eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.3هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
خواب راست 💫مرحوم تبريزى نويسنده كتاب ريحانة الادب فرزندى داشت كه دست راست او درد مى كرد (شايد روماتيسم شديد داشت ) به طورى كه به زحمت مى توانست قلم بدست بگيرد، بنا شد براى معالجه به آلمان برود. 💫او نقل كرد: در كشتى كه بودم ، در خواب ديدم كه مادرم از دنيا رفته است ، تقويم را باز كردم و جريان را با قيد روز و ساعت نوشتم ، بعد از مدتى كه به ايران برگشتم ، جمعى از بستگان به استقبال من آمدند ديدم لباس مشكى در تن دارند، تعجب كردم و جريان خواب به كلى از خاطرم رفته بود، سرانجام تدريجا به من فهماندند كه مادرم فوت كرده ، و بلا فاصله به ياد جريان خواب افتادم ، تقويم را بيرون آوردم و روز فوت را سؤال كردم ، ديدم درست در همان روز مادرم از دنيا رفته بود. 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
‌‌ ☫بِسْـــــمِ‌الـلَّـهِ‌الرَّحْـمَنِ‌الرَّحِیـــــمِ☫ فرصت زیادی نداریم خودتان را یک انسان قرآنی بسازید اگر آنطور بخواهید بسر ببرید که همینطور جَسته جسته ، روزانه این سال و آن سال تا این کتاب بخوانید، آن کتاب بخوانید، اینها البته صحیح و درست. در راه استکمال آدم باید بوده باشد. اما تا بخوانیم و ببینیم اخلاق ارسطو چه نوشته مثلاً؛ ابن مَسکَویه در طهارة الأعراق چه گفته، آن یکی مثلاً در اخلاق محتشمی مرحوم خواجه چه فرموده؟ و روایات ب این صورت. البته کاوش خوب است. و باید آدم در راه مسیر کمال باید باشد. اما پیش از همه ی این حرفها همانطوری ک عرض کردم چون وقت خیلی نیست و ما آنقدر فرصت نداریم و بعد، بنیه و مزاج همراه نیست. الآن حساب دیگر دارید. الآن همراهید و الآن را دریابید و خودتان را یک انسان قرآنی بدارید از الآن و یک عزم و اراده پولادین کالجبل الرّاسخ ب تعبیر حضرت وصیّ سلام الله علیه: کالجبلِ الرّاسخ لاتُحَرِّکُهُ العواصِف 📔 شرح فصوص الحکم ✾📚 @Dastan 📚✾
🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🔅 ✍ ما به تغییر نیاز داریم 🔹خانم معلم در یکی از روزهای پاییز مادر یکی از دخترها را خواست. 🔸خانم معلم به مادر گفت: متأسفانه باید بگم که دخترتون نیاز به داروهای آرام‌بخش داره. چون دخترتون بیش‌فعاله و مشکل حاد تمرکز داره. اصلا چیزی یاد نمی‌گیره. 🔹ترس به قلب مادر چنگ زد و چشمانش در غم خیس خورد. انگار داشت چنگ می‌زد به گلوی خودش، اما حرف خانم معلم را قبول کرد. 🔸وقتی همه چیز همان طور شد که معلم خواسته بود، دخترک گفت: خجالت می‌کشم جلوی بچه‌ها دارو بخورم. 🔹خانم معلم پیشنهاد داد وقت بیکاری که دختر باید دارو مصرف کند، به بهانه آوردن قهوه خانم معلم، به دفترش برود و قرصش را بخورد. 🔸دختر خوشحال قبول کرد. مدت‌ها گذشت و سرمای زمستان، تن زرد پاییز را برفی کرد. 🔹خانم معلم دوباره مادرش را خواست. این بار تا جا داشت از دخترک و هوش سرشارش تعریف کرد. 🔸در راه برگشت به خانه، مادر خیلی بالاتر از ابرها سیر می‌کرد. 🔹لبخندزنان به دخترش گفت: چقدر خوبه که نمره‌هات عالی شده، چطور تونستی تا این حد تغییر کنی؟! 🔸دختر خندید: مامان من همه چیز رو مدیون خانم معلمم هستم. 🔹مادر گفت: چطور؟ 🔸دختر گفت: هر روز که براش قهوه می‌آوردم، قرص رو داخل فنجون قهوه‌اش مینداختم. این‌جوری رفتار خانم معلم خیلی آروم شد و تونست خوب به ما درس بده. 💢خیلی وقت‌ها تقصیر گردن دیگران نیست. این ما هستیم که نیاز به تغییر داریم. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ سـلام صبح زیباتون بخیر ☕️🍁 پاییزتون پُر از عشق و محبت❤ ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆پیامبر جلوی جنازه 🍁شب قبل از رحلت عارف واصل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، طلبه‌ها در صبح پنج‌شنبه به همدیگر می‌گفتند: 🍁ما دیشب خوابی دیدیم؛ و همه یک خواب دیده بودند و آن خواب این بود که دیده بودند جنازه میرزا جواد آقا را بر روی تابوت حرکت می‌دهند و پیامبر جلوی جنازه حرکت می‌کند. پس صبح هنگام متوجه شدند که میرزا جواد آقا وفات کردند. (م 1343) 📚شیخ مناجاتیان، ص 123 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔆پاداش تولى و تبرى 🪴امام سجاد (ع ) فرمود: هنگامى كه روز قيامت فرا رسد، خداوند همه انسانهاى قبل و بعد را در يكجا جمع مى كند، سپس منادى حق فرياد مى زند: اين المتحابون فى الله : كجايند آنانكه دوستان در راه خدا هستند؟. 🪴جمعى برمى خيزند، به آنها خطاب مى شود، شما بدون حساب به سوى بهشت روانه گرديد، آنها رهسپار بهشت مى شوند، در راه ، جمعى از فرشتگان با آنها ملاقات كرده و مى پرسند: شما از كدام حزب انسانها هستيد؟ در پاسخ گويند: ما براى خدا و طبق فرمان خدا، با دوستان خدا، دوست بوديم و با دشمنان خدا دشمن بوديم . فرشتگان به آنها بشارت مى دهند و مى گويند: چه نيكو است پاداش عمل كنندگان . 🪴به اين ترتيب آنانكه تولى و تبرى دارند، يعنى با طرفداران حق دوستى فكرى و عملى مى كنند و با دشمنان حق ، دشمنى مى نمايند، به پاداش ‍ عالى بهشت نائل و سرافراز مى گردند. 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردی ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆عمل خالص 🌱شداد بن اوس گويد: به محضر رسول اكرم (ص ) رفتم ، ديدم چهره اش گرفته و ناراحت به نظر مى رسد، عرض كردم علت چيست كه ناراحت هستى ؟ 🌱فرمود: اخاف على امتى من الشرك : آنها خورشيد و ماه و بت و سنگ را نمى پرستند، ولى در اعمال خود ريا مى كنند، رياء كردن ، شرك است چنانچه در (آيه 110 كهف ) قرآن مى خوانيم : 🌱كلا فمن كان يرجو لقاء ربه فليعمل عملا صالحاو لايشرك بعبادة ربه احدا.: پس هر كس اميد لقاى پروردگارش را دارد، بايد عمل صالح انجام دهد، و كسى را در عبادت پروردگارش ، شريك نكند. 🌱و فرمود: در روز قيامت ، نامه هاى سربسته را مى آورند و در معرض ديد مردم قرار مى دهند، خداوند به فرشتگان مى فرمايد: فلان نامه را دور بيندازيد و فلان نامه را بپذيريد، عرض مى كنند: 🌱 سوگند به عزت و جلال تو در اين نامه ها (ى دور انداخته شده ) جز كار نيك نمى دانيم . خداوند مى فرمايد: آرى ، ولى اعمال در اين نامه براى غير من است ، و من نمى پذيرم جز آنچه كه با كمال اخلاص براى رضاى من انجام شده است 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆ارزش احترام به پدر و مادر 🪴يكى از اصحاب امام صادق (ع ) بنام عمار بن حيان مى گويد: فرزندم اسماعيل نام دارد و نسبت به من خوش رفتارى مى كند، به حضور امام صادق (ع ) رفتم ، گفتم : پسرم ، اسماعيل نسبت به من خوش رفتار است . 🪴فرمود: من او (اسماعيل پسرت ) را دوست داشتم ، اينك (بخاطر اينكه نسبت به پدر، خوش رفتارى مى كند) دوستى من نسبت به او، بيشتر شد. 🪴سپس فرمود: خواهر رضاعى رسول خدا (ص )، نزد آن حضرت آمد، پيامبر (ص ) وقتى كه او را ديد، بسيار شاد شد، و روپوش خود را، به زمين ، گسترد، و او را روى آن نشانيد، سپس به او رو كرد، و در حالى كه لبخند بر لب داشت با او گفتگو كرد، و احترام شايانى به او كرد، تا او برخاست و رفت . سپس برادر رضاعى آن حضرت آمد، نسبت به او نيز احترام كرد، ولى نه آن گونه كه احترام به خواهر رضاعى خود نمود. 🪴شخصى از آن حضرت پرسيد: چرا آن گونه كه خواهر رضاعى خود را احترام كردى ، به برادر رضاعى خود، آن گونه احترام نكردى ؟!. 🪴پيامبر در پاسخ فرمود: لانها كانت ابر بوالديها منه : زيرا آن خواهر، بيش از آن برادر، به پدر و مادر، نيكى مى كند 📚 (اصول كافى ج 2 ص 161). 👈به اين ترتيب ، پيامبر مهربان (ص ) به ما آموخت ، كه هر كس به پدر و مادر بيشتر احترام كند، در پيشگاه خدا ارجمندتر است ، و من او را بيشتر دوست دارم ، و امام صادق (ع ) نيز به پيروى از پيامبر (ص )، به ابن حيان فرمود: بر دوستيم نسبت به فرزندت ، به اين خاطر افزودى . 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
اگه بخواییم صبر کنیم تا آماده باشیم!! بعد شروع کنیم ... باید کل زندگیمون رو به صبر کردن بگذرونیم😢 شروع کن☺️❤️ با هر چیزی که داری📚✏️ از هر جایی که هستی هر چقدر که میتونی😉💪 ولی شروع کن📝 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 .... 🌷عمو حسن پیرمرد کوتاه قد و بذله گویی بود که با شروع جنگ تحمیلی کسب و کارش که یخ‌فروشی بود رها کرد و با رزمنده‌ها به مناطق غرب و جنوب رفت. او با وجود سن و سال بالا، همراه هر گردانی می‌دوید و شعارها و سرودهای حماسی و مذهبی می‌خواند و به رزمنده‌ها روحیه می‌داد. یک روز عمو حسن از من پرسید: «لباس‌هایت را کجا می‌شویی؟ گفتم خودم می‌شویم. گفت:«لباس‌های خودت و رفقایت را بیاور تبلیغات تا با ماشین لباسشویی برایتان بشوییم.» 🌷من هم لباس‌ها را جمع کردم و بردم تبلیغات، پرسیدم عمو پس ماشین لباسشویی‌ات کجاست؟ خندید و چیزی نگفت. بعد دیدم عمو حسن یک پیت حلبی گذاشته روی اجاق و با یک چوب، لباس‌ها را به هم می‌زند و اسم آن را گذاشته ماشین لباسشویی! دیانت و حسن‌خلق عمو حسن زبانزد همه بود. عملیات کربلای ۵ که شروع شد، عمو حسن غیرتش قبول نکرد توی چادر تبلیغات بماند و با اصرار خودش اسلحه به‌دست گرفت و همراه رزمنده‌ها به خط مقدم رفت و در بحبوحه همان عملیات به آرزویش که شهادت بود، رسید. 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز حاج حسن امیری‌فر، پیرمرد ۷۰ ساله ای که به «عمو حسن» معروف شده بود. : رزمنده دلاور قاسم زینلی ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ ✾📚 @Dastan 📚✾
10.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️⚡️⚡️« معجزه امام زمان - داستان شگفت آور سعید چندانی» 🎥استاد رائفی پور ✾📚 @Dastan 📚✾