⚫️ 10 رمضان وفات حضرت خديجه (س)
♦️در اين روز حضرت خديجه كبرى عليها السلام از دنيا رحلت فرمودند.
📚 الوقايع و الحوادث: ج 1،
ص127❤️🌷❤️🌷❤️🌷
♦️ آن حضرت نخستين همسر پيامبر صلى الله عليه و آله بود، و تا خديجه (س) زنده بود نبى گرامى اسلام صلى الله عليه و آله همسرى اختيار نفرمود.
🌹 سبقت به اسلام و خدمات او به پيامبر صلى الله عليه و آله زياده از آن است كه ذكر شود.
♦️ در فضيلت آن حضرت همين بس كه والده ی مكرمه حضرت صديقه طاهره عليها السلام است، و همه ذرارى پيامبر صلى الله عليه و آله به ايشان منتهى مى شوند.
📚 فيض العلام: ص 27
❤️🌷❤️🌷❤️🌷
♦️ آن حضرت هنگام رحلت چند وصيت به پيامبر صلى الله عليه و آله نمودند، و با آن همه فداكارى و انفاق مال، به پيامبر صلى الله عليه و آله عرض كردند:
🔸 يا رسول الله! مرا ببخشيد كه در حق شما كوتاهى كردم.
🌹 پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: حاشا و كلا! من از شما تقصيرى نديدم، بلكه منتهاى سعى و كوشش خود را در حق من نمودى. شما در خانه من زحمات زيادى را متحمل شدى.اموالت را در راه خدا بذل و بخشش نمودى.
🔸 آنگاه خديجه عليها السلام عرض كرد:يا رسول الله ! شما را وصيت مى كنم به اين دختر و به حضرت فاطمه عليها السلام اشاره نمود اين دختر بعد از من يتيم و غريب است. كسى از زن هاى قريش او را اذيت نكند. كسى به صورت او لطمه اى نزند، به روى او داد نزند و مكروهى نبيند.
📚 شجره طوبى: ج 2، ص 235_234
❤️🌷❤️🌷
♦️ آن حضرت اولين زنى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله را تصديق نمود، و اول زنى است كه در مكه با رسول خدا صلى الله عليه و آله نماز جماعت خواند، و اول زنى است كه ايمان خود را در مكه در ميان مشركين اظهار نمود، و اول زنى است كه در مقابل دشمن از رسول خدا صلى الله عليه و آله دفاع نمود و تمام اموال خود را به پيامبر صلى الله عليه و آله بخشيد، و اول زنى است كه ايمانش با قبول ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام به درجه كمال رسيد.
🔻 روزى پيامبر صلى الله عليه و آله خديجه عليها السلام را خواست و در كنار خود نشانيد و فرمود: اين جبرئيل است و مى گويد: براى اسلام شروطى است كه عبارتند از: اقرار به يگانگى خداوند متعال، اقرار به رسالت رسولان، اقرار به معاد و اصول اين شريعت و احكام آن، اطاعت از اولى الامر و ائمه طاهرين از فرزندان او يكى بعد از ديگرى با برائت از دشمنان ايشان.
♦️خديجه عليها السلام به همه ی آنها اقرار نمود و ائمه طاهرين به خصوص اميرالمؤمنين عليه السلام را تصديق كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: هو مولاك و مولى المؤمنين و امامهم بعدى: يعنى على مولاى تو و مولاى مؤمنان بعد از من و امام ايشان است. آنگاه از خديجه عليها السلام در قبول ولايت امير المومنين عليه السلام عهد مؤكد گرفت. سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله يك يك از اصول و فروع دين حتى آداب وضو و نماز و روزه و حج و جهاد و صله رحم و واجبات و محرمات را بيان فرمود.
♦️ سپس پيامبر صلى الله عليه و آله دست خود را بالاى اميرالمؤمنين نهاد و خديجه عليها السلام دست خود را بالاى دست رسول خدا صلى الله عليه و آله و به اين ترتيب با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت نمود.
📚 بحار الانوار: ج 18، ص 232، ج 65 ص 392
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#پاسدار_شهید_محمد_توسلی
لحظه ای که حاج احمد می شنود، محمد توسلی به شهادت رسیده است بلافاصله به سردخانه مریوان می آید این دست مبارک و مطهر سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان است که وقتی ملحفه را کنار می زند و پیکر غرقِ به خون صمیمی ترین و عزیزترین دوست و یارش را می بیند، بعد از چند لحظه بیهوش می شود...
فقط خدا می داند در آن لحظه ای که چشمش به پیکر خونی محمد افتاده، چه حالی شده است حاج احمد!
در نقل ها آمده است که حاج احمد سه روز از اتاقش بیرون نیامد و برای محمد سوگواری می کرد و می گریست...
#حاج_احمد_متوسلیان
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📚کلام آخر
یـادمان باشد #شهیدان زنده اند
تا ابد اِستـــاده وپاینـــده اند
یــادمان باشداگرکوبنــده ایم
بانفس های #شهیدان زنــده ایم
یادمان باشدکه ما،دل، شسته ایم
با #شهیدان دست پیمان بسته ایم
باید سلام کرد به آنانی که لباس های خاکی رنگشان , لباس احرام در "موقعیت ها" بود . باید سلام کرد بر اشک های جاری مناجات بر گونه های خاکی و خونین. باید سلام کرد بر دست های بریده شده , بر انگشتهای جدا شده از دست. و باید سلام کرد بر چفیه ای که همواره بر دوش علمدار نهضت خمینی است.
روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد .
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
پیامبر رحمت صلى الله عليه و آله:
برترينِ مردم، كسى است كه عاشق عبادت شود، و آن را در آغوش گيرد، و با دل و جانش آن را دوست بدارد، و با اعضا و جوارحش در انجام دادن آن بكوشد، و خود را براى آن فارغ سازد. چنين كسى برايش مهم نيست كه دنيا بر چه پايه اى مى چرخد، بر سختى يا آسانى
أفضَلُ النّاسِ مَن عَشِقَ العِبادَةَ فَعانَقَها، وأحَبَّها بِقَلبِهِ، وباشَرَها بِجَسَدِهِ، وتَفَرَّغَ لَها، فَهُو لا يُبالي عَلى ما أصبَحَ مِنَ الدُّنيا؛ عَلى عُسرٍ أم عَلى يُسرٍ
الكافی جلد2 صفحه83
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#داستان_واقعی😞🌡️🚨📣
در یوسف آباد تهران، خانواده ای بود که مرد خانواده، کارمند اداره بود، و همسرش رعایت حجاب و شئون اسلامی را نمی کرد. روزی طبق معمول، مرد به اداره می
رود و زن نیز پس از دادن صبحانة بچه ها به قصد خرید گوشت، از خانه بیرون می رود.
پس از گذشت چند ساعت، بچه ها از بازی خسته شده و شروع به گریه می کنند و تا آمدن مرد به خانه، ناآرامی بچه ها طول می کشد. مرد خانه، سراغ همسر
خود را از بچه ها می گیرد و بچه ها می گویند که مادر برای خرید گوشت از خانه بیرون رفته و هنوز برنگشته، مرد سراغ قصاب محله می رود و پرس و جو می کند؛
ولی قصاب اظهار بی اطلاعی می کند.
آن مرد پس از تلفن به اقوام و آشنایان سراغ پاسگاه نیروی انتظامی می رود و جریان را تعریف می کند. مأموران پس از تحقیقات اولیه، سراغ قصاب رفته و از وی
پرسش می کنند اما قصاب با قاطعیت تمام، اظهار بی اطلاعی کرد.
مأمورین به تفحص در مغازه پرداختند. سپس به زیرزمین که گوسفندان را پس از ذبح به آن جا می بردند، رفتند.
هنگام خارج شدن، مأمورین مقداری مو می یابند که موها، موی گوسفند نیست و قصاب برای بازجویی بیشتر به پاسگاه بردند.
سرانجام با پیگیری های دقیق، قصاب به جنایت خود اعتراف کرد که:
این زن، همسایة ما بود ولی رعایت پاکدامنی را نمی کرد و سر و سینه خود را نمی پوشاند. و از جمال خوبی هم برخوردار بود. آن روز که به مغازه آمد به گونه ای به
خودش رسیده بود که نفس اماره مرا وادار کرد کامی از آن زن بگیرم. او را برای دیدن گوشت بهتر به داخل مغازه دعوت کردم و به او گفتم گوشت خوب و مورد پسند
شما، پشت یخچال است. وقتی پشت یخچال رفت او را به زیرزمین کشاندم و با کاردی که در دست داشتم او را تهدید کردم و از او خواستم تن به زنا بدهد، بیچاره
می لرزید، اما چاره ای نداشت.
در پایان که از او کامی گرفتم. افکار شیطانی مرا واداشت برای آن که کسی از ماجرا باخبر نشود، او را بکشم اما باز افکار شیطانی مرا رها نکرد و گوشت زن را جدا
کرده، همراه گوشت گوسفندان چرخ کردم و فروختم و استخوانها را نیز در فلان منطقه خاک کردم.
این داستان از بدحجابی زن سرچشمه گرفت. شاید هیچگاه آن زن فکر نمی کرد که بدحجابی می تواند پایانی چنین تلخ و پرگناه داشته باشد و به تجاوز، قتل، یتیم
شدن فرزندان و سرگردانی همسرش بینجامد و نیز چنین عواقبی برای قابل خود در پی داشته باشد.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#تلنـگــــر
فقط به نداشته ها فکر نکنیم، بلکه
به خود و دیگران نعمتهای خدای مهربان را یادآوری کنیم تا بر نعمتش بیفزاید
برخی از نعمتها مانند: سلامتی بدن اعم از : دیدن، شنیدن، بوییدن، خوردن، جویدن، بلعیدن، هضم کردن، دفع کردن و... نعمت امنیت، پدر و مادر، فرزند سالم، دوستان خوب، فامیل با معرفت، آبرو، آزادی، کسب، کار ، درآمد حتی کم، سرپناه واز همه مهمتر محبت خدا و اهلبیت و دینداری و میلیونها میلیون نعمت دیگر که اگر یکی از آنها گرفته شود میتواند کل زندگی ما مختل کند...
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🌹حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
در هر امری از امور (دینی یا دنیایی) باید از خدا بخواهیم، که یا عالم باشیم یا متعلم(طالب علم).
اگر عالم نیستیم یا متصل به عالم باشیم و یا محتاط(اهل احتیاط)، وگرنه باید خاطرجمع باشیم که در شقاوت(بدبختی) غرق خواهیم شد.
📚 در محضر بهجت، ج1، ص205
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•