#ماجرای_تنها_سفری_که_با_همسرم_رفتم:
تصویری از شهید مهدی باکری و همسرشان بانو صفیه مدرس؛
همسر شهید اینطور نقل می کند که:
"خیلی دوست داشتم در زندگی مشترکم یک سفر هم شده با #مهدی بروم
اما جنگ مجالی برای این کار به او نمیداد
حتی یکبار که از او خواهش کردم بیا فقط سه روز به عنوان ماه عسل به مشهد برویم
گفت: ای وای بر من در حالی که دوستانم دارند در جنوب #شهید میشوند، بخواهم با همسرم برای تفریح بروم؟!
تنها البته یکبار رفتیم سفر به سوریه اردیبهشت سال ۶۲
قرار شد ۶ نفر از فرماندهان سپاه برای مأموریتی به سوریه بروند
به آنها اعلام شده بود که میتوانید اعضای خانواده را هم با خودتان ببرید
تا جایی که در ذهنم هست خانواده سردار عزیز جعفری، سردار رحیم صفوی هم بودند
حسن باقری شهید شده بود اما مادرش به همراه سردار محمد باقری و خانمش آمده بودند،
یک آقای شریعتی نامی هم اهل مشهد بودند که او را نمیشناختم و بعد از جنگ هم دیگر او را جایی ندیدم...
حدود ۸ روز آنجا بودیم
یک خانه دادند گفتند پخت و پز هم با خودتان
دو روز مردها رفتند لبنان و ما تنها بودیم
آخرین باری که رفتم برای زیارت حضرت زینب سلام الله علیها نشستم به دعا خواندن و حواسم پرت شد همه سوار ماشین منتظر من بودند هر چه گشتند مرا پیدا نکردند وقتی پیدایم کردند یکی از خانم ها گفت:
آقامهدی به شدت استرس و اضطراب داشت تا تو را پیدا کرد
این عکسی را هم که مشاهده میکنید سرلشکر محمد باقری که اکنون فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح هستند از ما در هواپیما گرفتند
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✅وارد حیاط که شدم دیدم یک گوسفند
سفید قربانی را به نرده بسته اند . . . .
و بچه ها در حال ناز و نوازشش بودند . .
شب شد ، ناله ی این گوسفند تمام مجتمع رو برداشت
طاقت نیاوردم آمدم پائین ببینم چه خبره چی شده این حیوان ناله میکنه ،
صاحب گوسفد قربانی و چند نفر دیگر هم بودند ،
هرچه آب گذاشتیم کاهو ریختیم ، بی توجه ناله میکرد ،
بازدید بدنی هم کردیم چیزی نفهمیدیم ،
تا صبح ناله کرد ، ناله کرد ،
آفتاب نزده صاحبش رفت دنبال قصاب تا اهالی ساختمان کمتر ناراحتی بکشند ،
قصاب رسید اول سعی کرد بیاد تشنه لبان کربلا آبی به حیوان بدهد . . .
نخورد بیشتر ناله کرد ناچار گوسفند را زد زمین ، و تا آمد کارد را با گلویش آشنا کند به یکباره چاقو را به زمین زد و یک الله و اکبر خشمگینانه گفت و سر بر دیوار تکیه داد . . .
سپس خم شد با نوک چاقو ریسمانی را که بر محل ادرار حیوان بسته شده بود را باز کرد ،
گوسفند قربانی به یکباره مقدار زیادی ادرار خون آلود از خود دفع کرد و ناله اش قطع شد . . . . .
فروشنده سنگدل برای چند هزار تومان سود بیشتر چنین بلای چندش آوری را مرتکب و آب فراوانی بخوردش داده بود . . . .
قصاب گفت من سر این زبان بسته را نمی برم ، بگذارش برای سال بعد ، صاحبش در حالیکه اشک میریخت ، گفت میبرمش ده که تا آخر عمر فقط بخوره بخوابه . .
وقتی بعضی ها می گویند فساد نهادینه شده ، مصداقش یکی از این اتفاقات است .
که اگر یک کیلو گرم به وزن گوسفند اضافه شود چند هزار تومان حرام به دارایی دامدار و چوبدار اضافه می گردد ، آنهم در مقابل شکنجه طاقت فرسایی که به حیوان زبان بسته می دهند ،
حیوانی که چقدر سفارش به آسایش وآرامش آن در دین شده است ،
لعنت بر این پول پرستی و مال دوستی که شرافت و رحم و انسانیت برای کسب آن فدا می شود ،
راستی ما در اخلاق مروت و انسانیت به کجا می رویم ؟ !
کجای تربیت انسانیمان اشکال دارد؟
مقلد کدام باورها هستیم؟
انسانیت به کجا رسیده؟
خداوند در آیه یک تا چهار سوره مطففین با لحنی شدید و تهدید آمیز میگوید:
«... وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ الَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَی النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ، وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ، أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِیَوْمٍ عَظِیمٍ؛
وای بر کمفروشان! آنها که به هنگام خرید، حق خود را بهطور کامل میگیرند، و به هنگام فروش از کیل و وزن کم میگذارند، آیا آنها گمان نمیکنند که در روز عظیمی برانگیخته خواهند شد، روز رستاخیز در دادگاه عدل خدا...»
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📛 #سخن_چینی و #غیبت 📛
🔹فردی نزد حکیمی رفت و گفت:
خبر داری که فلانی درباره ات چقدر #غیبت و #بدگویی کرده؟
🔹حکیم با تبسم گفت
او تیری را به سویم پرتاب کرد که به من نرسید، تو چرا آن را برداشتی و در قلبم فرو کردی؟
♦️♦️یادمان باشد هیچوقت سبب #نقل_کینه ها و #دشمنی ها نباشیم❗️
🌹امام علی علیه السلام:
💢هر کس سخن چین را پیروی کند، دوستی را به نابودی کشاند.
📚 نهج البلاغه، حکمت٢٣٩
🌹امام علی علیه السلام:
💢در تصدیق سخن چین شتاب مکن، زیرا سخن چین گرچه در لباس اندرز دهنده ظاهر می شود، اما خیانتکار است.
📚 نهج البلاغه، نامه 53
•✾📚 @Dastan 📚✾•
به یاد #شهید_محمود_اورنگی
@zendegishahid
یاد باد آن روزگاران یاد باد
بعد از عملیات بود که برای مرخصی عازم شهر خود شدیم
قرار بود پانزده روز تبریز باشیم...
موقع اومدن با ایشان تو یک کوپه بودیم ...
نزدیکهای تبریز برایش پیشنهاد دادم که یکی دو روز بریم ارومیه دیدن خانواده دوستانِ شهیدمان...
ولی با کمال تعجب، نپذیرفت...
فرمود: از فردا سرم شلوغ است تا پایان مرخصی...
گفتم به سلامتی عقد و شیرینی و...
گفت: نه بابا کجای کاری چه عقدی چه کشکی...
گفتم: پس چی ؟
از من اصرار و از او انکار، نگفت که نگفت...
خیلی حساس شده بودم که این پانزده روز رو چیکار داره...
خلاصه دو روز بعد دنبال آدرس خونشون بودم که از مرحوم رحیمعلی شهری (پدر شهیدان حسین و حسن شهری) که پاسدار بود و در تدارکات کار میکرد پیدا کردم...
محله فقیر نشین بود...
رفتم سراغاش، خونه نبود، خونه بسیار محقرانه بود ولی باصفا...
مادرش که زنی بسیار مٶمنه و باصفا بود فرمود:
پسرم لنگ ظهر اومدی سراغش، الان سرکاره...
گفتم: سر کار؟
تعجب کردم، حیران و مبهوت کوچه شون را طی میکردم که سر کوچه داداش کوچیشو دیدم...
بعد از سلام علیک، سراسیمه پرسیدم: داداش کجاست؟
در کمال سادگی گفت: الان براش نهار برده بودم ...
سریع وسط حرفش پریدم و گفتم: آدرسشو بده که کار واجب دارم.
آدرسو گرفتم و راهی شدم ...
ساعت دو و نیم ظهر بود رسیدم محل کارش...
از دور ایستادم و حیرانش شدم...
#پاسدار رشید اسلام ، با لباس کارگری در گوشهای از ساختمان روی زمین نشسته بود و مشغول خوردن ناهار بود...، آنهم چه نهاری، دو تخم مرغ آب پز و دو سیب زمینی آب پز .
_غذائی که الان اکثر قریب به اتفاق وزیر وزراء و اکثر نمایندگان مجلس، میل میفرمایند_
خدایا این همون رزمنده دریادل است
این همون شیر بیشه میدان نبرد
زاهد شب است که کارگری میکند ...
نتوانستم جلوی خود را بگیرم...
دوان دوان به طرفش رفتم و نشستم کنارش و در آغوش کشیدم و گریه کردم...
میخندید و میگفت: پسر دیونه شدی چرا گریه..
گفتم: پسر تو داری کارگری میکنی؟
فرمود: بله داداش
خواهر دم بخت داریم، باید تلاش کنیم...
تبسمی کرد و فرمود: اندازهی حقوقم ان شاءالله در این پانزده روز کار میکنم (حقوق مان سه هزار و هشتصد تومان بود)
یه تیکه وسیله میخرم از جهیزیه خواهرم...
عملیات کربلای پنج به دیدار معبودش شتافت...
چه مردانی بودند؟
خدا میداند و بس...
بگذار فراموش کنند حق شهدا را و در دنیای پست خود، دنبال قدرت و شهرت و... بروند.
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🍁 روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شیطان را دید که خیلی ضعیف و لاغر شده است.
حضرت از او پرسید: چرا به این روز افتادی؟
شیطان گفت: ای رسول خدا! از دست امت تو رنج می برم و در زحمت بسیار هستم.
پیامبر فرمود: مگر امت من با تو چه کرده اند!
شیطان گفت: ای رسول خدا! امت شما شش خصلت دارند که من طاقت دیدن و تحمل این خصائص را ندارم.
اول: هر وقت به هم می رسند سلام می کنند.
دوم: با هم مصافحه می کنند.
سوم: هر کاری را که می خواهند انجام دهند، ان شاء الله می گویند.
چهارم: از گناه استغفار می کنند.
پنجم: تا نام شما را می شنوند صلوات می فرستند.
ششم: ابتدای هر کاری بسم الله الرحمن الرحیم گویند...
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✅آیت الله مولوی #قندهاری (ره) از آخرین شاگردای آقای قاضی (ره) بود،
یک کسی پیش ایشان آمده بود گفت:
آقاجان، من دارم از این دنیا میروم نسل و اولاد ندارم ، بچه ام نمیشه
این بنده خدا میگه رفتم پیش آشیخ حسنعلی نخودکی (ره) و از ایشون یک ختمی گرفتم برای بچه دارشدن.
این ختم رو هم انجام میدهم ،
هر کاری می کنم اثر نمی کند.
آیت الله مولوی قندهاری به این آقا میگه که:
خداوند برای تو یک چیزهایی در نظر گرفته تو عالم دیگر ،
جبران می شود ان شالله
وقتی این آقا از درب خانه بیرون رفت، آیت الله مولوی قندهاری به اطرافیانش گفت:
#نفرین_پدر پشت سرش هست ، اون ختم و چیزهای دیگه هیچ اثری ندارد ،
نفرین پدر پشتش هست
امام رضا علیه السلام در یک روایتی یکی از آثار عاق والدین و نفرین پدر و مادر را ، نسل آدم کم میشه تا قطع بشود.
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✅شجاع ترین آدمها کیا هستند ؟
معلم به بچه ها گفت :
" تو یه کاغذ بنویسید به نظرتون شجاع ترین آدما کیان ؟
بهترین متن جایزه داره "
یکی نوشته بود:
غواص که بدون محافظ تواقیانوس با کوسه ها شنامیکننه
یه نفر نوشته بود :
اونا که شب میتونن تو قبرستون بخوابن
یکی دیگه نوشته بود :
اونایی که تنها چادرمیزنن تو جنگل از حیوونا نمیترسن . و...
هر کی یه چیزی نوشته بود اما این نوشته دست و دلشو لرزوند ، تو کاغذ نوشته شده بود :
" شجاع ترین آدما اونان کـه خجالت نمیکشن و دست پدرمادرشونو میبوسن...نه سنگ قبرشونو...!!! "
قطره اشکی بر پهنای صورت معلم دوید.به همراه زمزمه ای ... افسوس منهم شجاع نبودم...
پیامبر(ص) فرمود:«کسی که پای مادرش را ببوسد؛مثل این است که آستانه کعبه را بوسیده است».(گنجینه جواهر )
و نیز فرمود:«هر کس پیشانی مادر خود را ببوسد،از آتش جهنم محفوظ خواهد ماند».(نهج الفصاحة)
در حدیث دیگری فرمود:«کسی که قبر والدین خود را در هر جمعه زیارت کند، گناهانش بخشیده می شود و از نیکوکاران نوشته شود.(مستدرک الوسائل، ج 2)
گناهی نیست که مرتکب نشده باشم!
روزی مردی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد:من تمام گناهان را انجام داده ام،ایا راه توبه برای من هست؟ فرمود:ایا پدر و مادرت زنده اند؟گفت:تنها پدرم زنده است.فرمود:به پدر خود احترام و نیکی کن؛ تا خداوند تو را ببخشد.وقتی که آن مرد رفت،حضرت به اطرافیانش فرمود:«ای کاش مادرش زنده بود»
(بحارالانوار، ج 71)
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🚩امام صادق علیه السلام:
هر کس هنگام خرج از منزل 10 مرتبه سوره توحید را بخواند هموراه در حفظ و حراست خداوند است تا به خانه بازگردد.
🔸 الکافی، ج2، ص394
🚩معَوِّذَتَیْن :
از آنجا که دو سوره ناس و فلق با عبارت «قُلْ اَعوذُ» آغاز میشود و نام دیگر آنها مُعَوّذه است، آنها را معوذتین یعنی دو معوذه میگویند.
ابن شهر آشوب میگوید که در اکثر تفاسیر وارد شده که پیامبر اکرم(صلیالله علیه وآله) حسنین علیهم السلام را با دو سوره قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ و قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ تعویذ میکرد، به این سبب آن دو سوره را معوّذتین نامیدند.
تعویذ به معنی پناهبردن به خداوند بزرگ است.
از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است:
هر كس این دو سوره را بخواند مانند این است كه همه كتاب های پیامبران الهی را قرائت كرده باشد.
🔹مجمع البیان ، ج ۱۰
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✅داستان صحابی که علی(ع) را نفروخت!!!
👈روزی حضرت علی (ع) نزد اصحاب خود فرمودند:
من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور ؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای عثمان به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین فرمود:
شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید'
و دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
مولا گریه می کردند و می فرمودند:
به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمانی محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند.
مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان
علی فروشی نکنیم......
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🚩ولَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.
📜اشاره تفسیری :
«نَسُوا اللهَ»: خدا را فراموش کردند و طاعت و عبادت را از یاد بردند.
«فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ»: در نتیجه خدا هم ایشان را از یاد خودشان برد. یعنی «خدا فراموشی»، منتهی به «خود فراموشی» میگردد. چرا که افراد بیدین، در خوشی ها به ناز نعمت و قدرت مبتلا میشوند و متکبر میگردند، و در ناخوشی ها، به سردرگمی و ناسپاسی دچار میآیند، و در هر دو صورت، هدف آفرینش خود، یا به عبارت دیگر هویت و انسانیت خویش را فراموش میکنند، و همه تلاششان خور و خواب و لذت و شهوت میگردد، و مبدأ و معاد و عبودیت و الوهیت، در نظرشان واژههای نامفهومی میشوند، و از این خواب سنگین غفلت تا نمیرند بیدار نمیشوند.
🔹حشر، ۱۹
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🚩ألَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ
آیا خدا، داورترین داوران نیست؟
📔اشاره تفسیری : آیا احکام و فرمان های خداوند از همه حکیمانهتر و متقنتر نیست؟
با آنكه خداوند خالق انسان است و هرگونه بخواهد حق دارد با مخلوقش رفتار كند، امّا او بر اساس عدل، حكم مىكند و بهترين داوران است. «بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ»
در حدیثی آمده است هنگامی که پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله سوره «و التین» را تلاوت میفرمود وقتی به آیه «ا لیس الله باحکم الحاکمین» میرسید، میفرمود: «بلی و انا علی ذلک من الشّاهدین آری خداوند بهترین حکم کنندگان است و من بر این امر گواهم».
🔸تفسیر نمونه
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🚩رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله و سلّم:
یا أبا ذَرٍّ ، إنّ اللّهَ تعالى یُعطِیکَ مادُمتَ جالِسا فی المَسجِدِ بِکُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّستَ دَرَجةً فی الجَنّةِ ، وتُصَلِّی علَیکَ الملائکةُ ، وتُکتَبُ لَکَ بِکُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّستَ فیهِ عَشرُ حَسَناتٍ ، وتُمحى عنکَ عَشرُ سَیّئاتٍ .
اى ابوذر ! تا زمانى که در مسجد نشسته اى خداوند متعال به تعداد هر نفسى که مى کشى، یک درجه در #بهشت به تو مى دهد و فرشتگان بر تو درود مى فرستند و براى هر نفسى که در مسجد مى کشى 10 حسنه برایت نوشته مى شود و 10 گناه از تو پاک مى گردد.
🔸 بحارالانوار ، ۴۷
•✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 سخننگاشت| از شاگردیکردن نزد دیگران ننگمان نمیآید، بلکه از "همیشه شاگرد ماندن" ننگمان میآید. ۹۷/۹/۳
💻 @Khamenei_ir
🚩 امیرالمؤمنین علیهالسلام:
در سالم بودن آدمی همین بس که عیوب دیگران را کمتر در ذهن خود نگه دارد.
🔹میزان الحکمه
🚩رسول الله صلى الله عليه و آله :
مَن عَلِمَ مِن أخيهِ سَيِّئَةً فسَتَرَها ، سَتَرَ اللّه ُ عَلَيهِ يَومَ القِيامَةِ .
هر کس از گناه برادر دینی اش آگاه شود، ولی آن را پوشیده دارد، خداوند نیز در روز قیامت، گناهان او را پوشیده میدارد.
🔸کنزالعمال، ص ۲۵۰
•✾📚 @Dastan 📚✾•
دلتنگ شبهای نوکری ام.mp3
9.56M
🍃🌸
#روضه
🎤مداح حاج قاسم #پناهی
✅داستان یک #شهید اهل سنت در زمان جنگ دفاع مقدس
•✾📚 @Dastan 📚✾•
4_5897522596043294076.mp3
3.84M
🎧🎧
#حتما_گوش_کنید👆
✅فرار از حقیقت مرگ
🌐بسیار شنیدنی
═══✼🍃🌹🍃✼═══
🔹 #حاج_اقا_عالی
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🍁انسانهای نالایق🍁
👈جمعی از اصحاب در محضر رسول خدا بودند، حضرت فرمود: می خواهید کسل ترین، دزدترین، بخیل ترین، ظالم ترین و عاجزترین مردم را به شما نشان دهم؟
اصحاب: بلی یا رسول الله!
👈فرمود:
✨1- کسل ترین مردم کسی است که از صحت و سلامت برخوردار است ولی در اوقات بیکاری با لب و زبانش ذکر خدا نمی گوید.
✨2-دزدترین انسان کسی است که از نمازش می کاهد، چنین نمازی همانند لباس کهنه در هم پیچیده به صورتش زده می شود.
✨3-بخیل ترین آدم کسی است که گذرش بر مسلمانی می افتد ولی به او سلام نمی کند.
✨4- ظالم ترین مردم کسی است که نام من در نزد او برده می شود، ولی بر من صلوات نمی فرستد.
✨ 5-و عاجزترین انسان کسی است که از دعا درمانده باشد.
📚داستان های بحارالانوار جلد 9
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✅حوالی سی تا چهل سالگی
فهمیدم هرچه زیستم اشتباه بود!
حالا میفهمم ...
چیزی بالاتر از سلامتی، چیزی بهتر از لحظه ی حال با اهمیت تر از شادی با ارزش تر از تخیل و در صدر همه نفسهایی که نفهمیده دم و بازدم میشدند
حالا میفهمم ...
استرس، تشویش، دلهره، ترس آزمون، ترس نتیجه، ترس کنکور، اضطراب سربازی، ترس از آینده، وحشت از عقب ماندن، دلهره تنهایی، تردیدهای مستاصل کننده، نگرانی از غربت، وحشت از غریبی، غصههای عصر جمعه، اول مهر، ۱۴ فروردین، بیکاری ...
هرگز نه ماندگار بودند نه ارزش لحظههای هدر رفتهام را داشتند.
حالا میفهمم ...
دیسک کمرم از متراژ خانه تراکم استخوانم از غروبهای جمعه روحم از تمام نگرانیهایم زمانم ازهمهٔ
ناشناختههای آیندههای نیامده ام. شادیم از تمام لحظههای عبوسم. امیدم از همهی یاسهایم با ارزشتر بودند
حالا میفهمم ...
چقدر موهایم قیمتی بودند و چقدر یک ثانیه بیشتر کنار فرزندم زنده بمانم ارزش تمام شغلهای دنیا را دارد.
یقین دارم آدمهایی که به معنی تمام کلمه لحظهی بودنشان را میفهمند با غبار غم و تردید و غصه و ترس و اضطراب و چه شودها نیالودند.
در حال، ماندند و ذهن شان را خالی
حس شان را چون ابر در حرکت روحشان را با آموزههای درست و حقیقی تزیین
و اندیشههایشان را آزاد و تخیلشان را سرشار میکنند به معنی حقیقی کلمه زندهاند و زندگی میکنند و به معنی واقعی کلمه در آرامش میمیرند
سرخوش، همچون فصلی از زندگی
جزیی از زندگی و در مسیر زندگی ❤️👌
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✅مردی ثروتمند وارد رستورانی شد. نگاهی به این طرف و آن طرف انداخت و دید زنی سیاه پوست در گوشهای نشسته است. به سوی پیشخوان رفت و کیف پولش را در آورد و خطاب به گارسون فریاد زد، برای همه کسانی که اینجا هستند غذا میخرم، غیر از آن زن سیاهی که آنجا نشسته است!
گارسون پول را گرفته و به همه کسانی که در آنجا بودند غذای رایگان داد، جز آن زن سياه پوست.
زن به جای آن که مکدر شود و چین بر جبین آشکار نماید، سرش را بالا گرفت و نگاهی به مرد کرده با لبخندی گفت، تشکّر میکنم.
مرد ثروتمند خشمگین شد. دیگربار نزد گارسون رفت و کیف پولش را در آورد و به صدای بلند گفت، این دفعه یک پرس غذا به اضافۀ غذای مجّانی برای همه کسانی که اینجا هستند غیر از آن سياه که در آن گوشه نشسته است.
دوباره گارسون پول را گرفت و شروع به دادن غذا و پرس اضافی به افراد حاضر در رستوران کرد و آن زن سياه را مستثنی نمود. وقتی کارش تمام شد و غذا به همه داده شد، زن لبخندی دیگر زد و آرام به مرد گفت، سپاسگزارم.
مرد از شدت خشم دیوانه شد. به سوی گارسون خم شد و از او پرسید،این زن سیاهپوست دیوانه است؟ من برای همه غذا و نوشیدنی خریدم غیر از او و او به جای آن که عصبانی شود از من تشکر میکند و لبخند میزند و از جای خود تکان نمیخورد.
گارسون لبخندی به مرد ثروتمند زد و گفت، خیر قربان. او دیوانه نیست. او صاحب این رستوران است.
📝شاید کارهایی که دشمنان ما در حق ما میکنند نادانسته به نفع ما باشد...
•✾📚 @Dastan 📚✾•
اخراج استیو جابز از اپل، شرکتی که خود از صفر ساخته بود!
⭕️ وقتی كه فقط 30 سال داشتم هيات مديرهی اپل من را از شركت اخراج كرد. چطور يک نفر میتواند از شركتی كه خودش تاسيس کرده اخراج شود ؟
خيلی ساده. در مورد استراتژی آينده شركت اختلاف پيدا كردیم و هيات مديره از شخص دیگری حمايت كرد. احساس میكردم كل دستاورد زندگیام را از دست دادهام، ولی يک احساس در وجودم شروع به رشد كرد. احساسی كه من خيلی دوستش داشتم و اتفاقات اپل خيلی تغييرش نداده بود.
💎احساس شروع كردن از نو.
سنگينی موفقيت با سبكی يک شروع تازه جايگزين شده بود و من كاملا آزاد بودم. آن دوره از زندگی من پر از خلاقيت بود.
💎در طول پنج سال بعد يک شركت به اسم نكست تاسيس كردم و يک شركت ديگر به اسم پيكسار و با يک زن خارقالعاده آشنا شدم كه بعدا با او ازدواج كردم.
◀️ پيكسار اولين انيميشن كامپيوتری دنيا را با اسم "توی استوری" به وجود آورد و الان موفقترين استوديوی توليد انيميشن در دنياست. در يک سير خارقالعادهی اتفاقات، شركت اپل نكست را خريد و اين باعث شد من دوباره به اپل برگردم و تكنولوژی ابداع شده در نكست انقلابی در اپل ايجاد كرد.
اگر من از اپل اخراج نمیشدم شايد هيچكدام از اين اتفاقات نمیافتاد. اين اتفاق مثل داروی تلخی بود كه به يک مريض میدهند ولی مريض واقعا به آن احتياج دارد. بعضی وقتها زندگی مثل سنگ بر سر شما میكوبد ولی شما ايمانتان را از دست ندهيد. من مطمئن هستم تنها چيزی كه باعث شد من در زندگیام هميشه در حركت باشم، اين بود كه كاری را انجام میدادم كه واقعا دوستش داشتم.
#داستان_مدیریتی
•✾📚 @Dastan 📚✾•