📚داستان کوتاه
روزی پدر و پسری بالای تپهای خارج از شهرشان ایستاده بودند و آن بالا همان طور که شهر را تماشا میکردند با هم صحبت میکردند.
پدر میگفت: اون خونه را میبینی؟
اون دومین خونهایه که من تو این شهر ساختم.
زمانی که اومدم تو این کار فکر میکردم کاری که میکنم تا آخر باقی میمونه...
دل به ساختن هر خانه میبستم و چنان محکم درست میکردم که انگار دیگه قرار نیست خراب شه...
خیالم این بود که خونه مستحکمترین چیز تو زندگی ما آدماست و خونههای من بعد از من هم همینطور میمونن.!!
اما حالا میدونی چی شده؟
صاحب همین خونه از من خواسته که این خونه را خراب کنم و یکی بهترش را براش بسازم...
این خونه زمانه خودش بهترین بود ولی حالا...!
این حرف صاحبخونه دل منو شکست ولی خوب شد...
خوب شد چون باعث شد درس بزرگی را بگیرم....
درسی که به تو هم میگم تا تو زندگیت مثل من دل شکسته نشی و موفقتر باشی...
پسرم تو این زندگی دو روزه هیچ چیز ابدی نیست، تو زندگی ما هیچ چیزی نیست که تو بخوای دل بهش ببندی جز خالقت.
چرا که هیچچیز ارزش این را نداره و هیچکس هم چنین ارزشی به تو نمیتونه بده...
"فقط خدایی که تو را خلق کرده ارزش مخلوقش را میدونه و اگر دل میخوای ببندی همیشه به کسی ببند که ارزشش را بدونه و ارزشش را داشته باشه 👌"
👳 @mollanasreddin 👳
از تيمورلنگ سوال کردند كه چگونه امنيتی در كشور پهناور خود ايجاد نمودی؛ كه وقتی زنی با طبقی از جواهرات طول كشور را طی میكند؛ كسی به او تعرضی نکرده و جسارتی نمی كند؟
در جواب جمله كوتاه ولی با تاملی میگويد :
در هر شهری که دزدی ديدم
گردن داروغه را زدم
چون یا دزد و داروغه هم دست بوده اند
یا داروغه در خواب ...
📚 منم تیمور جهان گشا
👳 @mollanasreddin 👳
📚 ضرب المثل بز اخفش
گويند اخفش نحوي برای وقتایی که کسي را پيدا نمي کرد که با او مباحثه و مذاکره علمي نمايد بزي خريد و طنابي از قرقره سقف اتاق عبور داده، يک سر طناب را در موقع مطالعه به دو شاخ بز مي بست و آن حيوان را در مقابل خود بر پاي ميداشت و سر ديگر طناب را در دست ميگرفت. هرگاه مي خواست دنباله بحث را ادامه دهد، خطاب به آن حيوان زبان بسته ميگفت: "پس مطلب معلوم شد" و در همين حال ريسمان را مي کشيد و سر بز به علامت انکار به بالا ميرفت. اخفش مطلب را دنبال مي کرد و آنقدر دليل و برهان مي آورد تا ديگر اثبات مطلب را کافي مي دانست. آنگاه سر طناب را شل مي داد و سر بز به علامت قبول پايين مي آمد.
از آن تاريخ بز اخفش ضرب المثل گرديد و هر کس تصديق بلاتصور کند او را به بز اخفش تشبيه و تمثيل مي کنند.
همچنين ريش بز اخفش در بين اهل علم ضرب المثل شده و به قول دکتر محمد ابراهيم باستاني پاريزي: «آن دانشجو را که درس را گوش مي کند و ريش مي جنباند ولي نمي فهمد و در واقع وجود حاضر غايب است به بز اخفش تشبيه کرده اند.»
👳 @mollanasreddin 👳
📚 حکایت مال حرام
مردی در بصره، سالها در بستر بیماری بود؛ بهطوری که زخم بستر گرفته بود؛ و اموال زیادی را فروخته بود تا هزینه درمان خود کند؛ همیشه دست به دعا داشت.روزی عالمی نزد او آمد و گفت: میدانی که شفا نخواهی یافت! آیا برای مرگ حاضری؟
گفت: بخدا قسم حاضرم.
داستان مرد بیمار به این طریق بود که، در بصره بیماری_وبا آمد؛ و طبیبان گفتند: دوای این بیماری آب لیمو است. این مرد، تنها آب لیمو فروش شهر بود. که آبلیمو را نصفه با آب قاطی میکرد و میفروخت. چون مشتری زیاد شد، کل بطری را آب ریخته و چند قطرهای آبلیمو میریخت تا بوی لیمو دهد.مردی چنین دید و گفت: من مجبور بودم بخرم تا نمیرم، ولی دعا میکنم زندگی تو بر باد برود چنانچه زندگی مردم را بر باد میدهی و خونشان را در شیشه میکنی.عالم گفت: از پول حرام مردم، نصف بصره را خریدی! و حالا ده سال است برای درمان و علاج خود آنها را میفروشی.
میدانی از آن همه مال حرام چه مانده است؟ دو کاسه! آن دو را هم تا نفروشی و از دست ندهی، نخواهی مرد! و زجر کش خواهی شد. پس مالت را بده که بفروشند تا مرگت فرا رسد.
پیرمرد به پسرش گفت: ببر بفروش، چون مال حرام ماندنی نیست. چون پسر کاسهها را فروخت، پدرجان داد.
👳 @mollanasreddin 👳
#یک_پند_یک_معرفت
گاهی در جملات خود اگر دقت کنیم به روشنی درمییابیم که هر کجا سخن از کار نیک و آخرت باشد شیطان بر زبان ما جملات زیبایی قرار میدهد.
مردان وقتی سیگار میکشند نمیگویند حق اهل و عیالمان را دود میکنیم، اما وقتی که میخواهند مبلغی در راه خدا و برای نیازمندان بدهند، میگویند: «حق زن و فرزند ماست، حق ما نیست»؛
حق تعالی میفرماید: با من تجارت کنید و یقین کنید که ضرر نخواهید کرد. وقتی کلام از تجارت با خدا با مال است، هیچ انسانی ریسک و خطر نمیکند. هرچند راه تجارت با خدا خطری ندارد که هیچ، بلکه سرشار از سود است.
ولی وقتی کسی میخواهد در یک شرکت هرمی که سودش و حتی تکلیف سرمایهاش مشخص نیست سرمایهگذاری کند، میگوید: «من این مبلغ را خطر کردم ترس ندارم حتی همهاش را بخورند و محو کنند...»
بدرستی که نفس و شیطان اجازه نمیدهند انسان بداند تجارت راستین و واقعی کدام است
👳 @mollanasreddin 👳
✅ قال الإمام الصادق عليه السلام:
أوحَى اللّه ُ إلى موسَى بنِ عِمرانَ عليه السلام : أتَدري يا موسى لِمَ انتَجَبتُكَ مِن خَلقي واصطَفَيتُكَ لِكَلامي ؟ فقالَ : لا ياربِّ ، فأوحَى اللّه ُ إلَيهِ : إنّي اطَّلَعتُ إلَى الأرضِ فلَم أجِدْ علَيها أشَدَّ تَواضُعا لِي مِنكَ .
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
خداوند به موسى بن عمران عليه السلام وحى فرمود : اى موسى! آيا مى دانى چرا از ميان آفريدگانم تو را برگزيدم و براى [شنيدن ]سخنم تو را انتخاب كردم؟ عرض كرد : نه، اى پروردگار! خداوند به او وحى فرمود : من به زمين نگريستم و در روى آن كسى را نيافتم كه در برابر من متواضع تر از تو باشد.
الأمالي للطوسي: 165/275.
✾📚 @Dastan 📚✾
🦋شیشه و آیینه
🍃🍂جوان #ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او #اندرزی برای زندگی نیک خواست. عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه میبینی؟
گفت: آدمهایی که میآیند و میروند و گدای کوری که در خیابان #صدقه میگیرد.
بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در آینه نگاه کن و بعد بگو چه میبینی؟
گفت: خودم را میبینم.
عارف گفت: دیگر دیگران را نمیبینی، در حالی که آینه و پنجره هر دو از یک ماده اولیه ساخته شدهاند. اما در آینه لایه نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمیبینی. این دو شیئ شیشهای را با هم مقایسه کن؛ وقتی شیشه #فقیر باشد، دیگران را میبیند و به آنها احساس محبت میکند. اما وقتی از جیوه (یعنی #ثروت، کبر، غرور، پلیدی و…) پوشیده میشود، تنها خودش را میبیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش #جیوهای را از جلو چشمهایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری.
✾📚 @Dastan 📚✾
مردم ، مسلمان ندیدند!
حاج مرشد چلوئی می فرمود:
اگر من انسان ندیده ام، مردم مسلمان ندیده اند
یکی از دوستان مرشد تعریف می کرد: شبی در حوالی خیابان دروازه دولاب با مرشد همراه بودم مرشد سوار ماشین من بود و قصد داشتم او را به منزلش برسانم در بین راه یک اتوبوس با ماشین من تصادف کرد و ماشین خسارت دید ماشین ها توقف کردند مردم جمع شدند و گفتند: باید خسارتتان را از راننده اتوبوس بگیرید
ما در حال صحبت بودیم که دیدم حاج مرشد آهسته از ماشین پیاده شد و آرام بین جمعیت آمد و رو به راننده اتوبوس کرد و گفت: آقا من از شما معذرت میخواهم، اما باید به شما خسارت بدهیم شما راننده و فردی زحمتکش هستی و ما وظیفه داریم به امثال شما کمک کنیم
مرشد از من خواست که راننده را رها کنم مردم و خود من از رفتار و گذشت مرشد تعجب کردیم وقتی برگشتیم، آهسته به من گفت: تعجب ندارد. چرا مردم تعجب می کنند؟ مگر مسلمان ندیده اند؟
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
#بهجت_اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
تابستان بود و #هوای شهر قم داغ داغ بود . برایشان پنکه ای تهیه و به سختی قانعشان کردند که پنکه در زمان نماز خواندن روشن باشد. پنکه اما چاره ای برای گرما نبود.
روزی با همان تن خیس عرقشان بعد از فراغت از نماز رو به فرزندشان کردند گفتند : اگر سلاطین عالم #لذت_نماز را درک می کردند به دنبال لذتهای دیگر دنیا نمیرفتند...
📚 براساس خاطره اي از حجت الاسلام والمسلمين علي بهجت
✾📚 @Dastan 📚✾
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
پندانه
از حكيمى پرسيدند:
عجيب ترين موجود عالم چيست؟
گفت: انسان
گفت چرا انسان؟
گفت: زيرا براى به دست آوردن مال، سلامتى اش را به خطر مى اندازد و پس از آن كه مالى به دست آورد، براى بازيابى صحت و سلامتى اش مصرف مى كند.
چنان غم آينده را مى خورد،
كه از امروز خود لذتى نمى برد.
چنان زندگى مى كند،
كه گويا هرگز نمى ميرد.
اما چنان مى ميرد،
كه گويى اصلاً زنده نبوده است.
✾📚 @Dastan 📚✾
✨✨زاهدی گوید : جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد!!
🌺اول مرد فاسدی از کنارمن گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد. او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!
🌺دوم: مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی. گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟
🌺سوم کودکی دیدمرکه چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را ازکجا آورده ای؟
کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت: تو که زاهد این شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟
🌺چهارم زنی بسیار زیبا که در حال خشم از شوهرش شکایت میکرد. گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن. گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان بسیار شنیدنی از تشرف سید ابوالحسن اصفهانی خدمت امام زمان(عج)
✾📚 @Dastan 📚✾
🌹داستانی پندآموز درزمان پیامبر(ص)🌹
✍قحطی و کمبود غذا شهرمدینه را فرا گرفته بود، گرسنگی و تهی دستی ، فشار سختی بر مردم مدینه وارد ساخته بود، در این صورت اگر کاروانی آذوقه و غذا به مدینه می آوردند، روشن بود که مردم از هر سو هجوم می آوردند تا برای خود غذا تهیه کنند.
🌾 معمول بود وقتی کاروان تجارتی می آمد مردم مشتاق ، طبل کوبان به استقبال آن می رفتند. دختران از خانه ها بیرون آمده ، صف می کشیدند و طبل ها را به صدا در می آوردند.
☀️روز جمعه بود، مسلمانان برای نماز جمعه پشت سر پیامبر صلی الله علیه وآله جمع شدند و پیامبر صلی الله علیه وآله مشغول ایراد خطبه های نماز جمعه شد.
خبر آمد که یک قافله تجارتی به مدینه آمده است که بلافاصله مسلمانان برای تهیه طعام از مسجد بیرون آمدند و تنها چند نفر (8یا 11یا 12یا 40نفر) پیامبر (ص ) ماندند
مسلمانان فکر می کردند که اگر دیر بجنبید، دیگران طعام را تمام کرده و برای آنها چیزی باقی نمی ماند، پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: سوگند به خدایی که جانم در اختیار او است اگر شما چند نفر هم از مسجد می رفتند، و کسی در مسجد نمی ماند آتش (قهر الهی ) سراسر بیابان را فرا می گرفت و شما را به کام خود فرو می کشید و به نقل دیگر فرمود: اگر اینها نمی ماندند، از آسمان سنگ بر سر آنها می بارید.
👈در این وقت بود که آیه 11 سوره جمعه نازل گردید: و اذا راو تجاره اولهوا انفصوالیها وترکوک قائماقل ما عندالله خیر من اللهو و من التجاره و الله خیر الرازقین
🌱وهنگامی که آنها تجارت یا سرگرمی و لهوی را ببینند پراکنده میشوند و به سوی آن می روند و تو را ایستاده به حال خود رها میکنند؛ بگو: آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است، و خداوند بهترین روزیدهندگان است🌱
📚 اقتباس از تفسیر کشاف جلد 4 ص 329
✾📚 @Dastan 📚✾
#معارف_قرآنی
اطوار اغواء
🔸 مهم ترین #راه_نفوذ شیطان, مجاری ادراكی انسان است یعنی شیطان در مجرای اندیشه اثر می گذارد، وقتی در #مجرای_اندیشه اثر گذاشت، انسان باور میكند و وقتی باور كرد، مطابق باورش كار میكند (این برای یك گروه)؛ گروه دیگر كسانیاند كه شیطان در #مجاری_انگیزه آنها _ نه اندیشه_ اثر می كند، وقتی اینها به چیزی انگیزه مند شدند همان راه را ادامه می دهند (این دو گروه)؛ گروه سوم كسانی اند كه شیطان هم در بخش اندیشه آنها اثر می گذارد هم در بخش انگیزه آنها.
🔸 كسانی كه مشكل علمی ندارند، شیطان در انگیزه آنها وسوسه می كند یعنی #شهوت آنها را تحریك می كند, #غضب آنها را تحریك می كند كه اینها می شوند عالِم بی عمل؛ آنها كه مشكل علمی دارند و این معارف را فرا نگرفتند، شیطان با #خرافات و امثال خرافات در بخش اندیشه آنها اثر می گذارد و آنها را به امور باطلی باورمند می كند و گروهی كه از هر دو فضیلت محروم اند، شیطان هم در بخش اندیشه آنها, آنها را خرافات زده می كند و هم در بخش انگیزه آنها, آنها را با شهوت و غضب انگیزهمند می كند.
🔸 عده ای گرفتار جهل علمی اند و شیطان از راه شبهات علمیه كه ﴿إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیوحُونَ إِلَی أَوْلِیائِهِمْ لِیجَادِلُوكُمْ﴾، مغالطات را در قلب اینها القا می كند، آن گاه اینها به جای اینكه برهانی فكر كنند مغالطی فكر می كنند و این مغالطاتی كه در اثر ﴿إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیوحُونَ إِلَی أَوْلِیائِهِمْ﴾ در قلب اینها القا شد را باور می كنند و به خرافاتی دل می سپارند. آنها كه مشكل علمی ندارند، شهوت و غضبِ اینها را بر عقل عملی اینها پیروز و چیره می كند، آن گاه اینها یا به سمت شهوت حركت می كنند یا به سمت غضب.
🔸 گروهی كه گرفتار هر دو نقصاند، شیطان گاهی در بخش #اندیشه_و_علم و گاهی در بخش #انگیزه_و_عمل، آنها را به دام می اندازد.
#آیت_الله_جوادی_آملی
✾📚 @Dastan 📚✾
از حضرت زهرا سلام الله علیها نقل شده است که فرمود: وقتی این آیه نازل شد: [لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَینَکمْ کدُعاءِ بَعْضِکمْ بَعْضاً] [آیه ۶۳ سوره نور]؛ «رسول خدا (ص) را آنگونه که همدیگر را صدا می زنید، (با اسم) نخوانید!» ترسیدم که رسول خدا(ص) را با لفظ «ای پدر» بخوانم. من نیز مانند دیگران، پدر را با نام «یا رسول الله» صدا زدم. بدین خاطر پیامبر(ص) یک بار یا دو بار یا سه بار از من روی گردانید (و پاسخ نگفت)، سپس رو به من کرد و فرمود: ای فاطمه! این آیه دربارۀ تو و خانوادۀ تو و نسل تو نازل نشده است. تو از من هستی و من از توام. همانا این آیه برای (ادب کردن) جفاکاران درشت خوی قریش و انسانهای خودخواه و متکبّر نازل شده است. مرا با جملهٔ «ای پدر!» خطاب کن که مایۀ حیات قلب من است و خداوند را خشنود می کند.
🔴 منبع: بحارالانوار، ج۲۲، ص ۵۰؛ امالی شیخ صدوق،ج ۶، ص۱۵
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹داستان آموزنده🌹.
استاد اخلاق آیتالله حقشناس(ره) درباره چگونگی مراقبه این گونه بیان میفرمود: «یک شب گفتم: پروردگارا! مراقبه چگونه است؟ همان طوری که در حال استراحت بودم، چرتم برد. یک دفعه دیدم باران مثل سیل از آسمان جاری است. بعد دیدم یک نفر کنار من ایستاد. توجهم به باران بود، اما همین که این طرفم را نگاه کردم باران قطع شد. گفت: همین طور که به باران توجه داشتی در حال مراقبه بودی، یک لحظه که غفلت کردی باران قطع شد. مراقبه هم همین طور است، آقا جان من!
مقام مراقبه این است که خودت را در حضور و محضر پروردگار بدانی.
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شخصی محضر امام رضا علیه السلام
آمد اظهار نیاز کرد...
لئن شکرتم لأزیدنّکم
شکر نعمت نغمتت افزون کند👌
حجه الاسلام عالی
✾📚 @Dastan 📚✾
✨شمع به کبریت گفت:
🔆از تو میترسم تو قاتل من هستی...
⏪کبریت گفت:
از من نترس...
از ریسمانی بترس که در دل خود جای دادی!!!
💫💫👈عامل نابودی انسان ها #تفکرات_منفی خودشان است
نه عوامل بیرونی....
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) :
گاهی انسان یک دعاهایی میکند که به صلاحش نیست. آن #حاجت را در دنیا به او نمیدهند، ولی در قیامت میدهند.
➖ میگوییم:« خدایا این چیست؟»
میگوید:« در دنیا دعا کردی، صلاح نبود به تو بدهیم، اینحا دادیم. »
ذوق میکند و میگوید:« عجب! کاش هیچ یک از #دعاهای من #مستحاب نمیشد و همه را اینجا به من میدانند، اینجا بهتر است. »
خیلی وقت ها بچه به پدر و مادرش میگوید:« به من شیرینی بدهید»، ولی پدر و مادر صلاح نمیدانند. مثلا شام خورده، صلاح نیست شیرینی بخورد.
مادری بچه اش را دوست دارد، طوری که لقمه را از دهان خودش برمی دارد و له بچه اش میدهد، ولی گاهی برخی چیزها که بچه به آن علاقه دارد، مادر میداند که به صلاحش نیست و آن را به بچه نمیدهد.
مثلا غذای سرخ کردنی برای بچه خوب نیست، مادر به او نمیدهد.
خدا هم اینگونه است. ما بعضی چیزها را از خدا میخواهیم که صلاح نیست به ما بدهد اما عقل ما نمیرسد که صلاح نیست! باید بدانیم که هرچه را خدا به ما داده، صلاح ما بوده است. به یکی داده و به یکی نداده است.
*-🔴 به کسی که داده، #صلاح بوده و به کسی هم که نداده، صلاح بوده است.**
✾📚 @Dastan 📚✾
#یک_پند_یک_معرفت
✍️در عین الحیات(علامه مجلسی) از امام صادق آمده است: حق تعالی هیچ درختی را خلق نکرده بود مگر آن که میوهای داشت، چون مردم گفتند خداوند (معاذ الله) بر خود فرزندی گرفت، میوهها درختشان زایل شد و بر برخی خار پدید آمد.
‼️اگر دقت کرده باشیم اکنون اکثر درختانی که میوه ندارند و برای الوار کاشته میشوند، اگر آنان میوه هم داشتند هیچ چیزی از حق تعالی کم نمیشد و ضرری در آفرینش وارد نمیکرد. پس اکنون که تغییرات آب و هوایی هم که نعمت بزرگی را از دست ما میرباید بیتردید به خاطر نافرمانیهای بشر است.
✾📚 @Dastan 📚✾
🍃🍃🍃🍃🍃
"برچسب های نامرئی"
اتومبیل جلویی لاک پشت وار پیش می رفت و با اینکه مدام بوق میزدم، به من راه نمی داد. داشتم خونسردی ام را از دست میدادم که یکدفعه چشم ام به برچسب کوچکی روی شیشهی عقب اش افتاد:
"نقص فنی، لطفا صبور باشید!"
و این نوشته همه چیز را تغییر داد!
بلافاصله آرام گرفتم و سرعتم را کم کردم. راستش حتی مراقب آن ماشین و راننده اش هم بودم! چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم اما مشکلی نبود. ناگهان فکری تلنگر زد:
اگر آن برچسب نبود من صبوری به خرج میدادم؟ چرا برای بردباری در برابر مردم به برچسب نیاز داریم!؟ و دست آخر اینکه: اگر مردم برچسب هایی به پیشانی خود بچسبانند، با دیگران صبورتر و مهربان خواهیم بود؟ برچسب هایی چون:
"کارم را از دست داده ام"
" در حال مبارزه با سرطان"
"در مراحل طلاق ناجوری گیر افتاده ام"
"عزیزی را از دست دادهام" ،
"احساس بی ارزشی و حقارت میکنم" ،
"در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم" ... و صدها برچسب دیگر شبیه اینها.
همه درگیر مشکلاتی هستند که ما از آن چیزی نمی دانیم. حداقل کاری که می توانیم بکنیم، صبر و مهربانی است.
بیائید به برچسب های نامرئی یکدیگر احترام بگذاریم !
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
✾📚 @Dastan 📚✾
4_1632207916.mp3
4.47M
⭕️ ماجرای عنایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به پیرزن آلمانی
🔸 حاج اقا عالی
✾📚 @Dastan 📚✾