eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.8هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 باید جهان را 🍃 بهتر از آنچه تحویل گرفته ای، 🍃 تحویل بدهی، 🍃 خواه با فرزندی خوب، 🍃 یا باغچه ای سرسبز 🍃 یا اندکی بهبود شرایط اجتماعی 🔻 اگر فقط یک نفر 🍃 با بودن تو ساده تر نفس کشید، 🍃 یعنی تو شده ای... ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆زندان مؤمن و بهشت كافر روزى حسن مجتبى عليه السلام پس از شستشو، لباسهاى نو و پاكيزه اى پوشيد و عطر زد. در كمال عظمت و وقار از منزل خارج شد. به طورى كه سيماى جذابش هر بيننده را به خود متوجه مى ساخت ، در حالى كه گروهى از ياران و غلامان آن حضرت در اطرافش بودند. از كوچه هاى مدينه مى گذشت ، ناگاه با پيرمرد يهودى كه فقر او را از پاى در آورده و پوست به استخوانش چسبيده ، تابش خورشيد چهره اش را سوزانده بود. مشك آبى به دوش داشت و ناتوانى اجازه راه رفتن به او نمى داد، فقر و نيازمندى شربت مرگ را در گامش گوارا نموده بود، حالش هر بيننده را دگرگون مى ساخت ، حضرت را در آن جلال و جمال كه ديد گفت : خواهش مى كنم لحظه اى بايست و سخنم را بشنو! امام عليه السلام ايستاد. يهودى : يابن رسول الله ! انصاف بده ! امام : در چه چيز؟ يهود: جدت رسول خدا مى فرمايد: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است . (۱) اكنون مى بينم كه دنيا براى شما كه در ناز و نعمت به سر مى برى ، بهشت است و براى من كه در عذاب و شكنجه زندگى مى كنم ، جهنم است . و حال آن كه تو مؤمن و من كافر هستم . امام فرمود: اى پيرمرد! اگر پرده از مقابل چشمانت برداشته شود و ببينى خداوند در بهشت چه نعمتهايى براى من و براى همه مؤمنان آفريده ، مى فهمى كه دنيا با اين همه خوشى و آسايش براى من زندان است ، و نيز اگر ببينى خداوند چه عذاب و شكنجه هايى براى تو و براى تمام كافران مهيّا كرده ، تصديق مى كنى كه دنيا با اين همه فقر و پريشانى برايت بهشت وسيع است . (۲) پس اين است معناى سخن پيامبر صلى الله عليه و آله كه فرمود: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است . 📚۱-الدنيا سجن المؤمن و جنة الكافر. ۲- ب : ج 43، ص 346. ✾📚 @Dastan 📚✾
🍃 آیت الله بهجت رحمه الله علیه: ✍🏼 واقعا عقل و شعور درایت و زیرکی در امور دنیوی و دینی، رضایت بخش و مرضی است و همین چیز فهمی ها، انسان را از مهالک دنیا و عذاب آخرت نجات می دهد! 📚 درمحضربهجت ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆پرداخت قرض پيش از مرگ   روزى حسين عليه السلام به عيادت اسامة بن زيد كه در بستر بيمارى افتاده بود، رفت . شنيد اسامه مى گويد: واى از اين غم كه من دارم ! امام عليه السلام به او فرمود: برادر چه غم دارى ؟ عرض كرد: قرضم ، كه شصت هزار درهم است . حسين عليه السلام فرمود: قرضت به عهده من ، آن را ادا مى كنم . عرض كرد: مى ترسم پيش از ادا بميرم . فرمود: نمى ميرى تا من آن را از جانب تو ادا كنم ! پيش از آن كه اسامة وفات كند، امام عليه السلام وام او را پرداخت نمود. 📚ب : ج 44، ص189 ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆آنان كه خويشتن را مسخره مى كنند  امام رضا عليه السلام مى فرمايد: هفت چيز بدون هفت چيز ديگر، مسخره است : 1. هر كس با زبان استغفار كند ولى در قلب استغفار نكند، خود را مسخره كرده . 2. هر كس از خدا توفيق بخواهد و كوشش ننمايد، خود را مسخره كرده . 3. هر كس هوشيارى و احتياط در زندگى بطلبد ولى بى مبالاتى كند، خود را مسخره نموده . 4. هر كس از خدا بهشت بخواهد و بر مشكلات عبادت صبر نكند، خود را مسخره كرده . 5. هر كس از آتش جهنم به خدا پناه برد ولى خواسته هاى نا مشروع دنيا را ترك ننمايد، خود را مسخره نموده . 6. و هر كس به ياد خدا باشد ولى سرعت براى ديدارش نگيرد خود را مسخره كرده است 📚ب : ج 78، ص 356. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆بخشش امام حسين عليه السلام   مردى از انصار محضر امام حسين عليه السلام رسيد، خواست نياز خود را مطرح كند، امام فرمود: برادر انصارى آبرويت را از درخواست بخشش با زبانت نگهدار! هر چه مى خواهى در نامه اى بنويس و بياور كه من به خواست خداوند بقدرى به تو خواهم داد كه تو را خوشحال كند. آن مرد نوشت . يا ابا عبدالله ! فلان شخص پانصد دينار از من طلبكار است و به من فشار آورده و من اكنون امكان پرداخت ندارم . خواهش مى كنم با او صحبت كن كه به من مهلت دهد تا روزى كه وضع ماليم بهتر شود. امام عليه السلام پس از خواندن نامه داخل منزل شد و كيسه اى همراه خود آورد كه هزار دينار در آن بود به او داد و فرمود: پانصد دينار آن را به قرضت بده و پانصد دينار آن را خرج زندگيت كن ! سپس فرمود: حاجت خود را جز به سه نفر مگو؛ 1) آدم ديندار. 2) با مروت . 3) آبرودار. چون شخص ديندار به خاطر دينداريش به تو كمك خواهد كرد. انسان با مروت از مروتش حيا كرده به تو كمك خواهد نمود. و انسان آبرودار مى فهمد كه تو آبرويت را در راه اين حاجتت گذارده اى و بدون جهت اين كار را نكرده اى ، حتما مشكلى برايت پيش آمده است از اينرو آبرويت را حفظ نموده و حاجت تو را بر مى آورد. 📚 ب : ج 78، ص 118 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆توطئه اى كه خنثى شد  يعقوب پسر ياسر مى گويد: متوكل عباسى بارها مى گفت : كار ابن الرضا (امام هادى ) مرا عاجز كرده ، هر چه كوشش كردم شراب بنوشد و در مجلس شراب من بنشيند، نپذيرفت . ديگر فرصتى هم ندارم او را به اين كار بكشانم . گفتند: اگر درباره او چنين فرصتى ندارى مهم نيست . در عوض برادرش موسى شراب خوار و اهل ساز و آواز است ، مى خورد و مى نوشد و عشقبازى مى كند. خوب است بفرستيد او را از مدينه بياورند ما كار را بر مردم مشتبه مى كنيم . او را فرزند رضا معرفى كرده و مشهورش مى نماييم . (و مى خواستند از اين راه بر موقعيت امام هادى عليه السلام لطمه وارد كنند.) متوكل كسى را با نامه پى موسى فرستاد، او را با تعظيم و احترام وارد بغداد كردند و همه بنى هاشم و سران لشكرى و كشورى به استقبالش ‍ رفتند. متوكل تصميم داشت وقتى موسى وارد بغداد شد املاكى به وى واگذار كند و ساختمان عالى برايش بسازد. ساقيان شراب و زنان نوازنده نزد او بفرستد، پس از تكميل وسايل عيش و نوش ، خود نيز در آنجا به ديدنش ‍ برود. موسى كه وارد شد، امام هادى عليه السلام در سر پل وصيف كه معمولا در آن محل از واردين استقبال مى شد با موسى ملاقات كرد و بر وى سلام گفت و احترامش نمود و به او گوشزد كرد و فرمود: متوكل تو را خواسته تا حرمتت را بشكند و قدر و منزلت تو را پايين آورد و تو را بى ارزش كند. مبادا به او بگويى كه من اهل شراب هستم و شراب مى خورم . موسى گفت : اگر او مرا براى اين غرض خواسته باشد، چاره ام چيست ؟ فرمود: احترام خود را نگهدار و چنين كارى مكن ! منظور او رسوا كردن شما است . هر چه امام عليه السلام او را موعظه و نصيحت كرد، موسى نپذيرفت . وقتى امام عليه السلام ديد موسى زير بار نمى رود، فرمود: اين را بدان مجلسى را كه متوكل در نظر گرفته ، هرگز آن مجلس را نخواهى ديد و به آرزويت نخواهى رسيد. سه سال موسى كه در بغداد بود، هر روز صبح به ملاقات متوكل مى رفت ، مى گفتند: امروز كار دارد برو فردا بيا. فردا صبح كه مى رفت ، مى گفتند: حالا شراب خورده و مست است . برو فردا بيا! فردا كه مى رفت ، مى گفتند: امروز مريض است و دارو خورده ، حال ملاقات ندارد. روزها به همين منوال گذشت تا متوكل كشته شد و در نتيجه آنها حتى يكبار با هم در يك مجلس ‍ شراب ، ننشستند. 📚ب : ج 50، ص 159. 💠 @RoozieHalal 💠
🔆خطر همكارى با ستمگران   زياد بن ابى سلمه كه با دستگاه هارون الرشيد ارتباط داشت ، مى گويد: روزى خدمت امام كاظم عليه السلام رسيدم ، فرمود: زياد! شنيده ام تو براى سلطان (هارون الرشيد) كار مى كنى و با آنان همكارى دارى ؟ گفتم : آرى ! فرمود:چرا؟ گفتم : من آدم آبرودار هستم و نيز عيالمند و تهى دست مى باشم . جهت تاءمين مخارج زندگى براى آنها كار مى كنم . امام فرمود: زياد! اگر من از بلندى بيفتم و قطعه قطعه شوم ، برايم بهتر از آن است كه عهده دار كارى از كارهاى آنها (ظالمان ) باشم و يا قدمى روى فرش آنها بگذارم . مگر در يك صورت ، مى دانى آن چه صورت است ؟ گفتم : فدايت شوم نمى دانم . فرمود: با آنان همكارى نمى كنم ، مگر در چند مورد: 1. غم از دل مؤمنى بردارم . 2. يا ناراحتى او را برطرف كنم . 3. يا قرضش را ادا نمايم . زياد! كمترين كارى كه خداوند با ياوران ستمگران انجام مى دهد، اين است كه آنها را در خيمه آتشين قرار مى دهد تا از حساب اهل محشر فارغ گردد. اى زياد! هرگاه متصدى شغلى از شغلهاى آنها شدى به برادرانت نيكى كن ! تا جبران گناهانت را بكند... وقتى كه خود را صاحب قدرت بر مردم مشاهده كردى بدان ! خداوند نيز فرداى قيامت بر تو قدرت دارد و توجه داشته باش نيكى هاى تو مى گذرد و ممكن است آنها نيكى هايت را فراموش كنند ولى براى فرداى قيامت تو، همان نيكى ها خواهد ماند. 📚ب : ج 48، ص 172 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 🌷می‌گفت: "می‌خواهم چیزی بگویم، فقط به فرمانده‌مان نگویید." بچه اصفهان و از سربازهای ارتش بود. می‌گفت: "حس کنجکاوی‌ام باعث شد وارد میدان مین شوم. وسط میدان یک جمجمه دیدم. از وقتی آن جمجمه را دیده‌ام، شب‌ها خواب ندارم. فکر می‌کنم از بچه‌های خودمان باشد و الان خانواده‌اش منتظرش هستند." 🌷رفتیم تا کنار جمجمه رسیدیم. پیکری هم آن‌جا افتاده بود که مقداری خاک روی آن نشسته بود. خاک‌ها را کنار زدیم و پیکر را روی برانکارد گذاشتیم. قصد بازگشت داشتیم که با خود گفتم حالا که موقعیتی پیش آمده، خوب است جستجو کنیم، شاید پیکر دیگری هم پیدا شود. جلوتر زیر یک درخت، شهیدی افتاده بود با یک بی‌سیم و آن سوتر شهیدی دیگر و.... 🌷آن روز هفت شهید از شهدای ارتش پیدا شد. همان سرباز، مثل باران بهاری اشک می‌ریخت. تاب نیاوردم. به سمتش رفتم تا دلداری‌اش بدهم. گفت: " آقا، وقتی دیدم هر هفت شهید مهر و تسبیح داشتند، از خودم خجالت کشیدم. من خیلی وقت‌ها در خواندن نماز کوتاهی می‌کنم. از امروز دیگر همه نمازهایم را سر وقت می‌خوانم." ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ ✾📚 @Dastan 📚✾
دوستان امام.mp3
2.66M
♨️تاجر پولدار و سفر به مشهد! 🎙حجت الاسلام ✾📚 @Dastan 📚✾