eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.1هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
63 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 📚در خدمت پدر و مادر باش جوانی به محضر رسول خدا (ص) رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! خیلی مایلم در راه خدا بجنگم. حضرت فرمود: در راه خدا جهاد کن؛ اگر کشته شوی زنده و جاوید خواهی بود و از نعمت های بهشتی بهره مند می شوی و اگر بمیری، اجر تو با خداست. چنانچه زنده برگردی، گناهانت بخشیده شده و مانند روزی که از مادر متولد شدی، از گناه پاک می گردی. جوان عرض کرد: ای رسول خدا! پدر و مادرم پیر شده اند و می گویند: ما به تو انس گرفته ایم و راضی نیستند من به جبهه بروم. پیامبر (ص) فرمود: در محضر پدر و مادرت باش. سوگند به آفریدگارم! یک شبانه روز در خدمت پدر و مادر بودن، بهتر از یک سال جهاد در جبهه جنگ است. ( البته در صورتي كه جهاد واجب عيني نباشد بلكه واجب كفائي باشد ) 📚بحارالأنوار •✾📚 @Dastan 📚✾•
عادت نداشت کفشش را بگذارد توی پلاستیک و دست بگیرد. فقط کفش داری. حتی در زمان های شلوغی که باید توی صف می ایستاد. می گفت: «اگه جایی بری مهمونی، با کفشات می ری تو خونه؟ ادب حکم می کنه بذاری دم در.» 🌷 •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌸 عَجِبتُ لِمَن يَقنَطُ و مَعهُ الاستِغفارُ! در شگفتم از كسى كه استغفار را با خود دارد و با اين حال نوميد مى شود! [ #امام_على عليه السلام ] 📚 نهج البلاغه حکمت87 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
به این فکر نکـنید.. که چه روزهایی را از دست دادید به این فکرکـنید که چه روزهایی را نبـاید از دست داد... امـــروز را با افکار گذشته خراب نکنیـــم... #روزتون_بخیر #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨ ✍با پیـرمــردِ مؤمنـی، درمسجد نشسته بـودم. زن جوانی صورت خود گرفته بود و برای درخواست کمک داخل خانه‌ی خـدا شد. پــیرمـردِ مــــؤمـن٬ دســت در جیب ڪرد و اسڪناس ارزشمندی به زن داد. دیگران هم دست او را خالی رد نڪردند و سڪه‌ای دادند. جوانـی از او پـرسیــد: پول شیرین است چگونه از این همه پول گذشتی؟ سڪه ای می دادی ڪافی بود!! پیرمرد تبسمی ڪرد و گفت:پسرم صدقه٬ هفتاد نوع بلا را دفع می‌ڪند. از پـول شیـــرین‌تـــر، جـان و سلامتی من است ڪه اگر این‌جا٬ از پولِ شیرین نگذرم، باید در ساختمانِ پزشڪان بروم و آن‌جا از پولِ شیرین بگذرم و شربت تلخ هم روی آن بنوشم تا خدا سلامتیِ شیرینِ من را برگرداند! بدان ڪه از پول شیرین‌تر، سلامتی٬ آبرو٬ فرزند صالح و آرامش است. به فـرمـایــش حضـرت علـی (ع) چه زیاد است عبرت و چه ڪم است عبرت‌گیرنده. وأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ 📚بقره آیه‌ی195 و (از مال خود) در راه خدا انفاق کنید و خود را با (دوری از انفاق) به مهلکه و خطر در نیفکنید و نیکویی کنید ڪه خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد. ‌ •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨ ✨ #پندانـــــــهـــ ✅ مغرور نباشیم وقتی پرنده ای زنده است مورچه را میخورد، وقتی میمیرد مورچه،او را میخورد شرایط به مرور زمان تغییر میکند پس خوب باشیم و خوبی کنیم... #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
#تربیت_فرزند والدينى كه به کودک #عشق و #محبت مى دهند و به او #احترام مى گذارند و به او اجازه نمى دهند به حقوق کسی #تجاوز كند. فرزندانى با محبت،كمك كننده، آرام و مهربان خواهند داشت. اين روش تربيتى بهترين روش است #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 #حکایتی‌بسیارزیباوخواندنی آورده اند روزی حاکم شهر بغداد از بهلول پرسید: آیا دوست داری که همیشه سلامت و تن درست باشی؟ بهلول گفت : خیر زیرا اگر همیشه در آسایش به سر برم ، آرزو و خواهش های نفسانی در من قوت می گیرد و در نتیجه ، از یاد خدا غافل می مانم. خیر من در این است که در همین حال باشم و از پروردگار می خواهم تا گناهانم را بیامرزد و لطف و مرحتمش را از من دریغ نکند و آنچه را به آن سزاوارم به من عطا کند.» #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 🌹هفت نصیحت زیـبــا🌹 🌼گشاده دست باش، جاری باش، کمک کن ، مثل رود 🌺با شفقت و مهربان باش ، مثل خورشید 🌼اگر کسی اشتباه کرد آن را بپوشان ، مثل شب 🌺وقتی عصبانی شدی خاموش باش ،مثل خواب 🌼متواضع باش و غرور نداشته باش ،مثل خاک 🌺بخشش و عفو داشته باش ، مثل دریا 🌼اگر میخواهی دیگران خوب باشند ، 🌺خودت خوب باش ، مثل آیینه #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
او غمخوار و يار و ياور پدر جانبازش بود. دو سال تمام از او مراقبت و پرستاري مي‌كرد. شب‌ها بالاي سرش بيدار مي‌ماند تا مبادا زخم بستر بگيرد. غذا دهان پدرش مي‌گذاشت و شب‌ها كه مجبور بود به پدرش رسيدگي كند، نماز شب و دعاي توسل مي‌خواند. نماز شب خواندن را هم از پدرش آموخته بود. برادرم در آغوش حامد به شهادت رسيد. به نظر من سعادت شهادت به اين دليل نصيب حامد شد چراكه زحمت پدر جانبازش را خيلي كشيده بود. حامد حتي نمازهاي قضاي پدرش را كه به دليل جانبازي قادر به خواندن نبود، ادا مي‌كرد #یاد_شهدا_صلوات #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
امام صادق عليه السلام: تَجِدُ الرَّجُلَ لا يُخطِئُ بِلامٍ ولا واوٍ خَطيبا مِصقَعا، ولَقَلبُهُ أشَدُّ ظُلمَةً مِنَ اللَّيلِ المُظلِمِ. وتَجِدُ الرَّجُلَ لا يَستَطيعُ يُعَبِّرُ عَمّا في قَلبِهِ بِلِسانِهِ، وقَلبُهُ يَزهَرُ كَما يَزهَرُ المِصباحُ شخصى را مى بينى كه در لام يا واوى خطا نمى كند و سخنورى زبردست است؛ امّا دلش از شب تار هم سياه تر است و شخص ديگرى را مى بينى كه نمى تواند حرف دلش را به زبان بياورد؛ ليكن دلش مانند چراغ مى درخشد الكافی جلد2 صفحه422 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
سلام بر مهدی ✍️ در حال بیرون راندن آمریکا به عنوان شیطان بزرگ از منطقه اسلامی هستی و متمرکز بر افغانستان و عراقی، او را از اشغال این دو کشور ناکام و نادم نموده ای و مجبور به رفتن و در رفتن .اراده تو اراده خدا است و اداره ما در اراده توست که خلیفه خدایی تو میخواهی اطراف ایران که پایتخت منتظرانت است را از لوث شیطان پاکسازی کنی تا دولت اسلامی راکه در آن استقرار داده ای با قدرت و سرعت افزونتری به حل مشکلات محرومین بپردازد و همگان را به شیرینی احکام اسلام متوجه کند . تو کن فیکون میکنی و البته میخواهی ما را هم تربیت کنی لذا لقمه آسان بدست ما نمیدهی مارا مبتلا میکنی وقتی نمره قبولی را با سختی گرفتیم فتوحات را به عنوان جایزه جهاد نصیبمان می نمایی دوستت داریم و برای رویت سیمای نورانیت لحظه ها را میشماریم . @qavami https://eitaa.com/qavami/20644
امروز فقط چند دقیقه آروم بشینید و بابت چیزایی که دارید شاکر باشید به آرامش خوبی می رسید...🦋 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
🔻دفع بلای قطعی با ✍حضرت عيسى(ع) با اصحاب خود نشسته بودند که هیزم‌شکنی از کنار آنها گذشت. حضرت عیسی(ع) به اطرافیان فرمودند: این هیزم شکن به زودی خواهد مُرد ✍پس از مدتی، هیزم‌شکن با كوله‌بارى از هيزم برگشت. اصحاب به حضرت عیسی گفتند: شما خبر داديد كه اين مَرد به زودی مى‌ميرد ولی او را زنده مى‌بينيم. ✍حضرت عيسى(ع) به آن هیزم‌شکن فرمودند: هيزمت را زمین بگذار وقتی هيزم را باز كردند، ناگهان مارى سیاه كه سنگى در دهان گرفته بود را دیدند. ✍حضرت عيسى از هیزم‌شکن پرسيدند: امروز چه عملی انجام دادی که این بلا از تو دفع شد؟ هیزم‌شکن پاسخ داد: دو عدد نان داشتم. فقيرى دیدم؛ يكى از نان‌ها را به فقیر دادم. 📚عده الداعی و نجاح الساعی، صفحه84 •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨ ✍استاد فاطمي نيا مي گويد : ✅علامه جعفری از پدر آیت الله خویی، مرحوم آسید علی اکبر خویی، نقل می کند در قدیم در شهر خوی یک زنی بسیار زیبا بوده. چون شهر کوچک بود همه هم را می شناختند این دختر زیبا نصیب جوانی شد. مکه ای برای این جوان واجب شد. این جوان ذهنش بد جوری مشغول شد که در این مدت طولانی که باید با شتر و...سفر کنم این زن را به چه کسی بسپارم. نزد مقدسی رفت که زنش به او بسپارد او قبول نمی کند و می گوید نامحرم است، چشممان به او می افتد به گناه می افتیم. داشی در خوی بوده مشهور بوده به علی باباخان. به او گفت: می خواهم بروم مکه می خواهم زنم را به شما بسپارم. دخترهایش را صدا زد و گفت: او را ببرید داخل. خیالت تخت برو مکه. جوان رفت مکه بعد از شش هفت ماه با اشتیاق رفت در خونه علی باباخان زنش را تحویل بگیرد. در زد گفت: آمده ام زنم را ببرم. گفتند: بابا علی خان نیست ما نمی توانیم او را تحویل دهیم. 💭 گفت: بابا علی خان کجاست؟ گفتند: تبریز.راه زیادی بود و ماشینی نبود بالاخره خودش را رساند به تبریز. علی باباخان را پیدا کرد. گفت: اینجا چه می کنی؟ گفت: تو این زن را سپرده بودی به من. شنیده بودم که این زن زیبا است. ترسیدم حتی در این حد که بیاد به ذهنم که ببینم این چه شکلی است. به همین دلیل تو که رفتی من تمام مدت را رفتم تبریز تا تو برگردی.» •✾📚 @Dastan 📚✾•
#همسرانه 💟خانوم وآقای عزیز... هیچ وقت و در هیچ شرایطی به همسرتون نگید: اشتباه کردم با تو ازدواج کردم! حتی اگر به شدت از دستش عصبانی بودید. ❣️🔅❣️🔅❣️🔅❣️🔅❣️ 👈لزومی ندارد همه مسائل زندگی خود را برای خانواده‌ها تعریف کنید. حریم خصوصی خود و همسرتان را حفظ کنید. #مهارتهای_همسرداری #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
‌📚 داستان کوتاه شش یا هفت ساله که بودم دست چک پدرم را با دفتر نقاشی ام اشتباه گرفتم و تمام صفحاتش را خط خطی کردم مادرم خیلی هول شده بود دفترچه را از دست من کشید وبه همراه کت پدرم به حمام برد آخر شب صدایشان را می شنیدم حواست کجاست زن میدانی کار من بدون آن دفترچه لنگ است؟؟ می دانی باید مرخصی بگیرم و تا شهر بروم؟ میدانی چقدر باید دنبال کارهای اداری اش بدوئم؟ "صدای مادرم نمی آمد" میدانستی و سر به هوا بودی؟ "بازهم صدای مادرم نمی آمد" سالها از اون ماجرا می گذرد شاید پدرم اصلا یادش نیاید چقدر برای دوباره گرفتن آن دفترچه اذیت شد مادرم هم یادش نمی آید چقدر برای کار نکرده اش شرمندگی کشید اما من خوب یادم مانده است که مادرم آن شب سپر بلای من شد تا آب در دل من تکان نخورد خوب یادم مانده است تنها کسی که قربانت شوم هایش واقعیست اسمش مادر است •✾📚 @Dastan 📚✾•
دستشان را براے يارے ما دراز ڪرده اند... بے انصافيست.. #دستانشان را با گناه ڪردن پس بزنيم.. شهـدا دستمو بگيرید نذارید #اشتباه_بریم #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 بنام خدا🌹 🐑 🐂 سلام و عرض ادب و احترام 🌺خیرین بزرگوار بازهم نیازمند یاری شما بهاری های عزیز هستیم و این بار در عید قربان با مشارکت شما بزرگواران بتوانیم سفره نیازمندان را به قربانی عید قربان رنگین نماییم. 🔸بسیاری از نیازمندان توانایی تهیه گوشت و اقلام مورد نیاز خود را نداشته اما همواره با کمک های شما بزرگواران توانسته ایم گوشه ای کوچک از دردشان را التیام دهیم. 👈👈من نیز در قربانی سهیم می شوم... با مشارکت در ☺️👇 ۳۱۳ سهم ، سهم هر نفر ۳۰,۰۰۰ تومان می‌کنه راه‌های پرداخت کمک‌های نقدی 1️⃣ شماره کارت 💳 6037997950144171 2️⃣ پيپينگ 🏧 Payping.ir/@nikookaryimamkhomeini ☎️02156736659 📱09029924569 کانال مرکز نیکوکاری امام خمینی(ره) 🆔 http://eitaa.com/joinchat/2097545252Cf93f939a54
محمد رضا که از جبهه که می اومد و واسه چند روز خونه بود ، ماها خیلی از حضورش خوشحال بودیم . میدیدم نماز شب میخونه و حال عجیبی داره ! یه جوری شرمنده خداست و زاری میکنه که انگار بزرگترین گناه رو در طول روز انجام داده . یه روز صبحازش پرسیدم : چرا انقدر استغفار میکنی؟ از کدام گناه می نالی؟ جواب داد: همین که اینهمه خدا بهمون نعمت داده و ما نمیتونیم شکرش رو به جا بیاریم بسیار جای شرمندگی داره... راوی :خواهر شهید #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
امام باقر عليه السلام: از كسى كه تو را مى گرياند اما خيرخواه توست پيروى كن و از كسى كه تو را مى خنداند اما با تو رو راست نيست پيروى مكن #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
آن کس که مثبت می اندیشد برای خودش بسوی آرامـــــش و روشنایی راه می گشاید و کسی که منفی نگراست به بدیها و ناآرامی های پیرامونش بال و پر می دهد... بال و پر دادن به بدیها ما را به سرزمین سیاهی ها و تاریکی ها می کشاند... اولین راه برای دوری از تاریکی و تباهی، دوری از افکار منفی است مثبت باشید ومثبت فکر کنید. #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 📚#صبور_باش 🌸ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﺖ! ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺷﺘﺎﺏ ﻧﮑﻦ، 🌸ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺳﯽ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ، 🌸ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﻣﻬﻢ ﻧﺒﻮﺩﻩ!! ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺍﺻﻼ ﻣﻬﻢ ﻧﺒﻮﺩﻩ!! ﺷﺎﯾﺪ ﻣﻮﺟﺐ ﺍﻧﺪﻭﻫﺖ ﻧﯿﺰ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ!! 🌸ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﺳﺨﺖ ﻧﯿﺴﺖ... 🌸ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﻫﻤﻪ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﯽ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، و ﺗﻮ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﯽ ﺗﺎﺑﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯽ... 🌸 همیشه_صبور_باش 👌 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
🟣کار خوبه خدا درست کنه عین الدوله کیه؟ عین الدوله از وزرای دوران ناصرالدین شاه بود. اومد بره تو خونه دوتا درویش دید. یکیشون بلند بلند میگه: کار خوبه خدا درست کنه! اون یکی میگه: کار خوبه عین الدوله درست کنه! عین الدوله خوشش میاد از این حرف درویش. میره خونه و میگه یه ظرف پلو بکشین یه اشرفی(سکه) هم بزارین زیرش این بخوره. وقتی پلو رو جلوی این میزارن نمیدونه زیرش یه اشرفی هست. قهر میکنه! پلو رو میزاره جلو اونی که میگه کار خوبه خدا درست کنه و میره! اونم پلو رو میخوره و اشرفی رو برمیداره و میره! دوسه روز دیگه میاد باز ذکر میگیره. عین الدوله میاد میگه؛ مگه پریروز بهت نهار خوب ندادن؟ میگه: نه! دادن اما من ناراحت شدم! گذاشتم جلوی اونی که می گفت: کار خوبه خدا درست کنه! عین الدوله گفت: همونی که اون میگفت درسته ! کار خوبه خدا درست کنه...! آدم با خدا یه ارتباطی برقرار کنه همه کارا درست میشه! •✾📚 @Dastan 📚✾•