حکایت ١١٠ 🏷 ✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از قاصدک
دوره رایگان زبان وااقعی 😍😍😍😍 با مدرک معتبر آموزش و پرورش ✅ بزرگسال 💛 کودک 💚 تابستونو از دست نده ❌ اگه میخوای فرزند دلبندت از دوستاش عقب نیفته و این تابستون یه عالمه پیشرفت کنه بدون اینکه پول کلاس زبان حضوری بدی همین الان تو کانال زیر عضو شو 💚👇 https://eitaa.com/joinchat/1541538268Ce31d5de488 👆👆👆👆 عجله کن که امروز دوره بزرگ رایگان دارن با مدت محدوددد 🏃🏃🏃
🔅 پندانه ✍️ چرا نمی‌توانم نماز صبح بیدار شوم؟ 🔹سال‌ها پیش شبی شهرستان مهمان مادر بودم. طبق روال، ساعت ۱۱ شب خوابیدم. بعد از اذان صبح بیدار شدم ولی سنگینی عجیبی داشتم که نمی‌توانستم برای نماز صبح بیدار شوم. 🔸انگار یکی می‌گفت : بخواب! هنوز تا طلوع آفتاب فرصت داری! 🔹خوابیدم. به ناگاه بیدار شدم و طلوع آفتاب را دیدم. 🔸شب بعد حس کردم باید زودتر بخوابم. ساعت ۱٠ شب خوابیدم و علی‌رغم هیچ نیازی به خواب، باز همان‌طور خواب ماندم. 🔹اتفاق بسیار نادر و عجیبی برایم بود. بسیار ناراحت و اعصابم خرد شده بود. از حق‌تعالی استغاثه کردم تا گناهی را که موجب این سلبِ توفیقم شده به من نشان دهد. 🔸به‌ ناگاه ماجرا را فهمیدم چون می‌دانستم هرچه هست در این چند روز بوده است. 🔹شب اول مادرم قدری تخمه‌ کدو درست کرده بود. خیلی خوش‌طعم و پُر مغز بودند. 🔸از او پرسیدم : از کجا خریده است ؟ 🔹آدرس بقالی سر کوچه را نشان داد. فردا صبح برای خرید از آن تخمه به مغازه‌اش رفتم. 🔸صاحب مغازه گفت: هر کیلو تخمه مبلغ ۱۵هزار تومان است و فقط سه کیلوی دیگر از آن مانده. 🔹من هم آن سه کیلو را خریدم. غافل از این بودم که قیمت آن تخمه باید بالای ۲٠هزار تومان باشد. 🔸دوباره به مغازه رفتم و داستان را از او پرسیدم. متوجه شدم این تخمه‌‌ها برای پیرزن مستمندی است که به او در پاییز هدیه داده‌اند و او نزدیک عید آن‌ها را به صاخب مغازه داده بود تا برایش بفروشد و به او مبلغ را بدهد. پیرزن می‌خواست برای عید میوه و شیرینی کمی برای خانه‌اش تهیه کند که شرمنده مهمان نباشد و فقرش بر اطرافیانش عیان نشود. 🔹صاحب مغازه برای از سر باز کردن این چند کیلو تخمه، به قیمت ارزان آن را به ما فروخته بود. در حالی که آن تخمه ۲۲هزار تومان ارزش بازارش بود و برای این زن باید کسی که انصاف داشت، مقداری هم از نرخ بازار بالاتر می‌خرید. 🔸به توفیق الهی مابه‌التفاوت آن را رد کردم تا به دست پیرزن برساند. همان شب علی‌رغم داشتن مهمان در منزل ساعت یک بامداد به بستر رفتم ولی ساعت ۵ صبح به مدد الهی بیدار بودم. ✾📚 @Dastan 📚✾
❇️ پسرم! زیارت عاشورا را فراموش مکن؛ زیارت عاشورا، زیارت عاشورا! ☑️ دکتر محمد هادی امینی، فرزند مرحوم علامه امینی گوید: ▫️ « شبی پدرم را در خواب دیدم؛ دست ایشان را بوسیدم و عرض کردم: 🔹 پدر جان، باعث نجات شما چه بود؟ ▫️ ایشان می‌خواست مرا آزمایش کند؛ فرمود: 🔸 چه می‌گویی؟ ... ▫️ عرض کردم: 🔹 آقا جان، شما الان بین ما نیستید و به عالم دیگری منتقل شده‌اید، باعث نجات شما در آنجا « الغدیر » بود؟ « شهداء الفضیلة » ، « کامل الزّیارات »، « ادب الزّائر »، « تفسیر سورة الفاتحة »، « سیرتنا و سنّتنا » کدام بود؟ ▫️ (نام کتاب‌های ایشان را بردم) ایشان متوجّه شد؛ تأملّی کرده و سپس فرمود: 🔸 « زیارت الحسین، زیارت الحسین، زیارت الحسین علیه‌السلام » ▫️ عرض کردم: 🔹 آقا، الان روابط ایران و عراق، تیره است؛ ما به زیارت حرم مطهّر امام حسین علیه‌السلام دسترسی نداریم! ▫️ فرمود: 🔸 « در تهران، همین مجالسی که می‌گیرید و به أبی‌عبدالله متوسّل می‌شوید، همین ثواب را در نامه‌ی اعمال شما قید می‌کنند؛ پسرم! زیارت عاشورا را فراموش مکن؛ زیارت عاشورا، زیارت عاشورا! » ⬅️ آداب کوی جانان (علامه‌امینی)، ص۳۷ 🏷 ✾📚 @Dastan 📚✾
☑️ درجه منتظران ظهور 🔘 حضرت زین العابدین، امام سجاد علیه السلام: 🔸 اهل زمان غیبت او که قائل به امامت او و منتظر ظهور او باشند، برتر از مردمان هر زمان دیگر می­‌باشند، زیرا خدای تبارک و تعالی به آنها آن قدر عقل، فهم و شناخت عطا فرموده است که غیبت امام در پیش آنها چون زمان حضور شده است. خداوند اهل آن زمان را همانند مجاهدانی قرار داده که در محضر رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ شمشیر بزنند، آنها مخلصان حقیقی و شیعیان واقعی و دعوت کنندگان به دین خدا در آشکار و نهان می­‌باشند. ⬅️ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲، منتخب الاثر، ص ۲۴۴. 🏷 علیه السلام عجل الله تعالی فرجه ✾📚 @Dastan 📚✾
🍂گاه آهسته فقط وای برادر مي خواند.... لب تشنه «قتلوا» بود كه از بَر مي خواند... 🍂اشك می ريخت وَ هر آينه می گفت حسين.... تا دم مرگ فقط روضه ی حنجر می خواند.... 🏴شهادت مظلومانه‌ی امام سجاد علیه السلام به محضر مولایمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و منتظران حضرتش تسلیت باد.... ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆نتيجه تواضع در مقابل بى خردان روزى امام سجّاد، حضرت زين العابدين عليه السّلام در جمع عدّه اى از دوستان و ياران خود نشسته بود، كه يكى از خويشان آن حضرت ، به نام حسن بن حسن وارد شد. و چون نزديك حضرت قرار گرفت ، زبان به دشنام و بدگويى به آن حضرت باز كرد؛ و امام عليه السّلام سكوت نمود و هيچ عكس العملى در مقابل آن مرد بى خرد نشان نداد تا آن كه آن مرد بد زبان آنچه خواست به حضرت گفت و سپس از مجلس بيرون رفت . آن گاه ، امام سجّاد عليه السّلام به حاضرين در جلسه خطاب نمود و فرمود: دوست دارم هر كه مايل باشد با يكديگر نزد آن مرد برويم تا پاسخ مرا در مقابل بد رفتارى او بشنود. افراد گفتند: يابن رسول اللّه ! ما همگى دوست داريم كه همراه شما باشيم و آنچه لازم باشد به او بگوييم و از شما حمايت كنيم . سپس حضرت كفش هاى خود را پوشيد و به همراه دوستان خود حركت كرد و آن ها را با اين آيه شريفه قرآن نصيحت نمود: ((والكاظمين الغيظ والعافين عن النّاس واللّه يحبّ المحسنين )) (1). و با اين سخن دلنشين ، همراهان فهميدند كه حضرت با آن مرد برخورد خوبى خواهد داشت . وقتى به منزل آن مرد رسيدند، حضرت يكى از همراهان را صدا كرد و فرمود: به او بگوئيد كه علىّ بن الحسين آمده است . چون مرد بد زبان شنيد كه آن حضرت درب منزل او آمده است ، با خود گفت : او آمده است تا تلافى كند و جسارت هاى مرا پاسخ گويد. پس هنگامى كه آن مرد درب خانه را گشود و از خانه خارج گشت ، حضرت به او فرمود: اى برادر! تو نزد من آمدى و به من نسبت هائى دادى و چنين و چنان گفتى ، اگر آنچه را كه به من نسبت دادى در من وجود دارد، پس از خداوند متعال مى خواهم كه مرا بيامرزد. و اگر آنچه را كه گفتى ، در من نيست و تهمت بوده باشد از خداوند مى خواهم كه تو را بيامرزد. چون آن مرد چنين اخلاق حسنه اى را از امام زين العابدين عليه السّلام مشاهده كرد، حضرت را در آغوش گرفته و بوسيد و ضمن عذرخواهى ، گفت : اى سرورم ! آنچه را كه به شما گفتم ، تهمت بود ومن خود سزاوار آن حرف ها هستم ، مرا ببخش .(2)   1-سوره آل عمران : آيه 134. 2- ارشاد شيخ مفيد: ص 145، اعيان الشّيعة : ج 1، ص 433. ✾📚 @Dastan 📚✾
📚 داستان های آموزنده 📚
⭕️رحلت عالم و فقیه بزرگ اسلام "علامه حلی" 🔹حسن بن یوسف معروف به علامه حلی در ۶۴۸ ق در شهر حلّه عرا
سلام. در بیوگرافی علامه حلی نوشتید که از محضر شیخ مفید استفاده کرده است. این مطلب صحیح نیست ، شیخ مفید ۴۱۳ مرحوم شده یعنی بیش از ۲۰۰ سال پیش از تولد علامه حلی. ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ ✍️سلام ضمن تشکر ویژه از شما و پوزش از مخاطبان، اصلاح شد 🌹🌹🌹🌹🌹
11.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️ (علیه السلام) ♨️جهاد تبیین امام سجاد (ع) در مجلس یزید 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام ✾📚 @Dastan 📚✾
6.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه مدینه یه بقیعه یه امامی که حرم نداره سینه زن ها کسی نیست ♬♫ تا روی قبرش یه دونه شمع بذاره ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆زهد و قناعت همراه با ثروت انبوه مرحوم قطب الدّين راوندى در كتاب خود به نقل از امام پنجم ، حضرت باقرالعلوم عليه السّلام آورده است : روزى عبدالملك بن مروان مشغول طواف كعبه الهى بود و امام سجّاد حضرت زين العابدين عليه السّلام نيز بدون آن كه كمترين توجّهى به عبدالملك نمايد، مشغول طواف گرديد و تمام توجّهش به خداى متعال بود. عبدالملك با ديدن اين صحنه ، از اطرافيان خود سؤ ال كرد: اين شخص ‍ كيست ، كه هيچ اعتنا و توجّهى به ما ندارد؟ به او گفتند: او علىّ بن الحسين ، زين العابدين است . عبدالملك در همان جائى كه بود نشست و بدون آن كه حركتى كند دستور داد: او را نزد من آوريد. چون حضرت را نزد عبدالملك آوردند، گفت : ياابن رسول اللّه ! من كه قاتل پدرت - امام حسين عليه السّلام - نيستم ؛ پس چرا نسبت به ما بى اعتنا و بى توجّه هستى ؟ حضرت فرمود: قاتل پدرم به جهت كارهاى ناشايستى كه داشت ، دنيايش ‍ تباه گشت و با كشتن پدرم آخرتش نيز تباه گرديد، اگر تو هم دوست دارى كه همچون او دنيا و آخرتت تباه گردد، هر چه مى خواهى انجام بده . عبدالملك عرضه داشت : خير، هرگز من چنان نمى كنم ؛ وليكن از تو مى خواهم تا در فرصت مناسبى نزد ما آئى ، تا از دنياى ما بهره مندشوى . در اين هنگام ، امام سجّاد عليه السّلام روى زمين نشست و آن گاه دامن عباى خويش را گشود و به ساحت اقدس الهى اظهار داشت : خداوندا، موقعيّت و عظمت دوستان و بندگان مخلصت را به او نشان بده ، تا مورد عبرتش قرار گيرد. ناگاه دامان حضرت پر از جواهرات گرانبها شد و همه چشم ها را بدان سو، خيره گشت . سپس حضرت خطاب به عبدالملك كرد و فرمود: اى عبدالملك ! كسى كه اين چنين نزد خداوند متعال آبرومند و محترم باشد، چه احتياجى به دنياى شما دارد؟ و پس از آن اظهار داشت : خداوندا، آن ها را از من بازگير، كه مرا نيازى به آن ها نيست . 📚الخرائج والجرائح : ج 1، ص 194، مجموعه نفيسة : ص 209، بحار الا نوار: ج 46، ص 120، ح 11 ✾📚 @Dastan 📚✾
12.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوجوان من ۱۵ سالشه و از همه چی برگشته😰 و ذهنش پر از شبهه است چیکار کنم❓ یک نکته به نوجوانان یک نکته به والدین ✾📚 @Dastan 📚✾