eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
71هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
قسم به موی تو، از غم، نشانه ای کوچک حسادتی ست که دارم به شانه ای کوچک تبسمی کن و بگذار باز شاد شود جهان غم زده ام با بهانه ای کوچک صفا و سادگی من کجا؟ رقیب کجا؟ چه قصرها که نیارزد به خانه ای کوچک #سجاد_رشیدی_پور •┈••✾📚 @Dastan 📚✾••┈•
🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ابوبصیر نقل کرده است: روزی به امام کاظم عرض کردم که امام زمان را چگونه می توان شناخت؟ امام فرمود: امام زمان را به چند چیز می توان شناخت. یکی از آنها سخن گفتن امام به هر زبانی است. در حال صحبت بودیم که مردی از جانب خراسان آمد و پس از سلام شروع به صحبت کردن به زبان عربی کرد و حضرت پاسخ او را به زبان خراسانی داد. مرد خراسانی گفت به خدا سوگند من به این جهت با شما به زبان عربی صحبت کردم که تصور می کردم شما زبان خراسانی نمی دانید. اکنون می بینم که شما فصیح تر از من به زبان خراسانی صحبت می کنید. حضرت فرمود: اگر من این زبان را بهتر از تو ندانم پس فضیلت و علم من بر تو چگونه است و چگونه مستحق خلافت و امامت هستم؟ سپس امام فرمود: کلام و زبان هیچ قبیله ای بر ما پوشیده نیست •┈••✾📚 @Dastan 📚✾••┈•
🌺 امام باقر (علیه السلام) : خداوند هرشب جمعه تا صبح از عرش ندا میدهد : 🌾 آیا بنده مؤمنی نیست که قبل از طلوع فجر مرا برای دنیا و آخرتش بخواند ، تاجوابش دهم ؟ 🌾 آیا بنده مؤمنی نیست که ازگناهانش توبه کند تا توبه او را بپذیرم ؟ 🌾 آیا بنده مؤمنی نیست که ازنظر روزی درتنگنا باشد و ازمن درخواست افزایش کند تا رزقش را زیاد کنم ؟ 🌾 آیا مؤمن بیماری نیست که شفای خود را بخواهد ، تا شفایش دهم ؟ 📒وسائل الشیعه، ج5، ص73 📚@Dastan📚
شوق تو به باغ لاله جان خواهد داد عطر تو به گلها هیجان خواهد داد فردا که به آفاق بپیچد نورت تکبیر تو کعبه را تکان خواهد داد •┈••✾📚 @Dastan 📚✾••┈•
❤️ امــام باقـــر (ع): صدقــه دادن در روز جمعــه به دليل فضيــلت جمعــه بر روزهــاى ديگــر ، چنـــد برابر مى شود . ثواب الاعمال، ص۱۸۵ 📚 @Dastan 📚
🔰⚜🔰⚜🔰⚜🔰⚜🔰 نزدیک غروب بود. خورشید می رفت تا چون یاقوتی سرخ در دریای غروب، غوطه ور شود. کوچه های مدینه، از شنیدن خبر ورودش جانی تازه گرفت؛ از هرکوچه صدای هلهله و شادی بلند بود. مسلمانان مدینه، پیش از ورود پیامبر به مدینه تصمیم گرفته بودند؛ همچون ادیان دیگر روزی را برای عبادت و شکرگزاری قرار دهند. چون می دانستند که قوم یهود در روز شنبه و نصارا روز یکشنبه اجتماع می کنند. آنها روز قبل از شنبه را که در آن زمان «یَوْمَ العَرُوبَة» نامیده می‌شد، برای این هدف برگزیدند و به سراغ یکی از بزرگان مدینه به نام «اَسْعَد بْن زُرَارَة»، رفتند، او نماز را به جماعت بجا آورد و به آنها اندرز داد. به خاطر اجتماع مردم در این روز، یوم العروبه، روز جمعه نامیده شد. «اسعد» دستور داد گوسفندی را ذبح کردند و غذای، همگی از همان یک گوسفند بود، چرا که تعداد مسلمانان در آن روز، بسیار کم و فقط حدود چهل نفر بود و این نخستین اجتماع مسلمین در روز جمعه بود. پیامبر ظهر روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول وارد مدینه شد، چهار روز در «قبا» منتظر حضرت علی (ع)، حضرت فاطمه (س) و تعدادی از مسلمانان ماند و در این مدت مسجد قبا را بنیان نهاد، سپس روز جمعه به سوی مدینه حرکت کرد. به هنگام نماز به محله «بنی سالم بن عوف» در وادی «رانوناء» رسید و همراه مردم نماز روز جمعه را اقامه کرد و این اولین نماز جمعه‌ ای بود که رسول خدا بجا آورد و خطبه‌ نماز هم اولین خطبه حضرت در مدینه بود؛ رسول اکرم خطبه بلیغی ایراد فرمود که در اعماق قلوب آنان اثری بدیع گذاشت. بعدها آیه نازل شد و نماز جمعه تشریع گردید. از آن زمان یکی از نمازهایی که باید به جماعت خوانده شود و به تنهایی نمی توان خواند، نماز با عظمت جمعه است. نمازی که زیباترین گردهمایی هفتگی مسلمانان و عالی ترین عبادت سیاسی هر هفته خداپرستان است. در این نماز، امام جمعه نمازگزاران را به تقوا و پاکدامنی توصیه می کند و آنها را از مسائل سیاسی و اقتصادی جهان اسلام آگاه می سازد. نماز جمعه طبق نظر شیعیان در زمان حضور پیامبر و امام معصوم و نایب خاص او واجب عینی است، اما در زمان غیبت کبری واجب تخییری است یعنی نمازگزار میان نماز جمعه و نماز ظهر مختار است. 📗تفسیر نمونه، ج24، ص: ۱۳، ذیل آیه ۱۱سوره جمعه 📕بحار الأنوار،ج ۱۹، ص ۱۲۶٫ •┈••✾📚 @Dastan 📚✾••┈•
🌸🍃🌸 💕امام کاظم (ع): ‌ 🌸 #شیعه ما نيست كسى كه در تنهايى و خلوت، دلش ترسان از #خدا نباشد. ✋ ‌ بصائر الدرجات : 247/10 📙 ‌ ☑ @Dastan
⚘هیچ چیــز در عالَم نمی تونه، تو رو ذلیل کنه مگه اینکه از چشم خدا بیـفتی!!! باور کـنیم که ذلّت، فقط از چشم خدا افتادنه ⚜ @Dastan
💐💐💐💐💐💐💐💐 از عرش برین همیشه تا دامن خاک پیوسته رسد سروشی از قادر پاک کای مایه امید دو عالم احمد لولک لما خلقت الافلاک •┈••✾📚 @Dastan 📚✾••┈• http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
⚜🔅⚜🔅⚜🔅⚜🔅⚜ مبارک 🔵 ناگهان روشنایی تندی به دیدگانش خورد. هراسان چشم باز کرد. نوری به وی نزدیک شد. وجودش را فراگرفت، به مغزش، به قلبش و به روحش ورود کرد. محمد لرزید و حرارت عجیبی در وجودش شکل گرفت و بعدها بیان کرد: احساس کردم که مرگ بر جسمم و زندگی ملایم و لطیفی بر قلب و روحم چیره شد... یک مرتبه از میان نور صدایی شنید که می‌گفت: محمد... محمد مضطرب جواب داد: کیست؟ صدا گفت: جبرییل محمد: جبرییل؟ صدا گفت: بخوان محمد به وحشت بیرون آمد به اطراف نگاه کرد کسی نبود، دوباره همان نور جلوه‌گر شد و برای بارسوم گفت: بخوان محمد جواب داد: نمی‌توانم بخوانم. صدا باز گفت: محمد بخوان... بخوان... دستی که کتابی گرفته بود جلویش پدید آمد. کتاب در میان حریر سپیدی بود. دوباره صدا بلند شد و گفت: زبان باز کن و بخوان... اینها را با من بگو... چشمه‌ای از قلب محمد بیرون جهید و این کلمات را با فرشته گفت: «بخوان به نام خدایی که خلق کرد. خلق کرد انسان را از علق» «بخوان که خدای تو کریمترین وجودهاست، خدایی که به وسیله قلم تعلیم داد و به انسان آنچه را نمی‌دانست آموخت...» و صدا خاموش شد. آن نور خیره کننده یک مرتبه خاموش شد و پرید. خستگی فوق‌العاده بر جسم محمد افتاد و عرق از بدنش سرازیر شد. محمد آن کلمات را دوباره به خاطر آورد و به تنهایی تکرار کرد. مدتی به آسمان نگریست و همان نور و درخشندگی را در همه جا دید. بی‌اختیار به سجده افتاد و گریست.... صدای او را وزش نسیم سحری نوازش می‌داد. •┈••✾📚 @Dastan 📚✾••┈•
📚داستان های آموزنده📚: ❤️خواستند یوسف را بکشند، یوسف نمرد... خواستند آثارش را از بین ببرند، ارزشش بالاتر رفت... خواستند او رابفروشند که برده شود،پادشاه شد... خواستند محبتش از دل پدرخارج شود، محبتش بیشتر شد... از نقشه های بشر نباید دلهره داشت... چرا که اراده ی خداوند بالاتراز هر اراده ای است... یوسف میدانست، تمام درها بسته هستند، اما به خاطر خدا ؛حتی به سوی درهای بسته هم دوید... و تمام درهای بسته برایش باز شد... اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شد،به دنبال درهاي بسته برو چون خدای "تو"و "یوسف" یکی ست.... ⚜@Dastan
📌 مبارڪ باد زیبا مبعثش که با اقرا بسم ربڪ آغاز و با انا اعطیناک الڪوثر بیمه و با الیوم اڪملت لڪم الدین جاودانه شد نغمه جاء الحق در تمام عالم طنین افڪند 📚 @Dastan 📚
💠 امام زمان حضرت مهدی (عج) : خداوند محمد را برانگیخت تا رحمتی برای جهانیان باشد و نعمت خود را تمام کند . 🆔 http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
💚💚💚💚💚 💚💚 💚💚 💚💚💚 💚💚 💚 آفـــرینـش بـــر مــدار عشــق بـود 💚💚 مصطفی آییــنـه دار عشــق بـــود💚💚 میم او شـد مــرکــز پرگــار عشـق💚💚 در تجــلــی بــر ســر بـاران عشــق💚💚 تا قلــم بر حلقـــه صـادش رسـید 💚💚 شد ((الم نشرح لک صدرک)) پدید💚💚 ط طریق عشــــق بازی را نوشت 💚💚 ف فــروغ ســرفــرازی را نــوشـت💚💚 ی یقین عشــق بازان را نگاشت 💚💚 خلق عالم بیش از این یارا نداشت💚💚 💚 💚💚 💚💚💚 💚💚💚💚 💚💚💚💚💚 مبعث نبی اکرم ( ص) مبارک باد🎉🎊🎉 📚@Dastan📚
📚معرفی کتاب برای مطالعه‌ی زندگی حضرت محمد مصطفی(ص) 🔻رهبرانقلاب: صرف اینکه بنشینیم، بگوئیم آیه‌ای نازل شد و جبرئیلی آمد و پیغمبر مبعوث به رسالت شد و خوشحال بشویم که کی ایمان آورد و کی ایمان نیاورد، مسئله‌ای را حل نمیکند. 🔹مسئله این است که ما باید از این حادثه - که مادر همه‌ی حوادث دوران حیات مبارک پیغمبر است - درس بگیریم. همه‌ی این بیست‌وسه سال است. 🔹من یک وقت به بعضی دوستان گفتم زندگی پیغمبر را میلی متری باید مطالعه کرد. هر لحظه‌ی این زندگی یک حادثه است؛ یک درس است... 🔺 بروند تاریخ زندگی پیغمبر را از منابع محکم و مستند بخوانند و ببینند چه اتفاقی افتاده است.۱۳۸۷/۰۵/۰۹ 📍یک خوبِ فراموش‌شده برای مطالعه‌ی زندگی پیام اعظم(ص)؛ «پیامبری و انقلاب»، «پیامبری و جهاد» و «پیامبری و حکومت» عناوین این مجموعه‌ی سه‌جلدی است؛ کتاب‌هایی از جلال‌الدین فارسی که در دهه‌ی شصت منتشر شد و انتشارات «انجام كتاب» آن را چاپ کرده است.‌ •┈••✾📚 @Dastan 📚✾••┈•
📣خداوندمیفرماید: درقیامت نمیسوزد بدنی که انگشتر‌عقیق بر دست کند ؛به شرط انکه ولایت علی را‌ قبول کنند 💠💠💠💠💠💠💠💠💠 🌹پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : زمانی که خداوند موسی بن عمران را خلق کرد ( وقتی او را در میقات به رسالت مبعوث کرد ) با موسی بن عمران سخن گفت. سپس خداوند عنایت ویژه ای به اهل زمین کرد و از نور صورت حضرت موسی ، کوه عقیق را آفرید. 🌹سپس خداوند قسم یاد نمود : به عزتم قسم هرگز نمی سوزانم و عذاب نمی کنم دستی را که در آن انگشتر عقیق باشد ، به شرط آنکه ولایت علی (علیه السلام ) را در دل داشته باشد. 📚المناقب 3 – ص 302 ، 📚جامع الاخبار - ص 134 ، 📚بحار الانوار 42 – ص 62 ، 📚وسائل شيعه5- ص 87 •┈••✾📚 @Dastan 📚✾••┈•
♦️بہ فرزندانتان نماز و روزه و نفرت از را تا جایی کہ در توان دارند یاد بدهید. 📚 @Dastan 📚
🔅🔅🔆🔱🔆🔅🔅 مسلمانیم امّا آه از ،اینگونه مسلمانی نصیب ما نشد غیر از پریشانی پریشانی ندانستیم از اسلام جز نفرین و جز نفرت نفهمیدیم از دین خدا غیر از رجزخوانی چنان بیگانگان از هم جدا افتاده اند امروز -به مکر نابرادرها- برادرهای ایمانی برادرجان! بدان یوسف عزیز مصر خواهد شد اگرچه چند روزی هم شود در چاه زندانی مبادا تا برادر را درون چاه اندازیم «یهودا» که ندارد سرنوشتی جز پشیمانی قدم بردار با ما در صراط المستقیم اکنون که از پایان این بیراهه ها چیزی نمی دانی صدایی از حرا  می آید اینک، گوش بسپارید: «مسلمانان! مسلمانان! مسلمانی! مسلمانی!» 🆔 http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
🌷روزی مرحوم کاشی مشغول وضوگرفتن بودند.. که شخصی باعجله آمد، وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد... 💫با توجه با این که مرحوم کاشی خیلی بادقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را بجا می آورد؛ قبل از اينكه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود...! به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد. ایشان پرسیدند: چه کار می کردی؟ .... گفت: هیچ. 🍃فرمود: تو هیچ کار نمی کردی!؟ گفت: نه! (می دانست که اگر بگوید نماز می خواندم، کار بیخ پیدا می کند)! آقا فرمود: مگر تو نماز نمی خواندی!؟ گفت: نه! آقا فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی...! 🌀گفت: نه آقا اشتباه دیدید! سؤال کردند: پس چه کار می کردی؟ گفت: فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین! 💯این جمله در مرحوم کاشی (رحمة الله عليه) خیلی تأثیر گذاشت... تا مدت ها هر وقت از احوال مرحوم کاشی می پرسیدند، ایشان با حال خاص می فرمود: من یاغی نیستم 💠خدایا ما خودمون هم می دونیم که عبادتی در شان خدایی تو نکردیم... نماز و روزه مان اصلاً جایی دستش بند نیست!... فقط اومدیم بگیم که: خدایا ما یاغی نیستیم.... بنده ایم.... اگه اشتباهی کردیم مال جهلمون بوده..... لطفا همین جمله را از ما قبول کن. 📚 @Dastan 📚
تصویری که گفته میشود شبکه های اروپا با نشان دادن آن، از مردم خواسته اند برای خالی شدن بار مغناطیسی بدن و جلوگیری از سرطان این حرکت را روزی ۱۰ دقیقه انجام دهند ! 📚 @Dastan 📚
🔅🔅🔅🔆🔱🔆🔅🔅🔅 یکم طولانیه ولی مطمئنم لذت می برید از خوندن این متن👌👇 مثل خدا ستارالعیوب باشیم🙏 ✨زماني‌ در بچگي باغ انار بزرگی داشتيم، اواخر شهريور بود، همه فاميل اونجا جمع بودن . اون روز تعداد زيادي از كارگران بومي در باغ ما جمع شده بودن براي برداشت انار، ما بچه ها هم طبق معمول مشغول بازي كردن و خوش گذروندن بوديم! بزرگترين تفريح ما در اين باغ، بازي گرگم به هوا بود اونم بخاطر درختان زياد انار و ديگر ميوه ها و بوته اي انگوري كه در اين باغ وجود داشت، بعضی وقتا ميتونستي، ساعت ها قائم شی، بدون اينكه كسی بتونه پيدات كنه. ✨ بعد از نهار كه تصميم به بازي گرفتيم، من زير يكی از اين درختان قايم شده بودم كه ديدم يكی از كارگراي جوونتر، در حالی كه كيسه سنگينی پر از انار در دست داشت، نگاهی به اطرافش انداخت و وقتی كه مطمئن شد كه كسی اونجا نيست، شروع به كندن چاله اي كرد و بعد هم كيسه انارها رو اونجا گذاشت و دوباره اين چاله رو با خاك پوشوند. دهاتی ها اون زمان وضعشون خيلی اسفناك بود و با همين چند تا انار دزدي، هم دلشون خوش بود! با خودم گفتم، انارهاي مارو ميدزي! صبر كن بلايي سرت بيارم كه ديگه از اين غلطا نكنی، بدون اينكه خودمو به اون شخص نشون بدم به بازي كردن ادامه دادم، به هيچ كس هم چيزي در اين مورد نگفتم! ✨ غروب كه همه كار گرها جمع شده بودن و ميخواستن مزدشنو از بابا بگيرن، من هم اونجا بودم، نوبت رسيد به كارگري كه انارها رو زير خاك قايم كرده بود، پدر در حال دادن پول به اين شخص بود كه من با غرور زياد با صداي بلند گفتم: بابا من ديدم كه علي‌ اصغر، انارها رو دزديد و زير خاك قايم كرد! جاشم میتونم به همه نشون بدم، اين كارگر دزده و شما نبايد بهش پول بدين! پدر خدا بيامرز ما، هيچوقت در عمرش دستشو رو كسی بلند نكرده بود، برگشت به طرف من، نگاهی به من كرد، همه منتظر عكس العمل پدر بودن، بابا اومد پيشم و بدون اينكه حرفی بزنه، یه سيلی زد تو صورتم و گفت برو دهنتو آب بكش، من خودم به علی اصغر گفته بودم، انارها رو اونجا چال كنه، واسه زمستون ✨ بعدشم رفت پيش علی اصغر، گفت شما ببخشش، بچه است اشتباه كرد، پولشو بهش داد، 20 تومان هم روش، گفت اينم بخاطر زحمت اضافت! من گريه كنان رفتم تو اطاق، ديگم بيرون نيومدم! كارگرا كه رفتن، بابا اومد پيشم، صورت منو بوسيد، گفت ميخواستم ازت عذر خواهی كنم! اما اين، تو زندگيت هيچوقت يادت نره كه هيچوقت با آبروي كسی بازي نكنی... علی اصغر كار بسيار ناشايستي كرده اما بردن آبروي انسانی جلو فاميل و در و همسايه، از كار اونم زشت تره! شب علی اصغر اومد سرشو انداخته پايين بود و واستاده بود پشت در، كيسه اي دستش بود گفت اينو بده به حاج آقا بگو از گناه من بگذره! كيسه رو که بابام بازش كرد، ديديم كيسه اي كه چال كرده بود توشه، به اضافه همه پولايي كه بابا بهش داده بود... ✨ •┈••✾📚 @Dastan 📚✾••┈•
پيامبر صلي الله عليه و آله : مَنْ قَرَأَ بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ مُوقِنا سَبَّحَتْ مَعَهُ الْجِبالُ إلاّ أَنـَّهُ لايَسْمَعُ ذلِكَ مِنها؛ هر كس با يقين بسم اللّه الرحمن الرحيم را قرائت كند، كوه ها به همراه او تسبيح مى گويند، هر چند او تسبيح آنها را نمى شنود 📖الدرالمنثور، ج ۱، ص ۲۶ •┈••✾📚 @Dastan 📚✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😈😇😈😇😈😇😈😇😈😇😈 و مرد دانا ➰➰➰➰➰➰ در قرون وسطا و دوران اوج قدرت کلیسا ها ، عقاید و خرافه های دینی که کشیش ها به وجود آورده بودند ، شدت گرفته بود و راهب ها به قدرت رسیده بودند... کشیش ها بهشت را به مردم می فروختند!! مردم نادان هم در ازای پرداخت کیسه های طلا ، دست نوشته ای به نام سند دریافت میکردند!! فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد دست به هر عملی زد ، نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به سرش زد... به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: قیمت جهنم چقدر است ؟ کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد دانا گفت: بله جهنم...! کشیش بدون هیچ فکری گفت: 3 سکه مرد فوری مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم به من بدهید! کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت: سند جهنم مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد. به میدان شهر رفت و فریاد زد : ای مردم! من تمام جهنم را خریدم و این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کسی را داخل جهنم راه نمی دهم... آن شخص مارتین لوتر بود... http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
🌸🌼🌺🌻🌼🌸🌺🌻 انگار باغچه ای پشت خط است صدایم که می کنی گوشی تلفن گل می دهد... #جلال_حاجی_زاده •┈••✾📚 @Dastan 📚✾••┈• 🆔 http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722